چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
آخرالزمان در راه است!
روبرت مك نامارا (وزیر سابق دفاع ایالات متحدهی آمریكا در دولت جان اف كندی و رئیس سابق بانك جهانی) نگران است و میداند در چه وضعیت خطرناكی قرار گرفتهایم. مشاورههای او به دولت كندی در زمان بحران موشكی كوبا بود كه از فاجعه اتمی جلوگیری كرد. امروز، او معتقد است كه ایالات متحده دیگر نباید به سلاحهای اتمی به عنوان ابزار سیاست خارجی متكی باشد. چرا كه ابزاری غیراخلاقی، غیرقانونی و بینهایت خطرناك است. مك نامارا میگوید: «اینك زمان آن فرا رسیده است ـ یا بهتر بگویم حتی گذشته است ـ كه ایالات متحده از سیاست اتكا بر سلاحهای اتمی به عنوان ابزار سیاست خارجی كه سیاست این كشور در زمان جنگ سرد بود، دست بردارد. من سیاست كنونی ایالات متحده در قبال سلاحهای اتمی را غیراخلاقی، غیرقانونی و به لحاظ نظامی غیرضروری و بسیار خطرناك ارزیابی میكنم. در حال حاضر، خطر انفجار یا شلیك ناخواسته و تصادفی یك كلاهك هستهای بسیار زیاد است، اما شاهد هستیم كه دولت بوش نه تنها قصد كاهش این خطرات را ندارد بلكه بر سیاست نگه داشتن زرادخانهی هستهای ایالات متحده به عنوان نقطهی اتكای نیروی نظامی این كشور تأكید دارد. این سیاست در تضاد با اصول بینالمللی قراردارد كه كشورها را از گسترش سلاحهای اتمی منع میكند. سیاست اتمی آمریكا از زمانی كه من وزیر دفاع بودم تاكنون تفاوت چندانی نكرده است و تنها خطرناكتر و به لحاظ دیپلماتیك مخربتر شده است. امروز، ایالات متحده تقریباً ۴۵۰۰ كلاهك هستهای استراتژیك و تهاجمی را به صورت آمادهباش در اختیار دارد. این تعداد در روسیه به سختی به ۳۸۰۰ عدد میرسد. تعداد كلاهكهای هستهای استراتژیك ارتشهای بریتانیا، فرانسه و چین كمتر از این مقدار است و به حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ سلاح هستهای در زرادخانهی هر یك از این دولتها میرسد. دولتهای هستهای جدید مانند پاكستان و هند هر یك كمتر از ۱۰۰ سلاح اتمی دارند. كرهی شمالی نیز ادعا میكند كه سلاحهای اتمی تولید كرده و آژانسهای اطلاعاتی آمریكا تخمین میزنند كه پیونگیانگ مواد لازم برای تولید ۲ تا ۸ بمب اتمی را در اختیار دارد. قدرت تخریبی این سلاحها چقدر است؟ قدرت تخریبی یك كلاهك هستهای ایالات متحده ۲۰ برابر بمب اتمی است كه در هیروشیما انداخته شد. از ۸۰۰۰ كلاهك هستهای فعال و آمادهی شلیك آمریكا، ۲۰۰۰ كلاهك در حالت آمادهباش كامل قرار دارد و ۱۵ دقیقه پس از اعلام هشدار، شلیك خواهند شد. طرز استفاده از این كلاهك به چه صورت است؟ دولت ایالات متحده هیچ گاه در زمان وزارت من یا بعد از آن اعلام نكرده است كه «شروعكنندهی جنگ اتمی» نخواهد بود. كشور ما همیشه آماده بود تا هر زمانی كه احساس خطر كند، آغازكنندهی استفاده از سلاح اتمی علیه هر دشمن اتمی و یا غیراتمی باشد و این تصمیم بر عهده یك نفر یعنی رئیسجمهور ایالات متحدهی آمریكاست. در طی دهها سال، نیروی اتمی آمریكا كاملاً آماده بوده است كه با اولین حملهی اتمی یا غیراتمی از سوی یك مهاجم، ضربات مهلكی را بر این دشمن وارد آورد. این سیاست آمریكا بوده و تا زمانی كه ما یك دشمن متخاصم بالقوهی اتمی داریم و به عنوان نیروی بازدارندهی اتمی، ادامه خواهد داشت. زمانی كه من وزیر دفاع بودم، فرماندهی نیروی هوایی استراتژیك آمریكا یك خط تلفن شخصی در اختیار داشت كه هر جا كه میرفت آن را همراه خود میبرد و ۲۴ ساعت روز، هفت روز هفته و ۳۶۵ روز سال، این تلفن با او بود. تلفن فرماندهی نیروی هوایی كه مقر وی در شهر اوماها در ایالت نبرسكا واقع شده بود، با مركز فرماندهی دفاعی آمریكای شمالی كه كیلومترها در زیر كوهستان چینی در ایالات كلورادو قرار دارد، مرتبط بود و از آنجا نیز یك خط ارتباطی بین این پایگاه و رئیسجمهور آمریكا برقرار بود. رئیسجمهور نیز كدهای فعالكنندهی كلاهكهای هستهای را همیشه در اختیار داشت. یك افسر ارتش آمریكا این كدها را در یك كیف دستی كه آن را «فوتبال» نامیدهاند همه جا برای رئیسجمهور حل میكرد. وظیفه فرماندهی استراتژیك نیروی هوایی این بود كه به تماسهای گرفته شده، قبل از به صدا درآمدن كمتر از ۳ زنگ این تلفن پاسخ دهد. اگر تلفن به صدا درمیآمد و او مطلع میشد كه یك حملهی اتمی توسط موشكهای بالستیك دشمن در راه است، تنها ۲ تا ۳ دقیقه فرصت داشت مطمئن شود كه آیا این هشدار حقیقت دارد یا خیر (در طی سالها، ایالات متحده چندین هشدار نادرست دریافت كرده است) و اگر هشدارها درست بود، باید به این حملات پاسخ میداد. سپس تقریباً ۱۰ دقیقه زمان داشت تا رئیسجمهور را پیدا كند و جریان را به اطلاع او برساند تا رئیسجمهور نیز وضعیت را با ۲ یا ۳ مشاور نزدیك خود بررسی كند (این مشاوران، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترك ارتش ایالات متحده هستند). سپس در این ۱۰ دقیقه، رئیس جمهور فرمان را به وزیر دفاع ابلاغ میداشت و كدها را در اختیار او قرار میداد تا كلاهكها را به سمت دشمن شلیك كند. رئیسجمهور نهایتاً ۲ انتخاب داشت: سعی كند در برابر حملات ایستادگی كند و از خسارات شدید جلوگیری كند و در فرصت مناسب تصمیم بگیرد كه چه زمان موشكهای اتمی را به عنوان اقدام متقابل به سمت دشمن پرتاب كند و یا فوراً فرمان شلیك موشكها را صادر كند كه در آن صورت، صدها موشك به سمت اهداف نظامی و مراكز صنعتی دشمن شلیك میشد. به نظر میآید رقیب ما در مسكو نیز تمهیدات مشابهی را برنامهریزی كرده بود و هنوز نیز وضعیت به همین صورت باشد. وضعیت شرح داده شده آن چنان عجیب به نظر میرسد كه باور آن مشكل است. هر روز، در حالی كه ما مشغول كارهای روزانهی خود هستیم، رئیسجمهور موظف است، در مدت زمان ۲۰ دقیقه تصمیم بگیرد كه آیا باید یكی از مخربترین سلاحهای جهان را استفاده كند یا خیر. برای اعلام جنگ علیه یك كشور نیاز به تصویب كنگره است ولی برپا كردن یك فاجعهی اتمی تنها به تصمیم رئیس جمهور و مشاوران او بستگی دارد كه تنها در مدت ۲۰ دقیقه اتخاذ میشود. ۴۰ سال است كه شرایط به همین نحو است و تنها تغییرات ناچیزی صورت گرفته و هنوز هم رئیسجمهور كیف دستی موسوم به «فوتبال» را همه جا همراه خود میبرد. من در زمان مسوولیتم توانستم بخشهایی از این سیاست خاطرناك را تغییر دهم. من و همكارانم آغازگر گفتوگوهای تسلیحاتی بودیم. تدابیر امنیتی ویژهای را برای جلوگیری از اشتباه و شلیك ناخواستهی كلاهكهای هستهای در نظر گرفتیم و سعی كردیم رئیسجمهور در تصمیمگیری خود گزینههای دیگری غیر از شروع كردن و یا نكردن حمله تلافیجویانهی اتمی پیش رو داشته باشد. یكی دیگر از اقدامات ما از بین بردن موشكهای هستهای آسیبپذیر در تركیه بود. هماكنون آرزو میكنم كه ای كاش اقدامات مؤثر دیگری نیز انجام میدادند، ولی در آن زمان، ما در جنگ سرد بودیم و اختیاراتمان بسیار محدود بود. در آن زمان، ایالات متحده و همپیمانان ما در ناتو، با تهدید از جانب پیمان ورشو و شوروی روبهرو بودند و بسیاری از همپیمانان ما (و برخی دولتمردان ما در واشنگتن) قویاً اعتقاد داشتند كه ایالات متحده باید بر سیاست آغازگر بودن جنگ اتمی به منظور بازدارندگی روسیه تأكید ورزد. آنچه ما را به تعجب وامیدارد این است كه امروز كه بیش از یك دهه از پایان جنگ سرد گذشته است، سیاست اتمی آمریكا تغییری پیدا نكرده است و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز تأثیری در این سیاست نداشته است و برای جلوگیری از برپا شدن یك جنگ اتمی توسط ایالات متحده یا كشورهای دیگر تدبیری اندیشیده نشده است. حداقل كاری كه انجام آن ضروری به نظر میرسد، این است كه تلاش كنیم، سلاحهای اتمی از حالت آمادهباش كامل بیرون بیایند و نتوان تنها با فشردن یك دكمه و در مدت زمان كوتاه آنها را شلیك كرد. ژنرال جرج لی باتلر فرماندهی نیروی هوایی آمریكا نیز بر اتخاذ چنین سیاستی تأكید كرده است. با اجرای این طرح، خطر شلیك تصادفی كلاهكهای هستهای به میزان قابل توجهی كاهش خواهد یافت. چنین اقدامی همچنین به دیگر كشورها نشان خواهد داد كه ایالات متحده سعی دارد اتكای خود به سلاحهای هستهای را كاهش دهد.دولت ما زمانی كه در مذاكرات پیمان عدم گسترش سلاحهای اتمی (NPT) در سال ۱۹۶۸ شركت كرد، متعهد شد نهایتاً زمانی زرادخانههای هستهای خود را از بین ببرد. در ماه می، دیپلماتهای ۱۸۰ كشور جهان در نیویورك گرد هم آمدند تا NPT را مورد بازبینی قرار دهند و میزان پایبندی دولتها را به این پیمان ارزیابی كنند. ایالات متحده با دلایل قابل قبولی تلاش كرد كه كره شمالی را متقاعد كند تا به این پیمان ملحق شود و همچنین مذاكراتی برای اعمال محدودیت بر برنامههای اتمی ایران انجام شد. آن دولتها باید متقاعد شوند كه به تعهدهای خود پایبند باشند و نباید به بهانهی استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای، سلاح اتمی تولید كنند. ولی از سوی دیگر، توجه بسیاری از كشورها به ویژه كشورهای جدیدی كه توانایی بالقوه تولید سلاحهای اتمی را دارند، به ایالات متحده جلب شده است. نگهداری این حجم عظیم از سلاحهای اتمی و تنظیم آن به حالت آمادهباش كامل، نشان میدهد كه آمریكا به صورت جدی به سوی از بین بردن زرادخانههای هستهای خود قدم برنمیدارد و این پرسش را برای دیگر كشورها مطرح میكند كه چرا تنها ما باید سلاحهای خود را نابود كنیم و یا به فكر تولید سلاحهای هستهای نباشیم و آمریكا این اجازه را دارد تا هر مقداری سلاح در اختیار داشته باشد؟
مروری بر آخرالزمان
نیروی مخرب سلاحهای اتمی به خوبی برای همه شناخته شده است، ولی حال كه ایالات متحده به این سلاحها به عنوان سیاست خارجیاش اتكا دارد، بد نیست خطر این كلاهكهای هستهای را دوباره یادآوری كنیم. پزشكان جهان در گزارش سال ۲۰۰۰ خود با هدف جلوگیری از جنگ اتمی، اثرات مخرب یك بمب اتمی ۱ میلیون تنی (با قدرت تخریبی برابر با میلیونها تن TNT) را شرح دادهاند. هماكنون در انبارهای اسلحهی روسیه و ایالات متحده دهها بمب از این نوع وجود دارد. درست در محل انفجار بمب اتم كه بیشترین تخریب روی میدهد، گودالی با عمق ۳۰۰ پا و پهنای ۱۲۰۰ پا ایجاد میشود. در عرض ۱ ثانیه، در جو زمین گلولهای از آتش به پهنای نیم مایل به وجود میآید. سطح این گلولهی آتشین، حرارت و نیرویی ۳ برابر حرارت و نور نقطه مشابهی در سطح خورشید را تولید میكند كه در چند ثانیه، اثری از حیات در زیر این گلوله آتشین باقی نمیماند و سوختگیهای شدیدی را به مردم تا شعاع ۳ مایلی وارد میكند. پس از ۱۲ ثانیه، موج انفجار ـ هوای فشرده ناشی از انفجار ـ در شعاع ۳ مایلی، كارخانهها و ساختمانها را با خاك یكسان میكند. آوار ساختمانها كه توسط بادهای ناشی از انفجار كه ۲۵۰ مایل در ساعت سرعت دارد حمل میشود، در تمام منطقه جراحات مرگباری را به مردم وارد میكند. حداقل ۵۰% مردم منطقه فوراً از بین میروند و این جدا از مرگهای ناشی از تشعشعات اتمی و طوفانهای آتشین پس از انفجار اتمی است. و البته، این وضعیت كاملاً فرضی نیست. بمبهای اتمی كه تنها ۱ هفدهم یك بمب ۱ میلیون تنی مخرب بودند در آگوست سال ۱۹۴۷ توسط ایالات متحده علیه ژاپن استفاده شد. یك بمب اتمی در هیروشیما انداخته شد و حدود ۰۰۰/۸۰ نفر فوراً از بین رفتند و حدود ۰۰۰/۲۰۰ نیز بعدها در نتیجهی اثرات این انفجار مردند. پس از آن نیز بمب مشابهی بر فراز شهر ناكازاكی انداخته شد. در تاریخ ۷ نوابمر سال ۱۹۹۵، شهرداری ناكازاكی خاطرات خود را از این حمله در برابر دادگاه عدالت بینالمللی این گونه توصیف كرد: «ناكازاكی به شهر مرگ تبدیل شد و حتی صدای حشرات نیز به گوش نمیرسید. پس از مدتی، مردان، زنان و كودكان بیشماری در كنار رودخانهی یوراكامی كه در نزدیك شهر ناكازاكی هست جمع شدند تا آب بنوشند. در حالی كه پوست بدن و صورت آنها مانند كاغذی لایهلایه شده بود و از صورت و بدنشان آویزان بود. آنها در حالی كه عاجزانه كمك میخواستند، یكی پس از دیگری در آب یا كنار رودخانه از بین میرفتند و تودههای انبوه اجساد همه جا به چشم میخورد… چندین ماه پس از بمباران اتمی، ۷۴۰۰۰ نفر از بین رفتند و ۷۵۰۰۰ نفر نیز دچار صدمات جبرانناپذیری شدند. این جمعیت، دو سوم كل جمعیت ناكازاكی را تشكیل میداد كه قربانی این فاجعه شدند. فاجعهای كه صحنهای از آخرالزمان را پیش چشم مردمان این شهر به نمایش درآورد». چرا این مردم غیرنظامی كشته شدند؟ دلیل آن این بود كه غیرنظامیان كه ۱۰۰% قربانیان هیروشیما و ناكازاكی را تشكیل میدادند، در نزدیكی اهداف نظامی و صنعتی ژاپن ساكن بودند. نابودی آنها، با وجود این كه هدف این بمباران اتمی نبود، نتیجهی اجتنابناپذیر انتخاب این اهداف بود. در طول جنگ سرد نیز، بر اساس گزارشها، ایالات متحده دهها كلاهك هستهای را تنها به سمت مسكو نشانه رفته بود و دلیل آن، وجود اهداف صنعتی و نظامی در این شهر بود. احتمالاً شوروی نیز بسیاری از شهرهای ایالات متحده را به عنوان هدف كلاهكهای هستهایاش انتخاب كرده بود. این گفته كه سلاحهای اتمی ما فینفسه مردم غیرنظامی را هدف قرار نمیدهند، بیمعنی بوده و هست؛ چرا كه قدرت تخریبی عظیم بمبهای اتمی علاوه بر اهداف نظامی، جان دهها میلیون غیرنظامی بیگناه را نیز خواهد گرفت. به طور خلاصه، بمبهای اتمی بدون تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی منفجر میشوند، میسوزانند و با سرعتی كه از ادراك ما خارج است، تشعشع و موج انفجار ایجاد میكنند. امروزه ایالات متحدهی آمریكا و روسیه، با سلاحهای اتمی خود كه در حالت آمادهباش كامل قرار دارند و تنها با فشار یك دكمه فعال میشوند، هر دقیقه از زندگی ما در قرن بیست و یكم را تهدید میكنند.راهی برای پیروزی وجود ندارد
بیش از چهل سال، من با مسائل مرتبط با استراتژی اتمی آمریكا و ناتو و طرحهای جنگ سروكار داشتهام.در این مدت، هرگز برگه یا سندی را ندیدهام كه با در نظر گرفتن منافع آمریكا، اجازهی شروع استفاده از سلاحهای اتمی را به آمریكا بدهد. من این موضوع را در سخنرانیهایم با حضور وزیران دفاع ناتو و مقامات ارشد نظامی بسیار ذكر كردهام و هیچ كس نیز حرف مرا رد نكرده است. شلیك كلاهكهای هستهای یا سلاحهای اتمی به سمت دشمن مجهز به سلاح اتمی خودكشی است. چنین عملی در برابر دشمن غیراتمی نیز به لحاظ نظامی غیرضروری، از نظر اخلاقی غیرانسانی و به لحاظ سیاسی غیرقابل دفاع است.مدت زمان كوتاهی پس از این كه وزیر دفاع شدم، به این نتایج رسیدم. علیرغم این كه من باور دارم، رؤسای جمهور جان اف كندی و لیندون جانسون هم با من همعقیده بودند، برای هیچ كدام از ما ممكن نبود این مسأله را اظهار كنیم؛ چرا كه در مغایرت آشكار با سیاست ناتو قرار داشت. پس از اتمام دوران مسوولیتم به عنوان وزیر دفاع، به مقام ریاست بانك جهانی رسیدم. در طی ۱۳ سال ریاست من در این مقام از سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۱، به عنوان كارمند یك نهاد بینالمللی حق نداشتم در مورد مسائل امنیت ملی آمریكا برای عموم مردم سخنی به میان بیاورم. پس از اینكه از این مقام بازنشسته شدم، تلاش كردم به مردم بگویم كه من با ۷ سال سابقه به عنوان وزیر دفاع، چگونه قادرم به فهم درست مسائل امنیتی كمك كنم و از آن زمان بود كه سرویس اطلاعرسانی خود را ایجاد نمودم. در آن زمان، همهی بحثها و صحبتها بر سر این بود كه ایالات متحده چگونه میتواند و چرا باید در جنگ اتمی علیه شوروی پیروز شود.البته، بر اساس این دیدگاه، سلاحهای اتمی كاربرد نظامی داشت و هر كس كه میتوانست، با فراست و تیزهوشی یا با تكیه بر قدرت نظامی خود، از هر میدان جنگی پیروز بیرون بیاید.كاری كه من كردم این بود كه این دیدگاهها را به دقت مطالعه كنم و سپس تصمیم گرفتم، با در دست داشتن اطلاعات كافی كه مطمئناً بحثبرانگیز بود، به رد این ادعاها بپردازم و تصور عمومی را راجع به كارآمدی نظامی سلاحهای اتمی تغییر دهم. در مقالات و سخنرانیهایم، تلاش كردم این تصور را كه میتوان از سلاحهای اتمی به میزان محدود استفاده كرد، تغییر دهم. عملاً هیچ راهی وجود ندارد تا جنگی اتمی برپا شود و تخریب وسیعی متوجه اموال و جان غیرنظامیان نباشد و هیچ تضمینی وجود ندارد كه با شروع جنگ اتمی، دامنهی این جنگ وسیع نشود. خطرات غیرقابل قبول و جدی جنگ اتمی، تا زمانی كه ما متوجه این حقایق نباشیم و سیاستها و برنامههای نظامی خود را بر اساس این شناخته پایهریزی نكنیم، اجتنابناپذیر خواهد بود.امروز من حتی نسبت به زمانی كه خود دارای مسوولیت بودیم و علیه خطرات سیاستهای هستهای كشور صحبت میكردم، بر عقاید خود راسختر شدهام. تجربهی مستقیم به من نشان داده است كه سیاست كنونی اتمی ایالات متحده خطرات غیرقابل قبول و جبرانناپذیری را متوجه دیگر ملتها و ملت خودمان كرده است.
فیدل كاسترو چه درسی به ما داد؟
هزینه تولید و نگهداری سلاحهای هستهای، خطر غیرقابل قبول استفاده تصادفی از این سلاحها و یا استفاده از آنها در نتیجهی محاسبات اشتباه در زمان بحران است. بحران موشكی كوبا نشان داد كه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در حقیقت همهی جهان، بحران اتمی اكتبر سال ۱۹۶۲ را كه تنها یك قدم با آن فاصله داشتیم، با خوشاقبالی پشت سر گذاشتند. بر اساس اظهارات رهبران نظامی شوروی سابق، زمانی كه بحران به نقطه اوج خود رسید، قوای شوروی در خاك كوبا ۱۶۲ كلاهك هستهای در اختیار داشت كه حداقل ۹۰ كلاهك جزو كلاهكهای تاكتیكی بود. تقریباً در همان روز بود كه فیدل كاسترو رئیسجمهور كوبا از سفیر شوروی در كوبا خواست تلگرافی برای نخستوزیر شوروی نیكیتا خروشچف ارسال كند و به وی اطلاع دهد كه كاسترو از او خواسته، حملهی احتمالی آمریكا را با كلاهكهای هستهای پاسخ دهد. واضح است كه چه خطر قابل توجهی در برابر آمریكا قرار داشت. این در حالی بود كه تقریباً همهی دولتمردان آمریكا آماده بودند تا به كندی، حمله علیه مواضع شوروی را پیشنهاد كنند و مسلم است كه در آن صورت، شوروی ترجیح میداد از كلاهكهای هستهایاش استفاده كند. همین چند سال پیش بود كه متوجه شدیم ۴ زیر دریایی شوروی كه ناوهای جنگی آمریكا را تا نزدیكی كوبا تعقیب میكردند، هر یك مجهز به اژدرهای مسلح به كلاهك اتمی بودند. فرماندهان این زیردریاییها نیز مجاز بودند این اژدرها را شلیك كنند. وضعیت حتی از این هم وحشتناكتر بود: فرمانده ارشد این زیردریاییها بعدها به من گفت، این زیردریاییها هیچ ارتباط بیسیمی یا رادیویی با مقر فرماندهی شوروی نداشتند و حتی پس از اینكه خروشچف رئیس جمهور شوروی، دستور برگرداندن موشكها را از كوبا صادر كرد، ۴ روز به گشتزنی خود در این آبها ادامه دادند. درسی كه این حادثه به ما داد و ما در كنفرانسی كه در سال ۱۹۹۲ در هاوانا به منظور بررسی بحران موشكی كوبا برگزار شد متوجه آن شدیم، این بود كه بر طبق اظهارات مقامات سابق شوروی، این كشور آمادهی مقابلهی هستهای در برابر حملهی احتمالی ایالات متحده بود. در پایان این كنفرانس، من از فیدل كاسترو پرسیدم كه آیا در صورت حملهی آمریكا به مواضع شوروی در كوبا، وی پیشنهاد شلیك كلاهكهای هستهای را به شوری میداد؟ و اگر چنین اتفاقی میافتاد، به نظر او پاسخ ایالات متحده چه بود؟ كاسترو پاسخ داد: «در آن زمان ما این فرضیه را بررسی كردیم كه اگر به كوبا حمله میشد، وقوع جنگ اتمی حتمی بود. ما مطمئناً مجبور میشدیم از كلاهكهای هستهای استفاده كنیم و هر قیمتی شده از كوبا دفاع كنیم؛» او ادامه داد: «آیا من آماده بودم تا از سلاحهای هستهای استفاده كنم؟ بله، من قطعاً برای دفاع از كشورم این كار را میكردم. اگر آقای مك نامارا و آقای كندی هم به جای ما بودند و اگر به كشورشان حمله میشد و یا قرار بود كشورشان اشغال شود، مطمئناً آنها هم از سلاحهای هستهای تاكتیكی استفاده میكردند. امیدوارم من و كندی، در صورت وقوع وضعیتی كه كاسترو شرح داد، چنین تصمیم نمیگرفتیم. این تصمیم كاسترو منجر به نابودی كامل كشور او میشد و اگر ما نیز این حمله را با سلاحهای هستهای پاسخ میدادیم، میزان خسارت به ایالات متحده غیرقابل تصور بود. اما انسانها جایزالخطا هستند. در جنگهای سنتی، اشتباهات جان هزاران انسان را گرفته است، ولی اگر قرار باشد در تصمیمگیری برای استفاده از سلاح اتمی مرتكب اشتباه شویم، اشتباهی جبرانناپذیر خواهد بود و چنین اشتباهی باعث نابودی ملتها خواهد شد. تنها راه كاهش خطر این فاجعه، ابتدا خارج نمودن این سلاحها از حالت آمادهباش كامل و سپس حذف تدریجی تقریباً تمامی این سلاحهاست. ایالات متحده و روسیه باید هر دو در جهت حذف سلاحهای هستهای تلاش كنند. این درسی است كه در بحران موشكی كوبا آموختیم. در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۲۰۰۱، جرج بوش اعلام كرد كه او به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه گفته است تا دهه آینده تعداد كلاهكهای هستهای ایالات متحده را از حدود ۵۳۰۰ كلاهك به حدود ۱۷۰۰ تا ۲۲۰۰ كلاهك كاهش خواهد داد. پوتین نیز كاهش كلاهكهای هستهای روسیه را تا رقمی بین ۱۵۰۰ تا ۲۲۰۰ عدد متعهد شده است. با این حال، برنامهی هستهای دولت بوش كه توسط كنگره در تاریخ ژانویه ۲۰۰۲ به تصویب رسید، حاكی از سیاست دیگریست. در این برنامه، تعداد موشكهای هستهای تاكتیكی در نظر گرفته شده كه قرار است در دهههای آینده به عنوان بخشی از قدرت نظامی ایالات متحده باشد، بسیار بیشتر از ۲۲۰۰ موشك است. درست است كه تعداد كلاهكهای هستهای كه در حالت آمادهباش كامل قرار دارند، تا سال ۲۰۰۷ از ۳۸۰۰ عدد به رقمی بین ۱۷۰۰ تا ۲۲۰۰ كاهش خواهد یافت، اما این كلاهكها به حالت «واكنشی» درخواهند آمد كه در صورت نیاز دوباره، برای شلیك آماده خواهند شد. این برنامهی اتمی چندان مورد توجه رسانهها قرار نگرفت، اما تأكید آن بر استفاده از كلاهكهای هستهای استراتژیك، سزاوار بررسی موشكافانهتر است. با وجود این كه كاهش كلاهك اقدامی مثبت است، اما برای بازماندگان جنگ اتمی احتمالی (البته اگر كسی جان سالم به در برد) بسیار مشكل است تشخیص دهند كه تفاوت میان قدرت تخریبی حدود ۳۲۰۰ كلاهك هستهای (تعداد كلاهكی كه روسیه و آمریكا برای سال ۲۰۱۰ پیشبینی كردهاند) كه قدرتی حدود ۶۵۰۰۰ برابر بمبهای هیروشیما و ناكازاكی دارد، با تعداد ۱۲۰۰۰ كلاهك هستهای كه هماكنون ایالات متحده و روسیه در اختیار دارند، چقدر خواهد بود. علاوه بر بهكارگیری تعداد زیادی كلاهك هستهای استراتژیك برای سالهای متمادی، دولت بوش در حال تصمیمگیری برای اجرای برنامههای گسترده و پرهزینهی تولید پرتابكنندههای مدرن موشكهای هستهای و پیشرفت سلاحهای اتمی كنونی است و قصد دارد كلاهكهای هسته ای جدیدی طراحی كند. همچنین برخی اعضای دولت بوش درصدد تولید نوعی سلاح هستهای هستند كه بتوان آن را علیه مخفیگاههای زیرزمینی (مانند پناهگاههای صدام حسین در بغداد) به كار برد. هدف این طرحها، تبدیل دفاع موشكی بالستیك به سلاحهای دفاعی ۳ گانهای است كه قدرت كشور را برای مقابله با حملهی احتمالی دشمن بهبود ببخشد.همچنین در دولت بوش به آزمایشگاههای سراسر كشور دستور داده است، تحقیقات برای طراحی سلاحهای اتمی جدید را آغاز كنند و برخی نواحی صحرای نوادا را برای انجام آزمایشهای زیرزمینی هستهای در آینده آمادهسازی كنند. واضح است كه دولت بوش استفاده از سلاحهای هستهای را به عنوان بخشی از نیروی نظامی آمریكا برای چندین دههی آینده، در نظر گرفته است. حضور همراه با حسن نیت در مذاكرات جهانی خلع سلاح هستهای، اجباری قانونی و سیاسی برای همهی اعضای معاهدهی NPT است كه از سال ۱۹۷۰ به اجرا درآمد و تا سال ۱۹۹۵ گسترش یافت و كشورهای جدیدی به عضویت آن درآمدند. برنامهی هستهای دولت بوش، از دیدگاه بسیاری كشورها ناقض NPT است. این برنامه به كشورهای فاقد سلاحهای هستهای اعلام میكند: «ما كه قویترین ارتش جهان را در اختیار داریم، باید همیشه سلاح اتمی داشته باشیم، اما شما كه دشمنانتان كاملاً مجهز هستند، حق داشتن سلاح اتمی را ندارید». اگر ایالات متحده موضع اتمی فعلی خود را ادامه دهد، به مرور زمان، قطعاً تكثیر سلاحهای اتمی به میزان زیاد در دیگر نقاط دنیا انجام خواهد شد. ممكن است كشورهایی چون مصر، ژاپن، عربستان، سوریه و تایوان نیز به فكر تولید سلاحهای هستهای بیفتند و در آن صورت، این خطر وجود دارد كه این سلاحهای و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحهابه دست تروریستها و دولتهای خودسر برسد.دیپلماتها و سازمانهای اطلاعاتی عقیده دارند، اسامه بن لادن بارها تلاش كرده سلاح اتمی به دست آورد. بارها گزارش شده است كه سلطان شارالدین محمود، رئیس سابق مجموعه راكتورهای هستهای پاكستان، چندین بار با اسامه بن لادن ملاقات داشته است. اگر سازمان تروریستی القاعده به مواد مورد نیاز برای سلاح هستهای به ویژه اورانیوم غنی شده دست پیدا كند، توانایی آن را خواهد داشت تا سلاح اتمی تولید كند. امروز دانش ساختن یك بمب اتمی ساده، مانند آنچه ما بر سر هیروشیما انداختیم، بسیار ساده و آسان شده است. همین تابستان سال گذشته بود كه در جلسهای در آكادمی ملی علوم، ویلیام جیپری، وزیر سابق دفاع ایالات متحده گفت: «هیچ وقت به اندازهی حالا از انفجار بمبهای اتمی وحشت نداشتهام… خطر حملهی اتمی به ایالات متحده ۵۰% نسبت به دههی گذشته بیشتر شده است». من نیز با او هم عقیده هستم.
لحظهی تصمیمگیری
امروز ما در لحظهی حساس در تاریخ بشر قرار دادیم. ممكن است این لحظه بحرانیتر از بحران موشكی كوبا نباشد، اما كماهمیتتر از آن نیست. امروز نه دولت بوش، نه كنگره، نه مردم آمریكا و نه مردم دیگر كشورهای جهان شكی ندارند كه باید برای حفاظت از كشورشان سلاحهای هستهای تولید كنند؛ اما آنها از كاربرد نظامی این سلاحها و قدرت تخریبی آنها آگاهی ندارند؛ با خطر استفادهی ناخواسته یا تصادفی این سلاحها آشنا نیستند و ملاحظات اخلاقی و قانونی استفاده یا تهدید به استفاده از این سلاحها را در نظر نمیگیرند. سیاست فعلی اتمی، قطعاً منجر به تكثیر این سلاحها خواهد شد. همهی این موارد جای بحث و بررسی دارد و من معتقدم، در آن صورت همه مانند من و بسیاری از مقامات ارشد نظامی، سیاستمداران و متخصصین امنیتی به این نتیجه خواهند رسید كه تنها راه حل، حركت به سوی حذف كامل سلاحهای هستهای است. هنوز بسیاری سعی دارند دنبالكنندهی سلاحهای ۴۰ سال پیش باشند، اما این اشتباهی بزرگ است كه تمامی كشورهای جهان را در معرض خطرات جبرانناپذیری قرار خواهد داد.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۲۷
نویسنده: روبرت مك نامارا
مروری بر آخرالزمان
نیروی مخرب سلاحهای اتمی به خوبی برای همه شناخته شده است، ولی حال كه ایالات متحده به این سلاحها به عنوان سیاست خارجیاش اتكا دارد، بد نیست خطر این كلاهكهای هستهای را دوباره یادآوری كنیم. پزشكان جهان در گزارش سال ۲۰۰۰ خود با هدف جلوگیری از جنگ اتمی، اثرات مخرب یك بمب اتمی ۱ میلیون تنی (با قدرت تخریبی برابر با میلیونها تن TNT) را شرح دادهاند. هماكنون در انبارهای اسلحهی روسیه و ایالات متحده دهها بمب از این نوع وجود دارد. درست در محل انفجار بمب اتم كه بیشترین تخریب روی میدهد، گودالی با عمق ۳۰۰ پا و پهنای ۱۲۰۰ پا ایجاد میشود. در عرض ۱ ثانیه، در جو زمین گلولهای از آتش به پهنای نیم مایل به وجود میآید. سطح این گلولهی آتشین، حرارت و نیرویی ۳ برابر حرارت و نور نقطه مشابهی در سطح خورشید را تولید میكند كه در چند ثانیه، اثری از حیات در زیر این گلوله آتشین باقی نمیماند و سوختگیهای شدیدی را به مردم تا شعاع ۳ مایلی وارد میكند. پس از ۱۲ ثانیه، موج انفجار ـ هوای فشرده ناشی از انفجار ـ در شعاع ۳ مایلی، كارخانهها و ساختمانها را با خاك یكسان میكند. آوار ساختمانها كه توسط بادهای ناشی از انفجار كه ۲۵۰ مایل در ساعت سرعت دارد حمل میشود، در تمام منطقه جراحات مرگباری را به مردم وارد میكند. حداقل ۵۰% مردم منطقه فوراً از بین میروند و این جدا از مرگهای ناشی از تشعشعات اتمی و طوفانهای آتشین پس از انفجار اتمی است. و البته، این وضعیت كاملاً فرضی نیست. بمبهای اتمی كه تنها ۱ هفدهم یك بمب ۱ میلیون تنی مخرب بودند در آگوست سال ۱۹۴۷ توسط ایالات متحده علیه ژاپن استفاده شد. یك بمب اتمی در هیروشیما انداخته شد و حدود ۰۰۰/۸۰ نفر فوراً از بین رفتند و حدود ۰۰۰/۲۰۰ نیز بعدها در نتیجهی اثرات این انفجار مردند. پس از آن نیز بمب مشابهی بر فراز شهر ناكازاكی انداخته شد. در تاریخ ۷ نوابمر سال ۱۹۹۵، شهرداری ناكازاكی خاطرات خود را از این حمله در برابر دادگاه عدالت بینالمللی این گونه توصیف كرد: «ناكازاكی به شهر مرگ تبدیل شد و حتی صدای حشرات نیز به گوش نمیرسید. پس از مدتی، مردان، زنان و كودكان بیشماری در كنار رودخانهی یوراكامی كه در نزدیك شهر ناكازاكی هست جمع شدند تا آب بنوشند. در حالی كه پوست بدن و صورت آنها مانند كاغذی لایهلایه شده بود و از صورت و بدنشان آویزان بود. آنها در حالی كه عاجزانه كمك میخواستند، یكی پس از دیگری در آب یا كنار رودخانه از بین میرفتند و تودههای انبوه اجساد همه جا به چشم میخورد… چندین ماه پس از بمباران اتمی، ۷۴۰۰۰ نفر از بین رفتند و ۷۵۰۰۰ نفر نیز دچار صدمات جبرانناپذیری شدند. این جمعیت، دو سوم كل جمعیت ناكازاكی را تشكیل میداد كه قربانی این فاجعه شدند. فاجعهای كه صحنهای از آخرالزمان را پیش چشم مردمان این شهر به نمایش درآورد». چرا این مردم غیرنظامی كشته شدند؟ دلیل آن این بود كه غیرنظامیان كه ۱۰۰% قربانیان هیروشیما و ناكازاكی را تشكیل میدادند، در نزدیكی اهداف نظامی و صنعتی ژاپن ساكن بودند. نابودی آنها، با وجود این كه هدف این بمباران اتمی نبود، نتیجهی اجتنابناپذیر انتخاب این اهداف بود. در طول جنگ سرد نیز، بر اساس گزارشها، ایالات متحده دهها كلاهك هستهای را تنها به سمت مسكو نشانه رفته بود و دلیل آن، وجود اهداف صنعتی و نظامی در این شهر بود. احتمالاً شوروی نیز بسیاری از شهرهای ایالات متحده را به عنوان هدف كلاهكهای هستهایاش انتخاب كرده بود. این گفته كه سلاحهای اتمی ما فینفسه مردم غیرنظامی را هدف قرار نمیدهند، بیمعنی بوده و هست؛ چرا كه قدرت تخریبی عظیم بمبهای اتمی علاوه بر اهداف نظامی، جان دهها میلیون غیرنظامی بیگناه را نیز خواهد گرفت. به طور خلاصه، بمبهای اتمی بدون تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی منفجر میشوند، میسوزانند و با سرعتی كه از ادراك ما خارج است، تشعشع و موج انفجار ایجاد میكنند. امروزه ایالات متحدهی آمریكا و روسیه، با سلاحهای اتمی خود كه در حالت آمادهباش كامل قرار دارند و تنها با فشار یك دكمه فعال میشوند، هر دقیقه از زندگی ما در قرن بیست و یكم را تهدید میكنند.راهی برای پیروزی وجود ندارد
بیش از چهل سال، من با مسائل مرتبط با استراتژی اتمی آمریكا و ناتو و طرحهای جنگ سروكار داشتهام.در این مدت، هرگز برگه یا سندی را ندیدهام كه با در نظر گرفتن منافع آمریكا، اجازهی شروع استفاده از سلاحهای اتمی را به آمریكا بدهد. من این موضوع را در سخنرانیهایم با حضور وزیران دفاع ناتو و مقامات ارشد نظامی بسیار ذكر كردهام و هیچ كس نیز حرف مرا رد نكرده است. شلیك كلاهكهای هستهای یا سلاحهای اتمی به سمت دشمن مجهز به سلاح اتمی خودكشی است. چنین عملی در برابر دشمن غیراتمی نیز به لحاظ نظامی غیرضروری، از نظر اخلاقی غیرانسانی و به لحاظ سیاسی غیرقابل دفاع است.مدت زمان كوتاهی پس از این كه وزیر دفاع شدم، به این نتایج رسیدم. علیرغم این كه من باور دارم، رؤسای جمهور جان اف كندی و لیندون جانسون هم با من همعقیده بودند، برای هیچ كدام از ما ممكن نبود این مسأله را اظهار كنیم؛ چرا كه در مغایرت آشكار با سیاست ناتو قرار داشت. پس از اتمام دوران مسوولیتم به عنوان وزیر دفاع، به مقام ریاست بانك جهانی رسیدم. در طی ۱۳ سال ریاست من در این مقام از سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۱، به عنوان كارمند یك نهاد بینالمللی حق نداشتم در مورد مسائل امنیت ملی آمریكا برای عموم مردم سخنی به میان بیاورم. پس از اینكه از این مقام بازنشسته شدم، تلاش كردم به مردم بگویم كه من با ۷ سال سابقه به عنوان وزیر دفاع، چگونه قادرم به فهم درست مسائل امنیتی كمك كنم و از آن زمان بود كه سرویس اطلاعرسانی خود را ایجاد نمودم. در آن زمان، همهی بحثها و صحبتها بر سر این بود كه ایالات متحده چگونه میتواند و چرا باید در جنگ اتمی علیه شوروی پیروز شود.البته، بر اساس این دیدگاه، سلاحهای اتمی كاربرد نظامی داشت و هر كس كه میتوانست، با فراست و تیزهوشی یا با تكیه بر قدرت نظامی خود، از هر میدان جنگی پیروز بیرون بیاید.كاری كه من كردم این بود كه این دیدگاهها را به دقت مطالعه كنم و سپس تصمیم گرفتم، با در دست داشتن اطلاعات كافی كه مطمئناً بحثبرانگیز بود، به رد این ادعاها بپردازم و تصور عمومی را راجع به كارآمدی نظامی سلاحهای اتمی تغییر دهم. در مقالات و سخنرانیهایم، تلاش كردم این تصور را كه میتوان از سلاحهای اتمی به میزان محدود استفاده كرد، تغییر دهم. عملاً هیچ راهی وجود ندارد تا جنگی اتمی برپا شود و تخریب وسیعی متوجه اموال و جان غیرنظامیان نباشد و هیچ تضمینی وجود ندارد كه با شروع جنگ اتمی، دامنهی این جنگ وسیع نشود. خطرات غیرقابل قبول و جدی جنگ اتمی، تا زمانی كه ما متوجه این حقایق نباشیم و سیاستها و برنامههای نظامی خود را بر اساس این شناخته پایهریزی نكنیم، اجتنابناپذیر خواهد بود.امروز من حتی نسبت به زمانی كه خود دارای مسوولیت بودیم و علیه خطرات سیاستهای هستهای كشور صحبت میكردم، بر عقاید خود راسختر شدهام. تجربهی مستقیم به من نشان داده است كه سیاست كنونی اتمی ایالات متحده خطرات غیرقابل قبول و جبرانناپذیری را متوجه دیگر ملتها و ملت خودمان كرده است.
فیدل كاسترو چه درسی به ما داد؟
هزینه تولید و نگهداری سلاحهای هستهای، خطر غیرقابل قبول استفاده تصادفی از این سلاحها و یا استفاده از آنها در نتیجهی محاسبات اشتباه در زمان بحران است. بحران موشكی كوبا نشان داد كه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در حقیقت همهی جهان، بحران اتمی اكتبر سال ۱۹۶۲ را كه تنها یك قدم با آن فاصله داشتیم، با خوشاقبالی پشت سر گذاشتند. بر اساس اظهارات رهبران نظامی شوروی سابق، زمانی كه بحران به نقطه اوج خود رسید، قوای شوروی در خاك كوبا ۱۶۲ كلاهك هستهای در اختیار داشت كه حداقل ۹۰ كلاهك جزو كلاهكهای تاكتیكی بود. تقریباً در همان روز بود كه فیدل كاسترو رئیسجمهور كوبا از سفیر شوروی در كوبا خواست تلگرافی برای نخستوزیر شوروی نیكیتا خروشچف ارسال كند و به وی اطلاع دهد كه كاسترو از او خواسته، حملهی احتمالی آمریكا را با كلاهكهای هستهای پاسخ دهد. واضح است كه چه خطر قابل توجهی در برابر آمریكا قرار داشت. این در حالی بود كه تقریباً همهی دولتمردان آمریكا آماده بودند تا به كندی، حمله علیه مواضع شوروی را پیشنهاد كنند و مسلم است كه در آن صورت، شوروی ترجیح میداد از كلاهكهای هستهایاش استفاده كند. همین چند سال پیش بود كه متوجه شدیم ۴ زیر دریایی شوروی كه ناوهای جنگی آمریكا را تا نزدیكی كوبا تعقیب میكردند، هر یك مجهز به اژدرهای مسلح به كلاهك اتمی بودند. فرماندهان این زیردریاییها نیز مجاز بودند این اژدرها را شلیك كنند. وضعیت حتی از این هم وحشتناكتر بود: فرمانده ارشد این زیردریاییها بعدها به من گفت، این زیردریاییها هیچ ارتباط بیسیمی یا رادیویی با مقر فرماندهی شوروی نداشتند و حتی پس از اینكه خروشچف رئیس جمهور شوروی، دستور برگرداندن موشكها را از كوبا صادر كرد، ۴ روز به گشتزنی خود در این آبها ادامه دادند. درسی كه این حادثه به ما داد و ما در كنفرانسی كه در سال ۱۹۹۲ در هاوانا به منظور بررسی بحران موشكی كوبا برگزار شد متوجه آن شدیم، این بود كه بر طبق اظهارات مقامات سابق شوروی، این كشور آمادهی مقابلهی هستهای در برابر حملهی احتمالی ایالات متحده بود. در پایان این كنفرانس، من از فیدل كاسترو پرسیدم كه آیا در صورت حملهی آمریكا به مواضع شوروی در كوبا، وی پیشنهاد شلیك كلاهكهای هستهای را به شوری میداد؟ و اگر چنین اتفاقی میافتاد، به نظر او پاسخ ایالات متحده چه بود؟ كاسترو پاسخ داد: «در آن زمان ما این فرضیه را بررسی كردیم كه اگر به كوبا حمله میشد، وقوع جنگ اتمی حتمی بود. ما مطمئناً مجبور میشدیم از كلاهكهای هستهای استفاده كنیم و هر قیمتی شده از كوبا دفاع كنیم؛» او ادامه داد: «آیا من آماده بودم تا از سلاحهای هستهای استفاده كنم؟ بله، من قطعاً برای دفاع از كشورم این كار را میكردم. اگر آقای مك نامارا و آقای كندی هم به جای ما بودند و اگر به كشورشان حمله میشد و یا قرار بود كشورشان اشغال شود، مطمئناً آنها هم از سلاحهای هستهای تاكتیكی استفاده میكردند. امیدوارم من و كندی، در صورت وقوع وضعیتی كه كاسترو شرح داد، چنین تصمیم نمیگرفتیم. این تصمیم كاسترو منجر به نابودی كامل كشور او میشد و اگر ما نیز این حمله را با سلاحهای هستهای پاسخ میدادیم، میزان خسارت به ایالات متحده غیرقابل تصور بود. اما انسانها جایزالخطا هستند. در جنگهای سنتی، اشتباهات جان هزاران انسان را گرفته است، ولی اگر قرار باشد در تصمیمگیری برای استفاده از سلاح اتمی مرتكب اشتباه شویم، اشتباهی جبرانناپذیر خواهد بود و چنین اشتباهی باعث نابودی ملتها خواهد شد. تنها راه كاهش خطر این فاجعه، ابتدا خارج نمودن این سلاحها از حالت آمادهباش كامل و سپس حذف تدریجی تقریباً تمامی این سلاحهاست. ایالات متحده و روسیه باید هر دو در جهت حذف سلاحهای هستهای تلاش كنند. این درسی است كه در بحران موشكی كوبا آموختیم. در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۲۰۰۱، جرج بوش اعلام كرد كه او به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه گفته است تا دهه آینده تعداد كلاهكهای هستهای ایالات متحده را از حدود ۵۳۰۰ كلاهك به حدود ۱۷۰۰ تا ۲۲۰۰ كلاهك كاهش خواهد داد. پوتین نیز كاهش كلاهكهای هستهای روسیه را تا رقمی بین ۱۵۰۰ تا ۲۲۰۰ عدد متعهد شده است. با این حال، برنامهی هستهای دولت بوش كه توسط كنگره در تاریخ ژانویه ۲۰۰۲ به تصویب رسید، حاكی از سیاست دیگریست. در این برنامه، تعداد موشكهای هستهای تاكتیكی در نظر گرفته شده كه قرار است در دهههای آینده به عنوان بخشی از قدرت نظامی ایالات متحده باشد، بسیار بیشتر از ۲۲۰۰ موشك است. درست است كه تعداد كلاهكهای هستهای كه در حالت آمادهباش كامل قرار دارند، تا سال ۲۰۰۷ از ۳۸۰۰ عدد به رقمی بین ۱۷۰۰ تا ۲۲۰۰ كاهش خواهد یافت، اما این كلاهكها به حالت «واكنشی» درخواهند آمد كه در صورت نیاز دوباره، برای شلیك آماده خواهند شد. این برنامهی اتمی چندان مورد توجه رسانهها قرار نگرفت، اما تأكید آن بر استفاده از كلاهكهای هستهای استراتژیك، سزاوار بررسی موشكافانهتر است. با وجود این كه كاهش كلاهك اقدامی مثبت است، اما برای بازماندگان جنگ اتمی احتمالی (البته اگر كسی جان سالم به در برد) بسیار مشكل است تشخیص دهند كه تفاوت میان قدرت تخریبی حدود ۳۲۰۰ كلاهك هستهای (تعداد كلاهكی كه روسیه و آمریكا برای سال ۲۰۱۰ پیشبینی كردهاند) كه قدرتی حدود ۶۵۰۰۰ برابر بمبهای هیروشیما و ناكازاكی دارد، با تعداد ۱۲۰۰۰ كلاهك هستهای كه هماكنون ایالات متحده و روسیه در اختیار دارند، چقدر خواهد بود. علاوه بر بهكارگیری تعداد زیادی كلاهك هستهای استراتژیك برای سالهای متمادی، دولت بوش در حال تصمیمگیری برای اجرای برنامههای گسترده و پرهزینهی تولید پرتابكنندههای مدرن موشكهای هستهای و پیشرفت سلاحهای اتمی كنونی است و قصد دارد كلاهكهای هسته ای جدیدی طراحی كند. همچنین برخی اعضای دولت بوش درصدد تولید نوعی سلاح هستهای هستند كه بتوان آن را علیه مخفیگاههای زیرزمینی (مانند پناهگاههای صدام حسین در بغداد) به كار برد. هدف این طرحها، تبدیل دفاع موشكی بالستیك به سلاحهای دفاعی ۳ گانهای است كه قدرت كشور را برای مقابله با حملهی احتمالی دشمن بهبود ببخشد.همچنین در دولت بوش به آزمایشگاههای سراسر كشور دستور داده است، تحقیقات برای طراحی سلاحهای اتمی جدید را آغاز كنند و برخی نواحی صحرای نوادا را برای انجام آزمایشهای زیرزمینی هستهای در آینده آمادهسازی كنند. واضح است كه دولت بوش استفاده از سلاحهای هستهای را به عنوان بخشی از نیروی نظامی آمریكا برای چندین دههی آینده، در نظر گرفته است. حضور همراه با حسن نیت در مذاكرات جهانی خلع سلاح هستهای، اجباری قانونی و سیاسی برای همهی اعضای معاهدهی NPT است كه از سال ۱۹۷۰ به اجرا درآمد و تا سال ۱۹۹۵ گسترش یافت و كشورهای جدیدی به عضویت آن درآمدند. برنامهی هستهای دولت بوش، از دیدگاه بسیاری كشورها ناقض NPT است. این برنامه به كشورهای فاقد سلاحهای هستهای اعلام میكند: «ما كه قویترین ارتش جهان را در اختیار داریم، باید همیشه سلاح اتمی داشته باشیم، اما شما كه دشمنانتان كاملاً مجهز هستند، حق داشتن سلاح اتمی را ندارید». اگر ایالات متحده موضع اتمی فعلی خود را ادامه دهد، به مرور زمان، قطعاً تكثیر سلاحهای اتمی به میزان زیاد در دیگر نقاط دنیا انجام خواهد شد. ممكن است كشورهایی چون مصر، ژاپن، عربستان، سوریه و تایوان نیز به فكر تولید سلاحهای هستهای بیفتند و در آن صورت، این خطر وجود دارد كه این سلاحهای و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحهابه دست تروریستها و دولتهای خودسر برسد.دیپلماتها و سازمانهای اطلاعاتی عقیده دارند، اسامه بن لادن بارها تلاش كرده سلاح اتمی به دست آورد. بارها گزارش شده است كه سلطان شارالدین محمود، رئیس سابق مجموعه راكتورهای هستهای پاكستان، چندین بار با اسامه بن لادن ملاقات داشته است. اگر سازمان تروریستی القاعده به مواد مورد نیاز برای سلاح هستهای به ویژه اورانیوم غنی شده دست پیدا كند، توانایی آن را خواهد داشت تا سلاح اتمی تولید كند. امروز دانش ساختن یك بمب اتمی ساده، مانند آنچه ما بر سر هیروشیما انداختیم، بسیار ساده و آسان شده است. همین تابستان سال گذشته بود كه در جلسهای در آكادمی ملی علوم، ویلیام جیپری، وزیر سابق دفاع ایالات متحده گفت: «هیچ وقت به اندازهی حالا از انفجار بمبهای اتمی وحشت نداشتهام… خطر حملهی اتمی به ایالات متحده ۵۰% نسبت به دههی گذشته بیشتر شده است». من نیز با او هم عقیده هستم.
لحظهی تصمیمگیری
امروز ما در لحظهی حساس در تاریخ بشر قرار دادیم. ممكن است این لحظه بحرانیتر از بحران موشكی كوبا نباشد، اما كماهمیتتر از آن نیست. امروز نه دولت بوش، نه كنگره، نه مردم آمریكا و نه مردم دیگر كشورهای جهان شكی ندارند كه باید برای حفاظت از كشورشان سلاحهای هستهای تولید كنند؛ اما آنها از كاربرد نظامی این سلاحها و قدرت تخریبی آنها آگاهی ندارند؛ با خطر استفادهی ناخواسته یا تصادفی این سلاحها آشنا نیستند و ملاحظات اخلاقی و قانونی استفاده یا تهدید به استفاده از این سلاحها را در نظر نمیگیرند. سیاست فعلی اتمی، قطعاً منجر به تكثیر این سلاحها خواهد شد. همهی این موارد جای بحث و بررسی دارد و من معتقدم، در آن صورت همه مانند من و بسیاری از مقامات ارشد نظامی، سیاستمداران و متخصصین امنیتی به این نتیجه خواهند رسید كه تنها راه حل، حركت به سوی حذف كامل سلاحهای هستهای است. هنوز بسیاری سعی دارند دنبالكنندهی سلاحهای ۴۰ سال پیش باشند، اما این اشتباهی بزرگ است كه تمامی كشورهای جهان را در معرض خطرات جبرانناپذیری قرار خواهد داد.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۲۷
نویسنده: روبرت مك نامارا
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست