چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
پارسیفال - Parsifal
سال تولید : ۱۹۸۱
کشور تولیدکننده : فرانسه و آلمانغربی
محصول : گومون و TMS
کارگردان : هانس یورگن سیبربرگ.
فیلمنامهنویس : اُپرای پارسیفالِ ریشارد واگنر.
فیلمبردار : ایگور لوتر.
آهنگساز(موسیقی متن) : واگنر.
هنرپیشگان : میکائیل کوتر، کارین کریک (آواز: راینر گُلدبرگ)، ادیت کلور (آواز: ایوون مینتون)، آرمین یوردان (آواز: ولفگانگ شونه)، رابرت لوید، آگه هوگهلانت و مارتین اشپر (آواز: هانس چامر).
نوع فیلم : رنگی، ۲۵۵ دقیقه.
پرده اول - «آمفور تاس» (یوردان)، نگهبان جام مقدس، از زخمی التیامناپذیر در پهلویش رنج میبرد. حتی معجون «کوندری» (کلورِ) که «گورنمانتس» (لوید)، یکی از شوالیههای میزگرد در نزدیکی خندق پیدا کرده هم مؤثر نیست. تنها راه بسته شدن زخم، بازگرداندن نیزه مقدسی است که «کلینگسور» (هوگهلانت) آن را از «آمفورتاس» گرفته است. «گورنمانتس»، جوانی (کریک) را بهخاطر شکار یک قو مؤاخذه میکند. جوان که در گفتن اسمش، اینکه از کجا آمده یا چه کسی او را فرستاده، ناتوان است، از سوی «کوندری»، «پارسیفال» خوانده میشود؛ پسر «هرتسهلوید» که چون مادرش نمیخواست او مثل همسرش شوالیه شود، او در طبیعت وحشی بزرگ کرده است. در مراسم برداشتن سرپوش جام مقدس، «گورنمانتس»، «پارسیفال» را به خاطر درک نکردن مراسم از قلعه بیرون میاندازد. پرده دوم - «کلینگسور» فرمانروای قلعه جادو به «کوندری» دستور میدهد تا «پارسیفال» را که در پی نیزه مقدس آمده، اغوا کند. «کوندری» که دوستدار شوالیههای میزگرد است، ابتدا امتناع میکند ولی مجبور به اطاعت از «کلینگسور» است، چرا که «کلینگسور» تنها مردی است که در مقابل او مقاومت کرده است. سالها پیش «آمفورتاس»، «کلینگسور» را طرد میکند و او هم برای کسب قدرتهای جادوئی خود را اخته میکند. حالا با دزدیدن نیزه مقدس و وارد کردن زخمی که هرگز بسته نشود، از «آمفورتاس» انتقام میگیرد. «کوندری» موفق به اغوای «پارسیفال» میشود اما ناگهان «پارسیفال» بهیاد مأموریتش و «آمفورتاس» میافتد و مقاومت میکند. به این ترتیب قدرت «کلینگسور» کم میشود و «پارسیفال» نیزه را از آن خود میکند. پرده سوم - در روز جمعه مقدس، «گورنمانتس» اعلام میکند که شوالیهها بهدلیل اجتناب «آمفورتاس» از برداشتن سرپوش جام مقدس، روزهای نحس و بدی را میگذرانند. در اینجا «پارسیفال» با نیزه مقدس سر میرسد و «گورنمانتس» او را به یاد میآورد. «آمفورتاس» که دیگر تحمل این درد بیپایان را ندارد، از شوالیههایش میخواهد تا او را با نیزههایشان بکشند. اما «پارسیفال» جلو میآید و با نشان دادن نیزه مقدس، به این درد و رنج خاتمه میدهد. در اینجا تمام شوالیهها به او احترام میگذارند...
* پارسیفال سیبربرگ همان پرسشهائی را که نیچه درباره اپرای واگنر مطرح کرده بود، برمیانگیزد: «جدی گرفتن پارسیفال چه معنائی میدهد؟» مایه اختلاقی پُررنگ فیلم در دهه 1980 غریب به نظر میرسد، با این حال ساختار این اثر تکان دهنده نه وفادار به اصل منبع است و نه نشان دهنده یک اثر کلاسیک و معمولی. اما بههرحال علاقل سیبربرگ به اپرا را میتوان در ادامه علاقه دیگر سینما گرانِ «سینمای نوین آلمان» به ساختن سالن اپرا (به جای سالن سینما) در جنگل جستوجو کرد!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست