پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
علت بی توجهی کودکان چیست؟ و برای بهبود توجه آنها چه باید کرد؟
معمولاً در مراجعهها شاهد مواردی هستیم که مادران از بی توجهی و کمتوجهی فرزندشان نگران هستند. شکایتها حاکی از آن است که کودک عموماً از فعالیتی به فعالیت دیگر روی میآورد و بهاصطلاح دائماً از این شاخه به آن شاخه میپرد و واقعاً نمیتواند برای طول مدت زمان معینی روی یک فعالیت متمرکز گردد. گاهی اوقات شکایت والدین این است که کوچکترین صدا و محرک خارجی حواس فرزندانشان را از فعالیت و احیاناً تکلیفی که انجام میدهد، پرت میکند. نکتهای که اکثر این والدین را به شدت مضطرب ساخته، این است که فکر میکنند کودکشان دچار اختلال ”بیشفعالی توأم با نقص توجه“ یا ADHD باشد، یا حداقل این نقص توجه را بهصورت اختلالی جدی میپندارند، متأسفانه گاهی برخی منابع اطلاعرسانی غلط، سرمنشأ بروز چنین نگرانیهائی در والدین هستند. در حالیکه باید توجه داشت ملاکهای متعددی برای تشخیص چنین اختلال بیتوجهی را بهعنوان یک اختلال رشدی در کودک مشخص میسازد، مشکلاتی از قرار زیر است:
▪ واکنش بیش از حد به دروندادهای حسی
بدین معنی که کودک نسبت به محرکهائی که از حواس مختلف دریافت میکند (بینائی، شنوائی، لامسه و ...) بیش از حد لزوم واکنش نشان میدهد. یک کودک ممکن است نسبت به محرکهای دیداری بیش از حد واکنش نشان دهد؛ مثلاً ورود نور خورشید به اتاق یا رنگ شبرنگ پوستر روی دیوار یا چراغ تابلوی مغازهها که از پنجره پیداست، حواس او را پرت کند. کودک دیگر ی نسبت به بو حساس است. اما بیش از همه محرکهای شنیداری و صدا مشکلساز هستند. برخی کودکان نسبت به صداها واکنش بیش از حد نشان میدهند. گاهی حتی صدای جوشیدن آب در سماور آشپزخانه میتواند حواس کودک را پرت کند.
▪ واکنش کمتر از حد لازم به دروندادههای حسی
گاهی اوقات، علت کمتوجهی کودک این است که به محرکهای حسی اطراف (صداها، تصاویر دیداری و ...) کمتر از حد لازم واکنش نشان میدهد؛ مثلاً نسبت به صدا یا محرکهای لمسی واکنش نشان نمیدهند، مگر اینکه به حد کافی بلند یا قوی باشند.
▪ مشکلات پردازش محرکهای شنیداری
کودک ممکن است در دریافت اصوات مشکلی نداشته باشد، ولی در پردازش کردن صداهائی که میشنود و در به خاطر سپردن آنها مشکل داشته باشد. مثلاً اگر همزمان سه دستور به او بدهید: ”استکانت رو بذار توی ظرفشوئی، کفشت را بپوش و باباتو صدا کن که بری مدرسه“، ممکن است که چنین کودکی، در عین حال که سه دستور را کاملاً شنیده است، فقط دو مورد اول را پردازش کرده، به خاطر بسپارد. در نتیجه فقط دو مورد اول را انجام میدهد و چنین به نظر برسد که او به مورد آخر توجه نکرده است.
▪ مشکلات پردازش محرکهای دیداری فضائی
کودکی که با چنین مشکلی مواجه است، ممکن است نیازی به استفاده از عینک نداشته باشد، چون چشمهایش کاملاً و بدون هیچ مشکلی میبینند، مشکل آنجاست که کودک نمیتواند آنچه را میبیند پردازش و سازماندهی کند. در چنین صورتی مثلاً اگر شما وسیلهای را در اتاق کودک پنهان کنید ممکن است بهجای اینکه کودک معقولانه در جاهای مختلف اتاق آن را جستجو کند، تنها به گوشهای از اتاق خیره شود یا فقط قسمتی از اتاق را بگردد و عنوان کند هرجا را که ممکن بود دنبالش گشتم. کودکانی که به چنین مشکلاتی مبتلا هستند ممکن است گاهی به برخی از محرکها بیش از حد توجه نشان دهند و گاهی به برخی دیگر کمتر از میزان لازم توجه نمایند. گاهی اوقات مشکل در اینجاست که کودک نمیتواند بین آنچه میبیند و آنچه میشنود، ارتباط لازم را برقرار سازد.
▪ مشکلات برنامهریزی حرکتی
برخی کودکان بیتوجه و کمتوجه، در برنامهریزی و انجام فعالیتهای پیچیده و متوالی دچار اشکال هستند. مثلاً فعالیتی نظیر لباس پوشیدن را درنظر بگیرید: ممکن است این فعالیت از ۱۰ فعالیت کوچکتر دیگر تشکیل شده باشد: در آوردن لباس قبلی، کشیدن کشو یا باز کردن کمد، انتخاب لباس مناسب، تا کردن و جا دادن لباس قبلی، پوشیدن لباس، مرتب کردن و به حالت اولیه درآوردن کمد و کشو، بستن دکمهها، زیپ لباس و مرتب شدن در مقابل آینه و ... کودکی که در انجام توالیها دچار اشکال است، ممکن است فقط دو یا سه مرحله را انجام دهد و به ناگاه دچار حواسپرتی شود و دائماً لازم باشد موارد و توالیهای بعد را به او تذکر داده و یادآوری کرد: ”لباساتو سر جاش گذاشتی؟“، ”دکمههاتو بستی؟“... در واقع مشکل چنین کودکی حواسپرتی نیست بلکه او توالی و برنامهریزی حرکتی برای زنجیرهبندی را از دست داده است. یا مثلاً برای آماده شدن، بلوز و شلوارش را پوشیده ولی زنجیره توالی بعد یعنی پوشیدن جوراب و کفش را گم کرده است.
▪ علل بیتوجهی و کمتوجهی چیست؟
”ذهن“ عملکردهای بسیار متنوعی را عهدهدار است. تقریباً همگی این عملکردها وابسته به ”توجه“ هستند. کودکانی که دچار مشکل کمتوجهی هستند، غالباً در خود فرو رفتهاند یا بسیار درگیر تخیلات خود هستند، گویی در دنیای دیگری سیر میکنند، یا به قول والدین در دنیای خود هستند. دسته دیگری از کودکان کم توجه شدت فعالیتهای بیش از حد از خود بروز میدهند و یا حتی ممکن است شدیداً پرخاشگری نشان دهند. جالب اینجاست که بسیار یاز این کودکان بیش از حد فعال، نسبت به برخی فعالیتهای دیگر (که عموماً مستلزم شنیدن یا لمس کردن هستند)، عملکردی کمتر از حد طبیعی دارند. محرکهای لمسی و یا حتی درد، از جمله محرکهائی هستند که در چنین کودکانی کمتر مورد پردازش قرار میگیرند و در نتیجه کمتر بدانها واکنش نشان میدهند. ذکر این نکته ضروری است که گاهی، ترسها و نگرانیها باعث میشوند که کودک بسیار فعال و کمتوجه شود. برخی کودکان ممکن است چنین واکنشهائی را به علت حساسیت به برخی داروها، موادغذائی و شیمیائی بروز دهند. برخی کودکان، وقتی در محیطهای شلوغ، پر ازدحام یا پر از سرو صدا قرار میگیرند، واکنشهای شدید، فعالیت گسترده و بیتوجهی نشان میدهند. گروهی دیگر زمانی که در موقعیت ترسناک یا تهدیدکننده واقع میشوند، پر جنب و جوش و بیتوجه میگردند.
الف) پیدا کردن و مشخص ساختن سر منشأ مشکل
بهترین رویکرد در مواجهه با مشکل بیتوجهی و کمتوجهی (و سایر مشکلات رشدی)، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است. آیا مشکل از برنامهریزی حرکتی و پیگیری و دنبال کردن عملکردهای متوالی است؟ آیا او درست متوجه صحبتها و چیزهائی که از او خواستهایم شده است؟ آیا مشکل دریافت حواس (بینائی، شنیداری و...) دارد؟ آیا نسبت به محرکها بیش واکنشی نشان میدهد یا کمواکنشی؟ تنها در صورت پاسخگوئی به سئوالات است که میتوانیم منشأ اصلی مشکلات توجهی کودک را شناسائی کرده و در رفع عملکرد مشکلدار کودک به وی کمک نمائیم.
ب) اتخاذ یک رویکرد گروهی
والدین و معلمان اعضاء اصلی و کلیدی هر گروه درمانی هستند. آنها کودک را بیش از هر فرد دیگری میشناسند و بهتر از هر کسی میدانند که کودک چه عملکردهای ظریفی را میتواند انجام دهد و حتی قادر به انجام کدامیک از عملکردهای کوچک و جزئی نیست. دیدگاه معلمان و والدین میتواند تکمیلکننده اطلاعاتی باشد که متخصصان برای پی بردن به مشکل کودک و حل آن نیاز دارند. عملکرد کودک در منزل، مدرسه در تماس و تعامل با دوستان، همکلاسیها و خواهر و برادران، تحت مشاهده و نظارت این افراد است. بعلاوه، مراجعه به یک درمانگر متخصص برای دریافت شدت و گستردگی اختلال کمک کننده است. روانپزشکان کودک و روانشناسان بالینی فرایندهای پردازشی کودک، پویائیها و تعاملات خانوادگی و سایر مسائل نظیر وجود اضطراب، نگرانیها، حالات عاطفی و ... را مورد ارزیابی قرار میدهند و بر اساس این ارزیابیها توصیههای درمانی لازم را ارایه مینمایند. بنابراین اختیار کردن چنین رویکرد گروهی فهم و درک ما را از مشکل اصلی و سر منشأ ـ که در قسمت الف ذکر شد ـ به بهترین شکلی سازماندهی میکند. بنابراین، یک بار دیگر به این نکته تأکید میکنیم که فقط متخصصان ذیصلاح، آنهم با کمک گرفتن از اطلاعاتی که از والدین، معلمان و سایر منابع اطلاعاتی دریافت میشود، تعیین میکنند آیا کودک مبتلا به اختلالات نقص توجه (ADD) یا بیش فعالی توأم با نقص توجه (ADHD) هست یا خیر.
ج)تقویت کردن نقاط قوت کودک
بهتر است بهجای اینکه ذهن خود را درگیر پاسخگوئی به این سئوال کنید که آیا فرزندم دچار اختلال نقص توجه یا بیشفعالی هست یا نیست، و آیا نیاز به خوردن دارو دارد یا ندارد؟، بهتر است تلاش کنید تا توانمندیهای او را شناسائی کرده و آنها را تقویت نمائید. خوردن دارو، ممکن است برای برخی کودکان مؤثر باشد؛ در حالیکه برای عده دیگر هیچ کمکی نکند. بهعلاوه چنین درمانهائی معمولاً در کوتاهمدت و تنها در هنگام استفاده از دارو مؤثر خواهند بود. اما کافیست یکبار امتحان کنید! به محض اینکه توانمندیهای کودک را تقویت کرده و از آنها استفاده نمودید، متوجه پیشرفت او خواهید شد. کودکی را در نظر بگیرید که در برنامهریزی حرکتی و انجام عملکردهای متوالی دچار اشکال است. او معمولاً فراموش میکند که هنگام آماده شدن برای رفتن به مدرسه چه کارهائی باید انجام دهد یا اینکه وقتی شروع کرد به آماده شدن، عملکرد بعدی که باید انجام دهد چیست. در چنین مواردی تمرین کردن تجسمی میتواند بسیار مفید و مؤثر واقع شود؛ در حالیکه اگر همان موقع آماده شدن، دائماً او را تحت فشار قرار دهید یا موارد بعدی و کارهائی را که باید انجام دهد را مرتباً به او گوشزد نمائید، خواهید دید که فردا هم موقع آماده شدن برای خروج از منزل همان نقص در عملکرد را تکرار میکند. به منظور تمرین انجام عملکرهای متوالی و پیچیده باید زمان مناسبی انتخاب شود. مثلاً بعد از اینکه کودک مدتی بازی کرده و در وضعیت ناایمنی و اجبار و تهدید وجود قرار ندارد راجعبه همه رویدادهائی که فردا قرار است رخ دهد با او صحبت کنید: راجع به اتفاقاتی که بهصورت متوالی از صبح تا شب ممکن است رخ دهد، چه مطلوب و چه نامطلوب، این کار باعث میشود که کل این رویدادها بهصورت متوالی از جلوی چشم کودک رد شود؛ درست همانند یک فیلم تلویزیونی، و کودک تصویرسازی ذهنی از رویدادهای متوالی و پشت سر هم را تمرین میکند. این مسأله به کودک کمک میکند تا بتواند رویدادهای بعدی زنجیره متوالی رفتارها را پیشبینی نماید، بنابراین بهتر قادر خواهد شد تا برای حرکات و عملکردهای بعدی برنامهریزی کند. گاهی ممکن است، تمایل زیادی به بیرون رفتن از منزل را داشته باشد.
در چنین مواردی میتوانید از همین ”تمایل به بیرون رفتن“ بهعنوان یک تقویتکننده استفاده کنید؛ بدین معنی که زنجیرهای از عملکردهای متوالی را شرط بیرون رفتن او قرار دهید، اگر کودک میخواهد از منزل خارج شود، بایستی زنجیرهای از فعالیتها را انجام دهد(مثلاً لباس خود را عوض کند) و در صورتیکه موفق به انجام آن شد، میتواند به تقویتکننده (خروج از منزل) دست یابد. گاهی لازم است که شما خود را با مشکل فرزندتان سازگار کنید. گاهی شیوه تعاملات خود را با کودک تغییر دهید تا او بتواند بهتدریج بر مشکلاتش فائق آید. مثلاً اگر مشکل کودک در پردازش دروندادههای صوتی و شنیداری است، شمردهتر صحبت کنید تا او بتواند بر کلمات شما تمرکز کند. و از آنجا که بسیاری از افرادی که در پردازش شنیداری دچار اشکال هستند، توانائیهای دیداری قوی دارند، سعی کنید از طریق دیداری کلامی با آنها ارتباط برقرار کنید. مثلاً اگر منظورتان این است که کودک برای خودش شیر بریزد، استکانی در دست بگیرید و با اشاره به پاکت شیری که روی میز قرار دارد به او بگوئید ”شیر بریز، بخور“ مطمئن باشید، هنگامی که از کلمات، همراه با اشارهها و تصاویر استفاده میکنید، نتیجه بهتری کسب خواهید کرد. بهجای اینکه بیشتر وقت و انرژی خود را در جهت اصلاح ضعفها و مشکلات کودک صرف کنید و دائماً به او تذکر دهید، سعی کنید حداقل ۵۰ درصد از زمان خود را در جهت تقویت و استفاده کرده، مهارتهایش را ارتقا بخشید.
▪ واکنش بیش از حد به دروندادهای حسی
بدین معنی که کودک نسبت به محرکهائی که از حواس مختلف دریافت میکند (بینائی، شنوائی، لامسه و ...) بیش از حد لزوم واکنش نشان میدهد. یک کودک ممکن است نسبت به محرکهای دیداری بیش از حد واکنش نشان دهد؛ مثلاً ورود نور خورشید به اتاق یا رنگ شبرنگ پوستر روی دیوار یا چراغ تابلوی مغازهها که از پنجره پیداست، حواس او را پرت کند. کودک دیگر ی نسبت به بو حساس است. اما بیش از همه محرکهای شنیداری و صدا مشکلساز هستند. برخی کودکان نسبت به صداها واکنش بیش از حد نشان میدهند. گاهی حتی صدای جوشیدن آب در سماور آشپزخانه میتواند حواس کودک را پرت کند.
▪ واکنش کمتر از حد لازم به دروندادههای حسی
گاهی اوقات، علت کمتوجهی کودک این است که به محرکهای حسی اطراف (صداها، تصاویر دیداری و ...) کمتر از حد لازم واکنش نشان میدهد؛ مثلاً نسبت به صدا یا محرکهای لمسی واکنش نشان نمیدهند، مگر اینکه به حد کافی بلند یا قوی باشند.
▪ مشکلات پردازش محرکهای شنیداری
کودک ممکن است در دریافت اصوات مشکلی نداشته باشد، ولی در پردازش کردن صداهائی که میشنود و در به خاطر سپردن آنها مشکل داشته باشد. مثلاً اگر همزمان سه دستور به او بدهید: ”استکانت رو بذار توی ظرفشوئی، کفشت را بپوش و باباتو صدا کن که بری مدرسه“، ممکن است که چنین کودکی، در عین حال که سه دستور را کاملاً شنیده است، فقط دو مورد اول را پردازش کرده، به خاطر بسپارد. در نتیجه فقط دو مورد اول را انجام میدهد و چنین به نظر برسد که او به مورد آخر توجه نکرده است.
▪ مشکلات پردازش محرکهای دیداری فضائی
کودکی که با چنین مشکلی مواجه است، ممکن است نیازی به استفاده از عینک نداشته باشد، چون چشمهایش کاملاً و بدون هیچ مشکلی میبینند، مشکل آنجاست که کودک نمیتواند آنچه را میبیند پردازش و سازماندهی کند. در چنین صورتی مثلاً اگر شما وسیلهای را در اتاق کودک پنهان کنید ممکن است بهجای اینکه کودک معقولانه در جاهای مختلف اتاق آن را جستجو کند، تنها به گوشهای از اتاق خیره شود یا فقط قسمتی از اتاق را بگردد و عنوان کند هرجا را که ممکن بود دنبالش گشتم. کودکانی که به چنین مشکلاتی مبتلا هستند ممکن است گاهی به برخی از محرکها بیش از حد توجه نشان دهند و گاهی به برخی دیگر کمتر از میزان لازم توجه نمایند. گاهی اوقات مشکل در اینجاست که کودک نمیتواند بین آنچه میبیند و آنچه میشنود، ارتباط لازم را برقرار سازد.
▪ مشکلات برنامهریزی حرکتی
برخی کودکان بیتوجه و کمتوجه، در برنامهریزی و انجام فعالیتهای پیچیده و متوالی دچار اشکال هستند. مثلاً فعالیتی نظیر لباس پوشیدن را درنظر بگیرید: ممکن است این فعالیت از ۱۰ فعالیت کوچکتر دیگر تشکیل شده باشد: در آوردن لباس قبلی، کشیدن کشو یا باز کردن کمد، انتخاب لباس مناسب، تا کردن و جا دادن لباس قبلی، پوشیدن لباس، مرتب کردن و به حالت اولیه درآوردن کمد و کشو، بستن دکمهها، زیپ لباس و مرتب شدن در مقابل آینه و ... کودکی که در انجام توالیها دچار اشکال است، ممکن است فقط دو یا سه مرحله را انجام دهد و به ناگاه دچار حواسپرتی شود و دائماً لازم باشد موارد و توالیهای بعد را به او تذکر داده و یادآوری کرد: ”لباساتو سر جاش گذاشتی؟“، ”دکمههاتو بستی؟“... در واقع مشکل چنین کودکی حواسپرتی نیست بلکه او توالی و برنامهریزی حرکتی برای زنجیرهبندی را از دست داده است. یا مثلاً برای آماده شدن، بلوز و شلوارش را پوشیده ولی زنجیره توالی بعد یعنی پوشیدن جوراب و کفش را گم کرده است.
▪ علل بیتوجهی و کمتوجهی چیست؟
”ذهن“ عملکردهای بسیار متنوعی را عهدهدار است. تقریباً همگی این عملکردها وابسته به ”توجه“ هستند. کودکانی که دچار مشکل کمتوجهی هستند، غالباً در خود فرو رفتهاند یا بسیار درگیر تخیلات خود هستند، گویی در دنیای دیگری سیر میکنند، یا به قول والدین در دنیای خود هستند. دسته دیگری از کودکان کم توجه شدت فعالیتهای بیش از حد از خود بروز میدهند و یا حتی ممکن است شدیداً پرخاشگری نشان دهند. جالب اینجاست که بسیار یاز این کودکان بیش از حد فعال، نسبت به برخی فعالیتهای دیگر (که عموماً مستلزم شنیدن یا لمس کردن هستند)، عملکردی کمتر از حد طبیعی دارند. محرکهای لمسی و یا حتی درد، از جمله محرکهائی هستند که در چنین کودکانی کمتر مورد پردازش قرار میگیرند و در نتیجه کمتر بدانها واکنش نشان میدهند. ذکر این نکته ضروری است که گاهی، ترسها و نگرانیها باعث میشوند که کودک بسیار فعال و کمتوجه شود. برخی کودکان ممکن است چنین واکنشهائی را به علت حساسیت به برخی داروها، موادغذائی و شیمیائی بروز دهند. برخی کودکان، وقتی در محیطهای شلوغ، پر ازدحام یا پر از سرو صدا قرار میگیرند، واکنشهای شدید، فعالیت گسترده و بیتوجهی نشان میدهند. گروهی دیگر زمانی که در موقعیت ترسناک یا تهدیدکننده واقع میشوند، پر جنب و جوش و بیتوجه میگردند.
الف) پیدا کردن و مشخص ساختن سر منشأ مشکل
بهترین رویکرد در مواجهه با مشکل بیتوجهی و کمتوجهی (و سایر مشکلات رشدی)، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است. آیا مشکل از برنامهریزی حرکتی و پیگیری و دنبال کردن عملکردهای متوالی است؟ آیا او درست متوجه صحبتها و چیزهائی که از او خواستهایم شده است؟ آیا مشکل دریافت حواس (بینائی، شنیداری و...) دارد؟ آیا نسبت به محرکها بیش واکنشی نشان میدهد یا کمواکنشی؟ تنها در صورت پاسخگوئی به سئوالات است که میتوانیم منشأ اصلی مشکلات توجهی کودک را شناسائی کرده و در رفع عملکرد مشکلدار کودک به وی کمک نمائیم.
ب) اتخاذ یک رویکرد گروهی
والدین و معلمان اعضاء اصلی و کلیدی هر گروه درمانی هستند. آنها کودک را بیش از هر فرد دیگری میشناسند و بهتر از هر کسی میدانند که کودک چه عملکردهای ظریفی را میتواند انجام دهد و حتی قادر به انجام کدامیک از عملکردهای کوچک و جزئی نیست. دیدگاه معلمان و والدین میتواند تکمیلکننده اطلاعاتی باشد که متخصصان برای پی بردن به مشکل کودک و حل آن نیاز دارند. عملکرد کودک در منزل، مدرسه در تماس و تعامل با دوستان، همکلاسیها و خواهر و برادران، تحت مشاهده و نظارت این افراد است. بعلاوه، مراجعه به یک درمانگر متخصص برای دریافت شدت و گستردگی اختلال کمک کننده است. روانپزشکان کودک و روانشناسان بالینی فرایندهای پردازشی کودک، پویائیها و تعاملات خانوادگی و سایر مسائل نظیر وجود اضطراب، نگرانیها، حالات عاطفی و ... را مورد ارزیابی قرار میدهند و بر اساس این ارزیابیها توصیههای درمانی لازم را ارایه مینمایند. بنابراین اختیار کردن چنین رویکرد گروهی فهم و درک ما را از مشکل اصلی و سر منشأ ـ که در قسمت الف ذکر شد ـ به بهترین شکلی سازماندهی میکند. بنابراین، یک بار دیگر به این نکته تأکید میکنیم که فقط متخصصان ذیصلاح، آنهم با کمک گرفتن از اطلاعاتی که از والدین، معلمان و سایر منابع اطلاعاتی دریافت میشود، تعیین میکنند آیا کودک مبتلا به اختلالات نقص توجه (ADD) یا بیش فعالی توأم با نقص توجه (ADHD) هست یا خیر.
ج)تقویت کردن نقاط قوت کودک
بهتر است بهجای اینکه ذهن خود را درگیر پاسخگوئی به این سئوال کنید که آیا فرزندم دچار اختلال نقص توجه یا بیشفعالی هست یا نیست، و آیا نیاز به خوردن دارو دارد یا ندارد؟، بهتر است تلاش کنید تا توانمندیهای او را شناسائی کرده و آنها را تقویت نمائید. خوردن دارو، ممکن است برای برخی کودکان مؤثر باشد؛ در حالیکه برای عده دیگر هیچ کمکی نکند. بهعلاوه چنین درمانهائی معمولاً در کوتاهمدت و تنها در هنگام استفاده از دارو مؤثر خواهند بود. اما کافیست یکبار امتحان کنید! به محض اینکه توانمندیهای کودک را تقویت کرده و از آنها استفاده نمودید، متوجه پیشرفت او خواهید شد. کودکی را در نظر بگیرید که در برنامهریزی حرکتی و انجام عملکردهای متوالی دچار اشکال است. او معمولاً فراموش میکند که هنگام آماده شدن برای رفتن به مدرسه چه کارهائی باید انجام دهد یا اینکه وقتی شروع کرد به آماده شدن، عملکرد بعدی که باید انجام دهد چیست. در چنین مواردی تمرین کردن تجسمی میتواند بسیار مفید و مؤثر واقع شود؛ در حالیکه اگر همان موقع آماده شدن، دائماً او را تحت فشار قرار دهید یا موارد بعدی و کارهائی را که باید انجام دهد را مرتباً به او گوشزد نمائید، خواهید دید که فردا هم موقع آماده شدن برای خروج از منزل همان نقص در عملکرد را تکرار میکند. به منظور تمرین انجام عملکرهای متوالی و پیچیده باید زمان مناسبی انتخاب شود. مثلاً بعد از اینکه کودک مدتی بازی کرده و در وضعیت ناایمنی و اجبار و تهدید وجود قرار ندارد راجعبه همه رویدادهائی که فردا قرار است رخ دهد با او صحبت کنید: راجع به اتفاقاتی که بهصورت متوالی از صبح تا شب ممکن است رخ دهد، چه مطلوب و چه نامطلوب، این کار باعث میشود که کل این رویدادها بهصورت متوالی از جلوی چشم کودک رد شود؛ درست همانند یک فیلم تلویزیونی، و کودک تصویرسازی ذهنی از رویدادهای متوالی و پشت سر هم را تمرین میکند. این مسأله به کودک کمک میکند تا بتواند رویدادهای بعدی زنجیره متوالی رفتارها را پیشبینی نماید، بنابراین بهتر قادر خواهد شد تا برای حرکات و عملکردهای بعدی برنامهریزی کند. گاهی ممکن است، تمایل زیادی به بیرون رفتن از منزل را داشته باشد.
در چنین مواردی میتوانید از همین ”تمایل به بیرون رفتن“ بهعنوان یک تقویتکننده استفاده کنید؛ بدین معنی که زنجیرهای از عملکردهای متوالی را شرط بیرون رفتن او قرار دهید، اگر کودک میخواهد از منزل خارج شود، بایستی زنجیرهای از فعالیتها را انجام دهد(مثلاً لباس خود را عوض کند) و در صورتیکه موفق به انجام آن شد، میتواند به تقویتکننده (خروج از منزل) دست یابد. گاهی لازم است که شما خود را با مشکل فرزندتان سازگار کنید. گاهی شیوه تعاملات خود را با کودک تغییر دهید تا او بتواند بهتدریج بر مشکلاتش فائق آید. مثلاً اگر مشکل کودک در پردازش دروندادههای صوتی و شنیداری است، شمردهتر صحبت کنید تا او بتواند بر کلمات شما تمرکز کند. و از آنجا که بسیاری از افرادی که در پردازش شنیداری دچار اشکال هستند، توانائیهای دیداری قوی دارند، سعی کنید از طریق دیداری کلامی با آنها ارتباط برقرار کنید. مثلاً اگر منظورتان این است که کودک برای خودش شیر بریزد، استکانی در دست بگیرید و با اشاره به پاکت شیری که روی میز قرار دارد به او بگوئید ”شیر بریز، بخور“ مطمئن باشید، هنگامی که از کلمات، همراه با اشارهها و تصاویر استفاده میکنید، نتیجه بهتری کسب خواهید کرد. بهجای اینکه بیشتر وقت و انرژی خود را در جهت اصلاح ضعفها و مشکلات کودک صرف کنید و دائماً به او تذکر دهید، سعی کنید حداقل ۵۰ درصد از زمان خود را در جهت تقویت و استفاده کرده، مهارتهایش را ارتقا بخشید.
ندا نظر بلند دانشجوی دکترای روانشناسی
منبع : ماهنامه کودک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست