پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا


نگاهی به سریال طنز چارخونه چهار تا خونه بیشتر نشد


نگاهی به سریال طنز چارخونه چهار تا خونه بیشتر نشد
سریال طنز «چارخونه» اولین تجربه «سروش صحت» در مقام کارگردانی است. پیش از این «صحت»، علاوه بر بازیگری در فیلم ها و سریال های طنز و حتی جدی (نقش آفرینی کوتاه و دلچسب وی در فیلم «تقاطع» ساخته ابوالحسن داوودی، تجربه ای متفاوت در کارنامه «صحت» به شمار می رفت)، در مقام نویسنده مجموعه های طنز، استعداد مناسبی به نظر می رسید.
یکی از اولین کارهای مهم وی در مقام نویسندگی، مجموعه طنز «بدون شرح» (مهدی مظلومی) بود که در زمان خود در جذب مخاطب، موفق عمل کرد. بررسی نمونه ای «بدون شرح» در کارنامه نویسندگی «صحت»، می تواند سبک خاص وی را در طنز نویسی عیان سازد. رها کردن بازیگران در ادای دیالوگ ها و عدم سخت گیری در جزئیات، مهمترین ویژگی نوشته های «صحت» به شمار می رود. شاید اگر بازی درخشان«فتحعلی اویسی» و تکیه کلام های وی که با ادا و اطوار خاصی بیان می شد نبود، «بدون شرح» به یک مجموعه ملال آور و خسته کننده تبدیل می گردید.
اما نوع نوشته های «سروش صحت»، بیش از هر کس دیگری به سبک کاری «رضا عطاران» نزدیک می نمود، چرا که «عطاران» نیز چه در مقام بازیگری و چه در منصب کارگردانی، به شدت «ضد سبک» و «نظم گریز» است و چنین بود که همکاری «صحت» (به عنوان نویسنده) و «عطاران» (به عنوان کارگردان) در مجموعه «ترش و شیرین» که نوروز امسال از شبکه سوم پخش شد، بسیار موفق و دیدنی از کار درآمد و به یکی از پربیننده ترین آثار طنز سالهای اخیر تلویزیون بدل شد.
شاید همین موفقیت خیره کننده بود که «سروش صحت» را وسوسه نمود تا خود نیز کارگردانی را بیازماید و یک مجموعه طنز تلویزیونی بسازد. وی حتی برای اطمینان از تکرار تجربه موفق «ترش و شیرین»، تیم بازیگران اصلی آن سریال را نیز به «چارخونه» آورد تا مجموعه ای در حد و اندازه های «ترش و شیرین» بسازد. حضور همزمان «حمید لولایی»، «مریم امیرجلالی» و «رضا شفیعی جم»، این نوید را می داد که یک مجموعه ۹۰ شبی با طعم «ترش و شیرین» در راه است، اما...، اما از همان چند قسمت اول مشخص شد که چنین انتظاری، چقدر واهی بوده است. اگر بخواهیم دلایل عدم موفقیت «چارخونه» را بررسی کنیم، نخست باید به تفاوت نویسندگی و کارگردانی اشاره نمائیم. مطلب مشهوری در سینمای ایران وجود دارد که می گوید ضعف اصلی این سینما، نداشتن فیلمنامه های خوب و قوی است. اگر بخواهیم این مسئله را قبول کنیم، بدون شک باید مهمترین ضعف «چارخونه» را فیلمنامه آن بدانیم، یعنی یکی از نقاط قوت «ترش و شیرین» (که اتفاقاً خود «صحت» عامل اصلی آن بود) یعنی فیلمنامه و دیالوگهای قوی، غیر تکراری و کوبنده، به پاشنه آشیل «چارخونه» تبدیل شد.
همه چیز در «چارخونه» تکراری به نظر می رسد و هیچ ابداعی در آن به چشم نمی خورد. «لولایی» (منصور جمالی) و «امیر جلالی» (شکوه) دقیقاً مشغول تکرار پرسوناژهای ثابت و همیشگی خود (بخصوص نقش هایشان در «ترش و شیرین») هستند، «شفیعی جم» را می توان نمونه کامل یک فرصت هدر رفته دانست، بازیگری که صرف حضور او در مقابل دوربین می تواند از تماشاگر خنده بگیرد، در «چارخونه» به دلیل عدم شخصیت پردازی مناسب، اصلاً چنگی به دل نمی زند.
پس از گذشت چند هفته از پخش سریال و مشاهده بازخوردهای آن در میان مخاطبان، «صحت» تصمیم گرفت تا روح تازه ای را به مجموعه اش بدمد که حضور «اردلان شجاع کاوه» و «جواد رضویان» به همین منظور انجام شد.
«شجاع کاوه» در اولین کار طنزش (به صورت جدی)، بازی ضعیفی ارائه نمی کند، چهره و صدای آمیخته با شیطنت وی، پتانسیل خوبی برای خنداندن مخاطب دارد ولی باز هم از این پتانسیل به خوبی بهره برداری نمی شود.
«رضویان» نیز پس از مدتی غیبت، این بار در نقش یک سرایدار افغانی، حرف خاصی برای گفتن ندارد. اطوارهای صدا و چهره وی همان است که همیشه دیده ایم و تکرار لهجه و تکیه کلام هایی که از طریق موبایل مدتهاست در میان مردم، رایج شده است نیز از تازگی و طراوت برخوردار نیست. ضمن آنکه در این فقره اخیر باید این گلایه را نیز طرح کرد که مسخره کردن گویش و نوع زندگی یک ملت، حتی اگر موجب جلب مخاطب شود هم کار پسندیده ای به نظر نمی رسد و اعتراض رسمی سفارت افغانستان در ایران نیز نشانگر همین نکته است.
مسلماً «چارخونه»، لحظات شیرین و مفرح هم دارد که اتفاقاً در این گونه سکانسها، امضای «سروش صحت»، کاملاً به چشم می خورد. موتیف تکراری لرزش دستها و به سخره گرفتن ناز کردن بی دلیل دختران قبل از ازدواج و گلایه های گاه و بیگاه آنها پس از تشکیل زندگی مشترک ( با بازی خوب «بهنوش بختیاری»- طی کردن پله های نردبان ترقی و شکایتهای وی از شکستن یخ حوض و بچه داری و ظرف و رخت شویی)، بازیهای بدنی و کلامی «شفیعی جم» و «رضویان»، چه در زمان خواندن آهنگهای بازاری معروف و جوان پسند و چه زمانی که بدن یکدیگر را نیشگون گرفته نام عضو به دردآمده را با اغراق تکرار می کنند و تکرار نام «فروغ» توسط «منصور» خطاب به همسرش و عصبانیتهای خاص خانم «امیر جلالی» (که انصافاً در ایفای نقش یک زن عصبی ومتکی به نفس بی نظیر است)، همه و همه از نکات مثبت و جذاب این سریال است.
«سروش صحت»، نویسنده توانایی است، چه در عرصه طنز و چه در زمینه های ادبی دیگر («بهاریه» های وی و «تاکسی نوشت»هایش را همه خوانده ایم)، ولی عرصه کار تلویزیونی و بخصوص برنامه های روتین ۹۰ شبی، اقتضائات دیگری هم دارد که بدون تعارف باید گفت «چارخونه» به آنها دست نیافته است. شاید اگر «صحت»، نویسندگی و کارگردانی این سریال را توامان انجام می داد، حاصل کار موفق تر می شد ولی در حال حاضر باید اعتراف کرد که با اثر درخشانی طرف نیستیم.
تیتراژ ابتدایی و انتهایی «چارخونه»، یک شعر واحد دارد (شهر چارخونه یه خونه اس، که تو چشمات چارتا می شه، صد هزار برج ام که باشه، چارخونه بیشتر نمی شه) ولی موزیک و خواننده آنها متفاوت است، اولی را «مهران زاهدی» با موزیکی مدرن می خواند و دومی را «شفیعی جم» با یک ملودی سنتی. به نظر می رسد تفاوت «ترش و شیرین» عطاران و «چارخونه» صحت در حد تفاوت این دو تیتراژ باشد. انصافاً کدامیک بیشتر به دل می نشینند؟
امیرحسین جلالی
منبع : روزنامه کیهان