چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
تاملی در سیاست رسانهای دولت
در حاشیه استقبال رسمی از رئیس جمهور ونزوئلا عکسی از احمدینژاد در خبرگزاریها منتشر شد که وی را در حال شوخی با عکاسان خبری نشان میداد.
یادم هست در خرداد سال ۸۰ وقتی خاتمی برای دور دوم ریاست جمهوری نامزد شده بود، در وزارت کشور مقابل دوربینها گریه کرد. خیلیها آن وقت گریه خاتمی را یک رفتار حرفهای رسانهای ارزیابی کردند که البته صحیح نیست صبغه بناپارتیستی آن چندان پررنگ شود اما به هرحال برخی خاتمی را استاد ارتباط با رسانه میدانند.
در دنیای امروز نحوه ارتباط دولتها با رسانهها به عنوان یکی از فاکتورهای تعاملات محیطی در راستای تحقق حکمرانی خوب )good governance( میتواند بر سرمایه اجتماعی بیفزاید و منابع نرمی که در حمایت از سیاستهای کلان دولت شکل میگیرد را تقویت نماید.
اگرچه پذیرش تام اصول تعریف شده برنامه توسعه سازمان ملل متحد )UNDP( از حکمرانی خوب در کشورهای مختلف دنیا مشکل است اما مطابق با قدر متیقنی از این اصول مانند مشارکت عمومی، حکمرانی قانون، شفافیت، پاسخگویی و اثربخشی رسانهها نقش بسزایی در فرآیند نفوذ هدایت شده دولتها در اجتماع دارند.
یکی از ضعفهای دولت نهم در یک سال و ده ماه گذشته عدم برقراری ارتباط مناسب با رسانههای دیداری، شنیداری و بخصوص نوشتاری کشور بوده است که مقام معظم رهبری نیز در دیدار اخیر خود با رئیس جمهور و مدیران اجرایی کشور نسبت به این ضعف متذکر شدند. حضرت آیتالله خامنهای با تاکید بر اینکه دولت نهم باید درخصوص اطلاع رسانی به مردم بیش از پیش تلاش کند، افزودند: دولت باید حتما این نقص را برطرف کند. روابط عمومی بخشهای مختلف دولت باید فعال شوند و با استفاده از رسانه ملی و روزنامهها، اقدامات مختلف را با زبانی تاثیرگذار و قابل فهم به اطلاع مردم برسانند.
واقعیت این است که اگر موفقیتهای بیسابقه اقتصادی، سیاسی واجتماعی دولت نهم را دولتهای گذشته به دست آورده بودند، به واسطه اطلاع رسانی و تبلیغات، به گونهای افکار عمومی را متقاعد میکردند که تا چند دور پیاپی رئیس جمهور از جناح موردنظرشان برگزیده شود. اما دولت احمدینژاد در دو سال گذشته نتوانسته به نحو مطلوب و مناسبی با رسانهها ارتباط برقرار کند و به اطلاع رسانی اقدامات و فعالیتهای خود بپردازد تا بلکه بخشی از نگرانیهای دلسوزان جامعه برطرف گردد.
سوال اینجاست که دولت رسانه گریز است و یا اینکه رسانهها از دولت میگریزند؟ در تحلیل اجتماعی این موضوع برخی به بیاعتمادی و حتی بیاعتقادی جریان فکری اصولگرا نسبت به روزنامهها و به شکل اعم رسانههای مدرن استناد میکنند. اساسا از نظر پایگاه اجتماعی سنتی، روزنامه خوانها و روزنامهنگاران متعلق به بخشهای برج عاج نشین جامعه هستند و این افراد نوعی تلقی روشنفکرانه از روزنامهها دارند. در حالی که رسانههای سنتی مانند منبر در بین این پایگاه اجتماعی از جایگاه ویژهای برخوردار است. از سویی برخی نخبگان جریان سنتی نیز به تولیدات رسانهها به عنوان نازلترین کالاهای فرهنگی یک جامعه مینگرند و حاضر نیستند بر روی آنها سرمایهگذاری نمایند.
اما به نظر میرسد که این تفسیر تاحدودی مبالغهآمیز است. با پیشرفت ابعاد مختلف رسانهای در جهان امروز نمیتوان مدعی شد که بخش فراگیری از جامعه تلقی چند دهه پیش را از رسانه دارند و در یک سکون رسانهای به سر میبرند. از سویی هیچ کس نمیتواند منکر قدرت و تواناییهای رسانهای در فرآیند گفتمان سازی اجتماعی باشد و مدعی عدم نفوذ گسترده رسانهها در میان مردم شود. رسانهها از زبان مردم و به زبان مردم حرف میزنندو این تنها بخشی از رموز نفوذ اجتماعی آنان است.
نگارنده بر این اعتقاد است که ایراد بر سر نحوه برقراری ارتباط میان دولت اصولگرا و رسانههاست. رسانه در بهترین حالت محملی برای انتقال پیامهای اجتماعی است. تولید پیام را باید در جای دیگری جستجو کرد. رسانهها به دلیل روزمرگی و حجم سنگین پیامهای روزانه تنها فرصت میکنند به این پیامها جهت دهند. روزانه هزاران پیام در جامعه تولید میشود و رسانه تنها خود را موظف میداند که پیامها را مبتنی بر امیال صاحبان رسانه انعکاس دهد.
لذا به نظر میرسد که دولت باید نبض تولید پیام را در دست بگیرد. بروندادهای خام دولت برای تبدیل شدن به یک پیام خواه ناخواه در یک فرآیند بازسازی قرار میگیرند و چه بهتر است که خود دولت دادههای خام رابه شکل پیام منعکس کند. به عنوان مثال اگر آماری از تبعات زیست محیطی سهمیهبندی بنزین در ارگانهای مختلف تهیه میشود، این آمار به صورت خام هیچ ارزش تبلیغاتی برای دولت نخواهد داشت. زمانی که دادههای زیست محیطی تدوین شود و به شکل یک پیام از زبان سخنگوی هیئت دولت منتشر شود آنگاه میتوان مدعی اطلاع رسانی مناسب و صحیح به مردم شد. در مقوله سهام عدالت که ظرفیت تبلیغاتی بالایی دارد و چندین وزارتخانه در دولت درگیر این امر هستند تا این اواخر بسیاری از مردم و حتی روزنامه نگاران نمیدانستند که سهامی که به هر فرد واگذار میشود به لحاظ قیمتی چه ارزشی دارد.
در دوره خاتمی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری مبتنی بر منویات سیاسی واجتماعی دولت بخشی از وظیفه تولید پیام را عهدهدار بود. شاید این مرکز در جریان سازی رسانهای یکی از موفقترینهای دولت خاتمی بود. اما در اینکه امروز این مرکز چه نقشی در تولید پیام برای دولت احمدینژاد دارد، جای سوال بسیار است. به هرحال دولت نهم باید سیاست رسانهای خود را بازسازی کند زیرا رسانهها تشنه پیام هستند و نمیتوان رسانهها را دولت گریز قلمداد کرد.
صالح اسکندری
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست