سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
دیـن ، جامعه و انحرافات اجتمـاعی
دین، قوی ترین و محكم ترین ریسمان الهی است كه انسان، فقط با تمسك به آن میتواند به هدف و مأوای والای خویش كه همان مقام خلیفهٔ اللهی است، نائل گردد. اما مسئله اصلی این است كه دین چگونه و از چه راهی توانسته است، قدرت انسان را بالا ببرد و وی را در مقابل لذتهای دنیوی، عصیان و سركشی، بیمه نماید؟
این نوشتار با بهره گیری از روش علوم اجتماعی در كشف این مقصود بر آمده است. طبق یك نگاه كلی تمام معارف و دستورالعملهای دینی این مسئولیت را به عهده دارند، زیرا دین دارای حلقههای به ظاهر متفاوت،و در نهایت از روحی واحد برخوردار است، البته با نگاهی خاص تر میتوان به دو راهكار نظری و عملی دین اشاره نمود كه در راهكار نظری به سه مقوله مهم ترسیم بدیها و خوبیها، ترسیم پاداش، عقوبت و مجموعه معارف بنیادین عنایت دارد و راهكار علمی از طریق تبلیغ و امر به معروف و نهی از منكر بر این مهم گام بر میدارد؛ اگر چه در ظاهر، بعضی از این موارد فردی و بعضی دیگر ظاهری اجتماعی دارند، لیكن هر دو در هم تنیده شده و قابل تفكیك نمیباشند.
هر جامعهای دارای افكار، عقاید و باورهای خاصی است كه با توجه به آن، هم احساسات و علایق ویژهای مورد پسند قرار میگیرد و هم رفتارهای خاصی مقبول شناخته میشود. به این قواعد و معیارها كه افكار و احساسات درست و قابل قبول و نیز رفتارهای مناسب و مورد انتظار را در هر شخص تعیین میكنند، "هنجارهای اجتماعی"گفته می شود و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعی»می گویند. دین نیز به عنوان نظامی كه از سوی خداوند در قالب كتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد.
هنجارهای دینی، اگر چه در جامعه ای دینی كه اكثریت آن را دینداران تشكیل دادهاند، تا اندازهای زیاد با هنجارهای اجتماعی مطابقت داشته و تخلف از آن، به عنوان انحراف اجتماعی تلقی میشود، ولی لزوماً هر هنجار دینی، معیار قابل قبول جامعه و هنجار اجتماعی نمیباشد، بلكه ممكن است هنجارهایی در این زمینه وجود داشته باشد كه در جامعه مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته باشد. به گونه ای كه نه تنها از اعمال افراد حذف شده باشد، بلكه در قوانین مكتوب نیز اثری از آن دیده نشود. هم چنانكه ممكن است هنجارهایی مورد قبول جامعه باشد كه در دین وجود نداشته باشد یا مخالف آن موجود باشد.
به طور مسلم، دین نه تنها درصدد حفظ هنجارهای اجتماعی مخالف با هنجارهای دینی نیست، بلكه خواستار مبارزه با آن هنجارها نیز میباشد؛ لذا انبیا را به مبارزه با بت پرستی كه مطابق هنجارهای اجتماعی قومشان بود، فرا میخواند. همچنین شأن هدایتگری دین اقتضا مینماید كه از هنجارهای اجتماعی غیر دینی (نه مخالف و مغایر دین) هم كه بی ارتباط با وظیفه هدایت است، حمایتی نداشته باشد.
بنابراین وقتی از نقش دین در جلوگیری از انحرافات اجتماعی سخن میرود، مقصود از انحراف، آن دسته هنجارهای اجتماعی است كه به نحوی (امضایی یا تأییدی) هنجار دینی نیز شمرده شود. هم چنانكه زمانی از انحرافات اجتماعی سخن به میان میآید، هنجارهای دینی غیر اجتماعی (هنجارهایی دینی كه مورد توافق جامعه به عنوان معیار عمل و هنجار قرار نگرفته است)، مورد بحث قرار نمیگیرد.
برای بررسی نقش دین در جلوگیری از انحرافات اجتماعی این سؤالات باید مد نظر قرار بگیرد:
۱- آیا از دین میتوان انتظار مقابله با انحرافات اجتماعی را داشت؟
۲- در صورت به جا بودن این انتظار، آیا دین توانایی مقابله با انحرافات اجتماعی را دارد و به عبارت دیگر، آیا دین از راهكارهای مناسب برای مقابله با انحرافات اجتماعی برخوردار است؟
۳- آیا راهكارهای دین، در جوامع امروزی نیز دارای كاربرد است؟
۳.انتظار از دین
یكی از اهداف مسلم دین، كه در آیات متعدد قرآن كریم بر آن تأكید شده است، هدایت و راهنمایی انسان به سوی شناخت و عبودیت پروردگار است.
هدایت و راهنمایی انسان از طریق رعایت و عمل به احكام، دستورات و هنجارهای خاصی مبتنی گشته است، به گونه ای كه بدون رعایت آنها، هدایت ممكن نمیباشد.
با پذیرش شأن هدایتگری دین از یك سو و اهمیت هدایت بر رعایت هنجارهای دینی از سوی دیگر، ناگزیر باید پذیرفت كه دین نمیتواند دغدغهٔ رعایت هنجارهای دینی را (خواه هنجارهای دینی ـ اجتماعی، خواه غیر اجتماعی) از سوی مردم نداشته باشد و درصدد مقابله با تخلف از آن هنجارها برنیاید. در واقع، موضع بی تفاوتی قائل شدن برای دین در مبارزه با انحرافات، به منزله در نظر نگرفتن شأن هدایتگری دین است.
۴.راهكارهای نظری دین
دین از یك سو با ارائه علوم و معارف خاص و از سوی دیگر با توصیه بر اعمال و رفتارهای ویژه، نقش مؤثری را در بازداشتن افراد از انحرافات ایفا مینماید.
راهكار اول كه بر طبق آن، دین از طریق ارائه شناختهای خاص بر افراد تأثیر میگذارد و آنان را از انحرافات باز میدارد، «راهكار شناختی» یا «نظری» میتوان نامید و راهكار دوم كه جلوگیری از انحرافات از طریق «عمل افراد» صورت میگیرد، «راهكار عملی» میتوان نامید در این نوشتار ابتداً راهكار نظری توصیف و سپس ساز و كار این راهكارها بیان میگردد:
الف) راهكارهای نظری
معارف و شناختهای دین كه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است، تحت سه مقوله میباشد: ترسیم و ساز و كار پاداش و عقوبت؛ بدی و خوبی و معارف بنیادین.
●ترسیم و ساز و كار پاداش و عقوبت
دین برای افراد مؤمن، نیكوكار و به طور كلی كسانی كه دستورها و هنجارهای دینی مربوط به اندیشه و عمل را به خوبی رعایت میكنند، متناسب با میزان پایداری آنان بر هنجارهای مذكور، پاداشهایی معرفی مینماید كه آن اعم از پاداش دنیوی و اخروی است كه به چند عنوان نمونه آن در قرآن كریم اشاره میگردد: پاداشهایی چون نعمتهای بهشتی، احساس رضایتمندی، سرور و افتخار، جلب نظر و توجه الهی، به دست آوردن یقین، اطمینان و آرامش، برخـورداری از كمـكهای ویـژهٔ الهی در دنیا و برخورداری از هدایت بیشتر الهی و… .
در مقابل، دین عقوبتهایی را برای كفار، بدكاران و كسانی كه از هنجارهای دینی تخلف مینمایند، ترسیم میكند. عذابهای اخروی، پشیمانی و سرافكندگی، برخوردار نبودن از نگاه، توجه و رضایت الهی، شك، تردید و ناآرامی از جمله این عقوبات است.
●سازوكار شناخت مربوط به پاداش و عقوبت:
در درون طبیعت و فطرت انسان نیازهای متنوعی وجود دارد كه با تأمین آن، احساس آرامش، خوشی و لذت مینماید و در صورت عدم تأمین، دچار ناآرامی و ناخوشی میگردد. از همین جهت انسان نسبت به رفتار و عملی كه مقرون به پیامد خوشایند تأمین نیاز است، رغبت داشته و از عملی كه پیامد ناخوشایند را به دنبال دارد، گریزان است.
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، همانگونه كه پیامدهای واقعی عمل(تشویق، یا تنبیهی كه مقارن عمل دریافت شود) رفتار فرد را بر میانگیزد، پیامدهای مورد انتظار آن هم كه به صورت نمادین، در ذهن بازنمایی شده است، نیز رفتار فرد را بر میانگیزد.
بنابراین، شناختهایی كه از دین در بارهٔ پاداش و عقوبت دریافت میشود، در صورت درونی شدن میتواند آدمی را به سوی كارهای شایسته كه مقرون به پاداشهای مورد انتظار است، سوق دهد و از كارهای ناشایست كه همراه با عقوبت مورد انتظار است، باز دارد. به عبارت دیگر، انسان را به رعایت هنجارهای دینی و دوری از انحرافات ،سوق دهد.
●ترسیم و ساز و كار بدی و خوبی
انسان بر طبق طبیعت و فطرت خویش و همچنین بر اساس آموزههای اجتماعی، چیزهایی را خوشایند و زیبا و چیزهایی را ناخوشایند و نامطلوب مییابد؛ به گونه ای كه درك این زیبایی و زشتی در انسان نهادینه شده است.امور خوب و بد دینی نیز به همین ترتیب شكل میگیرد، زیرا دین با بیاناتی متنوع و با استفاده از تعابیری خاص سعی مینماید، تا زشتی و بدی، زیبایی و خوبی بعضی اعمال را همچون ناخوشایندی و زشتیها و یا خوشایندی و زیباییهای طبیعی و اجتماعی مجسم نموده و برای ما ،درونی سازد.
به عنوان نمونه در قرآن كریم از قمار، شراب، گوشت خوك، مردار و خون به رجس و پلیدی تعبیر میشود.از منافقین به سبب اعمال ناشایست شان، به عنوان افراد بیمار دل یاد میشود و از مال حرام، عقاید نادرست و افراد بدكار به خبیث، آلوده و ناپاك تعبیر میگرد.در مقابل، دربارهٔ چیزهای حلال، عقاید درست و افراد درستكار از تعبیر طیب، پاك و دلپذیر، استفاده میشود.
همچنین از افراد مومن و درستكار با صفاتی چون سمیع، بصیر، هدایت شده، دارای نور، زنده دل، صاحب عقل و دانش توصیف میگردد.
●سازوكار شناخت مربوط به خوبی و بدی:
همان گونه كه یك عمل میتواند پیامدهای بیرونی مثبت یا منفی (خواه پیامدهای واقعی؛ خواه پیامدهای مورد انتظار) داشته باشد، میتواند پیامدهای درونی نیز داشته باشد. پیامدهای درونی یك عمل، طی "واكنش خود سنجی" و بر اساس معیارهای درونی شخص در بارهٔ خوبی یا بدی یك عمل ایجاد میگردد.
البته، اگر شناختهای دین در باره زشتی و زیبایی، خوبی و بدی اعمال، به نحوی درونی گردد (كه هر عملی را كه دین زشت دید، انسان نیز زشت ببیند و آنچه را زیبا ببیند، آدمی زیبا ببیند)، از اعمال خلاف هنجارهای دینی به جهت فرار از ارزیابی خود سنجی منفی دوری میگزیند و به همنوایی با هنجارهای دینی، به جهت دستیابی به ارزیابی و خودسنجی مثبت روی میآورد.
پیامدهای مثبت و منفی درونی عمل از چنان تأثیری برخوردار است كه میتواند به مقابله با پیامدهای بیرونی عمل برخیزد. به عنوان مثال انبیا، افراد انقلابی و اصلاحگران جامعه، به خاطر ارزیابی مثبتی كه از اعمال خود دارند، پیامدهای ناگواری را كه مترتب بر نقض بعضی از هنجارهای حاكم بر جامعهشان است، بر دست كشیدن از رسالتشان ترجیح میدهند. همچنان كه پیامدهای بیـرونی عمل آنگاه بیشترین تأثیر را دارد كه با پیامدهای درونی عمل همساز باشد.
بنابراین با توجه به محوریت نقش پیامدهای درونی در رفتار، میتوان شناختهای دینی مربوط به خوبی و بدی اعمال را كه معیار خود سنجی و ارزیابی درونی است، از اساسی ترین راهكارهای دین برای مقابله با انحرافات دانست. این اهمیت در حدی است كه بعضی از روایات بدترین حالت جامعه را از لحاظ انحراف تبدیل «منكر» به «معروف» و تبدیل «معروف» به «منكر» معرفی كردهاند.
زیرا وقتی عملی را كه دین منكر و زشت میداند، در جامعه به عنوان معروف و زیبا تلقی گردد، دیگر كسی با انجام آن عمل دچار ارزیابی منفی از خود نخواهد شد، هم چنانكه وقتی جامعه معروف و زیبا را منكر و زشت دید، انجام آن معروف، نه تنها ارزیابی مثبت شخص از خود را به دنبال ندارد، بلكه با انجام آن دچار ارزیابی و خودسنجی منفی خواهد شد.●ترسیم و ساز و كار معارف بنیادین
ترسیم دین از زشتیها و زیباییها، آنگاه درونی میشود كه مستند به خداوند دانا گردد، زیرا تنها اوست كه به انسان اشراف كامل دارد و هر آنچه در جهت سعادت وی است، آگاهی داشته و از هر چه باعث نگون بختی اوست، آگاه است.
بنابراین، از یك سو به مجموعه معارفی نیاز است كه وجود خداوند دانا و آگاه از مصالح و مفاسد را، اثبات نماید و از سوی دیگر انتساب آن تعابیر به خداوند را روشن سازد.
همچنین، وقتی پاداشها و عقوبتهای اخروی و دنیوی به مرحله باور میرسد كه انسان پاداشهای مذكور را صادر شده از سوی خداوند حكیم، عادل، مهربان و توانا بداند كه افراد را به تناسب اعمالشان پاداش میدهد. از این رو، علاوه بر اثبات خداوند حكیم، عادل و … ، به اثبات صدور آن سخنان از سوی خداوند هم نیاز است.
بطور خلاصه پذیرش و درونی سازی ترسیم خوبی و بدی، پاداش و عقوبت، مبتنی بر مجموعه معارفی است كه «معارف بنیادین» نامیده می شود، لذا همهٔ معارفی كه به توصیف خداوند، آیات و نشانههای او، اثبات عالم آخرت، اثبات الهی بودن قرآن و اموری از این قبیل میپردازد، از جملهٔ معارف بنیادین شمرده میشود.
●سازوكار معارف بنیادین:
البته تأثیر شناختهای مربوط به پاداش و عقوبت و نیز شناختهای مربوط به خوبی و بدی، آنگاه در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است كه برای آنان درونی گردد و این امر مستلزم آن است كه معارف بنیادین كه مبتنی بر آن شناختها است،به یك باور درونی تبدیل گردد.
بنابراین، به هر میزان كه افراد از معارف بنیادین دین، آگاهی داشته باشند و آن را درونی سازند، به همان میزان شناختهای مربوط به پاداشها و عقوبتها، درونی میگردد و در نتیجه به همان میزان از انحراف و ناهنجاریهای دینی، دوری میشود.
از همین جهت قرآن كریم نماز را كه در بردارندهٔ چكیدهٔ قرآن (سورهٔ حمد) و معارف بنیادین است، بازدارنده از كارهای زشت و ناپسند معرفی میكند.
۵.راهكارهای عملی
راهكارهای عملی را میتوان به دو دسته كلی تقسیم نمود:
۱. توصیه های فردی؛ رفتاری كه هر كسی با عمل به آن میتواند خودش را از انحراف دور نماید.
۲. توصیه های اجتماعی؛ رفتاری كه افراد برای بازداشتن یكدیگر از انحراف باید به كار گیرند.
●توصیه های فردی
دین اعمالی را توصیه میكند كه انجام آن باعث درونی شدن شناخت میگردد كه به عنوان راهكارهای نظری مطرح شد. درونی شدن شناختهای مذكور هم چنان كه بیان گردید، از طریق سازوكارهای خاص به دور شدن افراد از انحرافات میانجامد.
اعمال و عباداتی مانند: تلاوت مقدار ممكن قرآن كریم در هر شبانه روز، اقامه نمازهای پنجگانه و نوافل، تفكر در خلقت آسمان و زمین، حج، روزه، صله رحم و به طور كلی همهٔ افعالی كه به عنوان عبادت و اطاعت خداوند انجام میشود، همه از مقولهٔ توصیههای رفتار فردی است.
سازوكار تأثیر توصیههای فردی بر درونی شدن شناختهای سه گانه را از دو طریق میتوان تبیین نمود:
اولاً: اعمال مذكور، در بردارندهٔ مجموعه ای از معارف و شناختها است كه توجه به خداوند محور مهم آن میباشد، اگرچه در بعضی از این اعمال توجه به خداوند متعال چندان ظاهر نیست، مثل صله رحم؛ به همین جهت پیوستگی و مداومت بر اعمال مذكور سبب تكرار و یادآوری دائم آن شناختها میگردد و در نتیجه تثبیت و درونی میشود، لذا اقامه نماز و تلاوت قرآن موجب ارتباط مستمر انسان با مجموعه ای از معارف بنیادین و تثبیت آن در درون ذهن و قلب میشود، همچنین سایر عبادات مانند: روزه، زكات، صلهٔ رحم و … ، اگر به قصد اطاعت خداوند انجام شود، مستلزم توجه به خداوند و تثبیت این شناخت بنیادین در انسان میگردد.
ثانیاً: همان گونه كه در مباحث روانشناختی بیان شده است، انسانها دارای نظام سه جزئی مركب از باورها، نگرشها و رفتارها هستند، این سه جزء شناختی، عاطفی و رفتاری، در جهت سازگاری و همسازی با یكدیگر تغییر میكنند . به گونه ای كه اعتقاد به درستی یك عمل (مثلا خوردن غذای خاص)، كمابیش انسان را به نگرش مثبت (دوست داشتن آن غذا) و نیز به انجام آن عمل (خوردن آن غذا) سوق میدهد؛ به همین ترتیب عادت به یك رفتار، نگرش مثبت و اعتقاد به درستی آن را تسهیل مینماید. قرآن كریم نیز در آیات متعدد از تأثیر رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت پروردگار را (كه ازمقوله رفتار و عمل است) موجب «یقین» میداند. در مقابل، پیروی از هواهای نفسانی و انجام كارهای بد را عامل انكار عالم آخرت و تكذیب آیات الهی معرفی میكند.
بنابراین میتوان اذعان نمود، هر گونه عملی كه به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام میشود، می تواند باور قلبی انسان نسبت به وجود خداوند را كه اساس معارف بنیادین است، را تثبیت نماید؛ در نتیجه توصیههای فردی، موجب درونی شدن معارف بنیادین میگردد كه این شناخت از طریق مكانیزمهایی سبب پیشگیری افراد از انحراف میشود.
●توصیه های اجتماعی
توصیههای رفتاری دین برای اینكه افراد، یكدیگر را از انحراف بازدارند، به دو دسته تقسیم میشود:
الف) رفتارهایی كه افراد قطع نظر از اینكه انحرافی از سوی آنان ایجاد شده باشد، باید نسبت به یكدیگر انجام دهند كه از مهمترین این رفتارها میتوان به «ارشاد» و «تبلیغ» اشاره نمود.
ب) رفتارهایی كه افراد پس از بروز انحراف، به منظور مقابله با آن باید انجام دهند كه به این نوع رفتار «امر به معروف و نهی از منكر» اطلاق میشود.
●ارشاد و تبلیغ
بر اساس آنچه كه در قرآن كریم آمده است، انسانها موظف هستند، همدیگر را به «خیر» دعوت كنند
مقصود از خیر بر طبق بعضی روایات، تبعیت از قرآن و سنت است؛ بنابراین آنان وظیفه دارند، دیگران را به تبعیت از قرآن و سنت فرا بخوانند.
بخش عمدهٔ محتوای قرآن و سنت كه انسان موظف به تبعیت از آن و دعوت دیگران میباشد، همان سه نوع معارفی است كه در راهكارهای نظری به آن اشاره گردید.
هم چنان كه در بخش راهكارهای نظری توضیح داده شد، درونی شدن شناختهای سه گانه مذكور از طریق سازوكارهایی خاص، به دور شدن افراد از انحرافات منتهی میشود. بنابراین، در ارشاد و تبلیغ كه دعوت به معارف سه گانه است، اگر دعوت كننده بتواند آن را برای افراد درونی نماید، آنان را از طریق سازوكارهای خاص به دوری از انحرافات سوق میدهد.
●امر به معروف و نهی از منكر
امر به معروف و نهی از منكر، راهكاری عملی است كه در دین از جایگاه ویژه ای برخوردار است و بر آن تأكید فراوانی شده است، به طوری كه از آن به عنوان بلند مرتبه ترین و شریف ترین فرایض و نیز فریضه بزرگی كه همهٔ فرایض دیگر به وسیله آن اقامه میشوند، نام برده شده است.
سازوكار امر به معروف و نهی از منكر در بازداشتن از انحرافات، در دو سطح خرد و كلان قابل مطالعه است. در سطح خرد وقتی سخن از سازوكار امر به معروف و نهی از منكر، در بازداشتن از انحراف میرود، مقصود این است كه چگونه عمل فرد امر كننده به معروف و نهی كننده از منكر در بازداشتن افراد، از انحراف، اثر گذار است. لكن در سطح كلان، سازوكار امر به معروف و نهی از منكر از زاویه عمل آمر و ناهی و بازتاب فرد مورد امر و نهی مطالعه نمیشود، بلكه موضوع مطالعه مجموع فعالیتهایی است كه در سطح جامعه و نه فرد، در راستای جلوگیری از انحرافات در سطح كلان انجام میگیرد. كلیه فعالیتهای سازمانی دولتی و غیر دولتی، از جمله دستگاه قضایی، نیروی انتظامی، رسانههای جمعی و … در همین سطح قابل مطالعه است. بررسی سطح كلان، به خاطر گستره وسیع آن، از حوصله این مقاله خارج است، لذا به بررسی سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر بسنده میشود.
امر به معروف و نهی از منكر در سطح مورد بررسی، دارای صورتهای مختلفی است كه ضمن بیان آن، ساز و كار هر یك در بازداشتن از انحراف، جداگانه تبیین میگردد.
مراتب امر به معروف و نهی از منكر:
۱-برخوردهای قلبی:
در این مرحله انسان با اعمال خاص، مانند دوری و رویگردانی از كسی كه مرتكب منكر و یا ترك معروفی میگردد، ناخشنودی خود را از عمل وی ابراز مینماید. برخوردهای قلبی میتواند در قالب هر گونه حركات كه نشان دهنده انزجار انسان از عمل فرد منحرف است، مانند اخم كردن، یا قطع دوستی و ارتباط، اجرا گردد.
اعلان انزجار، كه به نوعی دریغ داشتن احترام، عاطفه و توجه نسبت به فرد منحرف است، در واقع تنبیهی است كه نیازهای عاطفی، تعلق و عزت نفس را به مخاطره میاندازد و از این جهت موجب بازداشتن فرد از انحراف میشود.
قطع ارتباط و مراوده با فرد منحرف، بسته به محدودیت یا گستردگی ارتباطی كه انسان قبلاً با او برقرار كرده، نیازهای مختلفی را میتواند تهدید نماید. به عنوان مثال در ارتباطات گسترده ای مانند: ارتباط پدر و مادر با فرزند غیر مستقل خود، در صورت قطع شدن میتواند، مجموعه ای از نیازهای فیزیولوژیك، عاطفی، امنیت و … را به خطر اندازد و از این طریق میتواند فرزند را از انحراف بازدارد.۲- برخوردهای زبانی:
در این مرحله فرد به وسیله گفتار نرم، موعظه و ارشاد، یا در صورت لزوم با گفتار تند تهدید آمیز، شخص متخلف را وادار به اطاعت و ترك معصیت مینماید. برخوردهای زبانی اشكال مختلفی دارد كه به چند صورت آن اشاره میگردد:
الف) تبیین و ترسیم پیامدهای سوء اخروی یا دنیوی عمل فرد منحرف؛
تبیین پیامدهای سوء اخروی یا دنیوی عمل میتواند موجب شود تا فرد منحرف پیامدهای مورد انتظار عملش را به صورت نمادین بازنمایی نماید. پیامدهای مورد انتظار همانند پیامدهای واقعی میتواند انسان را از عمل انحرافی باز دارد.
ب) تبیین و ترسیم زشتی عمل ارتكابی و زیبایی عمل ترك شده؛
تبیین زشتی یا زیبایی عمل برای فرد منحرف، میتواند او را به واكنش خود سنجی منفی واداشته و از انحراف باز دارد.
ج) تهدید یا توعید فرد منحرف در رابطه با بعضی از خواستهها و نیازهای او؛
تهدید یا وعید فرد منحرف موجب میگردد، تا پیامدهای مثبت یا منفی كه از سوی آمر و ناهی متوجه اش میشود، به صورت نمادین بازنمایی كند و به جهت برخورداری از پیامدهای مثبت و به منظور فرار از پیامدهای منفی از انحراف بازایستد.
د) توبیخ و تحقیر فرد منحرف از طریق زبان و كلام؛
توبیخ و تحقیر نوعی تنبیه بیرونی است كه دربارهٔ نیازهای عاطفی، تعلق و عزت نفس، اعمال میگردد. این تنبیه بیرونی، در صورت همسازی با تنبیه درونی میتواند، فرد منحرف را از انحراف بازدارد.
۳- برخوردهای یدی:
در این مرحله به واسطهٔ زدن، مجروح نمودن و امثال آن فرد متخلف تأدیب میشود. برخورد یدی به این معنا در حیطهٔ وظایف حكومت و مبتنی بر اذن حاكم است.
برخوردهایی كه از طریق ید اعمال میشود، نوعی تنبیه جسمانی است كه در صورت همسازی با تنبیه درونی خود سنجی، میتواند به بازداشتن فرد متخلف، از انحراف اجتماعی بیانجامد.
به طور خلاصه، شكلهای گوناگون امر به معروف و نهی از منكر، از طریق پاداش یا عقوبت، بیرونی یا درونی، واقعی یا مورد انتظار، در جهت كنترل انحرافات عمل میشود.
●كارایی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی
مشاهدهٔ مواردی از ناكامی و بی تأثیری در مكانیزم امر به معروف و نهی از منكر، چنین احساسی را به افراد القا میكند كه این راهكار در جامعهٔ امروزی چندان مؤثر نمیباشد.
احساس ناكارآمدی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی آنگاه درست است كه در یكی از قالبهای معقول و منطقی ذیل قرار گیرد:
الف) باید ثابت گردد، بر اساس روشهای علمی(و نه مشاهدات شخصی و غیر روشمند)، امر به معروف و نهی از منكر، نه تنها در سطح خرد (امر و نهیی كه یك فرد نسبت به دیگری دارد)، بلكه در سطح كلان نیز، در جامعه امروزی فاقد تأثیر و كارایی است؛ البته این نظریه از طریق علمی قابل اثبات نیست، زیرا ممكن است سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر به سبب موانعی ساختاری كه توضیح داده خواهد شد، بی تأثیر و یا كم تأثیر گردد؛ ولی سطح كلان آن به قوت خود باقی میباشد. به عنوان نمونه امر و نهیی كه از طریق نیروهای انتظامی صورت میگیرد، بر كاهش میزان منكراتی چون قتل، سرقت، تجاوز به عنف غیر قابل انكار است.
ب) باید ثابت گردد، ناكارایی امر به معروف و نهی از منكر نسبت به تمام انواع مختلف آن میباشد و نه اینكه در انتقاد به آن صرفاً به صورت گزینشی عمل شود، زیرا ممكن است امر و نهی نسبت به نوع خاصی از معروف و یا منكر بی تأثیر باشد، ولی نسبت به انواع دیگری از آن مؤثر باشد. به عنوان مثال، امر و نهی نسبت به پوشش و یا آرایشی نامناسب و خلاف شرع، ممكن است در بسیاری از موارد تأثیری را به همراه نداشته باشد، ولی آیا امر و نهی نسبت به كسی كه در حال كثیف كردن یك محیط عمومی (مثلاً كتابخانهٔ عمومی) و یا درصدد ایجاد مزاحمت و اذیت دیگری (مثلاً یك كودك) است؛ آیا در جامعه امروز این موارد هم بیتأثیر میباشند؟
به طور مسلم امر به معروف و نهی از منكر نسبت به آن دسته از معروف و یا منكرهایی كه زیبایی و معروفیت آن و یا زشتی و ناپسندی آن از «شعور عمومی» محو شده و یا منقلب گردیده است، بی تأثیر و یا كم تأثیر است؛ ولی این امر ربطی به ناكارایی امر به معروف و نهی از منكر در جوامع امروزی ندارد؛ بلكه علت آن است كه افراد با ارتكاب منكرهایی كه زشتی آن از میان رفته و یا با ترك معروفهایی كه زیبایی آن محو گردیده است، با واكنش خود سنجی منفی از خود روبرو نمیشوند و در نتیجه تشویق و تنبیههایی بیرونی به جهت ناهمسازی با تشویق و تنبیههای درونی، بی تأثیر میگردد.
ج) باید ثابت گردد، در جوامع امروزی، حتی با بكارگیری شیوههای درست و معقول در امر به معروف و نهی از منكر، با ناكارایی آن مواجه هستیم. در غیر این صورت ممكن است عدم تأثیر امر و نهی در جامعهٔ كنونی ناشی از شیوههای نادرستی باشد كه در جامعه به عنوان امر به معروف و نهی از منكر بكار گرفته میشود.
د)باید ثابت گردد، در ناكارایی امر به معروف نهی از منكر موانع ساختاری وجود ندارد. زیرا ممكن است موانع ساختاریی وجود داشته باشد كه تأثیر امر و نهی را در جامعه كنونی با دشواری روبرو سازد و با برداشتن این موانع میزان تأثیر گذاری امر و نهی شدت و گسترش یابد.
وجود موانع ساختاری، نه تنها قابل نفی نیست، بلكه تبیینهای روشنی برای آن میتوان ارائه كرد كه به جهت اهمیت آن، مورد بحث بیشتری قرار میگیرد.
۶.موانع ساختاری در جامعه امروزی
جوامع امروزی برخوردار از ویژگیهایی است كه بر اساس سنخ شناسیهای اندیشمندانی همچون «دوركیم»، «زیمل»، «وبر» میتوان آن را این گونه توصیف نمود: در این جوامع مبنای ارتباطات گروهی اموری ارادی و عقلانی است، اساس شخصیت فردی (فردیت) توسعه یافته است، علایق و پیوندهای شخصی آن چنان سست شده است كه به قول دوركیم، حتی همسایهها و افراد یك خانواده نیز كمتر با هم ارتباط و تماس دارند و پیوندهایشان چندان منظم نمیباشد. همچنین، تخصیص كاركردی گروهی، تكنیك وظایف و نقشها، تفكیك جایگاهها و سلسله مراتب و تعیین جایگاهها بر اساس نقشها و حاكمیت معیارهای عام، معقول و غیر شخصی در روابط اجتماعی از جمله ویژگیهای این جوامع است كه مبنای روابط اجتماعی قرار میگیرد.
ویژگیهای مذكور، ساختی از روابط اجتماعی (ارتباط افراد با یكدیگر) را اقتضا دارد كه بر اساس متغیرهای الگویی «پارسونز»، میتوان آن را ساختی از روابط مبتنی بر «عام گرایی»،«بیطرفی عاطفی» «دستاورد» و «ویژگی» توصیف نمود.
در ساختار این گونه روابط، به جهت اینكه افراد، صرفاً در راستای كسب دستاوردی خاص، ارتباط برقرار میكنند و به طرف مقابل، به عنوان كسی كه عامل و فاعل این دستاورد است، نگاه میكنند، فقط به دست آوردن اطلاع از خصوصیات و ماهیت یكدیگر كه در ارتباط با آن منظور خاص میباشد، برایشان دارای اهمیت است.
به طور كلی به سبب فقدان ارتباط گسترده و همه جانبه بین افراد (ویژگی)، دخالت ندادن احساسات و عواطف (بی طرفی عاطفی)، توجه نداشتن به ماهیت یكدیگر(توجه به دستاورد) و عدم دخالت معیارهای خاص(دخالت دادن معیارهای عام)، روابط افراد با یكدیگر از عمق و شدت چندانی برخوردار نبوده و آگاهی یافتن از جنبههای مختلف ماهیت افراد و زیر و بم زندگی آنان، چندان ممكن نمیباشد و به اعتقاد دوركیم، اساساً انگیزه ای هم برای شناخت و آگاهی یافتن افراد از جنبههای مختلف ماهیت یكدیگر وجود ندارد.
همچنین، در این ساخت از روابط، به سبب تك بعدی بودن ارتباط و انحصار آن در جنبه ای ویژه و در جهت دستاوردی خاص، وابستگی و ارتباط افراد به یكدیگر تنها در همان جهت ویژه، محدود گردیده و صرفاً در آن مورد خاص بر یكدیگر كنترل دارند.
به طور خلاصه، ساختار روابط اجتماعی امروزی، مبتنی بر دو خصوصیت ذیل میباشد:
الف) محدود گشتن و دشوار شدن و آگاهی یافتن كنشگران از جنبههای مختلف ماهیت و خصوصیات یكدیگر؛
ب) محصور شدن وابستگی افراد به یكدیگر، تنها در جنبه ای خاص و ویژه.
این دو ویژگی ساختار روابط اجتماعی، موجب میگردد تا مكانیسمهای تأثیر گذاری امر به معروف و نهی از منكر، كه عبارت است از قدرت تشویقی و تنبیهی، جذابیت و اعتبار آمر و ناهی، با محدودیت و دشواری روبرو شود و در نتیجه تأثیر و كارایی امر به معروف و نهی از منكر در سطح خرد آن، در جوامع امروزی كاهش یابد.
توجه به محدودیتهایی كه جوامع امروزی از طریق ساخت روابط اجتماعی برای سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر ایجاد مینمایند، این نتیجه را به دست میدهد كه بایستی از یك سو با برنامههایی، امكان تحقق سازوكارهای تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منكر را از طریق نظامهایی از جمله رسانههای جمعی فراهم ساخت و از سوی دیگر در حد امكان گسترش ساخت روابط از نوع «خاص گرایی»,«ماهیت»، «عاطفی»و «پخش»را كه مقتضی روابط گسترده، عمیق و همه جانبه بین كنش گران و در نتیجه تسهیل كننده سطح خرد امر به معروف و نهی از منكر است، فراهم آورد.
منبع : تبیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست