یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کاپیتالیزم خوب، کاپیتالیزم بد


کاپیتالیزم خوب، کاپیتالیزم بد
فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹، یکبار برای همیشه اثبات کرد که کاپیتالیزم بهتر از کمونیزم است. اما این اتفاق مشخص نکرد که چه نوعی از کاپیتالیزم یا سرمایه‌داری بهترین است. در عین حال، اواخر دهه ۱۹۷۰ شرق تهدیدی جدّی برای غرب محسوب می‌شد، به طوری که این موضوع در بسیاری از کتاب‌های آن دوره نمود یافته است. اما به نظر می‌رسد بار دیگر تهدید‌ها از سوی شرق، رنگ و بوی جدّی به خود گرفته‌اند. وجود چنین تهدیدی را می‌توان در کتاب‌هایی چون “ببر بنگلور: چگونه شرکت فن‌آوری و تازه به دوران رسیده WIRPO در حال بازنویسی قوانین جهان رقابت است” و یا “چین: چگونه برخاستن یک ابرقدرت جدید، آمریکا و جهان را به چالش می‌کشد” مشاهده نمود.
در این میان،‌‌ ‌کتاب “کاپیتالیزم خوب، کاپیتالیزم بد” به خوبی این موضوع را از مدل‌های ملی رقابتی به سوی اصول اساسی شکل‌دهنده کاپیتالیزم و تأثیرات انواع مختلف آن سوق داده است. این کتاب، توسط سه اقتصاددان از جمله ویلیام بامال ۸۵ ساله، نوشته شده است. بامال در این کتاب چهار نوع کاپیتالیزم را معرفی می‌کند.
۱) نوع اول، کاپیتالیزم دولتی است که در آن یک دولت به طور معمول با حمایت از برخی صنایع خاص که انتظار دارد شاهد موفقیت آنها باشد، سعی می‌کند به هدایت بازار بپردازد.
۲) نوع دوم، کاپیتالیزم اُلیگارشیک )Oligarchic( یا حزبی است که طی آن، بخش اعظم قدرت و ثروت در اختیار گروهی کوچک از جمله برخی خانواده‌ها قرار می‌گیرد.
۳) سوم، کاپیتالیزم شرکت بزرگ است که در این مدل نیز بخش مهمی از فعالیت‌های اقتصادی توسط غول‌های تجاری و شرکت‌های بزرگ انجام می‌شود.
۴) نوع چهارم، کاپیتالیزم کارآفرینی است که در آن، نقش مهم در اقتصاد یک کشور را شرکت‌های کوچک و نوآور در دست دارند. اما تنها چیزی که این چهار مدل کاپیتالیزم در آن وجه اشتراک دارند، همان به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی است. البته باید اشاره کرد که هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که تنها یکی از این مدل‌ها را به اجرا گذاشته باشد. در واقع، در بیشتر اقتصادهای ملی، ترکیبی از حداقل دو مدل کاپیتالیزم به کار رفته است که این ترکیب نیز در بستر زمان تغییر می‌یابد.
به همین دلیل، کارایی اقتصادها نیز با اُفت و خیز همراه است. ‌در حال حاضر و کمتر از دو دهه بعد از فروپاشی کمونیزم، روسیه به سرعت در حال عبور از کاپیتالیزم اُلیگارشیک به کاپیتالیزم دولتی است. اما هیچ کدام از این دو مدل، متضمن بهترین رشد اقتصادی برای این کشور لااقل در درازمدت نیستند. کاپیتالیزم اُلیگارشیک بدترین کارایی را دارد. کاپیتالیزم دولتی نیز تنها برای مدت محدودی کارایی خود را حفظ می‌کند به خصوص زمانی که یک اقتصاد در حالت بازیابی خود و در پی رسیدن به رقبا باشد - همانند شرایطی که زمانی در ژاپن اتفاق افتاد. ‌اما آنچه که نویسندگان کتاب "کاپیتالیزم خوب، کاپیتالیزم بد" به آن اشاره کرده‌اند، ترکیب کاپیتالیزم شرکت‌های بزرگ و کاپیتالیزم کارآفرینی و شرکت‌های کوچک است. این مدل حدود ۲۰ سال است که در اقتصاد آمریکا حاکم شده است. نویسندگان این کتاب همچنین به کشورهایی چون ژاپن و اعضای اتحادیه اروپا پیشنهاد داده‌اند همانند چین، نقش کاپیتالیزم مؤسساتی را در اقتصادهای خود که با کاپیتالیزم شرکت‌های بزرگ آمیخته است، تقویت کنند. ‌
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران