یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا
معرفی کتاب «زن در اندیشه اسلامی»
به راستی، زن چگونه موجودی است؟ برخی آن را موجودی کهتر از مرد میدانند و برخی به بهانه حضور اجتماعی زن و دفاع از حقوق وی، او را به بیهویّتی میخوانند. روشن است که نظر اسلام هیچ یک از این دو نیست. اما برخی با ردّ این هر دو نظر، کوشیدهاند تا از لابهلای متون اسلامی چهرهای دگرگونه از زن ترسیم کنند. کتاب «زن در اندیشه اسلامی» در پی چنین هدفی به نگارش درآمده است. نگاهی خلاصهوار به این کتاب خالی از لطف نیست.
درباره زن کتابهای متعددی نوشته شدهاند، هر کدام با رویکردی خاص. حجةالاسلام مهدی مهریزی در اینباره، کتاب زن در اندیشه اسلامی را نگاشته است.(۲)
این کتاب از یک مقدّمه و شش بخش تشکیل شده است. نویسنده در مقدّمه کتاب چنین مینگارد: «زن مسلمان امروزه میان دو جاهلیت قرار گرفته: یکی جاهلیت قرن بیستم میلادی که تصویری ابتذالگونه از زن ارائه میدهد، و دیگری جاهلیت کهن که زن را موجودی کهتر در برابر مرد میانگارد. جاهلیت جدید به بهانه حضور اجتماعی زن و دفاع از حقوق وی، او را به بیهویّتی فرامیخواند و جاهلیت دیگر به بهانه عصمت و عفاف، زن را از بسیاری کمالات و ساحتهای انسانی دور نگه میدارد ....
تصویری که اسلام بر پایه متون اصیل از زن نشان میدهد این است که زن انسان است، اما مرد نیست. ساحتهای زندگی نیز به دو بخش انسانی و جنسیتی تقسیم میشود. ساحت انسانی زن و مرد نمیشناسد و جنسیت نمیپذیرد؛ در این وادی، هر دو فعّالند و کمالجو. اما در ساحت جنسیتی، زن باید زن باشد و کار زنانه کند و به لوازم و آثارش پایبند گردد.
شناخت و تفکیک این دو میدان و به دست آوردن احکام و قوانین حاکم بر هر یک بر پایه متون مسلّم دینی ـ یعنی قرآن و سنّت ـ و نیز دستاورهای مسلّم تجربه و تفکر در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
بخش نخست، که اساسیترین بخش کتاب است، به تبیین «شخصیت زن» اختصاص دارد. به نظر مؤلّف، بسیاری از داوریهای نادرست ریشه در تلقّی نادرست از زن دارند و اگر سرچشمه تطهیر گردد، بسیاری از باورها و دیدگاهها نسبت به زن اصلاح خواهند شد. از اینرو، بخش اول کتاب نقش کلیدی نسبت به دیگر بخشها دارد. پس از آن، حضور زن در سه عرصه کلان زندگی فردی، خانواده و جامعه با عنوان «کمالات انسانی»، «زن و خانواده» و «مشارکت زنان در حیات اجتماعی» ضمن بخشهای دو تا چهار مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. مسئله «حجاب و عفاف» پنجمین بخش این کتاب را تشکیل میدهد. نویسنده طرح این موضوع را به دلیل آنکه برخی آن را مغایر با حضور اجتماعی زن میانگارند و برخی دیگر آن را با کمال فردی زن و استحکام خانواده پیوند میدهند، ضروری دانسته، تحلیل ابعاد حجاب و عفاف در زندگی زنان و پاسخگویی به برخی پرسشها را هدف این مبحث ذکر میکند. پایانبخش کتاب «گزینه کتابشناسی توصیفی مجموعهها» است که معرفی اجمالی چند مجموعه مربوط به مسائل زنان را دربر دارد.
توجه به این نکته لازم است که آنچه نظر خواننده را در مطالعه کتاب به خود جلب میکند نظم و ترتیب بین فصول، انسجام و سیر منطقی بین مطالب هر فصل است، به گونهای که استدلال به آیات قرآن و روایات معصومان علیهمالسلام و استشهاد به سخنان علما و اندیشمندان در طرح مباحث و اثبات آنها، نقش اساسی بر عهده دارد.
تتبّع بسیار و بیان مطالب با جملات گویا و زیبا، و روانی و شیوایی قلم از ویژگیهای دیگر این کتاب است که نشاط و تحسین خواننده را برمیانگیزد.
در این نوشتار، چکیدهای از محتویات این کتاب ارزشمند را از نظر خوانندگان میگذرانیم:
● شخصیت زن
مسئله «شخصیت زن» کلید زنشناسی در هر مکتب و آیین است. هر جریان فکری بر اساس تصویری که از شخصیت زن ارائه میکند، میتواند در دیگر مسائل زنان نظر دهد و اظهار رأی کند. به تعبیر دیگر، مباحثی همچون حقوق زن، مشارکت اجتماعی، کمالات معنوی، حجاب و زینت، همه به موضوع «شخصیت زن» گره خوردهاند.
از دیدگاه اندیشه اسلامی، زن انسانی است که همه مواهب رشد را داراست، نقص و خللی در جوهر وجودش نیست، ابزار تکامل و رشد را به اندازه مردان واجد است، و در حیات و آفرینش، موجودی مستقل است و طفیل دیگری نیست؛ زیرا خداوند انسان را آفرید و برای بقا، او را به دو صنف زن و مرد تقسیم کرد. تصنیف موجودات به مذکر و مؤنث قانونی عام در جهان مادی است. این برداشت دینی در باب زن را از چند طریق میتوان مستند ساخت:
۱) قرآن کریم
برای دستیابی به رأی قرآن در زمینه شخصیت زن، شش پرسش را بر آن عرضه میداریم و پاسخهای این کتاب الهی تصویر شخصیت زن خواهند بود:
▪ آفرینش زن و مرد در قرآن چگونه توصیف شده است؟
ـ نخست خداوند به فرشتگان خبر میدهد که میخواهد در زمین خلیفه و جانشین بگمارد: «و اِذ قالَ ربُّکَ لِلملائِکةِ اِنّی جاعلٌ فِیالارضِ خلیفةً»(۳) و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای میآفرینم. سپس به آنها میفرماید: بشری از گل خشک و لجن بویناک میآفرینم و وقتی آفرینش او را به پایان بردم و از روح خود در او دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید.(۴)
آنگاه خدا به آدم اسماء (نامها) را میآموزد و با او پیمان میبندد.(۵) پیمان خداوند دوری از بندگی شیطان بود.(۶) سپس آدم و همسرش در بهشت سکونت مییابند.(۷) از آن پس، ماجرای وسوسه شیطان آغاز میشود، تا آنکه بالاخره آنها را فریب میدهد. آنها نافرمانی میکنند و از بهشت رانده میشوند.(۸) در این مرحله، آدم و همسرش عذر تقصیر به آستان الهی میبرند و طلب مغفرت مینمایند.(۹) آدم کلماتی را دریافت میکند و خداوند توبه او را میپذیرد.(۱۰)
تأمّل و درنگ در این آیات الهی، ما را بدین مطلب رهنمون میشود که در آفرینش زن و مرد، هیچ تفاوت و تمایزی در قرآن دیده نمیشود و چنین نیست که قوّتها از آن مرد باشند و ضعفها و نقصها به زن نسبت داده شوند؛ زیرا در این آیات، یا سخن از بشر و انسان است و یا آدم به عنوان نمونه و نماینده نوع انسانی. از اینرو، زن و مرد در خلافت و جانشینی، دمیدن روح، سجده فرشتگان، تعلیم اسماء، وسوسه شیطان، نافرمانی، عهد و پیمان، اجتهاد و برگزیدگی، دریافت کلمات، توبه، و ماده آفرینش برابرند.
▪ قرآن، استعداد و دارایی زن و مرد را چگونه معرفی کرده است؟
ـ در آیات متعددی از قرآن، سخن از استعدادها و امکانات تکوینی و تشریعی آدمیان به بیان آمده و همه جا از انسان، «ناس» و واژههای عام سخن گفته شده است. هیچگونه استثنایی در حق زنان یا تفضیلی برای مردان در بین نیست. در زمینه استعداد روح الهی،(۱۱) تسویه و تعدیل در خلقت،(۱۲) ابزار ادراکی،(۱۳) فطرت الهی،(۱۴) وجدان اخلاقی(۱۵) و حمل امانت(۱۶) سخن به میان آمده و هیچکدام را به مردان اختصاص نداده، بلکه همه استعدادها و امکانات طبیعی از قبیل آسمان و زمین(۱۷) و باران(۱۸) و روییدنیها و تعلیم(۱۹) را از آن انسان دانسته است.
▪ هدف از آفرینش زن و مرد چیست؟
ـ در قرآن، هدف آفرینش عبودیت و بندگی ذکر شده و فرقی میان زن و مرد نیست: «و مَا خَلقتُ الجِنَّ و الانسَ اِلاّ لِیَعْبدونِ.»(۲۰) و جن و انس را نیافریدم، جز برای آن که مرا بپرستند.
▪ برخورداری زن و مرد از ارزشها چگونه است؟
ـ در کتاب الهی ارزشهایی چند ذکر شدهاند که مقیاس سنجش معنوی انسان هستند. در این ارزشها نیز صنفگرایی دیده نمیشود این ارزشها عبارتند از: ایمان و عمل صالح،(۲۱) علم،(۲۲) تقوا،(۲۳) سبقت در ایمان،(۲۴) جهاد(۲۵) و هجرت.(۲۶)
▪ راه سعادت و خوشبختی زن و مرد چیست؟
ـ قرآن راهی یگانه برای سعادت انسان معرفی کرده و تمامی فرزندان آدم را به آن دعوت کرده است: «اَلَمْ اَعهد الیکُم یَا بَنی آدمَ اَنْ لاتَعبُدوا الشیطانَ اِنّه لَکُم عدوٌّ مبینٌ وَ اَنِ اعبُدونی هَذا صِراطٌ مستقیمٌ»؛(۲۷) ای فرزندان آدم، آیا با شما پیمان نبستم که بندگی شیطان نکنید؟ زیرا او دشمن آشکار شماست، و مرا بندگی کنید، این است راه راست.
▪ دشمن زن و مرد در سیر تکامل چیست؟
ـ قرآن شیطان را دشمن انسان میداند؛ دشمن مردان یا زنان: «اِنَّ الشیطانَ لِلانسانِ عَدوٌّ مبینٌ»؛(۲۸) همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.
خلاصه سخن این است که قرآن کریم تفاوتی در شخصیت زن و مرد قایل نیست، بلکه آن دو را در جوهره انسانی یکسان دیده و زمینه رشد و ترقّی را برای هر دو فراهم ساخته است.
۲) سنّت
در لابهلای احادیث، سخنانی گهربار نقل شده که نشاندهنده تلقّی پیشوایان دین از شخصیت زن است. در اینجا، به چند مورد اشاره میشود:
▪ زنان همتایان مردان: از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که فرمود: «اِنّما النّساءُ شَقائِقُ الرجال»؛(۲۹) زنان همتایان مردانند.
▪ بهشت زیر پای زنان: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اِنَّ الجَنّةَ تَحْتَ رِجْلِها»؛(۳۰) بهشت زیر پای مادران است.
▪ تکریم زنان: پیامبر صلیاللهعلیهوآله در گرامیداشت زنان فرمود: «خیارُکُم خِیارُکُمْ لِنِسائهِمْ»؛(۳۱) بهترین شما کسی است که با زنان، بهترین باشد.
پیشوایان دینی در آخرین وصایای خود، به حقوق و شخصیت زنان سفارش کردهاند. برای نمونه، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در خطبه حجة الوداع فرمود: «ای مردم، زنان بر شما حقوقی دارند؛ چنان که شما را بر آنان حقوقی است. خدا را نسبت به زنان در نظر دارید و نسبت به آنها به خیر و نیکی سفارش کنید.»(۳۲)
۳) باور پنهان
حال این پرسش مطرح است که آیا زن در ذات و جوهرش، تفاوتی با مرد دارد، یا تفاوتی در جوهر و ذات او نیست و تفاوتها در بُعد کمالات انسانی بر اثر شرایط بیرونی هستند؟
اگر صورت اول درست باشد، وجود زنان بافضیلت و برتر از بسیاری مردان نوعی استحاله در ذات به همراه دارد، که این قابل پذیرش نیست، و اگر صورت دوم پذیرفته شود، یعنی نقص زنان را امری عارضی بدانیم که شرایط اجتماعی بر آنان تحمیل کرده، باز جای این پرسش هست که آیا این شرایط تحمیلی مورد رضایت دین و پیشوایان دینی است؟ یا اینکه آنان خواهان براندازی آن و درصدد از بین بردن شرایط نادرست بودهاند؟
اگر فرض اول قبول شود، وجود زنان بافضیلت و برجسته نقض غرض و هدف دین خواهد بود. در نتیجه، صورت صحیح آن است که بگوییم: زنان و مردان در جوهره انسانیت و خمیرمایه رشد و کمال، تفاوتی ندارند و برخی تفاوتها را شرایط غیرانسانی به وجود آوردهاند که دین هم به آنها راضی نیست. شاهد آن وجود زنان برجسته در تاریخ اسلام و توصیههای اکید بر رشد و کمال است.
خلاصه سخن این است که بر اساس تصویری که قرآن، سنّت و باور پنهان مسلمانان از شخصیت زن به دست میدهد، تفاوت اساسی در نهاد این دو صنف وجود ندارد. توان رشد و کمالجویی برای هر دو یکسان است و هر دو میتوانند به مقامات بلند معنوی و انسانی راه یابند و هیچ کدام طفیلی دیگری نیست. برای تکمیل این نظریه، به دو بحث مهم اشاره میشود:
▪ دایره تفاوت زن و مرد: اولاً، میان زن و مرد تفاوت هست. کسی نیست که مدعی برابری کامل زن و مرد در همه عرصههای حیات باشد. ثانیا، از تفاوتهای گفته شده آنچه قابل اذعان و اتفاق نظر است، مسائلی است که به بقای نوع آدمی برمیگردد؛ یعنی تفاوتهایی که به چگونگی تکثیر نسل انسان مربوطند. ثالثا، بجز آنچه گفته شد، دیگر تفاوتها با دلیل قطعی دینی یا علمی ثابت نشدهاند. رابعا، برخی از تفاوتها، که امروزه بر زبانها جاریاند، از کجا معلوم که به شرایط اجتماعی برنگردند و عارضهای زوالپذیر نباشند؟ زنی که در جامعه بسته خانهنشین شده باشد، بسیاری از مسائل اجتماعی را درک نمیکند و عقل اجتماعیاش شکل نمیگیرد، ولی اگر همان زن از شرایط مساعدی برخوردار گردد، متهم به نقص عقل نخواهد شد.
با توجه به نکات یاد شده، در نزاع تفاوتهای زن و مرد، به آن مقدار میتوان ترتیب اثر داد که به صورت قطعی محرز باشد و نیز معلوم گردد که نشأت گرفته از عوامل اجتماعی نیست، بلکه ریشه در نهاد زن و مرد دارد. در غیر این صورت، هویّت واحد زن و مرد و استقلال وجودی آنها ما را بر آن میدارد که عرصههای زندگی را برای هر دو یکسان منظور کنیم.
▪ نقصان وجوی زنان: در برخی از تعابیر دینی، از زنان با عنوان «ناقصالعقل» یا «ناقصالایمان» یاد شده است، اما اثبات میشود که:
ـ برخی از این احادیث به درستی معنا نشدهاند و با تأمّل و دقت معنایی روشن خواهند داشت. اگر در حدیث آمده است زنان نقصان عقل دارند، این خبر از یک امر تکوینی و ذاتی در زنان نیست، بلکه به عقل اکتسابی و تجربی نظر دارد و در آن، شرایط اجتماعی و تربیتی دخیل است. این بدان ماند که گفته شود: روستاییان دارای فرهنگ پایینتری هستند. معنای این گفته ـ به فرض درستی ـ جهل ذاتی روستاییان نیست، بلکه با فراهم آمدن شرایط، آنان نیز بسان شهرنشینان، بلکه بالاتر، اهل دانش و فرهنگ خواهند شد.
به همین سان، معنای حدیث نقصان ایمان نیز روشن میشود؛ زیرا مراد از ایمان حالت قلبی و اعتقادی نیست، بلکه منظور تکلیف و دستور است که در بیشتر روایات، با واژه «دین» از آن تعبیر میشود؛ یعنی زنان تکلیف کمتری نسبت به مردان دارند و این در شرایط قاعدگی است که خداوند برخی از تکالیف عبادی را از آنان نخواسته است. اگر مراد از این نقصان، نقص باطنی بود، چرا فقیهان گفتهاند: مستحب است زن در اوقات نماز بر سجاده عبادت بنشیند و ذکر بگوید.(۳۳)
ـ برخی از این احادیث قابل انتساب به پیشوایان دینی نیستند، بلکه با تأثیرپذیری از فرهنگهای غیردینی و انگیزههای گوناگون جعل شدهاند. روایتی را ابوهریره از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل کرده است که فرمود: «شومی در سه چیز است: وسیله نقلیه، زن و خانه.» عایشه میگوید: «پیامبر این گفته را به عنوان سخن اهل جاهلیت نقل کرده و راوی، ابتدای سخن پیامبر را نقل نکرده است.»(۳۴)
ـ برخی از احادیث و روایات ناظر به شرایط ویژه بودهاند و نمیتوان مفاد آنها را تعمیم داد؛ مثل آنچه در منع فراگیری از نوشتن زنان در لابهلای احادیث آمده است.(۳۵) امروزه نمیتوان دینشناسی را یافت که عقیده داشته باشد زن نباید خواندن و نوشتن بیاموزد.
● کمالات انسانی
پس از آنکه در بخش نخست، هویّت برابر زن و مرد مورد بحث قرار گرفت و به نتیجه روشن دست یافتیم، در این بخش، به اولین ساحت این هویّت مشترک، یعنی کمالات انسانی، میپردازیم.
تکامل انسانی زنان در دو عرصه «دانش» و «سلوک معنوی» قابل بررسی و مطالعه است. این بحث را، هم میتوان بر اساس متون و منابع دینی ـ یعنی قرآن و سنت ـ و هم بر پایه شواهد تاریخی و خارجی اثبات نمود.
▪ سلوک معنوی
قرآن کریم از مریم و همسر فرعون به عنوان دو مثل و الگو برای همه مؤمنان یاد کرده است.(۳۶) این دو زن در ایمان و قرب خداوند، به مراتبی بلند دست یافتند. همچنین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در وصف دختر خویش فرمود: «اِنَّ ابنَتی فاطمةَ لَفی الخَیلِ السَّوابق»؛(۳۷) دخترم فاطمه در کاروان پیشتازان است. حضرت زینب علیهاالسلام ،(۳۸) حمیده همسر امام صادق علیهالسلام (۳۹) و برخی دیگر از دیگر زنانی هستند که از مقامات والای معنوی برخوردار بودهاند.
استاد جوادی آملی در این زمینه میفرماید: «قرآن کریم سعی کرده، هم از راه موعظه، که ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با قلب و دل دارد، با انسان سخن بگوید و هم سعی کرده از راه حکمت، که ارتباط غیرمستقیم با دل دارد، با انسان سخن بگوید، و اگر کانال عقل و فکر به دالان ورودی دل و ذکر نرسد، سودی ندارد. و زنها در بخش دل و قلب و گرایش و جذبه، موفقتر از مردانند. لذا، مناجات در زنها ببیش از مردها و یا لااقل همتای مرد اثر میکند و موعظه در زن بیش از مرد و یا همسان مرد اثر میکند.»(۴۰)
حقیقت مطلب آن است که در سلوک معنوی، نقصی در زنان نیست و با همه کمتوجهی به ثبت تاریخ زنان بلندمرتبه در سلوک معنوی، باز همه حقیقت پوشانده نمانده است.
▪ دانشطلبی
در شریعت اسلامی، کسب آگاهی و معرفت، که یکی از ارزشمندترین ویژگیهای انسانی است، از صنفی دریغ نشده، بلکه انسانیت با تمامی اصنافش به دانشطلبی دعوت شده است. خداوند در ستایش دانشآموزان میفرماید: «یَرفعِ اللّهُ الّذین آمَنوا مِنکُم و الّذین اُوتوا العلمَ دَرجاتٌ»؛(۴۱) خداوند رتبه کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند، بر حسب درجات بلند گرداند.
در کلام پیشوایان نیز سخنانی در خصوص دانشجویی زنان آمده است؛ مانند: قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : «نِعْمَ النساءُ نِساءُ الانصارِ لَمْ یمنعْهُنَّ الحیاءُ اَنْ یَتَفَقَّهْنَ فِی الدینِ»؛(۴۲) زنان انصار خوب زنانی هستند، حیا و شرم مانع فقهآموزی آنان نیست. نقلهای تاریخی فراوانی نیز در خصوص پرسش زنان از پیامبر، پرسش زنان از صحابه، پرسش صحابه از زنان، و پرسش زنان از زنان وجود دارند که همه اثبات میکنند محدودیتی در دانشاندوزی زنان وجود ندارد.
البته این نکته جای انکار نیست که در برخی جوامع اسلامی، محدودیتهایی در علمآموزی زن وجود داشته است، ولی این را نباید به فرهنگ اسلامی منسوب کرد. همچنین نباید قصور و کوتاهی زنان در امر دانشاندوزی را به حساب دین و شریعت گذارد.● زن و خانواده
دومین ساحت از حیات انسانی زن و مرد، عرصه زندگی خانوادگی است. در این بخش، این هدف دنبال میشود که هویّت مشترک زن با مرد در عرصه خانواده نشان داده شود؛ چرا که نمیتوان معتقد به نقش برابر زن و مرد شد، مگر آنکه بتوان آن را در همه ساحتهای حیات به اثبات رساند. برای دستیابی به این منظور، دو مطلب را باید بررسی کرد:
۱) تلقّی اسلام از ازدواج
ازدواج در شریعت اسلامی اهدافی چند را دنبال میکند که تمامی آنها منظور قانونگذار دینی بودهاند:
▪ بقای نسل انسانی: قرآن کریم در آیهای، از ازدواج به عنوان کشت و برداشت یاد کرده است: «نساؤُکُم حرثٌ لکم فأتوُا حَرثکُم اَنّی شِئتم»؛(۴۳) زنان شما کشتزار شمایند. پس از هر جا [و هرگونه] که خواهید به کشتزار خود [در] آیید.
تعبیر «حرث» نشاندهنده جانبی از علاقه زوجیت است؛ یعنی تولید مثل و تکثیر نسل. احادیثی نیز این مضمون را تأیید میکنند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «تَناکَحوُا تکثُروا فَاِنّیِ اُباهی بکُمُ الاُمَمَ»؛(۴۴) ازدواج کنید تا زیاد شوید، من به واسطه شما بر امّتهای دیگر مباهات میکنم.
▪ سکونت و آرامش: در آیات ۸۹ سوره اعراف و ۳۱ سوره روم بر این هدف دلالت شده است که سکونت زوجین را فلسفه آفرینش زن و مرد میداند.
▪ ارضای غریزه جنسی: این غریزه باید در محیط خانه ارضا گردد و ازدواج بستر سالم آن است و شارع اسلام بدان به خوبی توجه کرده که روایات فراوانی دالّ بر این مدعایند.
▪ مشارکت در حیات معنوی: در روایتهای بسیار، این سخن نقل شده است که با ازدواج، نیمی از دین آدمی در حرز قرار میگیرد و مصونیت مییابد، باید تلاش کرد برای مصونیت و حراست نیم دیگر.(۴۵)
▪ مشارکت در حیات مادی: بر این نکته نیز در منابع دینی تأکید شده است. امام صادق علیهالسلام فرمود: سعادت مؤمن در چند چیز است: خانهای بزرگ که او را بپوشاند، و همسری نیکو که بر امور دنیا و آخرت او را کمک کند، و مرکب راهوار.(۴۶)
▪ تربیت نسل: حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله که فرمود: «ازدواج کنید تا زمین با نسل شما ـ که اهل توحیدند ـ سنگین شود»،(۴۷) اشاره به همین نقش دارد. همچنین است بسیاری از روایات دیگر.
خلاصه سخن اینکه تلقّی اسلام از ازدواج، تحقق اغراض ششگانه است و هیچیک جای دیگری را نمیگیرد و تمامی این هدفها برای زن و مرد منظورند.
● جایگاه زن در خانواده
پس از آنکه به اجمال، تلقّی دین از ازدواج و خانواده روشن گشت، حال باید ملاحظه کرد که زن در این مجموعه چه جایگاهی دارد. نصوص دینی، به ویژه قرآن کریم، برای زن و مرد نقشی برابر، و زن را از جهاتی برتر میبیند. این برابری یا برتری، هم در بُعد همسری زن به چشم میخورد و هم در بُعد مادری. زن به عنوان همسر، هویّتی مستقل در برابر مرد دارد، و به عنوان مادر نیز رکنی از خانواده است بسان پدر، بلکه میتوان گفت: زن به عنوان مادر، جایگاهی والاتر از پدر دارد. خداوند متعال به سپاسگزاری از والدین توصیه کرده است، آنجا که میفرماید: «وَ وَصَّینا الانسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلتْه اُمّهُ وَهْنا عَلی وَهْنٍ وَفِصالُهُ فی عامَینٍ اَنِ اشْکُرْ لی و لِوالدیکَ اِلَیَّ المَصیرُ»؛(۴۸) و انسان را درباره پدر و مادر سفارش کردیم. مادرش به او باردار شد؛ سستی بر روی سستی، و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آری، به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است.
در احادیث، جایگاه مادران بس والا و ارزشمند توصیف گردیده و نیکی به مادران یکی از نشانههای انسانهای باخرد شمرده شده است.(۴۹)
● مشارکت زنان در حیات اجتماعی
عرصه حیات اجتماعی سومین ساحت تکاپو و تلاش آدمی برای نیل به کمال است. میتوان گفت: حیات اجتماعی سه زمینه دارد:
۱) اشتغال و فعالیتهای اقتصادی
۲) فعالیتهای اجتماعی همچون تعلیم و تربیت، ورزش و هنر
۳) مشارکت سیاسی.
حال با این پرسش مواجهیم که آیا این عرصه با تمام گسترهاش در انحصار مردان است؟ یا هیچگونه محدودیتی در میان نیست و این عرصه جنسیت برنمیتابد؟ و یا اینکه با پذیرش مشارکت، نباید تفاوت زنان و مردان را نادیده انگاشت؟ مراجعه به قرآن کریم و سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله و پیشوایان معصوم علیهمالسلام راهی معقول و روشن معرفی میکند:
● جواز مشارکت اجتماعی
۱) قرآن کریم در آیه ۱۲ سوره ممتحنه به بیعت زنان، که بارزترین مظهر عمل سیاسی در جامعه میباشد، اشاره میکند. تاریخ صدر اسلام نیز نشاندهنده تحقق این عمل سیاسی از سوی زنان است. در بیعت عقبه ثانیه، که گروهی از مردمان مدینه پس از انجام اعمال حج با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیعت کردند، دو زن به نام ام عمّاره و اسماء نیز حضور داشتند.
۲) قرآن کریم در آیات متعددی(۵۰) از مهاجرت زنان مسلمان، که یکی دیگر از حرکتهای اجتماعی و سیاسی میباشد، سخن گفته است.
۳) سومین فعالیت اجتماعی، که قرآن نسبت به زنان بازگو کرده، «امر به معروف و نهی از منکر» است. آیه ۷۱ سوره توبه بر این فریضه دلالت میکند.
۴) کسب و تلاش اقتصادی زنان نیز مورد تأیید قرآن میباشد.(۵۱)
۵) قرآن کریم از دختران حضرت شعیب علیهالسلام در حال انجام فعالیت اقتصادی و اجتماعی یاد میکند.(۵۲)
۶) داستان ملکه سبا و پادشاهی او در قرآن کریم به خوبی یاد شده و مورد نقد و ذم قرار نگرفته است.(۵۳)
۷) در مباهله، که یک رفتار مذهبی ـ اجتماعی است و قرآن کریم آن را بازگو نموده، مشارکت زنان و مردان به خوبی دیده میشود.(۵۴)
۸) قرآن کریم تلاشهای خواهر حضرت موسی علیهالسلام را برای رهایی وی بازگفته است.(۵۵)
۹) مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام و پس از آن بر کسی پوشیده نیست و روایاتی دال بر این مطلب موجودند.(۵۶)
۱۰) اشتغال زنان در عصر پیامبر به شکلی گسترده به چشم میخورد. در تمامی شغلهای رایج آن زمان، زنان حضور داشتند. زینب عطّاره، شغلش فروش لوازم آرایش به زنان بود.(۵۷) همین شغل را ملیکه دختر اقرع ثقفیة(۵۸) و اسماء دختر مخربة(۵۹) نیز داشتند. زینب دختر جَحش به صنایع دستی مشغول بود.(۶۰) پیرزنی در عهد خلیفه دوم، شیرفروشی میکرد.(۶۱) زنان بسیاری به شبانی و چوپانی مشغول بودند؛ همچون سلامة و ام هانی.(۶۲) زنی به نام زینب پزشک قبیله «بنیاود» بود(۶۳) و زنانی همچون قیله مادر «بنینمار» به تجارت اشتغال داشتند.(۶۴) خوّات دختر جبیر نیز روغن میفروخت.(۶۵)
● انگیزههای مشارکت
۱) رشد شخصیت زنان: یکی از انگیزههای دعوت به حیات اجتماعی زنان، بالارفتن شخصیت علمی، معنوی و اجتماعی آنان است که بدون آن دست یافتنی نیست.
۲) زندگی آسان: زندگی بانشاط و پاک نیازمند آسانی و راحتی است. در آیات متعددی خداوند در بیان علت تشریع حکمی از احکام، «یسر» و آسانی را گوشزد میکند: «یُریدُ اللّهُ بِکُم الیُسرَ ولایُریدُ بکُم العُسرَ»؛(۶۶) خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد.
بر این اساس، منع زنان از مشارکت اجتماعی خلاف اصل «سهولت» است. اگر زنان موظّف باشند مسائل خود را از طریق مردان محرم بپرسند و تکالیف خود را با واسطه به انجام رسانند، زندگی و حیات خالی از حرج و صعوبت نخواهد بود.
● آداب مشارکت اجتماعی زنان
تجویز و ترغیب به حضور و مشارکت اجتماعی زنان همراه با رعایت آداب اسلامیِ آن است که بدانها اشاره میکنیم:
▪ آداب مشترک که عبارتند از: غضّ بصر (خودداری از نگاه فتنهانگیز)، پرهیز از دست دادن و مصافحه زنان با مردان، جلوگیری از ازدحام زنان و مردان، اجتناب از خلوت، پرهیز از محادثه (گفتوگویی که هزل و لعب به همراه دارد) که این آداب همگی در آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفتهاند.
▪ آداب ویژه زنان که عبارتند از: پوشش مناسب، خودداری از استعمال بوی خوش، خودداری از به ناز سخن گفتن، وقار در رفت و آمد که به همه اینها در آیات نورانی قرآن کریم اشاره شده است.
● حجاب و عفاف
در این بخش، به اختصار چند موضوع از مباحث مربوط به حجاب را مورد بحث قرار میدهیم:
▪ عفاف؛ فلسفه پوشش
عفّت و حیا به عنوان یک خصلت انسانی همیشه و در همه دورههای حیات بشر مطرح بوده است. پوشش زن و مرد در میان انسانهای غارنشین نیز معنا داشته و تاریخ بشریت قبل از میلاد نیز حکایت از وجود پوشاک به علت حیا و آزرم در میان انسانها دارد. در ادیان آسمانی نیز توصیه به عفاف و آزرم فراوان به چشم میخورد. از کتاب مقدّس برمیآید که در عهد حضرت سلیمان علیهالسلام زنان علاوه بر پوشش بدن، روبند به صورت میانداختند.(۶۷) همین سنّت در زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام نیز رایج بود، نامزد حضرت اسحاق علیهالسلام ، رِفْقَه، ابتدا که اسحاق را دید، برقع به صورت انداخت.(۶۸) زنان ایرانی در دورههای گوناگون، از مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان دارای پوشش بودهاند.(۶۹) خلاصه اینکه نقلها و گزارشهای تاریخی این نظر را تأیید میکنند که حیا و آزرم یکی از فلسفههای پوشش میباشد و تمام انگیزه انسان از پوشش، حفاظت از سرما و گرما و یا زیور و خودنمایی نبوده است، گرچه نمیتوان این انگیزهها را در کیفیت و نوع پوشش نفی کرد. در فرهنگ اسلامی نیز پوشش و متعلّقات آن در راستای حفظ و رشد این خصلت فطری قرار دارد. قرآن کریم در آیات متعددی، عفّت و حیای حضرت آدم و حوّا(۷۰) یوسف،(۷۱) دختران شعیب،(۷۲) موسی(۷۳) و مریم علیهمالسلام (۷۴) را بازگو نموده و یکی از اوصاف مؤمنان را نگهداری شرمگاه میداند.(۷۵)
در احادیث نیز مانند قرآن از عفاف و حیا به عنوان فلسفه پوشش یاد شده است. خلاصه سخن آنکه عفت و حیا خصلتی انسانی است و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده؛ انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه کردهاند و شریعت اسلامی نیز بر آن تأکید داشته و آن را مبنای احکامی از قبیل پوشش، کنترل نگاه و رعایت حریم میان زن و مرد قرار داده است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اگر حیا و عفّت فلسفه اصلی پوشش است، نتایج دیگری را جز کمال نفسانی نیز به همراه دارد که یکی از آنها حفظ سلامت جامعه انسانی است؛ بدان معنا که زن و مرد در معاشرتهای اجتماعی به عنوان دو انسان، که خواستههای انسانی از یکدیگر دارند، ارتباط برقرار میکنند و دنبال ارضای غریزه جنسی نخواهند بود. فایده دیگری که بر پوشش مترتّب میشود، حفظ اصالت خانواده است؛ چرا که زن و مرد در خانواده با ارضای مشروع غرایز جنسی، بقای نسل آدمی و سلامت آن را، که از اهداف اصلی و نخستین خانواده است، تضمین خواهند کرد. رعایت عفاف و پایبندی زن و مرد به حیا و آزرم و انحصار ارضای غرایز به محیط قانونی، بر پایداری و سلامت خانواده اثر فراوان میگذارد.
▪ شرایط عمومی پوشش
در اسلام برای پوشش، حدود و شرایط عمومی بیان گشته و به شکل و نوع خاصی تأکید شده است. اگر لباس آن شرایط عمومی را داشت، منعی بر آن نیست و این به اختلاف اوضاع و احوال متفاوت خواهد بود. حدود و شرایطی که در لباس باید منظور گردند، عبارتند از:
ـ تمام بدن بجز صورت و دو دست تا مچ پوشانده شود؛
ـ پرهیز از لباس شهرت؛
ـ لباس زن در مجموع، مخالف لباس مرد باشد؛
ـ پرهیز از لباس بدن نما.
▪ زینت
شریعت اسلامی، همانگونه که پوشش زن را بیش از مردان دانسته، در مسئله زینت نیز فطرت و خواستههای فطری زن را در نظر داشته و اندازهای از زینت را برای زنان مجاز دانسته، بلکه بدان ترغیب نموده است.
قرآن کریم زینت را به «ظاهر» و «باطن» تقسیم میکند و از آشکار کردن زینت باطن در بیرون از منزل منع کرده است، اما زینت ظاهر را برای زن تجویز میکند: «ولایُبدینَ زینتهُنَّ الاّ ما ظَهَر مِنْها.» (نور: ۳۱)
▪ اختلاط
مسئله اختلاط زن و مرد محور بحثهای فراوان است و گاه نویسندگانی این واژه را برابر «تبرّج»، که به معنای بیبندوباری جنسی است، به کار میبرند. به نظر میرسد اگر مراد از اختلاط همان بیبندوباری باشد، که قرآن کریم از آن به عنوان «تبرّج» یاد کرده، مذموم و ناپسند است و شریعت اسلامی آن را تحریم نموده، و اما اگر مراد از اختلاط صرف حضور زن در بیرون از منزل باشد، دلیلی بر ممنوعیت آن نیست.
حاصل سخن آنکه صرف ارتباط زن و مرد با رعایت ضوابط و آداب، منع شرعی ندارد، بلکه مشارکت اجتماعی زنان بدون این ارتباط ممکن نیست. اما این ارتباط باید در مهار شرایط باشد و نیز برای کار و عمل. اما آنجا که زن و مرد بدون رعایت ضوابط و نه برای کار و عمل در جامعه حاضر گردند، این همان اختلاط ناپسند و مذموم است.
تهیه و تنظیم: مریم کریمی تبار(۱)
۱. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
۲. مشخصات کتابشناختی این اثر بدین قرار است: مهدی مهریزی، زن در اندیشه اسلامی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱، ۱۹۶ ص.
۳. بقره: ۳۰.
۴. حجر: ۲۸ـ۲۹.
۵. بقره: ۳۱.
۶. یس: ۶۰.
۷. بقره: ۳۴.
۸. بقره: ۳۵ـ۳۶.
۹. اعراف: ۲۳.
۱۰. بقره: ۳۷.
۱۱. حجر: ۲۸ـ۳۱ / سجده: ۹.
۱۲. تین: ۴ / انفطار: ۶ـ۷.
۱۳. مؤمنون: ۷۸.
۱۴. روم: ۳۰.
۱۵. شمس: ۷ـ۸.
۱۶. احزاب: ۷۲.
۱۷. جاثیه: ۱۳.
۱۸. بقره: ۲۲.
۱۹. الرحمن: ۱ـ۴.
۲۰. ذاریات: ۵۶.
۲۱. نحل: ۹۷.
۲۲. مجادله: ۱۱.
۲۳. حجرات: ۱۳.
۲۴. واقعه: ۱۰ـ۱۱.
۲۵. نساء: ۹۵.
۲۶. آل عمران: ۱۹۵.
۲۷. یس: ۶۰ـ۶۱.
۲۸. یوسف: ۵.
۲۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۲۵۶ / علاء الدین علی المتقی الهندی، کنزالعمّال، ج ۱۶، ص ۴۸۲، ش ۴۵۵۵۹.
۳۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۷۴.
۳۱. ابن ماجه قزوینی، سنن المصطفی، ج ۱، ص ۶۳۶.
۳۲. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص ۳۳.
۳۳. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۲۴، م ۱۱.
۳۴. سعید الافغانی، الاسلام و المرأة، ص ۲۸ـ۲۹ و ۵۱ـ۵۲.
۳۵. ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۵۵ و ص ۲۶۱ / علاءالدین علی التقی الهندی، پیشین، ج ۱۶، ص ۳۷۹.
۳۶. تحریم: ۱۱ـ۱۲ / آل عمران: ۴۲ و ۴۵.
۳۷. محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج ۲، ص ۲۱۷.
۳۸. امام حسین علیهالسلام : «یا اختاهُ لاتنسینی فی نافلة اللیل»؛ خواهرم مرا در نماز شب از یاد مبر. (محمد حسون، اعلام النساء المؤمنات، ص ۳۸۱.)
۳۹. محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۷۷.
۴۰. عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص ۱۹۳.
۴۱. مجادله: ۱۱.
۴۲. خالد عبدالرحمن العک، المرأة فی القرآن و السنه، ص ۳۹.
۴۳. بقره: ۲۲۳.
۴۴. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۷، ص ۲۵۹.
۴۵. شیخ کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۹.
۴۶. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴.
۴۷. احمد مصطفی المراغی، تفسیر مراغی، ج ۲۸، ص ۱۶۲.
۴۸. لقمان: ۱۴.
۴۹. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۹، ص ۳۰۵، ح ۲۷.
۵۰. نساء: ۹۷ـ۹۸ / احزاب: ۵۰ / ممتحنه: ۱۰.
۵۱. نساء: ۳۲.
۵۲. قصص: ۲۳ـ۲۶.
۵۳. نمل: ۲۳ و ۲۹ و ۳۲ و ۴۴.
۵۴. آل عمران: ۶۱.
۵۵. طه: ۴۰.
۵۶. ر. ک: بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، ص ۴۱۸ و ج ۳، ص ۱۲۲ و ...
۵۷. شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۷۶.
۵۸. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۵، ص ۵۴۸.
۵۹. همان، ص ۴۵۲.
۶۰. همان، ص ۵۶۵ / ابوسعید منصور الحسن، نثرالدر، ج ۱، ص ۱۵۷.
۶۱. ابن عساکر، تاریخ دمشق (تراجم النساء)، ص ۵۳۷.
۶۲. ابن اثیر، پیشین، ج ۵، ص ۴۷۷.
۶۳. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص ۶۲۰.
۶۴. ابن اثیر، پیشین، ج ۵، ص ۵۳۵.
۶۵. ابوسعید منصور الحسن، نثرالدر، ج ۲، ص ۱۳۲.
۶۶. بقره: ۱۵۸.
۶۷. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر «نشید الاناشید»، باب ۵، ص ۱۰۰۳.
۶۸. همان، سفر تکوین، باب ۲۴.
۶۹. بنفشه حجازی، زن به ظن تاریخ؛ جایگاه زن در ایران باستان، ص ۷۱ و ۱۱۵ و ۱۴۱ و ۱۹۸.
۷۰. اعراف: ۲۲.
۷۱. یوسف: ۳۳.
۷۲. قصص: ۲۳.
۷۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۸.
۷۴. انبیاء: ۹۱.
۷۵. مؤمنون: ۵.
۱. کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
۲. مشخصات کتابشناختی این اثر بدین قرار است: مهدی مهریزی، زن در اندیشه اسلامی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱، ۱۹۶ ص.
۳. بقره: ۳۰.
۴. حجر: ۲۸ـ۲۹.
۵. بقره: ۳۱.
۶. یس: ۶۰.
۷. بقره: ۳۴.
۸. بقره: ۳۵ـ۳۶.
۹. اعراف: ۲۳.
۱۰. بقره: ۳۷.
۱۱. حجر: ۲۸ـ۳۱ / سجده: ۹.
۱۲. تین: ۴ / انفطار: ۶ـ۷.
۱۳. مؤمنون: ۷۸.
۱۴. روم: ۳۰.
۱۵. شمس: ۷ـ۸.
۱۶. احزاب: ۷۲.
۱۷. جاثیه: ۱۳.
۱۸. بقره: ۲۲.
۱۹. الرحمن: ۱ـ۴.
۲۰. ذاریات: ۵۶.
۲۱. نحل: ۹۷.
۲۲. مجادله: ۱۱.
۲۳. حجرات: ۱۳.
۲۴. واقعه: ۱۰ـ۱۱.
۲۵. نساء: ۹۵.
۲۶. آل عمران: ۱۹۵.
۲۷. یس: ۶۰ـ۶۱.
۲۸. یوسف: ۵.
۲۹. احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۲۵۶ / علاء الدین علی المتقی الهندی، کنزالعمّال، ج ۱۶، ص ۴۸۲، ش ۴۵۵۵۹.
۳۰. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۲۷۴.
۳۱. ابن ماجه قزوینی، سنن المصطفی، ج ۱، ص ۶۳۶.
۳۲. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص ۳۳.
۳۳. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۲۴، م ۱۱.
۳۴. سعید الافغانی، الاسلام و المرأة، ص ۲۸ـ۲۹ و ۵۱ـ۵۲.
۳۵. ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۵۵ و ص ۲۶۱ / علاءالدین علی التقی الهندی، پیشین، ج ۱۶، ص ۳۷۹.
۳۶. تحریم: ۱۱ـ۱۲ / آل عمران: ۴۲ و ۴۵.
۳۷. محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج ۲، ص ۲۱۷.
۳۸. امام حسین علیهالسلام : «یا اختاهُ لاتنسینی فی نافلة اللیل»؛ خواهرم مرا در نماز شب از یاد مبر. (محمد حسون، اعلام النساء المؤمنات، ص ۳۸۱.)
۳۹. محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۷۷.
۴۰. عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص ۱۹۳.
۴۱. مجادله: ۱۱.
۴۲. خالد عبدالرحمن العک، المرأة فی القرآن و السنه، ص ۳۹.
۴۳. بقره: ۲۲۳.
۴۴. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۷، ص ۲۵۹.
۴۵. شیخ کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۹.
۴۶. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴.
۴۷. احمد مصطفی المراغی، تفسیر مراغی، ج ۲۸، ص ۱۶۲.
۴۸. لقمان: ۱۴.
۴۹. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۹، ص ۳۰۵، ح ۲۷.
۵۰. نساء: ۹۷ـ۹۸ / احزاب: ۵۰ / ممتحنه: ۱۰.
۵۱. نساء: ۳۲.
۵۲. قصص: ۲۳ـ۲۶.
۵۳. نمل: ۲۳ و ۲۹ و ۳۲ و ۴۴.
۵۴. آل عمران: ۶۱.
۵۵. طه: ۴۰.
۵۶. ر. ک: بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، ص ۴۱۸ و ج ۳، ص ۱۲۲ و ...
۵۷. شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۷۶.
۵۸. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۵، ص ۵۴۸.
۵۹. همان، ص ۴۵۲.
۶۰. همان، ص ۵۶۵ / ابوسعید منصور الحسن، نثرالدر، ج ۱، ص ۱۵۷.
۶۱. ابن عساکر، تاریخ دمشق (تراجم النساء)، ص ۵۳۷.
۶۲. ابن اثیر، پیشین، ج ۵، ص ۴۷۷.
۶۳. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ص ۶۲۰.
۶۴. ابن اثیر، پیشین، ج ۵، ص ۵۳۵.
۶۵. ابوسعید منصور الحسن، نثرالدر، ج ۲، ص ۱۳۲.
۶۶. بقره: ۱۵۸.
۶۷. کتاب مقدّس، عهد قدیم، سفر «نشید الاناشید»، باب ۵، ص ۱۰۰۳.
۶۸. همان، سفر تکوین، باب ۲۴.
۶۹. بنفشه حجازی، زن به ظن تاریخ؛ جایگاه زن در ایران باستان، ص ۷۱ و ۱۱۵ و ۱۴۱ و ۱۹۸.
۷۰. اعراف: ۲۲.
۷۱. یوسف: ۳۳.
۷۲. قصص: ۲۳.
۷۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۲۸.
۷۴. انبیاء: ۹۱.
۷۵. مؤمنون: ۵.
منبع : بانوان شیعه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست