چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
در باب ضرورت برگزاری نشستهای فیلمسازان در طول جشنواره
● آیا فیلمساز به فیلمش سنجاق میشود؟!
در بعضی از پشت صحنههایی كه از آثار مطرح سینمای جهان دیدهایم، بخشهایی نیز به حضور فیلمسازان در جشنواره و نشستهای مطبوعاتی اختصاص دارد. این سنتی است كه صرفا در جشنوارهها وجود دارد. فیلمساز همراه گروهش در برابر خبرنگاران قرار میگیرند و به پرسشهای آنها پاسخ میدهند. امتداد این سنت را سالها است كه در جشنواره فیلم فجر شاهد هستیم. این یادداشت در پی طرح این پرسش است كه فینفسه آیا فیلمساز «موظف» است كه در چنین جلسههایی شركت كند یا نه؟
فیلم مانند هر اثر هنری دیگری به خودی خود اثری كامل است. به این دلیل كه در معرض قضاوت مخاطبان قرار گرفته است. تا زمانی كه یك اثر هنری «پردهبرداری» نشده است، نمیتوان به آن نام «اثر» نهاد. فیلمساز میتواند برای دل خودش فیلمی بسازد. یك سالن شخصی و اختصاصی نمایش فیلم داشته باشد و آن را برای خودش نشان دهد.
از آنجا كه دیكته نانوشته غلط ندارد، بنابراین تفسیر، تاویل و قضاوت همه در مورد این فیلم مصداق ندارد، زمانی كه یك فیلم برای نمایش عمومیآماده میشود معنای آن این است كه سازنده اثر با این حرف موافق است كه فیلمش اكنون «كامل» شده واز نظر او میتواند برای مخاطبان به نمایش درآید. تصورش را بكنید كه یك نقاش، یك مجسمهساز، یك شاعر و یك فیلمساز در دورنش به این مسئله نرسیده باشد كه اثرش كامل است و از نظر او كه خالق اثر است، همچنان جای كار دارد. بنابراین او مجبور است دائما حضور داشته باشد تا درمورد معانی پنهان اثری كه خلق كرده توضیح بدهد. او مجبور است بگوید كه منظورش از این جای اثر چنین است و هدفش از آن جای اثرش چنان است. این در صورتی است كه بپذیریم یك اثر همچنان و پس از ایجاد آن متكی و وابسته به سازندهاش است.
هر اثری هنری پس از آن خلق شده، اگر هیچ ارتباطی به خالقش ندارد. اثر هنری یه یك مخلوق میماند كه به خودی خود گویاست. مناسبات ارگانیكی درون آن «تعبیه» شده و اكنون آماده این است كه هر مخاطبی كه با آن اثر هنری برخوردمیكند برداشت، تفسیر، تاویل و قضاوت خودش از آن اثر را داشته باشد.
زمانی كه یك فیلمساز میپذیرد كه پشت میكروفن قرار بگیرد ناخودآگاه به دو نكته اشاره كرده است. نكته نخست این است كه او پیشاپیش اعتقاد دارد كه اثرش فیلم كاملی نیست و نیازمند ارائه توضیحهایی از سوی فیلمساز است. نكته دوم این است كه فیلمساز وقتی به توضیح و تفسیر فیلمش میپردازد، در واقع این حق را از مخاطبانش میگیرد كه آنها هر كدام تاویل و تفسیر خود را از آن فیلم داشته باشند. شاید گفته شود كه همواره نكتههای مبهمی در یك فیلم وجود دارد كه بهترین فرد برای رفع ابهام خود فیلمساز است. به نظر میرسد این توجیه، زیباترین توجیه برای برگزاری نشست فیلمساز و همكارانش پس از نمایش یك فیلم نباشد.
ابهام به چه معناست؟ آیا به این معناست كه «معنای پنهان» در اثر وجود دارد؟ آیا به این معناست كه فیلم را درك نكردهایم و كسی باید بیاید و به درك ما یاری برساند؟ دراین صورت آیا مخاطب اثر هنری دستكم گرفته نمیشود؟ این نكته را احتمالا نباید فراموش كنیم كه اثر هنری (و دراینجا فیلم) درمواجهه با مخاطب است كه حیات پیدا میكند. اما آن ابهام اثر هنری نمیتواند مبهم باشد چرا كه همین ابهام نشان دهنده این است كه نتوانسته به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار كند. در مواجهه با آثار سینمایی (به اصطلاح) فلسفی گفته میشود كه تماشاگر نیازمند است یك دوره فلسفه عمومیرا گذرانده باشد یا با اساطیر مختلف آشنایی داشته باشد تا بتوانند آن فیلمی را كه معنای اسطورهای در بطن خود دارد كشف كند. اینكار را البته منتقدان و مفسران انجام میدهند. آنها در پی كشف نهان مایههایی هستند كه فیلم در درون خود دارد. اینجا ممكن است گفته شود كه چنین جلسههایی برای منتقدان و آشنایی آنها با دیدگاههای فیلمساز برگزار میشود. به سادگی هرچه تمامتر باید گفته شود كه هیچ منتقدی صرفا براساس دیدگاههای كارگردان یك فیلم نقد نمینویسد در بسیاری موارد منتقد در پی نقد این دیدگاه است به زبانی ساده یعنی این اوست كه دیدگاههای خودش را در مورد فیلم اعمال میكند. آنچه برجای میماند سو تفاهمهایی است كه چند سال پیش هنگام برگزاری یكی از همین جلسههای مطبوعاتی شاهد آن بودیم. یكی از فیلمسازان كه اتفاقا به زعم خودش فیلمی فلسفی ساخته بود دوران كودكی و روستایش چیزهایی گفته بود كه كار را هم برای خود فیلمساز و هم برای فیلمش دشوار و دشوارتر كرد. شاید حرفهای كارگردان در همان جلسه باعث شد كه تا سالها نامیاز او در عرصه سینما به گوش نرسید و او به تلویزیون كوچ كرد.كوتاه سخن اینكه برگزاری چنین نشستهایی در بسیاری ازموارد به سو تفاهم میان فیلمساز و منتقدان دامن زده است. هیچگاه چنین جلسههایی برای تماشاگران عام برگزار نمیشود (شاید به درستی چنین میشود) آنها برداشت خودشان از فیلم را دارند. داوران حقیقی همانها هستند. مخاطبان آستانهای برای درك فیلم دارند (كه شاید باید در جایی دیگر در مورد این آستانه مفصلا قلم زد) كه بی نیاز از توضیح و تفسیرهای رنگارنگ عمل میكند.فیلمساز نمیتواند برای همیشه به اثرش سنجاق شود و از زبان خودش در مودر اثر خودش حرف بزند. در یكی از قسمتهای قصههای مجید كه او سراغ فیلمسازی رفته بود (اگر اشتباه نكنم فیلم شرم) فیلمی ساخته بود و هنگام نمایش آن برای معلمش دائما میگفت آقا ما اینجا منظوری داشتیم. به این دلیل این كار را كردم به آن دلیل آن تكه را در فیلم گذاشتهام. مجید این امكان را داشت كه «زبان گویای» فیلمش باشد، اما همه فیلمسازان چنین امكانی را آیا دارند؟ ندارند؟! شما پاسخ بدهید.
شاپور عظیمی
منبع : روزنامه حیات نو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست