یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
گذار به کدام سو
جامعه مدنی در عصر جدید کانون مقاومت، تحدید قدرت سیاسی و عرصه قدرتیابی شهروندان است. جامعه مدنی مرکز بروز خلاقیتها، ابتکارات جدید اجتماعی، مدرسه آموزش و تمرین دموکراسی، تساهل، مدارا، شهامت و اخلاق مدنی است. جامعه مدنی کانون تولید، انباشت سرمایه اجتماعی و عرصه آزادی، رهایی و برابری است. جامعه مدنی در فرآیند جدید توسعه و دموکراتیکسازی به دلیل برخورداری از قابلیتهایی چون: نمایندگی گروههای اجتماعی، ارتباط نزدیکتر و گستردهتر با جوامع محلی، مفصلبندی و پیگیری مطالبات آنان، منعکس کردن صدای مردم و گروههای به حاشیه راندهشده، فراهم ساختن ابزارها و فرصتهای لازم برای ارائه و بیان دیدگاههای شهروندان، قدرتمند ساختن شهروندان برای پیکار و تغییر سیاستهای عمومی و... از سایر بازیگران توسعه (دولت و بخش خصوصی) متمایز میشوند. در پارادایم جدید توسعه، جامعه مدنیسازی جایگزین دولت- ملتسازی شده است و جامعه مدنی تلاش میکند، الگوی جدیدی از کارآیی و کارآمدی، پاسخگویی، شفافیت، نهادینه ساختن تنوع و تکثر و نظم انجمنی در جامعه ارائه دهد. در ۳۰ سال اخیر نقش جامعه مدنی در اقصی نقاط جهان به طور چشمگیری رشد و گسترش یافته است و به مثابه کارگزار و حامل اصلی توسعه و دموکراسی پایدار به شمار میرود، به همین دلیل عدهای از پژوهشگران جامعه مدنی را بزرگترین پروژه هزاره جدید مینامند.
در دو دهه اخیر جامعه ایرانی نیز با پایان جنگ تحمیلی عراق و ایران، فروکش کردن هیجانهای انقلابی، افول پوپولیسم، غیرایدئولوژیک شدن جامعه و مسلط شدن گفتمان توسعه، همگام با تحولات جامعه جهانی و موج سوم دموکراسی، شاهد بازگشت دوباره اما آرام جامعه مدنی بوده است، گرچه این بازگشت در سالهای اولیه بسیار کمخون، نحیف و هدایتشده بود، ولی با انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد ۱۳۷۶ و آغاز دوران آزادسازی سیاسی، بهرغم محدودیتها و تنگناها و وجود کانونهای مقاومت، فرصتهای مناسبی فراروی گروههای اجتماعی قرار گرفت تا خود را در قالب سازمانهای جامعه مدنی سامان دهند. در این سالها، سازمانهای جامعه مدنی از رشد، تنوع و تکثر نسبتا چشمگیر برخوردار بوده، افتوخیزهای پردامنهای را تجربه کرده و در عرصههای مختلف اجتماعی ظهور و بروز داشتهاند، به نحوی که این سالها (۱۳۸۲-۱۳۶۸) را میتوان دوران «تاسیس سازمانهای جامعه مدنی» در ایران پساانقلابی نامید. سازمانهای جامعه مدنی، اکنون با پشتسر گذاشتن دوران تاسیس وارد مرحله «گذار» شدهاند. اما در مراحل ابتداییگذار، یکی از موضوعاتی که آینده سازمانهای جامعه مدنی را تحت تاثیر قرار داد، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و به قدرت رسیدن یک طبقه جدید سیاسی در ایران بود؛ اتفاقی که باعث بازگشت دوباره پوپولیسم به عرصه اقتصاد، سیاست، مسلط شدن گفتمان ایدئولوژیک، به حاشیه راندن طبقه متوسط فرهنگی و... شده است. با روی کار آمدن دولت نهم و اعمال برخی سیاستها در سالهای اخیر، عرصه جامعه مدنی با انسداد و انقباض مواجه شده است.
به همین دلیل برخی از فعالان و سازمانهای جامعه مدنی عرصه جامعه مدنی را رها کرده و به عرصههای دیگر نقلمکان نمودهاند. عدهای دیگر نیز سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند و در حال حاضر فعالیت کمرنگی در عرصه جامعه مدنی دارند، برخی هم خود را با سیاستهای جدید تطبیق داده و تلاش میکنند بر طبق دستور کارهای جدید دولت عمل کنند، تعدادی هم موسساتشان پلمب شده و منحل شدهاند، برخی از فعالان مدنی از سوی محاکم قضایی محکوم شده و یا در حال حاضر به قید وثیقه آزاد هستند و تعداد محدودی نیز همچنان بهرغم محدودیتها به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه میدهند. اساسا در دورانگذار، سازمانهای جامعه مدنی با فرصتها و چالشهایی روبهرو هستند که آینده آنان را رقم خواهد زد، چراکه دورانگذار، حرکت در تاریکی ـ روشنایی و همراه با بیم و امید است. باگذار موفقیتآمیز، جامعه مدنی وارد مرحله سوم یعنی دوران «تحکیم و نهادینهسازی» میشود. مرحله تحکیم و نهادینهسازی، وضعیتی است که سازمانهای جامعه مدنی به عنوان یک بازیگر اصلی در جغرافیای جدید قدرت، ایفای نقش میکنند و به عبارت دیگر نقش و جایگاه آنان در هندسه قدرت، تثبیت و یکی از ارکان مهم توسعه و دموکراسی پایدار قلمداد میشوند، آنچنانکه بازیگران دیگر جغرافیای قدرت، قادر به نادیده گرفتن و حذف آنها نباشند. اما در شرایط کنونی یکی از مهمترین موضوعاتی که آینده سازمانهای جامعه مدنی ایرانی را رقم میزند، توانایی دستاندرکاران، فعالان و رهبران سازمانهای جامعه مدنی در «مدیریت تغییر و مدیریت برای تغییر» است. این امر زمانی ممکن است که آنان تحلیل مشخصی از شرایط و وضعیت سازمانهای جامعه مدنی، محیط بیرونی، کانونهای مقاومت و... داشته باشند و قادر باشند برای گذار موفقیتآمیز آنان استراتژی مشخصی را تدوین کنند، اعضا و سایر شبکههای همکاری را حول آن استراتژی مشخص سامان داده و از هرگونه فرقهگرایی و انحصارگرایی پرهیز کنند. عمل سازمانهای جامعه مدنی در دوران گذار همانند حرکت در دریایی توفانی است؛ دریایی پرمخاطره و غیرقابل پیشبینی. از این رو دستاندرکاران، فعالان و رهبران سازمانهای جامعه مدنی ایرانی باید بیاموزند و بیاموزانندکه چگونه در این دریای مواج و توفانی مسیر خود را بیابند و ضعفها را تبدیل به نقاط قوت کنند. تهدیداتی را که آنان با آن روبهرو میشوند را تا حد ممکن شناسایی نموده و تلاش کنند تا آنان را تبدیل به فرصت کنند و ابزارهایی را جهت دریانوردی در این دریای پرمخاطره ابداع کنند. مهمترین هدف استراتژیک اصحاب و فعالان جامعه مدنی در شرایط پرمخاطره کنونیگذار از جامعه مدنی ضعیف به جامعه مدنی قوی، تحکیم جامعه مدنی پویا، شاداب، توسعهگرا و دموکراتیک و جلوگیری از جوانمرگی آن است. این امر ممکن نیست مگر با داشتن استراتژی و برنامه عمل.
سهراب رزاقی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست