جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا
من سام هستم - I AM SAM
سال تولید : ۲۰۰۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مارشال هرسکوویتس، ریچارد سالمن، ادوارد زوئیک و جسی نلسن
کارگردان : جسی نلسن
فیلمنامهنویس : کریستین نلسن و جسی نلسن
فیلمبردار : الیوت دیویس
آهنگساز(موسیقی متن) : جان پوئل
هنرپیشگان : شان پن، میشل فایفر، داکوتا فانینگ، دایان ویست، لورتا دیواین، ریچارد شیف، لورا درن، براد سیلورمن و جوزف رُزنبرگ
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه
کالیفرنیا. زنی، بچهای به دنیا میآورد و آن را نزد پدرش، ̎سام̎ (پن)، عقبماندهٔ ذهنی، رها میکند. ̎سام̎ به یاد ترانهٔ ̎لوسی در آسمان با الماسها̎ی بیتلها، اسم دختر را ̎لوسی̎ میگذارد و چند سالی از او مراقبت میکند و در این فاصله هرازگاه نیز از خانم همسایهٔ گوشهگیرش (ویست) کمک میگیرد. ̎لوسی̎ (فانینگ) در هفت سالگی، دچار مشکلاتی در مدرسه میشود. این موضوع معلمها و مسئولان بهزیستی را نگران میکند چون احساس میکنند قابلیت هوشی ̎لوسی̎ از قابلیتهای هوشی پدرش فراتر رفته و بنابراین دیگر پدرش نمیتواند از او مراقبت کند. پس از متهم و محکوم کردن ̎سام̎ به خاطر اقدامی غیرقانونی (از جمله اذیت و آزار یک بچهٔ دیگر) ـ که سوءتفاهمی بیش نیست ـ ̎لوسی̎ را از ̎سام̎ میگیرند و بزرگ کردنش را به کسی دیگر میسپارند. دوستان ̎سام̎ کمکش میکنند تا با ̎ریتا هریسن̎ (فایفر) وکیلی قابل و مشهور تماس بگیرد. ̎هریسن̎ پس از تردیدهای اولیه، میپذیرد تا بدون دستمزد از ̎سام̎ در دادگاه دفاع کند. ̎سام̎ و ̎ریتا̎ صمیمی میشوند و ̎سام̎ راهحلهائی برای زندگی زناشوئی آشفتهٔ ̎ریتا̎ و رابطه با پسرش در اختیارش میگذارد. اما در رفتار ̎سام̎ کماکان آشفتگیهائی وجود دارد، تلاشاش برای ارتقاء درجهٔ شغلی به جائی نمیرسد و دادگاه نیز در مورد سرپرستی ̎لوسی̎، علیهاش رأی میدهد. ̎ریتا̎ به ̎سام̎ توصیه میکند که نومید نشود و ̎سام̎ پس از چندی به آپارتمانی اسباب میکشد که نزدیک خانهٔ مادرخواندهٔ ̎لوسی̎ قرار دارد و ̎لوسی̎، هر شب مخفیانه به دیدار او میرود. ̎رندی̎ (درن) مادرخواندهٔ ̎لوسی̎ در نهایت پی میبرد که ̎لوسی̎ و ̎سام̎ به یکدیگر تعلق دارند.
● کسی که با اتکا به نقدها و نوشتهها سراغ دیدن فیلم میرود، شاید از حجم ناسزائی که نثار آن شده، دچار کنجکاوی شود. بیشک من سام هستم تا جائیکه ممکن است، بدون هیچ پروائی از احساس و عاطفهٔ ساده و بدیهی هر تماشاگری تغذیه میکند و شاید اکنون یکی از بدنامترین فیلمهائی باشد که به نمایش معلولیت پرداختهاند. اما اگر ـ فقط اگر ـ کسی عنان قلبش را به فیلم بسپارد! و به فکر ارزش تعادل یا خویشتنداری نیفتد، بعید میدانم که عقبماندهٔ ذهنیای به ملاحت و شیرینی ̎سام̎ ـ یا به عبارت دیگر پن که با تمام فنون نقشآفرینی و کلیهٔ عضلات بدن مشغول کار است ـ پیدا کند. بیاعتنائی در قبال تلاشی که ̎سام̎ برای اثبات قابلیت تطبیق، کارآئی و پدر بودنش به خرج میدهد نیاز به درجهٔ بالائی از مقاومت یا شاید فرهیختگی دارد که همگان ندارند. و وقتی ̎لوسی̎ یا فانینگ را ببیند، بیشتر میتوان حال و روز ̎سام̎ را فهمید و به او در راهی که میرود، حق داد (شاید اصلاً نباید دربارهٔ چنین مشکلی، دور افتادن اجباری پدر عقبمانده از بچهٔ سالم، فیلم ساخت). فیلم یک شعر سادهٔ کودکانه و عاشقانه و جانانه است معادل با ترانههای بیتلها، که مرجع فکری و عاطفی و استدلالی ̎سام̎ هستند و اینجا به وسیلهٔ انواع و اقسام خوانندهها، دوبارهخوانی شدهاند و کاری جز چنگ انداختن به این سئوال که ̎آیا فقط عشق کافی است؟̎ (که به نظر جان لنن و پل مکارتی، چنین بود) نمیشناسد. پن و فانینگ در کنار هم معجزه میکنند. فایفر که در فضائی کاملاً متفاوت زندگی ـ و بازی ـ میکند، حرفهایِ درخشان دیگری است. در این فیلم قطعاً فراموش نشدنی، لحظات خندهآور چنان غیرمترقبه و درهم تنیده با آستانهٔ اشک تماشاگر هستند که کمتر میتوان مطمئن بود چه باید کرد، مثل وقتی که ̎سام̎ در دادگاه حضانت ̎لوسی̎ چندین جملهٔ دقیق و قانعکننده دربارهٔ دلایل پافشاری خود میگوید و هنوز حیرت ناشی از قدرت بیان او بر چهرهٔ حضار باقیمانده که دوست عقبماندهاش حرف او را ادامه میدهد و یادآوری میکند که اینها جملاتی از صحنهٔ مشابه در کریمر علیه کریمر (رابرت بنتن، ۱۹۷۹) هستند.
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مارشال هرسکوویتس، ریچارد سالمن، ادوارد زوئیک و جسی نلسن
کارگردان : جسی نلسن
فیلمنامهنویس : کریستین نلسن و جسی نلسن
فیلمبردار : الیوت دیویس
آهنگساز(موسیقی متن) : جان پوئل
هنرپیشگان : شان پن، میشل فایفر، داکوتا فانینگ، دایان ویست، لورتا دیواین، ریچارد شیف، لورا درن، براد سیلورمن و جوزف رُزنبرگ
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه
کالیفرنیا. زنی، بچهای به دنیا میآورد و آن را نزد پدرش، ̎سام̎ (پن)، عقبماندهٔ ذهنی، رها میکند. ̎سام̎ به یاد ترانهٔ ̎لوسی در آسمان با الماسها̎ی بیتلها، اسم دختر را ̎لوسی̎ میگذارد و چند سالی از او مراقبت میکند و در این فاصله هرازگاه نیز از خانم همسایهٔ گوشهگیرش (ویست) کمک میگیرد. ̎لوسی̎ (فانینگ) در هفت سالگی، دچار مشکلاتی در مدرسه میشود. این موضوع معلمها و مسئولان بهزیستی را نگران میکند چون احساس میکنند قابلیت هوشی ̎لوسی̎ از قابلیتهای هوشی پدرش فراتر رفته و بنابراین دیگر پدرش نمیتواند از او مراقبت کند. پس از متهم و محکوم کردن ̎سام̎ به خاطر اقدامی غیرقانونی (از جمله اذیت و آزار یک بچهٔ دیگر) ـ که سوءتفاهمی بیش نیست ـ ̎لوسی̎ را از ̎سام̎ میگیرند و بزرگ کردنش را به کسی دیگر میسپارند. دوستان ̎سام̎ کمکش میکنند تا با ̎ریتا هریسن̎ (فایفر) وکیلی قابل و مشهور تماس بگیرد. ̎هریسن̎ پس از تردیدهای اولیه، میپذیرد تا بدون دستمزد از ̎سام̎ در دادگاه دفاع کند. ̎سام̎ و ̎ریتا̎ صمیمی میشوند و ̎سام̎ راهحلهائی برای زندگی زناشوئی آشفتهٔ ̎ریتا̎ و رابطه با پسرش در اختیارش میگذارد. اما در رفتار ̎سام̎ کماکان آشفتگیهائی وجود دارد، تلاشاش برای ارتقاء درجهٔ شغلی به جائی نمیرسد و دادگاه نیز در مورد سرپرستی ̎لوسی̎، علیهاش رأی میدهد. ̎ریتا̎ به ̎سام̎ توصیه میکند که نومید نشود و ̎سام̎ پس از چندی به آپارتمانی اسباب میکشد که نزدیک خانهٔ مادرخواندهٔ ̎لوسی̎ قرار دارد و ̎لوسی̎، هر شب مخفیانه به دیدار او میرود. ̎رندی̎ (درن) مادرخواندهٔ ̎لوسی̎ در نهایت پی میبرد که ̎لوسی̎ و ̎سام̎ به یکدیگر تعلق دارند.
● کسی که با اتکا به نقدها و نوشتهها سراغ دیدن فیلم میرود، شاید از حجم ناسزائی که نثار آن شده، دچار کنجکاوی شود. بیشک من سام هستم تا جائیکه ممکن است، بدون هیچ پروائی از احساس و عاطفهٔ ساده و بدیهی هر تماشاگری تغذیه میکند و شاید اکنون یکی از بدنامترین فیلمهائی باشد که به نمایش معلولیت پرداختهاند. اما اگر ـ فقط اگر ـ کسی عنان قلبش را به فیلم بسپارد! و به فکر ارزش تعادل یا خویشتنداری نیفتد، بعید میدانم که عقبماندهٔ ذهنیای به ملاحت و شیرینی ̎سام̎ ـ یا به عبارت دیگر پن که با تمام فنون نقشآفرینی و کلیهٔ عضلات بدن مشغول کار است ـ پیدا کند. بیاعتنائی در قبال تلاشی که ̎سام̎ برای اثبات قابلیت تطبیق، کارآئی و پدر بودنش به خرج میدهد نیاز به درجهٔ بالائی از مقاومت یا شاید فرهیختگی دارد که همگان ندارند. و وقتی ̎لوسی̎ یا فانینگ را ببیند، بیشتر میتوان حال و روز ̎سام̎ را فهمید و به او در راهی که میرود، حق داد (شاید اصلاً نباید دربارهٔ چنین مشکلی، دور افتادن اجباری پدر عقبمانده از بچهٔ سالم، فیلم ساخت). فیلم یک شعر سادهٔ کودکانه و عاشقانه و جانانه است معادل با ترانههای بیتلها، که مرجع فکری و عاطفی و استدلالی ̎سام̎ هستند و اینجا به وسیلهٔ انواع و اقسام خوانندهها، دوبارهخوانی شدهاند و کاری جز چنگ انداختن به این سئوال که ̎آیا فقط عشق کافی است؟̎ (که به نظر جان لنن و پل مکارتی، چنین بود) نمیشناسد. پن و فانینگ در کنار هم معجزه میکنند. فایفر که در فضائی کاملاً متفاوت زندگی ـ و بازی ـ میکند، حرفهایِ درخشان دیگری است. در این فیلم قطعاً فراموش نشدنی، لحظات خندهآور چنان غیرمترقبه و درهم تنیده با آستانهٔ اشک تماشاگر هستند که کمتر میتوان مطمئن بود چه باید کرد، مثل وقتی که ̎سام̎ در دادگاه حضانت ̎لوسی̎ چندین جملهٔ دقیق و قانعکننده دربارهٔ دلایل پافشاری خود میگوید و هنوز حیرت ناشی از قدرت بیان او بر چهرهٔ حضار باقیمانده که دوست عقبماندهاش حرف او را ادامه میدهد و یادآوری میکند که اینها جملاتی از صحنهٔ مشابه در کریمر علیه کریمر (رابرت بنتن، ۱۹۷۹) هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست