شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
مباهله ـ خاطره ای ماندگار
مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود میبیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباسهای بلند مشکی پوشیدهاند، به گردنشان صلیب آویختهاند، کلاههای جواهرنشان برسر گذاشتهاند، زنجیرهای طلا به کمر بستهاند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر لباسهای خود نصب کردهاند.
وقتی این شصت نفر برای دیدار با پیامبر، وارد مسجد میشوند، همه با حیرت و تعجب به آنها نگاه میکنند. اما پیامبر بیاعتنا از کنار آنان میگذرد و از مسجد بیرون می رود. هم هیات میهمان و هم مسلمانان، از این رفتار پیامبر، غرق در تعجب و شگفتی میشوند. مسلمانان تاکنون ندیدهاند که پیامبر مهربانشان به میهمانان بیتوجهی کند. به همین دلیل، وقتی سرپرست هیات مسیحی، علتبیاعتنایی پیامبر را سؤال میکند، هیچکدام از مسلمانان پاسخی برای گفتن پیدا نمیکنند.
تنها راهی که بهنظر همه میرسد، این است که علت این رفتار پیامبر را از حضرت علی بپرسند، چرا که او نزدیکترین فرد به پیامبر و آگاهترین، نسبت به دین و سیره و سنت اوست. مشکل، مثل همیشه بهدست علی حل میشود. پاسخ او این است که: «پیامبر با تجملات و تشریفات، میانهای ندارند; اگر میخواهید موردتوجه و استقبال پیامبر قرار بگیرید، باید این طلاجات و جواهرات و تجملات را فروبگذارید و با هیاتی ساده، به حضور ایشان برسید.»
این رفتار پیامبر، هیات میهمان را بهیاد پیامبرشان، حضرت مسیح میاندازد که خود با نهاتسادگی میزیست و پیروانش را نیز به رعایتسادگی سفار ش میکرد. آنان از اینکه میبینند، در رفتار و کردار، این همه از پیامبرشان فاصله گرفتهاند، احساس شرمساری میکنند. میهمانان مسیحی وقتی جواهرات و تجملات خود را کنار میگذارند و با هیاتی ساده وارد مسجد میشوند، پیامبر از جای برمیخیزد و بگرمی از آنان استقبال میکند.
شصت دانشمند مسیحی، دورتادور پیامبر مینشینند و پیامبر به یکایک آنها خوشامد میگوید. در میان این شصت نفر، که همه از پیران و بزرگان مسیحی نجران هستند، «ابوحارثه» اسقف بزرگ نجران و «شرحبیل» نیز بهچشم میخورند. پیداست که سرپرستی هیات را ابوحارثه اسقف بزرگ نجران، برعهده دارد. او نگاهی به شرحبیل و دیگر همراهان خود میاندازد و با پیامبر شروع به سخنگفتن میکند: «چندی پیش نامهای از شما بهدست ما رسید، آمدیم تا از نزدیک، حرفهای شما را بشنویم».
پیامبر میفرماید: «آنچه من از شما خواستهام، پذیرش اسلام و پرستش خدای یگانه است». و برای معرفی اسلام، آیاتی از قرآن را برایشان میخواند. اسقف اعظم پاسخ میدهد: «اگر منظور از پذیرش اسلام، ایمان به خداست، ما قبلا به خدا ایمان آوردهایم و به احکام او عمل میکنیم.»
پیامبر میفرماید: «پذیرش اسلام، آثار و علایمی دارد که با آنچه شما معتقدید و انجام میدهید، سازگاری ندارد. شما برای خدا فرزند قائلید و مسیح را خدا میدانید، درحالی که این اعتقاد، با پرستش خدای یگانه متفاوت است.»
اسقف برای لحظاتی سکوت میکند و در ذهن دنبال پاسخی مناسب میگردد. یکی دیگر از بزرگان مسیحی که اسقف را درمانده در جواب میبیند، به یاریاش میآید و پاسخ میدهد: «مسیح بهاین دلیل فرزند خداست که مادر او مریم، بدون اینکه با کسی ازدواج کند، او را بهدنیا آورد. این نشان میدهد که او باید خدای جهان باشد.»
پیامبر لحظهای سکوت میکند. ناگهان فرشته وحی نازل میشود و پاسخ این کلام را از جانب خداوند برای پیامبر میآورد. پیامبر بلافاصله پیام خداوند را برای آنان بازگو میکند: «وضع حضرت عیسی در پیشگاه خداوند، همانند حضرت آدم است که او را به قدرت خود از خاک آفرید...» و توضیح میدهد که «اگر نداشتن پدر دلالتبر خدایی کند، حضرت آدم که نه پدر داشت و نه مادر، بیشتر شایسته مقام خدایی است. درحالی که چنین نیست و هر دو بنده و مخلوق خداوند هستند.»
لحظات بکندی میگذرد، همه سرها را بهزیر میاندازند و بهفکر فرو میروند. هیچ یک از شصت دانشمند مسیحی، پاسخی برای این کلام پیدا نمیکنند. لحظات بهکندی میگذرد; دانشمندان یکی یکی سرهایشان را بلند میکنند و درانتظار شنیدن پاسخ به یکدیگر نگاه میکنند، به اسقف اعظم، به شرحبیل; اما.. سکوت محض.
عاقبت اسقف اعظم بهحرف میآید: «ما قانع نشدیم. تنها راهی که برای اثبات حقیقتباقی میماند، این است که با هم مباهله کنیم. یعنی ما و شما دستبه دعا برداریم و از خداوند بخواهیم که هرکس خلاف میگوید، به عذاب خداوند گرفتار شود.»
پیامبر لحظهای میماند. تعجب میکند از اینکه اینان این استدلال روشن را نمیپذیرند و مقاومت میکنند. مسیحیان چشم به دهان پیامبر میدوزند تا پاسخ او را بشنوند. در اینحال، باز فرشته وحی فرود میآید و پیام خداوند را به پیامبر میرساند. پیام این است: « فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلی الْکذِبِینَ » آل عمران ۶۱ «هرکس پس از روشن شدن حقیقت، با تو به انکار و مجادله برخیزد، [به مباهله دعوتش کن] بگو بیایید، شما فرزندانتان را بیاورید و ما هم فرزندانمان، شما زنانتان را بیاورید و ما هم زنانمان. شما جانهایتان را بیاورید و ما هم جانهایمان، سپس با تضرع به درگاه خدا رویم و لعنت او را بر دروغگویان طلب کنیم.»
پیامبر پس از انتقال پیام خداوند به آنان، اعلام میکند که من برای مباهله آمادهام. دانشمندان مسیحی به هم نگاه میکنند، پیداست که برخی از این پیشنهاد اسقف رضایتمند نیستند، اما انگار چارهای نیست. زمان مراسم مباهله، صبح روز بعد و مکان آن صحرای بیرون مدینه تعیین میشود. دانشمندان مسیحی موقتا با پیامبر خداحافظی میکنند و به اقامتگاه خود باز میگردند تا برای مراسم مباهله آماده شوند.
صبح است، شصت دانشمند مسیحی در بیرون مدینه ایستادهاند و چشم به دروازه مدینه دوختهاند تا محمد صلی الله علیه و آله و سلم با لشکری از یاران خود، از شهر خارج شود و در مراسم مباهله حضور پیدا کند. تعداد زیادی از مسلمانان نیز در کنار دروازه شهر و در اطراف مسیحیان و در طول مسیر صف کشیدهاند تا بیننده این مراسم بینظیر و بیسابقه باشند. نفسها در سینه حبس شده و همه چشمها به دروازه مدینه خیره شده است.
لحظات انتظار سپری میشود و پیامبر درحالی که حسین را در آغوش دارد و دستحسن را در دست، از دروازه مدینه خارج میشود. پشتسر او تنها یک مرد و زن دیده میشوند. این مرد علی است و این زن فاطمه.
تعجب و حیرت، همراه با نگرانی و وحشتبر دل مسیحیان سایه میافکند. شرحبیل به اسقف میگوید: نگاه کن. او فقط دختر، داماد و دو نوه خود را به همراه آورده است. اسقف که صدایش از التهاب میلرزد، میگوید: «همین نشان حقانیت است. بهجای این که لشکری را برای مباهله بیاورد، فقط عزیزان و نزدیکان خود را آورده است، پیداستبه حقانیت دعوت خود مطمئن است که عزیزترین کسانش را سپر بلا ساخته است.»
شر حبیل میگوید: «دیروز محمد گفت که فرزندانمان و زنانمان و جانهایمان. پیداست که علی را بهعنوان جان خود همراه آورده است.» «آری، علی برای محمد از جان عزیزتر است. در کتابهای قدیمی ما، نام او بهعنوان وصی و جانشین او آمده است...»
دراین حال، چندین نفر از مسیحیان خود را به اسقف میرسانند و با نگرانی و اضطراب میگویند: «ما به این مباهله تن نمیدهیم. چرا که عذاب خدا را برای خود حتمی میشماریم.» چند نفر دیگر ادامه میدهند: «مباهله مصلحت نیست. چهبسا عذاب، همه مسیحیان را دربر بگیرد.» کمکم تشویش و ولوله در میان تمام دانشمندان مسیحی میافتد و همه تلاش میکنند که بهنحوی اسقف را از انجام این مباهله بازدارند.
اسقف به بالای سنگی میرود، به اشاره دست، همه را آرام میکند و درحالیکه چانه و موهای سپید ریشش از التهاب میلرزد، میگوید: «من معتقدم که مباهله صلاح نیست. این پنج چهره نورانی که من میبینم، اگر دستبه دعا بردارند، کوهها را از زمین میکنند، درصورت وقوع مباهله، نابودی ما حتمی است و چهبسا عذاب، همه مسیحیان جهان را دربر بگیرد.»
اسقف از سنگ پایین میآید و با دست و پای لرزان و مرتعش، خود را به پیامبر میرساند. بقیه نیز دنبال او روانه میشوند. اسقف در مقابل پیامبر، با خضوع و تواضع، سرش را به زیر میافکند و میگوید: «ما را از مباهله معاف کنید. هر شرطی که داشته باشید، قبول میکنیم.» پیامبر با بزرگواری و مهربانی، انصرافشان را از مباهله میپذیرد و میپذیرد که بهازای پرداخت مالیات، از جان و مال آنان و مردم نجران، در مقابل دشمنان، محافظت کند. خبر این واقعه، بسرعت در میان مسیحیان نجران و دیگر مناطق پخش میشود و مسیحیان حقیقتجو را به مدینه پیامبر سوق میدهد.
● مباهله روشنترین دلیل باورهای شیعه
ذی الحجه آخرین ماه سال قمری و یکی از مبارکترین، با شکوهترین و پرخاطرهترین ماهها برای مسلمانان به ویژه شیعیان جهان میباشد . در این ماه برگهای زرین و مسرت بخشی در تاریخ اسلام رقم خورده و به عنوان میراث جاویدان برای جهان اسلام به یادگار مانده است . از مناسبتهای سرورآفرین این ماه میتوان به مناسبت های ذیل اشاره نمود:
ـ اول ماه، روز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام و تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن
ـ روز نهم و دهم به ترتیب روزهای عرفه و عید قربان و روزهای پر شکوه اعمال حج
ـ روز پانزدهم ، ولادت امام هادی علیه السلام
ـ روز هجدهم ، حماسه جاویدان عید سعید غدیر خم
ـ روز بیست و چهارم ، واقعه مباهله سند ارزشمند معرفی اصحاب کساء علیهم السلام
ـ روز بیست و چهارم ، ماجرای افتخارآفرین خاتم بخشی علی علیه السلام و نزول آیه ولایت
ـ روز بیست و پنجم ، اعطای مدال افتخار «هل اتی» از سوی خداوند متعال به اهل بیت علیهم السلام به خاطر ایثار و فداکاری آن بزرگواران
این مناسبتهای ویژه، فرصتهای خوبی برای حق جویان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام پدید آورده است تا با بهرهگیری از این روزهای روح نواز، پیوندهای معنوی و روحی خویش را با خداوند متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت استمرار بخشیده و در استحکام و ریشه دار نمودن این روابط مبارک بکوشند و به این ترتیب گامهای مؤثری را به سوی سعادت و کامیابی حقیقی بردارند .در این میان روز بیست و چهارم ذی الحجه، به مناسبت وقوع جریان مباهله، از اهمیتخاصی برخوردار است لذا تلاش می گردد دست آوردها و آثار و برکات این حماسه معنوی بیان گردد .
● پیش زمینه مباهله
نجران یکی از شهرهای منطقه حجاز است که در مرز یمن قرار دارد . در صدر اسلام، اهالی آنجا طبق آئین مسیحیت میزیستند، تا اینکه در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اهالی آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسیاری مسلمان شدند، ولی عدهای نیز در کیش نصرانیتباقی ماندند .به دنبال این حادثه، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نامهای به بزرگان نصارای نجران نوشت .
در این نامه آمده بود: «به نام خداوند یگانه; خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب . از محمد پیامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگترین روحانی مسیحیان نجران . من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند یکتا دعوت میکنم . اگر میخواهید مسلمان شوید و اگر اسلام را نمیپذیرید باید جزیه بدهید و گرنه به شما اعلان جنگ میدهم .»
آنان بعد از رسیدن نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هیئتی که شرح آن در بخش نخست آورده شد به حضور پیامبر اکرم رسیدند .
● دستاوردهای حادثه مباهله
جریان مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب میشود; چرا که در آن روز بار دیگر نور اسلام در آفاق هستی درخشیدن گرفت و عالمیان در سال نهم هجرت، حقانیت نبوت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و منزلت اهل بیت آن حضرت را برای چندمین بار به نظاره نشستند و روز مباهله، به عنوان یکی دیگر از روزهای جشن و پیروزی و روز دعا وشکرگزاری در تاریخ اسلام ثبتشد . در این بخش، به برخی از دست آوردها و آموزههای حیاتبخش جریان مباهله میپردازیم .
● سند حقانیتشیعه
نزول آیه مبارکه مباهله، واضحترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیتباورهای شیعه در مورد امامت و خلافت علی علیه السلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میباشد . در این آیه وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام به منزله جان پیامبر شناخته شده است و این حقیقت غیرقابل انکار - که از منظر تمام دانشمندان شیعه و اهل سنت جای تردید و شبهه در آن وجود ندارد - اثبات میکند که دومین شخص عالم امکان، علی علیه السلام است که شایستگی جانشینی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله بعد از رحلتش منحصر در شخصیت وی میباشد .
شیخ مفید رحمه الله میفرماید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیه السلام جان رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد، و از این حکم معلوم میشود که امیرمؤمنان علی علیه السلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلی الله علیه و آله در کمال و عصمت از گناهان مشترک است »
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است . اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکنند که فرمودند: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه والی نوح فی تقواه وفهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریا فی زهده والی موسی فی هیبته والی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب» هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبتحضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد .بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی علیه السلام با تمام پیامبران الهی مساوی است .
علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصا حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است» ، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیه السلام در آن نفس رسول اعظم صلی الله علیه و آله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی علیه السلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل - که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است - تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهم السلام میباشد »
در یکی از گفتگوهای امام رضا علیه السلام با مامون، آمده است که مامون از حضرت رضا علیه السلام پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابیطالب بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارید؟! امام رضا علیه السلام فرمودند: «آیة انفسنا; آیه مباهله »
شخصیتشناس پرتلاش، علامه سیدعلی اصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا علیه السلام مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی علیه السلام مرد با فضیلت دیگری که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والائی کسب کرده بود، وجود داشت، هیچ گاه پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه علی علیه السلام او را نیز میآورد . اما آیه مباهله و شان نزول آن گواهی میدهد که علی علیه السلام شایستهترین و بافضیلتترین فرد در میان یاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود .
سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعاست . آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی علیه السلام فرمود: «اللهم هذا نفسی وهو عندی عدل نفسی؛پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است »
برای همین بود که امیرمؤمنان علی علیه السلام در اوج مظلومیتخویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود . ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی علیه السلام، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند « انشدکم الله هل فیکم احد جعله الله نفس النبی، وابناءه ابناءه، ونساءه نسائه، غیری» «شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه; به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم .ابن حماد شاعر پرشور و متعهد قرن چهارم هجری در ضمن اشعاری علی علیه السلام را با آیه مباهله ستوده، میگوید:
سماه رب العرش نفس محمد یوم البهال وذاک ما لا یدفع
« پروردگار عرش، در روز مباهله، علی علیه السلام را جان محمد نامید و این واقعیتی انکارناپذیر است »
● سایر دستاوردهای مباهله
۱) جلوهای از عزت اسلام
ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت و حقانیت اسلام بر تمامی مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ادعاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد . این واقعه یکی دیگر از دلائل نبوت و کرامتهای آن حضرت به شمار میآید . بی تردید مباهله، در تقویت ایمان مسلمانان و تضعیف روحیه منافقان و مخالفان تاثیری بسزا داشته است .
۲) دلیلی بر فضیلت اهل بیت علیهم السلام
این آیه محکمترین دلیل بر عظمت و فضیلت اهل بیت علیهم السلام میباشد . از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جار الله زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف مینویسد:
« وفیه دلیل لاشیء اقوی منه علی فضل اصحاب الکساء علیهم السلام وفیه برهان واضح علی صحة نبوة النبی صلی الله علیه و آله لانه لم یرو احد من موافق ولا مخالف انهم اجابوا الی ذلک» «در این آیه قویترین دلیل بر برتری اصحاب کساء علیهم السلام وجود دارد و در آن دلیل روشنی بر صحت پیامبری پیامبر صلی الله علیه و آله است; چون هیچیک از مخالف و موافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله (با پیامبر صلی الله علیه و آله) را پذیرفته باشند »
مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شان نزول این آیه که فضیلت و منقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهم السلام رقم زده است میگوید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام را دعوت کرد و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی; پروردگارا! اینان اهل [بیت] من هستند» شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده: «مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهم السلام میباشد که هیچکس از امت اسلام در این فضیلتبا آنان شریک نیست و همانند آنان نمیتواند باشد »
ابن سعد در کتاب طبقات الکبری در ترجمه الحسین (ع ) می نویسد : در جریان مباهله با علمای نجران پیامبر(ص ) دست فاطمه , حسن و حسین علیهم السلام را گرفت و گفت اینها فرزندان من هستند .حاکم نیشابوری نیز در کتاب مستدرک الصحیحین می نویسد : وقتی که آیه مباهله نازل شد پیامبر(ص ) علی , فاطمه , حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ را خواند و گفت : (اللهم هولا اهلی , بارخدایا اینها اهل من هستند) .
۳) آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
ماجرای مباهله نشان داد که هر کس به هر عنوان با دین اسلام مخالفت نماید، دچار شکست و ذلت ابدی خواهد .
شد و سرنوشت انسانهای لجوج و خودخواه که به هر بهانهای از پذیرش حق و منطق صحیح سرباز میزنند، همانند نصارای نجران با خذلان و خواری توام شد .
وعده الهی حق است وپیروزی حق بر باطل از سنتهای تغییرناپذیر اوست . آنان آن چنان از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلی الله علیه و آله مرعوب شده بودند که بدون لحظهای درنگ از مباهله دست کشیده و در کوتاهترین مدت به خواستههای پیامبر صلی الله علیه و آله تن دادند و این مصداق همان آیه شریفه است که میفرماید: «سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب » «به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت میافکنم .»
به همین جهت آنان هنگامی که چهرههای مصمم و با اراده پیامبر صلی الله علیه و آله و همراهان را مشاهده کردند که چگونه به سوی محل مباهله قدمهای راسخ برمی دارند، اسقف نجران اظهار داشت: «یا معشر النصاری انی لاری وجوها لوسالوا الله ان یزیل جبلا من مکانه لازاله بها فلا تباهلوا فتهلکوا» « ای گروه نصارا! من چهره هایی را [که ایمان در سیمایشان موج میزند] مشاهده میکنم که اگر آنان از خداوند بخواهند که کوهی را از مکانش بردارد سریعا اجابتخواهد کرد . هرگز مباهله نکنید که نابود خواهید شد »
۴) روز خجسته و مبارک
شکوه و عظمتحادثه مباهله آن روز تاریخی را به عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادی وشکرگزاری به درگاه حق و به عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبتشد . به همین جهت در روز ۲۴ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژهای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از:
۱ ) روزه گرفتن
۲ ) غسل روز مباهله
۳ ) به جای آوردن نماز مباهله
۴ ) خواندن دعای آن روز
۵ ) تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری
۶ ) قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهم السلام را بیان میکند .
۵) تثبیت جایگاه اهل بیت علیهم السلام
واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهم السلام را در جامعه بویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانستهاند از ذکر آن خودداری کنند و خداوند متعال به این وسیله حق را در زبان و قلم آنان جاری نموده است .
فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامتبدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله میرسد حقیقت را چنین اظهار میدارد: رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که به محل مباهله میآمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دستحسن را گرفته و فاطمه و علی علیهما السلام نیز از پشتسر آن حضرت میآمدند . در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد: «هنگامی که دستبه نفرین بلند کردم شما آمین بگویید .» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهم السلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیتخود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند .
فخر رازی بعد از نقل این روایت میگوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد .او در ادامه میافزاید: همچنین این آیه دلالت میکند که حسن و حسین پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند .
۶) تداوم سنتهای پیامبران پیشین
مباهله همانند بسیاری از احکام و دستورات شریعت اسلام ادامه ادیان توحیدی پیشین میباشد . به همین جهت این سنت آسمانی و حرکت معنوی برای پیروان ادیان گذشته کاملا آشنا بود . همانطوری که ابوحارثه - اسقف بزرگ هیئت اعزامی - هنگام مشاهده پیامبر و همراهان در محل مباهله به دوستانش گفت: به خدا سوگند! او همانند پیامبران الهی به مباهله نشسته است .
۷) شیوه مقابله با مخالفین
مباهله اهل بیت علیهم السلام، به مسلمانان آموخت که هرگاه مخالفین با منطق و دلیل قانع کننده به سوی صراط مستقیم هدایت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذیرش حق امتناع ورزیدند با مباهله به مقابله برخیزند و در برابر دشمنان عنود، خود را عاجز و درمانده نشان ندهند . به همین سبب این شیوه در میان مسلمانان رایجبود .
هنگامی که در بامداد روز عاشورا یکی از دشمنان امام حسین علیه السلام به نام یزید بن مقعل به صحنه نبرد آمد، بریر از سوی امام مامور مقابله با وی شد . او خطاب به بریر گفت: ای بریر بن خضیر، کار خدا را چگونه میبینی؟ بریر گفت: به خدا سوگند برای من خوب است اما برای تو بد!
- چرا دروغ گفتی، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد میگفتی و معاویه را، گمراه و گمراه کننده میدانستی؟! و علی بن ابی طالب را امام برحق میشمردی؟!
- آری شهادت میدهم که عقیده من همان است و گواهی میدهم که تو از گمراهان هستی، آیا حاضری در این زمینه مباهله کنیم و لعنتخدا را بر دروغگو قرار دهیم و قبل از مبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه و دروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دو لشگر به مباهله پرداخته و دستبه نفرین برداشتند . سپس مبارزه را آغاز کردند، بعد از اندکی زد و خورد بریر بن خضیر که با ارادهای آهنین و ایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا علیه السلام قیام کرده بود با ضربتشمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده و او را به خاک مذلت نشاند .
مباهله نه تنها در صحنههای مبارزات اعتقادی و اصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهی نیز بابی به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات و مشکلات خانوادگی است . این نوع مباهله که مورد بحث فقهای اسلامی میباشد در متون فقهی به نام باب «لعان» معروف است . اساسا مباهله نوعی نفرین طرفینی است و این گذشته از اینکه در سطح عمومی با غیر مسلمانان انجام میشود . در مسائل خصوصی و خانوادگی نیز اگر کار به منازعه ومشاجره بکشد یکی از راهکارهای آن مباهله میباشد . هنگامی که مردی همسر خویش را به عمل نامشروع متهم کند و یا بخواهد فرزندی را از خودش نفی کند از مباهله و ملاعنه استفاده میشود . مبنای این نوع مباهله در آیات ۶ تا ۱۰ سوره نور است و شرایط و کیفیت آن نیز در منابع فقهی آمده است .
اکنون به منظور آگاهی هر چه بیشتر شما خواننده عزیز متن تفسیر شریف نمونه در باب آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران را عیناً نقل می نماییم .
● مباهله با مسیحیان نجران
این آیه به دنبال آیات قبل و استدلالی که در آنها بر نفی خدا بودن مسیح (علیه السلام ) شده بود، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می دهد: هر گاه بعد از علم و دانش که (درباره مسیح ) برای تو آمده (بازکسانی با تو در آن به محاجه و ستیز برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مینماییم ، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود (کسانی که به منزله جان هستند) دعوت میکنیم ، شما هم از نفوس خود دعوت کنید، سپس مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم) .
« فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین »
ناگفته پیدا است منظور از مباهله این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملی به تنهایی هیچ فایدهای ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤ ثر گردد، و با آشکار شدن اثر آن ، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.
به تعبیر دیگر، گرچه در این آیه به تاثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین حربه ، بعد از اثر نکردن منطق و استدلال ، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجی این نفرین است نه تنها یک نفرین ساده .
● نکته ها
۱) دعوت به مباهله یک دلیل روشن بر حقانیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
در آیه فوق خداوند به پیامبر خود دستور می دهد که هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین کسی درباره عیسی با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد مباهله کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.
مسئله مباهله به شکل فوق شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهی بود که صددرصد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) می کرد.چگونه ممکن است کسی که به تمام معنی به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد وارد چنین میدانی گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات می کند .
مسلما ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است زیرا اگر دعای او به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود نتیجه ای جز رسوائی دعوت کننده نخواهد داشت ، چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده ای بدون اطمینان به نتیجه ، در چنین مرحلهای گام بگذارد؟ از اینجا است که گفته اند دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به مباهله ، یکی از نشانه های صدق دعوت و ایمان قاطع او است ، قطع نظر از نتایجی که بعدا از مباهله به دست آمد.
در روایات اسلامی وارد شده هنگامی که پای مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روانشناسی سرچشمه می گرفت .این بود که به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید، زیرا حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است ، و اگر با نفرات بسیار محدودی از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او به پرهیزید که خطرناک است !
آنها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند ناگاه دیدند که پیامبر فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام ) را در پیش رو دارد، و علی (علیه السلام ) و فاطمه (علیهاالسلام ) همراه او هستند و به آنها سفارش می کند هر گاه من دعا کردم شما آمین بگویید، مسیحیان هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خودداری کرده ، حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمه و پرداختن مالیات (جزیه ) تن در دادند.
۲) مباهله سند زندهای برای عظمت اهل بیت (علیهمالسلام)
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام ) و دخترش فاطمه (علیهاالسلام ) و علی (علیه السلام ) بودند، بنابراین منظور از ابناءنا در آیه منحصرا حسن و حسین (علیهماالسلام ) هستند، همانطور که منظور از نساءنا فاطمه (علیهاالسلام )، و منظور از انفسنا تنها علی (علیه السلام ) بوده است و احادیث فراوانی در این زمینه نقل شده است .
ولی بعضی از مفسران اهل تسنن که کاملا در اقلیت هستند کوشیده اند که ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند، مثلا نویسنده تفسیر المنار در ذیل آیه می گوید: این روایات همگی از طرق شیعه است ، و هدف آنها مشخص است ، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتی بر بسیاری از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته اند!!
اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان می دهد که علی رغم پندارهای تعصب آلود نویسنده المنار بسیاری از طرق این احادیث به شیعه و کتب شیعه هرگز منتهی نمی شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.
برای روشن شدن این حقیقت قسمتی از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا می آوریم :قاضی نور الله شوشتری در جلد سوم از کتاب نفیس احقاق الحق طبع جدید صفحه ۴۶ چنین می گوید: مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که ابناءنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین ( علیهماالسلام ) و نساءنا اشاره به فاطمه (علیهاالسلام ) و انفسنا اشاره به علی (علیه السلام ) است .
سپس (در پاورقی کتاب مزبور) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذکر شده اند که تصریح نموده اند آیه مباهله درباره اهل بیت (علیهمالسلام ) نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را از صفحه ۴۶ تا ۷۶ مشروحا آورده است .
از جمله شخصیتهای سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
۱) مسلم بن حجاج نیشابوری صاحب کتاب صحیح معروف که از کتب ششگانه مورد اعتماد اهل سنت است.
۲) احمد بن حنبل در کتاب مسندجلد ۱ صفحه ۱۸۵ (چاپ مصر .
۳) طبری در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه جلد سوم صفحه ۱۹۲ (چاپ میمنیة – مصر
۴) حاکم در کتاب مستدرک جلد سوم صفحه ۱۵۰ (چاپ حیدر آباد دکن .
۵)حافظ ابو نعیم اصفهانی در کتاب دلائل النبوة صفحه ۲۹۷ (چاپ حیدر آباد)
۶.)واحدی نیشابوری در کتاب اسباب النزول صفحه ۷۴ (چاپ الهندیة مصر)
۷)فخر رازی در تفسیر معروفش جلد ۸ صفحه ۸۵ (چاپ البهیه مصر)
۸)ابن اثیر در کتاب جامع الاصول جلد ۹ صفحه ۴۷۰ (طبع السنة المحمدیة – مصر)
۹) ابن جوزی در تذکرة الخواص صفحه ۱۷ (چاپ نجف)
۱۰) قاضی بیضاوی در تفسیرش جلد ۲ صفحه ۲۲ (چاپ مصطفی محمد مصر)
۱۱)آلوسی در تفسیر روح المعانی جلد سوم صفحه ۱۶۷ (چاپ منیریه مصر)
۱۲) طنطاوی در تفسر معروف الجواهر جلد دوم صفحه ۱۲۰ (چاپ مصطفی البابی الحلبی – مصر)
۱۳)زمخشری در تفسیر کشاف جلد ۱ صفحه ۱۹۳ (چاپ مصطفی محمد – مصر)
۱۴) حافظ احمد بن حجر عسقلانی در کتاب الاصابة جلد ۲ صفحه ۵۰۳ (چاپ مصطفی محمد – مصر)
۱۵) ابن صباغ در کتاب الفصول المهمة صفحه ۱۰۸ (چاپ نجف)
۱۶) علامه قرطبی در تفسیر الجامع لاحکام القرآن جلد ۳ صفحه ۱۰۴ (چاپ مصر سال ۱۹۳۶)
در کتاب غایة المرام از صحیح مسلم در باب فضائل علی بن ابی طالب نقل شده که : روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت : چرا ابو تراب (علی علیه السلام) را سب و دشنام نمیگویی ؟! گفت : از آن وقت که به یاد سه چیز که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) درباره علی (علیه السلام ) فرمود افتادم از این کار صرف نظر کردم ... (یکی از آنها این بود که ) هنگامی که آیه مباهله نازل گردید پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی (علیهماالسلام ) دعوت کرد و سپس فرمود: اللهم هؤ لاء اهلی : خدایا! اینها خاصان نزدیک من اند.نویسنده تفسیر کشاف که از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه می گوید: این آیه قویترین دلیلی است که فضیلت اهل کساء را ثابت می کند.
مفسران و محدثان و مورخان شیعه نیز عموما در نزول این آیه درباره اهل بیت (علیهمالسلام ) اتفاق نظر دارند، در تفسیر نور الثقلین روایات فراوانی در این زمینه نقل شده است . از جمله به نقل از کتاب عیون اخبار الرضا درباره مجلس بحثی که مامون در دربار خود تشکیل داده بود، این چنین مینویسد: امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام ) فرمود: خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده : فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا...و به دنبال نزول این آیه ، پیامبر، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسلام ) را با خود به مباهله برد...این مزیتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت (علیهمالسلام ) پیشی نگرفته ، و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده ، و شرفی است که قبل از آن هیچ کس از آن برخوردار نبوده است .
۳) پاسخ به یک سؤ ال
در اینجا سؤ ال معروفی است که فخر رازی و بعضی دیگر درباره نزول آیه در حق اهل بیت (علیهمالسلام ) ذکر کرده اند که چگونه ممکن است منظور از ابناءنا فرزندان ما حسن و حسین (علیهماالسلام ) باشد، در حالی که ابناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمی شود، و چگونه ممکن است نسائنا که معنی جمع دارد تنها بر بانوی اسلام فاطمه (علیهاالسلام ) اطلاق گردد؟ و اگر منظور از انفسنا تنها علی (علیه السلام ) است چرا به صیغه جمع آمده است ؟!
▪ پاسخ :
اولا ) همانطور که قبلا به طور مشروح ذکر شد اجماع علمای اسلام و احادیث فراوانی که در بسیاری از منابع معروف و معتبر اسلامی اعم از شیعه و سنی در زمینه ورود این آیه در مورد اهل بیت (علیهمالسلام ) به ما رسیده است و در آنها تصریح شده پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) غیر از علی (علیه السلام ) و فاطمه (علیهاالسلام ) و حسن و حسین علیهماالسلام ) کسی را به مباهله نیاورد، قرینه آشکاری برای تفسیر آیه خواهد بود، زیرا میدانیم از جمله قرائنی که آیات قرآن را تفسیر می کند سنت و شان نزول قطعی است .
ثانیا ) اطلاق صیغه جمع بر مفرد یا بر تثنیه تازگی ندارد، و در قرآن و غیر قرآن از ادبیات عرب و حتی غیر عرب این معنی بسیار است .توضیح اینکه : بسیار می شود که به هنگام بیان یک قانون ، یا تنظیم یک عهدنامه ، حکم به صورت کلی و به صیغه جمع آورده می شود، و مثلا در عهدنامه چنین مینویسند که : مسوول اجرای آن امضاء کنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند، در حالی که ممکن است یکی از دو طرف تنها یک یا دو فرزند داشته باشد، خلاصه اینکه : ما دو مرحله داریم مرحله قرارداد و مرحله اجرا .
در مرحله قرارداد، گاهی الفاظ به صورت جمع ذکر می شود تا بر همه مصادیق تطبیق کند، ولی در مرحله اجرا ممکن است مصداق ، منحصر به یک فرد باشد، و این انحصار در مصداق منافات با کلی بودن مسئله ندارد.به عبارت دیگر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) موظف بود طبق قراردادی که با نصارای نجران بست همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام کسانی را که به منزله جان او بودند همراه خود به مباهله ببرد، ولی اینها مصداقی جز دو فرزند و یک زن و یک مرد نداشت .
اضافه بر این در آیات قرآن موارد متعددی داریم که عبارت به صورت صیغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتی از جهات منحصر به یک فرد بوده است : مثلا در همین سوره آیه ۱۷۳ می خوانیم : الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم : کسانی که مردم به آنها گفتند دشمنان (برای حمله به شما) اجتماع کرده اند از آنها بترسید. در این آیه منظور از الناس ( مردم ) طبق تصریح جمعی از مفسران نعیم بن مسعود است که از ابو سفیان اموالی گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشرکان بترساند!
و همچنین در آیه ۱۸۱ می خوانیم : لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء: خداوند گفتار کسانی را که میگفتند: خدا فقیر است و ما بینیازیم (و لذا از ما مطالبه زکات کرده است !) شنید.منظور از الذین در آیه طبق تصریح جمعی از مفسران حی بن اخطب یا فنحاص است .گاهی اطلاق کلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نیز دیده می شود، همان طور که درباره ابراهیم می خوانیم : ان ابرهیم کان امة قانتا لله :ابراهیم امتی بود .خاضع در پیشگاه خدا در اینجا کلمه امت که اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است.
۴) نوههای دختری فرزندان ما هستند
ضمنا از آیه مباهله استفاده می شود که به فرزندان دختر نیز حقیقتا ابن گفته می شود بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود میدانستند، و میگفتند: فرزندان ما تنها پسرزاده های ما هستند اما دخترزاده های ما فرزندان مردم بیگانه محسوب می شوند نه فرزندان ما! این طرز تفکر مولود همان سنت غلطی بود که در جاهلیت عرب دختران و زنان را عضو اصلی جامعه انسانی نمیدانستند و آنها را در حکم ظروفی برای نگاهداری پسران می پنداشتند .
ولی اسلام این طرز تفکر را به شدت در هم کوبید و احکام فرزند را بر فرزندان پسری و دختری یکسان جاری ساخت .در سوره انعام آیه ۸۴ - ۸۵ درباره فرزندان ابراهیم می خوانیم :« و من ذریته داود و سلیمن و ایوب و یوسف و موسی و هرون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین»
از فرزندان (ابراهیم )، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون بودند و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم و نیز زکریا و یحیی و عیسی و الیاس که همه از صالحان بودند.در این آیه حضرت مسیح از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالی که فرزند دختری بود و اصولا پدری نداشت .
در روایاتی که از طرق شیعه و سنی درباره امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) وارد شده اطلاق کلمه ابن رسول الله (فرزند پیغمبر) کرارا دیده می شود.در آیات مربوط به زنانی که ازدواج با آنها حرام است می خوانیم : و حلائل ابنائکم (یعنی همسران پسران شما) در میان فقهای اسلام این مسئله مسلم است که همسران پسرها و نوه ها، چه دختری باشند و چه پسری بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق می باشند.
۵) آیا مباهله یک حکم عمومی است ؟
شکی نیست که آیه فوق یک دستور کلی برای دعوت به مباهله به مسلمانان نمیدهد بلکه روی سخن در آن تنها به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) است ، ولی این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان یک حکم عمومی باشد و افراد با ایمان که از تقوا و خدا پرستی کامل برخوردارند به هنگامی که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جائی نرسد از آنها دعوت به مباهله کنند.
از روایاتی که در منابع اسلامی نقل شده نیز عمومیت این حکم استفاده می شود: در تفسیر نور الثقلین جلد ۱ صفحه ۳۵۱ حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: گر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کنید. راوی می گوید: سؤ ال کردم چگونه مباهله کنم ؟ فرمود: خود را سه روز اصلاح اخلاقی کن .و گمان میکنم که فرمود: روزه بگیر و غسل کن ، و با کسی که میخواهی مباهله کنی به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفکن و از خودت آغاز کن و بگو: خداوندا! تو پروردگار آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانهای و آگاه از اسرار نهان هستی ، و رحمان و رحیمی ، اگر مخالف من حقی را انکار کرده و ادعای باطلی دارد بلائی از آسمان برمن بفرست ، ومن را به عذاب دردناکی مبتلا ساز!
و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کن و بگو: اگر این شخص حق را انکار کرده و ادعای باطلی می کند بلائی از آسمان بر او بفرست و او را به عذابی مبتلا کن ! سپس فرمود: چیزی نخواهد گذشت که نتیجه این دعا آشکار خواهد شد، به خدا سوگند که هرگز نیافتم کسی را که حاضر باشد این چنین با من مباهله کند.
۶) جایگاه ویژه بانون در آیه مباهله
همچنین از این آیه معلوم می شود که بر خلاف حملات بیرویه افرادی که می گویند اسلام عملا آیین مردان است و زنان در آن به حساب نیامده اند زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامی همراه مردان در برابر دشمن میایستاده اند، صفحات درخشان زندگی فاطمه بانوی اسلام (علیهاالسلام ) و دخترش زینب کبری (علیهاالسلام ) و زنان دیگری که در تاریخ اسلام ، گام بر جای گامهای آنها نهاده اند، گواه این حقیقت است .
امید است این مختصر که با بهره گیری از اثرات دانشمندان معزز در باب مباهله گرد آوری شده است مورد پذیرش شما خواننده محترم قرار گرفته باشد و ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید .
گردآوری و تنظیم: محمد تقی رفیعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست