یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امید و افتخار - Hope And Glory


امید و افتخار - Hope And Glory
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : جان بورمن
کارگردان : بورمن
فیلمنامه‌نویس : بورمن
فیلمبردار : فیلیپ روسه‌لو.
آهنگساز(موسیقی متن) : پیتر مارتین
هنرپیشگان : سباستین رایس ادواردز، جرالد میور، سارا مایلز، دیوید هیمن، سامی دیویس، دریک اوکانر، سوزان وولدریج، ژان مارک بار، ایان بانن، آنی لیون و جیل بیکر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه.


آغاز جنگ جهانی دوم. «بیل روهان» (رایس ادواردز)، پسرکی نُه ساله است که در خانه‌ای در حومه لندن با والدینش، «گریس» (مایلز) و «کلایو» (هیمن) و دو خواهرش، «داونِ» پانزده ساله (دیویس) و «سو»ی پنج ساله (میور) زندگی می‌کند. در تابستان بعد، در دوران نخست‌وزیری «چرچیل»، اوضاع خانواده دستخوش دگرگونی می‌شود. «کلایو» که در جنگ جهانی اول شرکت داشته، دوباره به خدمت فراخوانده می‌شود و فقط گاه‌گاهی فرصت پیدا می‌کند و به خانه سر بزند. «گریس» تصمیم می‌گیرد «بیلی» و «سو» را نزد یکی از اقوامش به استرالیا بفرستتد، اما در ایستگاه راه‌آهن نظرش عوض می‌شود. بمباران‌ها آغاز می‌شود و با بسته شدن مدارس، «بیل» با دارودسته‌ای از پسرها همراه می‌شود، «داون» با «بروس» (بار)، یک سرباز کانادائی آشنا می‌شود و «گریس» نیز بیشتر اوقات را با همسایه‌هایش، «مالی» (وولدریج) و «مک» (اوکانر)، می‌گذراند. در مراسم کریسمس سال 1941 که همه افراد خانواده دورهم جمع‌اند، «بروس» اعلام می‌کند که به جای دیگری منتقل شده است و «داون» پیشنهاد ازدواج او را رد می‌کند اما بعدتر می‌فهمد که باردار است. «مک»، «گریس»، «بیل» و «سو» را به کنار دریا می‌برد، اما در بازگشت می‌فهمند که خانه‌شان در اثر سانحه‌ای از بین رفته است. حالا «گریس» و بچه‌ها نزد والدینش می‌روند، جائی که جنگ هیچ حضوری ندارد. در اینجا سروکله «بروس» پیدا می‌شود و با «داون» ازدواج می‌کند اما پس از خروج از کلیسا به جرم فرار ازخدمت بازداشت می‌شود. در یکی از مرخصی‌های «کلایو»، «داون» وضع حمل می‌کند. در تابستان 1942، «بیل» مجبور می‌شود برای مدرسه به لندن برود ولی مدرسه‌اش در اثر بمب ویران می‌شود...
* بورمن در این فیلم زیبا ه شامل تجربه‌های شخصی او از سال‌های جنگ است، به شیوه‌ای بدیع، جنگ را از دید یک کودک تصویر می‌کند. پدر به شکلی نمادین کنار می‌رود و سیر تکامل و پختگی پسر در کانون توجه قرار می‌گیرد. شاید الگوی مؤکد فیلم به نحو خسته کننده‌ای شاتیک بنماید اما بازی‌های فیلم به آن طراوت می‌بخشند؛ به‌خصوص رایس ادواردز که با نگاه‌ها و حضور همه جانبه‌اش به‌عنوان راوی، فیلم را تسخیر می‌کند. چند تن دیگر از بازیگران خردسال نیز تأثیر گذارند، اما بزرگ‌ترها، از جمله مایلز در نقش مادر خانواده، چندان در ترسیم ابعاد درونی شخصیت‌ها موفق نیستند.


همچنین مشاهده کنید