سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا


سرمایه داری و آنفولانزا


سرمایه داری و آنفولانزا
مایک دیویس که در سال ۲۰۰۶ کتابی به نام هیولا در نزدیکی خانه مان را نوشته و در آن ،درباره خطر بیماری همه گیر آنفولانزای مرغی هشدار داده بود، اکنون شرح میدهد که چگونه موسسه کشت و صنعت جهانی زمینه شیوع هولناک آنفولانزای خوکی را در مکزیک ایجاد کرده است.
تعداد زیادی از مسافران تعطیلات بهاری با سوغاتی نا مرئی ولی شوم ، از کنکان Canún بازگشتند.
آنفولانزای خوکی مکزیکی ، هیولای ژنتیکی که شاید در ته نشین باتلاقهای خوکداری های صنعتی به وجود آمده باشد ، اکنون همه مردم جهان را تهدید میکند.شیوع اولیه آنفولانزای خوکی در سرتاسر آمریکای شمالی نشان میدهد که سرعت انتقال این بیماری بیشتر از آخرین بیماری همه گیر تایید شده در سال ۱۹۶۸ در هنگ کنگ می باشد.
این ویروس خوک سان تهدیدی با وسعت نامعلوم است و شهرت را از قاتل قدرتمند یعنی ویروس جهش یافته H۵N۱ که به آنفولانزای مرغی نیز مشهور است ، ربوده. قطعا خطراین بیماری خیلی کمتر از بیماری سارس (SARS ) که در سال ۲۰۰۳ شیوع پیدا کرد ، می باشد ولی به عنوان یک آنفولانزا ممکن است بادوام تر باشد و دوره درمان طولانی تری داشته باشد.
با فرض اینکه آنفولانزای فصلی نوع A،سالیانه جان بیش از یک میلیون نفر را میگیرد، حتی افزایش ناچیز خطر خصوصا اگر همراه با میزان شیوع بالا باشد ، میتواند باعث کشتاری برابر با کشتار ناشی از جنگی بزرگ شود.
در این میان یکی ازاولین قربانیان این بیماری ، عقیدۀ دلگرم کننده ای دارد و درباره این موضوع ساعتها در سازمان بهداشت جهانی سخنرانی کرد . وی عقیده دارد که عکس العمل به موقع سازمان پزشکی جدا از کیفیت سلامت بومی ، می تواند این بیماری همه گیر را کنترل کند.
از سال ۱۹۹۶ با شروع مرگ های ناشی از H۵N۱ در هنگ کنگ ، سازمان بهداشت جهانی با حمایت اکثر بیمه های خدمات درمانی برنامه ای را ارتقا داده است که هدف آن شناسایی و جداسازی افراد مبتلا به این بیماری همه گیر در محدوده شیوع بومی آن وسپس درمان کامل ساکنان آن منطقه به وسیله داروهای آنتی ویروس و همچنین واکسن (در صورت موجود بودن) است.
تعدادی از افراد بدبین، این نوع اقدامات ضد شورش مربوط به ویروس را زیر سوال برده اند، زیرا اقدامات اخیر نشان می دهد که هم اکنون این میکروب ها (در موارد آنفولانزای طیوری) می تواند سریع تر از آنکه سازمان جهانی بهداشت یا مقامات محلی بتوانند نسبت به شیوع اولیه آن واکنش نشان دهند، در سرتاسر جهان منتشر شود. آن ها همچنین به عدم نظارت صحیح بر واسطه بین بیماری های انسان و حیوان اشاره کردند.
اما برای کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس که ترجیح میدهند به جای افزایش کمک به مردم مبتلا به بیماری همه گیر در خارج از کشور ، بر روی خط دفاع زیستی خودشان سرمایه گذاری کنند، مداخله جسورانه وپیشگیرانه (والبته ناچیز) بر ضد آنفولانزای طیوری بسیار ارزشمند میباشد. درست همانگونه که شرکت داروسازی بیگ فارما با درخواست های کشورهای جهان سوم مبنی بر تولید عمومی داروهای ضد ویروس مانند تامی فلو دست وپنجه نرم می کند.
در هر صورت آنفولانزای خوکی ممکن است ثابت کند که نحوه آمادگی مرکز کنترل بیماری های سازمان بهداشت جهانیCDC/WHO — بدون هیچ سرمایه گذاری کلان و جدید در بخش نظارت، تاسیسات زیربنایی علمی و نظارتی ، بهداشت عمومی و دسترسی همگانی به داروهای مورد نیاز - به همان دارو دسته کمپانی های بیمه چون شرکت AIG شبیه می باشد.
اما حتی در شمال آمریکا و اروپا هم نمی توانیم بگوییم که برنامه هشدار بیماری همه گیر شکست خورده است ، زیرا اساسا چنین برنامه ای وجود ندارد.
شاید دانستن این موضوع که مکزیک برای کنترل بیماریهای دامی و اثراتش بر روی سلامت همگانی امکانات کافی و تمایل سیاسی لازم را ندارد ،خیلی تعجب آور نیست.اما این وضعیت در شمال مکزیک بهتر از این نیست ،زیرا در آنجا نظارت بر بیماری همه گیر در حدود اختیارات قانونی ایالت شکست خورده است و تولید کنندگان فرآورده های دامی درست همانگونه که نسبت به کارگران و دامها بی اعتنا هستند برای مقررات بهداشتی نیز هیچ ارزشی قائل نیستند.
همچنین در طول یک دهه هشدارهای ضروری دانشمندان نتوانسته است تکنولوژی انتقال مطمئن نمونه های ویروسی پیچیده را به کشورهایی که در مسیر مستقیم بیماریهای همه گیر قرار دارند تضمین کند. کشور مکزیک مشهورترین متخصصان بیماریها را در دنیا دارد ولی برای شناسایی ژنوم ویروسها مجبور است نمونه ها را به آزمایشگاهی در وینی پک ( شهری در کانادا که کمتر از ۳%جمعیت مکزیکوسیتی را دارد)بفرستد. در نتیجه تقریبا یک هفته از دست رفت .
اما بازرسان بیماریهای مهم در آتلانتا تنها کسانی بودند که کمتر از همه از این موضوع اطلاع داشتند. به نقل از روزنامه واشنگتن پست ،مرکز کنترل بیماریها(CDC)تا شش روز بعد از این که دولت مکزیک اقدامات اضطراری را آغاز کرده بود،چیزی درباره شیوع آن نمیدانستند. در واقع،روزنامه واشنگتن پست اعلام کرد که مقامات بهداشت عمومی ایالت متحده هنوز تا حد زیادی از اتفاقاتی که دو هفته پس از تشخیص شیوع بیماری در مکزیک در حال وقوع است بی خبرند.
هیچ بهانه ای نباید باشد. نظریه قوی سیاه black swan در این مورد صادق نیست . در حقیقت ، وضع معما گونۀ آنفولانزای خوکی در این است که باوجود غیرمنتظره بودنش ، دقیقا پیش بینی شده بود.شش سال پیش دانشمندان تلاش کردند رویدادی عظیم که نشان می داد پس از سال ها ثبات ، ویروس آنفولانزای خوکی در طول مسیر تکاملی اش جهش یافته است را با مدرک اثبات کنند.(برنیک وثریچ ، دانشمند برجسته این رویداد را اعلام کرد.)
از زمان شناسایی ویروس H۱N۱ (ویروس آنفولانزای خوکی) در آغاز بحران سال ۱۹۲۹ این ویروس اندکی از ساختار اصلی ژنومش فاصله گرفته بود و سرانجام در سال ۱۹۹۸ جنجالی برپا شد.
نوعی از این ویروس آسیب زا ماده خوکها را در مزرعه مکانیکی پرورش خوک در شمال کالیفرنیا از بین برد و تقریبا هر سال انواع جدیدتر و خطرناک تر این ویروس به وجود آمدند از جمله گونه ای غیرعادی از ویروس H۱N۱که محتوی ژنهای داخلی ویروس H۳N۲بود.(شکل دیگری از آنفولانزای نوع A که در میان انسانها متداول است).
محققانی که با وثریچ در این زمینه گفتگو کردند نگران بودند که ممکن است یکی از این ویروسهای جهش یافته تبدیل به آنفولانزای انسانی شود(دانشمندان معتقدند که بیماریهای همه گیر در سال ۱۹۵۷ و ۱۹۶۸ نیز از ترکیب ویروسهای انسانی و طیوری در بدن خوک نشئت گرفته است) و به همین دلیل آنها را مجبور به ایجاد سیستمی جهت نظارت بر روی آنفولانزای خوکی نمود. البته واشنگتن این هشدار را نشنیده گرفت و با بی اعتنایی به خطرات بدیهی آن ،میلیاردها دلار را صرف بیوتروریسم (سوء استفاده از عوامل میکروبی یا فرآورده های آن به منظور ارعاب یا هلاکت انسانها و نابودی دامها و گیاهان) کرد.اما چه عاملی سرعت گسترش آنفولانزای خوکی را افزایش داد؟ احتمالا همان عاملی که به ایجاد آنفولانزای طیوری کمک کرده است.
از مدتها پیش ویروس شناسان عقیده داشته اند که سیستم کشاورزی فشرده در جنوب چین -اکولوژی پر بار برنج،ماهی ،خوک و پرندگان وحشی و اهلی -عامل اصلی تغییر شکل ویروس آنفولانزا(چه تغییر فصلی و چه تغییر ژنومی گذرا)است.(هرازگاهی ممکن است این ویروس مستقیما از طریق پرندگان به خوکها و یا انسانها منتقل شود مانند ویروسH۵N۱ در سال ۱۹۹۷/)
اما صنعتی شدن فرآورده های دامی، حق انحصاری گسترش آنفلانزا را از چین گرفته است. همانگونه که اکثر نویسندگان اشاره کرده اند ،دامداری در دهه های اخیر بیشتر به چیزی شبیه صنعت پتروشیمی تبدیل شده است و هیج شباهتی به مزرعه ای با خانواده ای شاد که در کتابهای درسی به تصویر کشیده شده ،ندارد.
به طور مثال در سال ۱۹۶۵ ،۵۳میلیون خوک پرواری در بیش از یک میلیون مزرعه وجود داشت؛اما امروزه ۶۵میلیون خوک پرواری در ۶۵۰۰۰ مزرعه نگهداری میشوند-یعنی تعداد مزارع نصف شده ولی تعداد دامها افزایش یافته است.
در اصل ،مثال بالا انتقالی است از خوکدانی های قدیمی به جهنم های مدفوعی وسیع که در طبیعت بی سابقه اند و دهها هزار یا حتی صدها هزار حیوان با سیستم ایمنی تضعیف شده در حال خفه شدن در گرما و فضولات هستند و این حیوانات عوامل مولد بیماری را با سرعت بسیار بالا به هم جنسان خود و توله های بیچاره منتقل میکنند.
هر کسی که حتی یک بار از مسیر تارهیل،ان.سی. ، یا میلفرد ،یوتا، جایی که شرکتهای صنایع غذایی اسمیت فیلد سالیانه نه تنها بیش از یک میلیون خوک بلکه صدها تالاب مملو از کثافات سمی تولید میکنند،عبور کرده باشد ،به وضوح در می یابد که چگونه موسسه کشت و صنعت بشدت در قوانین طبیعت مداخله کرده است.
سال گذشته مرکز تحقیقات پاو ،کمیته برجسته ای تشکیل داد و گزارش مهمی درباره تولید دام در مزارع صنعتی منتشر کرد و بر خطر بحرانی تاکید کرد که بیان می داشت بازگشتن پیاپی ویروسها در گله ها و رمه های بزرگ،احتمال تولید ویروسهای جدید از طریق جهش و ترکیب مجدد آنها را افزایش میدهد و میتواند باعث انتقال موثرتر ویروس از انسانی به انسانی دیگر شود.این کمیته همچنین هشدار داد که مصرف حساب نشده آنتی بیوتیک در خوکداریهای صنعتی باعث افزایش عفونت های استافیلوکوک اورئوس شده است و این در حالی است که سرریز فاضلابهای این مزارع کابوس شیوع ای.کولی و فیستیریا (نوعی تک سلولی که بیش از یک میلیون ماهی را در دهانه رودخانه های کارولینا کشته و دها ماهی گیر را بیمار کرده است)را به دنبال داشته است .
با این حال هر گونه بهبودی در اکولوژی عامل مولد این ویروس جدید با قدرت عظیمی روبه رو است که توسط شرکتهای مختلط مانند صنایع غذایی اسمیت فیلد(گوشت خوک و گاو) و شرکت تایسون(گوشت مرغ)اعمال میشود.اعضای کمیته پاو گزارش دادند که این شرکتها در انجام تحقیقات کمیته اشکال تراشی میکنند و به طور آشکاری تهدید کرده اند که بودجه لازم برای تحقیقات را به محققان نمیدهند.به علاوه، این شرکتها متعلق به صنایع جهانی هستند و نفوذ سیاسی و بین المللی زیادی دارند. درست همانطوری که شرکت charoen pokphand ، بزرگترین تولید کننده و صادر کننده مرغ تایلند ،توانست از ادامه تحقیقات در زمینه گسترش آنفولانزای مرغی در سرتاسر آسیای جنوب شرقی جلوگیری کند ،این احتمال وجود دارد که دادگاه مربوط به اپیدمولوژی شیوع آنفولانزای خوکی نیز نتواند کاری از پیش ببرد.
با این حال نمیتوانیم بگوییم منشا اصلی این رویداد هیچ گاه پیدا نخواهد شد :زیرا تا کنون مطبوعات مکزیک شایعات بسیاری مبنی بر اینکه کانون اصلی آنفولانزا در نزدیکی شرکت اسمیت فیلد در ایالت وراکروز است، منتشر کرده اند.
اما در نظر گرفتن موقعیتهای وسیع تر(خصوصا مدنظر قرار دادن خطر مداوم ویروس H۵N۱)از اهمیت بیشتری برخوردار است این موقعیت ها عبارت اند از:شکست استراتژیهای سازمان بهداشت جهانی در کنترل این بیماری همه گیر ،کاهش هرچه بیشتر سلامت عمومی در جهان ،اختیار تام شرکت بیگ فارما برای تولید داروهای حیاتی و فاجعه جهانی صنعتی شدن تولیدات دامی.
مایک دیویس
کانترپانچ
برگردان محمود رمضانی
گرفته از دنیای ما: http://domaa.info/?p=۶۰۸۹
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه