جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا
عاشورا در شعر فارسی
در فراز و نشیبهای تاریخ جوامع بشری چه بسا اشخاص که در راه خداوند و در راه ایمان و عقیده خود کشته شدند ولی هیچ کدام حسین بن علی(ع) نشدند.
چه بسا افرادی که با میل و رغبت برای حفظ اصول انسانیت از لذات مادی و دنیوی چشم پوشیدند ولی هیچ یک حسین بن علی(ع) نشدند.
چه بسا جوانمردانی که در راه آئین پاک زندگی و ایمان و رهروی در طریق، حق را برخوشیهای زودگذر زندگی ترجیج دادند ولی این جوانمردان حسین بن علی(ع) نشدند.
از این روی از فردای فاجعه عاشورای حسینی انقلاب و دگرگونیهای عظیمی در مردم و جامعه در دلها و در افکار آغاز گردید.
جامعهای که در حالت آرامش قبل از توفان به سر میبرد به ندای حقطلبی (اگرچه با تاخیر) بزرگ مرد آزادی و حریت جواب مثبت داد و حماسه عاشورا چون مشعلی فروزان آتش خانمان سوز و هستیسوز ستمگران و ظالمان شد.
واقعه عاشورا قیامی بر علیه همه ستمگران جهان در همه مکانها شد.
ناگفته پیداست حادثهای چنین دهشتناک که به حماسهای بزرگ بدل شد سرآغاز و مبدا رستاخیزی در ادبیات عرب و پس از آن ایران گردید.
نام امام حسین(ع) شعار انقلاب برعلیه ظلم و ستم گردید و شعرای بزرگی در این عرصه ظهور کردند که از همه مشهورتر در عرب کمیت اسدی، دعبل خزاعی، ابوفراس حمدانی ... هستند این بزرگان موجبات زبونی و ویرانی دستگاه جور و خلافت ناحق بنیامیه و بنیعباس را به لرزه درآوردند و آثاری ماندگار در تاریخ ادبیات عرب به جای گذاشتند.
سرودن شعر در مراثی اهلبیت(ع) و “ذکر مصیبت شهیدان کربلا” از روزگاران پیش آغاز شده بود و یکی از بهترین نمونههای آن قصیدهای است از سیفالدین فرغانی که مسلما برای خواندن در عزای “کشته کربلا” سروده شد و گوینده در آن مردم را در طلب “نزول غیث رحمت” به گریستن و نعره زدن و نالیدن و ندبه کردن دعوت کرده است و آن قصیده بدین مطلع آغاز میشود:
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
تا آنجا که میگوید:
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صدا نوا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید
(۱۶ بیت)
سیف فرغانی در زمره قدیمیترین سخنورانی است که در مرثیه شهیدان کربلا شعر گفته و خلق را به اقامه مراسم تعزیت “کشته کربلا” و “گوهر مرتضی” و “فرزند رسول” و زاری وندبه “درین عزا” دعوت کرده است. (تاریخ ادبیات در ایران ۳/۶۲۳-۶۴۵)
تاریخ ولادت سیف فرغانی معلوم نیست ولادت وی باید در اواسط نیمه اول قرن هفتم مقارن با انقلابات حمله مغول اتفاق افتاده باشد. وفات وی به درستی معلوم نیست ولی از یک بیت از اشعارش بر میآید که تا ماه رمضان سال ۷۰۳ هجری قمری زنده بوده است.
مذهب تشیع در قرن هفتم و هشتم به سرعت راه قوت میپیمود و از مقدماتی که در قرن ششم و اوایل قرن هفتم برای نیرومندی آن فراهم آمده بود مدد میگرفت تا به تدریج به صورت مذهب غالب در ایران درآید.
تظاهرات عادی اهل تشیع در ایام سوگواری و ساختن و خواندن اشعاری در مرثیه امامان و شهیدان هم در این دوره به رواج خود برقرار بود و اشعار شعرا در مجالس سوگواری محرم و به گریه افکندن شنوندگان و به ندبه واداشتن آنان و اظهارتاسف و حزن بر شهادت امام(ع) بوده است.
رواج اشعار دینی همان گونه که گفته شد در قرون اولیه هجری متداول بوده است در بین سرایندگان مسلمان مناقب اهلبیت(ع) و یا مراثی آنان بیشتر در قرن هفتم و هشتم به شیوع و رواج پیدا کرد.
“این نکته را باید بدانیم که در قرن هفتم و هشتم احترام وافی نسبت به همه ائمه اثنیعشر در میان علما و نویسندگان و شاعران سنی مذهب، خیلی بیشتر از دورههای پیشین و حتی در بعضی موارد به وضع بیسابقهای معمول شد و این خود یکی از نتایج انقراض خلافت عباسی و غیررسمی شدن دین اسلام طی چندین سال در ایران و ضعف شدید اسلام و مسلمین علیالخصوص اهلسنت و پیشرفتهای سیاسی و اجتماعی شیعه است که درین گیر و دار هم از زمان پادشاهی هلاکو برای خود در تکاپوی قدرت و سیادت بودند.
نتیجه آن است که عدهای از شاعران این عهد اعم از سنی و شیعه دارای مراثیای برای اهلبیت(ع) هستند مانند سیفالدین محمد فرغانی ...” (تاریخ ادبیات در ایران ۳/۳۳۶)
شاعرانی که در ذکر مناقب پیامبر و خاندان او یا در رثای آنان اشعاری سروده باشند درین دوره امامی هروی، فخرالدین عراقی، سیفالدین فرغانیسلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، سعید هروی، ابن نصوححسن متکلم، حسن کاشی، معین جوینی، و عده زیاد دیگری را ذکر میکنیم که در ضمن آثار آنان قصایدی در ذکر مناقب یا مراثی اهلبیت(ع) دیده میشود
و حتی بعضی از آنان مانند حسن کاشی تنها به مدح و منقبت پیغبمر(ص) و خاندانش زبان میگشایند و پیداست که در قرن نهم و دهم بر شماره اینگونه اشعار افزوده میشود.
و نظم منظومههای طولانی هم به وسیله شاعران شیعی مذهب آغاز میگردد.
در ادبیات ایران ابتدا در حکومت آل بویه و سپس در حکومت صفویه گرایش به اشعار مذهبی بویژه مراثی حضرت امامحسین(ع) به اوج خود رسید که تا امروز ادامه و امتداد یافته است.
اوج حمایت حکومت صفوی از شاعران مذهبی بدانجا رسید که شاه عباس اول صفوی در برابر این بیت شانی تکلو:
اگر دشمن کشد شمشیر و گر دوست
به طاق ابروی جانانه اوست
هم وزن شاعر به او زر بخشید. این صلهها و بخششها و امتیازات موجب دگرگونی ناگزیر شعر فارسی به سمت و سوی مراثی و مناقب ائمه اطهار(ع) بویژه شهدای کربلا و قیام سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) گردید.
اشعار در مورد حماسه عاشورا به چند دسته مجزا و مخصوص تقسیم میشوند.
۱) ترکیببندهای مشهور
۲) قصیده، غزل، مثنوی
۳) اشعار در قالبهای مختلف به صورت نوحه
۴) اشعار در قالبهای مختلف بویژه مثنوی در مجالس تعزیه
۱) ترکیب بند:
الف) مشهورترین شعر عاشورایی ترکیببند محتشم کاشی در دوازده بند است
که با این بیت آغاز میشود
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
ترکیب بند محتشم استادانه متین و زیبا سروده شده و دارای بیان حماسی بسیار رسایی میباشد.
محتشم کاشانی (ف ۹۹۶ ه-.ق) یکی از پیشگامان شعر در رثای اهلبیت(ع) محتشم است که شعرای بسیاری پس از او بدین نوع شعر روی آوردند ولی توفیق محتشم را نیافتند. محتشم در اصل شاعری قصیده سرا بود و شاهان و بزرگان صفوی را مدح میکرد از جمله شاهطهماسب و شاه اسماعیل و سلطان محمد خدابنده و ... را مدح کرده است.
اسکندر بیک منشی (عالم آرای عباسی ۱۷۸) نوشته است: “مولانا محتشم کاشی قصیدهای غرا در مدح آن حضرت ]شاه طهماسب صفوی[ و قصیدهای دیگر در مدح شهزاده پریخان خانم به نظم آورد از کاشان فرستاد ... شاه جنت مکان ]شاه طهماسب[ فرمودند که من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصاید در شان شاه ولایت پناه و ائمه معصومین علیهمالسلام بگویند، صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند...” به هر حال “چون این خبر به مولانا ]محتشم[ رسید هفت بند مرحوم مولانا
حسن کاشی(۱) که در شان حضرت شاه ولایت ... در رشته نظم کشیده ... جواب گفته به خدمت فرستاد، صله لایق یافت”. “اگرچه اکثر عالیطبعان به فکر مرثیه آن حضرت ]حسین(ع) بن علی(ع[) پرداختند ؟؟ این مرثیه شانی و شرق و قبولیتی بالاتر دارد” (نتایج الافکار ۶۲۱-۶۲۲) دوازده بند او (محتشم) در مرثیه حضرت حسین بن علی(ع) و واقعه کربلا از منظومههای معروفی است که تا زمان ما در مجلسهای عزای آن امام زبانزد مرثیه خوانان و روضهخوان و به قول آذر (لطف علی بیگ آذر بیگدلی ... آتشکده آذر ۴۷۲-۴۷۴) “در اکثر بلاد اسلام بین الخاص والعام مشهورست” (تاریخ ادبیات در ایران ج ۵ ص ۷۹۲-۷۹۹- ) هم وی مصروف به سرودن مدایح و مراثی خاندان رسالت بوده و بهترین اشعار او ... ترکیببندی است در رثای شهیدان کربلا (گنج سخن ص ۶۳۰-۶۳۱) مرگ محتشم به سال ۹۹۶ و مقبرهاش در کاشان برپاست.
ابیاتی از ترکیببند محتشم کاشانی:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین
کشتی شکست خورده توفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت پسند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوار گوی زمین بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید
ز آن ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
روح الامین نهاد به زانو سر حجاب
تاریک شد زدیدن آن چشم آفتاب
ب) وحشی بافقی: (کمالالدین بافقی (۹۳۹-۹۹۱ ه-.ق)
وحشی بافقی که شاعری غزل سرا است دارای ترکیببندی کوتاه شامل پنج بند است که بیانی سنگین، فاخر و دلنشین دارد و بسیار با قدرت و یکنواخت و آهنگین است.
روزی است اینکه حادثه کوس بلا زده است
کوس بلا به معرکه کربلا زده است
روزی است اینکه دست ستم تیشه جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده است
روزی است اینکه کشته بیداد کربلا
زانوی داد در حرم کبریا زده است
یعنی محرم آمد روز ندامت است
روز ندامت چه، که روز قیامت است
این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر نیز این عزاست
از پا افتاده است درخت سعادتی
کز بوستان دهر چو او گلبنی نخاست
شاخ گلی شکست ز بستان مصطفی
کز رنگ و بو فتاده گلستان مصطفیج) عاشق اصفهانی - آقا محمد عاشق اصفهانی (۱۱۱۱-۱۱۸۱ ه-.ق)
عاشق که از بهترین غزلسرایان قرن دوازدهم هجری است دارای ترکیببندی دوازده بندی زیبا و شورانگیز است که به سبک محتشم کاشانی سروده است و با این بیت آغاز میگردد.
امروز روز تعزیه آل مصطفی است
امروز روز ماتم سلطان کربلاست
از غصه لب ببندم و گریم درین عزا
خود طاقت شنیدن این ماجرا کراست
جن و ملک به نوحه درآمد عزای کیست
این شور در زمین و فلک از برای کیست ...
صد قرن بگذرد اگر از دور آسمان
از جبهه جهان نرود گرد این ملال
یک عمر چیست کر بودم صد چو عمر نوح
کم باشد از برای چنین ماتمی وصال
بیش از هزار سال شد اکنون که ماتم است
از بهر او هنوز چنین ماتمی کم است
ظلمی که کرد خصم بر اولاد مصطفی
گیرم تمام شرح توان کرد، تاب کو
کاری کز آن بهتر نتوان کرد پس چه کرد
گو بعد از این فلک پی کار دگر نکرد
سروی که رست در چمن مصطفی فتاد
در جویبار خون و فروماند از خرام
این ظلم دیگر است که گردون نگون نشد
عالم تمام غرقه دریای خون نشد
د) صباحی بیدگل - حاجی سلیمان بیدگلی کاشان (۰۰۰ - وفات ۱۲۱۸ ه-.ق)
صباحی بیدگلی شاعر توانای قرن دوازدهم و سیزدهم نیز ترکیببندی چهارده بندی سروده است که سنگین و کم نظیر است و با این بیت شروع میشود.
افتاده شامگه به کنار افق نگون
خور چون سر بریده از ین تشت واژگون
***
افتاد رایت صف پیکار کربلا
لب تشنه صید وادی خونخوار کربلا
***
چون شد بساط آل نبی در زمانه طی
آمد بهار گلشن دین را زمان دی
***
یارب تو آگهی که رعایت کسی نکرد
در حق اهلبیت نبی حرمت نبی
***
چون تشنگی عنان ز کف شاه دین گرفت
از پشت زین قرار به روی زمین گرفت
***
شد برسنان چو سرشاه تاجدار
افکند آسمان به زمین تاج زرنگاد
***
چون راهشان به معرکه کربلا فتاد
گردون به فکر شورش روز جزا فتاد
***
این رفته سر به نیزه اعدا حسین تست
وین مانده بر زمین تن تنها حسین تست
این لالهگون عمامه که در خلد بهر او
معجر کبود ساخته زهرا حسین تست
***
بنگر به حال زار جوانان هاشمی
مردانشان شهید و زنان در عزا ببین
***
بیشرم امتی که نه ترسیده از خدا
برعترت پیمبر خود پرده در شدند
و) فتحعلی شاه قاجار (خاقان( )۱۱۸۵-۱۲۵۰ ه-.ق)
فتحعلی شاه قاجار که دیوانی دارد اشعار زیادی در مراثی و مناقب و نوحه دارد.
وی به پیروی از محتشم ترکیببندی زیبا و دلچسب و هنرمندانه دارد.
در حیرتم که چرخ چرا غرق خون نشد
در ماتم حسین، زمین واژگون نشد
دردا که زندگی به دو عالم حرام شد
کین چرخ سفله دشمن دین را به کام شد
گردون بسوخت ز آتش غم، جان فاطمه
شرمی نکرد از دل سوزان فاطمه
از تند باد حادثه چون نخل دین شکست
از آن شکست پشت رسول امین شکست
هـ) وصال شیرازی
وصال شیرازی یکی از بهترین مرثیهسرایان اهلبیت عترت به شمار میرود.
مراثی وصال بالغ بر دوهزار بیت است که بیشتر به صورت ترکیببند و مثنوی سروده شده است
این جامه سیاه فلک در عزای کیست
وین جیب چاک گشته صبح از برای کیست
وصال شیرازی (۱۱۹۷ - ۱۲۶۲ هـ ق- ) میرزا محمدشفیع بن محمد اسماعیل شیرازی معروف به میرزا کوچک و متخلص به وصال.
این جامه سیاه فلک در عزای کیست
وین جیب چاک گشته صبح از برای کیست
این آه شعلهور که ز دلها رود به چرخ
ز اندوه دل گداز و غم جانگزای کیست
صاحب عزا کسی است که دلهاست جای او
دلها جز آنکه مونس دلهاست، جای کیست
آری خداست در دل و صاحب عزا خداست
زان هر دلی به تعزیه شاه کربلاست
شاهنشهی که کشور دل تختگاه اوست
محنت سپاهدار و مصیبت سپاه اوست
آن شاه بیرعیت و سردار بیسپاه
کاسلام در حمایت و دین در پناه اوست
آن سید حجاز که در کیش اهل راز
کفر است سجدهای که نه بر خاک راه اوست
سبط نبی فروغ دهم جرم نیرین
رخشنده آفتاب سپهر وفا حسین
ای دل اگر ترا قدری درد دین بود
قدر حسین و تعزیهاش بیش از این بود
این شرط دوستی است که او تشنه لب شهید
ما را به کام شربت ماء معین بود
ما آب شور بسته بر او کوفیان فرات
این فرق بین که با اثر مهر و کین بود
هر لحظه سرگذشتی از او گوش میکنیم
ناگشته زیب گوش فراموش میکنیم
شاه عرب چو سوی عراق از حجاز شد
شد بسته راه مهر و در کینه باز شد
ایمان به کفر و سبحه به زنار شد بدل
اسلام پایمال و حقیقت مجاز شد
بر جسمهای پاک و بدنهای چاک چاک
دخل سمند و خاک زمین پردهساز شد
آندم ببست راه فلک از هجوم آه
کافتاد راه قافله غم به قتلگاه
ی) سروش اصفهانی
سروش شاعر غزلسرای معروف دوره قاجاریه است که آثار منظوم بسیار زیادی در منقبت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) دارد. ترکیببندی ۶۰ بیتی در ذکر واقعه کربلا سروده است که بسیار زیبا است.
ای دیده خون ببار که ماه محرم است
نزد خدای دیده گریان مکرم است
سروش اصفهانی - میرزا محمدعلی سدهی اصفهانی متخلص به سروش (شمسالشعرا( )۱۲۲۸-۱۲۸۵ ه- ق)
ای دیده خون ببار که محرم است
نزد خدای دیده گریان مکرم است
بر یاد نور چشم پیمبر ز آب چشم
بالله اگر جهان همه دریا کنی کم است
بیشرم دیدهای که نگرید درین عزا
خالی جهان از آنکه دلش خالی از غم است
جایی که سرو قامت اکبر فتد ز پای
شرمنده باد سرو که سرسبز و خرم است
پیش از شهادت شه لب تشنگان رسل
بگریستند بر وی و مظلومیش به کل
خون حسین ریخته گردد درین زمین
آن مصطفی شمایل آن مرتضی نژاد
از بهر آنکه داد شفاعت دهد به حشر
خواهد برادر و پسر و جان و مال داد ...
تا بستری سروش ز دفتر گناه را
بنویس داستان جگرسوز شاه را
نبود مصیبتی ز غم تو عظیمتر
نتوان غم مصیبت تو مختصر گرفت
خواهم به روز حشر ز بیداد امتان
در پای عرش دامن خیر البشر گرفت
از گفتگوی فاطمه شه را جگر بسوخت
آهی چنان کشید کزو خشک و تر بسوخت
بگرفت راه بادیه سالار کربلا
مشتاق کشته گشتن و آماده بلا
درهای آسمان همه شد باز و آمدند
در خدمتش ملائکه از عالم علا
***
بهر شفاعت گنه دوستان خویش
کردیم سینه را هدف تیر حادثات
ر) وقار شیرازی - (۱۲۳۲ - ۱۲۹۸ ه- ق)
میرزا احمد شیرازی متخلص به وقار و فرزند نخستین وصال شیرازی
یا رب چه روی داد که شهری پر از عزاست
یا خود که شد ز دست که این تعزیت بپاست
بر هر که بنگرم ز مصیبت فسرده دل
بر هر که بگذرم، ز عزا نیلگون قباست
مردم فغان و نوحه برای خدا کنند
یا رب که در گذشته که صاحب عزا خداست
گر در فلک غمیست چرا خاک پرخروش
ور در زمین عزاست چرا چرخ پرصداست
هم آسمان شناسدش از رتبه هم زمین
تا کیست اینکه با همه یار است و آشناست
وانکس که هست با همه کس آشنا و دوست
سلطان اولیا و شهنشاه کربلاست
مطلوب آفرینش و محبوب عالمین
سبط رسول و مخزن اسرار حق حسین ...
شاهی که داستان عزایش جهان گرفت
صد شعله در غمش به زمین و زمان گرفت
چرخ فلک ز ماتم او از روش فتاد
روح امین مصیبت او در جنان گرفت
نشناختند اهل زمین چون مقام او
رخت از زمین ببست و ره آسمان گرفت
این قصه از “وقار” مصیبت رسیده جوی
شرح مصیبت از جگر داغ دیده جوی
چون از حجاز گشت حسین عازم عراق
از کعبه بر سپهر شد افغان الفراق
چون جان ما نگشت فدا از برای او
ای جان فدای آنکه شد از جان فدای او
محمود خان ملک الشعرای صبا (۱۲۲۸ - ۱۳۱۱ ه- ق) فرزند عندلیب و نواده فتحعلیخان صبای کاشانی
باز از افق هلال محرم شد آشکار
و از غم نشست بر دل پیر و جوان غبار
چون کشتی شکسته به دریای موج زن
روی زمین ز غلغله شد باز بیقرار
پیرایه بخش صبر و رضا حسین
سرمایه شفاعت روز جزا حسین
روزی که دست خویش قضا بر قلم نهاد
بر آل مصطفی ز شهادت رقم نهاد
بر عترت رسول پس از رحلت رسول
کرد آنچه کرد آنکه بنای ستم نهاد
ای کاش دل شدی ز غم او چو بحر خون
وز دیده قطره قطره به حسرت شدی برون
از کوفه خیل فتنه گروه از پس گروه
بر قصه کینه خلف مرتضی رسید
از غم رسید ناله یثرب به کربلا
چون سوی یثرب این خبر از کربلا رسید ...
آه از دمی که با غم دل شهریار دین
گفتا به خواهر از ره مهر و وفا حسین
ای خواهر از برت چو به فردا جدا شوم
در خون خویش غرقه به دشت بلا شوم
مخراش روی خویش و مکن موی خود که من
شرمنده پیش بارگه کبریا شوم
زینب چو این شنید به سر برفشاند خاک
از دست و کرد بر تن خود جامه چاک چاک
چون شاه دین به خاک درآمد ز پشت زین
بنهاد روی خویش به شکرانه بر زمین
هر جا فکنده دید گلی یاسمین عذار
هر سو فتاده یافت مهی مشتری جبین
گفتی رسیده وقت که عالم شود خراب
وز باد قهر کشته شود شمع آفتاب
پینوشت:
۱) مولانا حسن کاشی ]حسن بن محمود کاشانی آملی[ از شاعران معروف قرن هشتم هجری است که اختصاصش به مدح ائمه اثنی عشر به خاصه حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است. این قصیده هفت بند همان است که قاضی نورالله در مجالس المومنین (ص ۴۹۰) آورده و نوشته است که “اکثر استادان مستاخرین در تتبع آن درها سفتهاند و به آن لطافت تا غایت چیزی نگفتهاند” از تاریخ وفات حسن کاشی اطلاعی در دست نیست و مدفن او را “در جانب قبله شهر سلطانیه” نوشته و گفتهاند که به دستور شاه اسماعیل صفوی “عمارتی بر بالای قبر او ساختند و باغچهای در آنجا طرح انداختند (مجالس المومنین ۴۹۴) وی هم عصر سلطان محمد خدابنده (۷۰۳-۷۱۶) بوده است و قسمتی از زندگانی او در قرن هفتم و باقی در قرن هشتم بوده است (تاریخ ادبیات در ایران ۳/۷۴۵-۷۵۱ به نقل از تذکره دولتشاه سمرقندی.) مطلع قصیده هفت بند حسن کاشی به دو صورت زیر آمده است:
۱) ای ز بدو آفرینش پیشوای اهل دین
وی ز عزت مادح بازوی تو روح الامین
۲) السلام ای سایه خورشید رب العالمین
آسمان عز و تمکین آفتاب داد و دین
۱) مولانا حسن کاشی ]حسن بن محمود کاشانی آملی[ از شاعران معروف قرن هشتم هجری است که اختصاصش به مدح ائمه اثنی عشر به خاصه حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است. این قصیده هفت بند همان است که قاضی نورالله در مجالس المومنین (ص ۴۹۰) آورده و نوشته است که “اکثر استادان مستاخرین در تتبع آن درها سفتهاند و به آن لطافت تا غایت چیزی نگفتهاند” از تاریخ وفات حسن کاشی اطلاعی در دست نیست و مدفن او را “در جانب قبله شهر سلطانیه” نوشته و گفتهاند که به دستور شاه اسماعیل صفوی “عمارتی بر بالای قبر او ساختند و باغچهای در آنجا طرح انداختند (مجالس المومنین ۴۹۴) وی هم عصر سلطان محمد خدابنده (۷۰۳-۷۱۶) بوده است و قسمتی از زندگانی او در قرن هفتم و باقی در قرن هشتم بوده است (تاریخ ادبیات در ایران ۳/۷۴۵-۷۵۱ به نقل از تذکره دولتشاه سمرقندی.) مطلع قصیده هفت بند حسن کاشی به دو صورت زیر آمده است:
۱) ای ز بدو آفرینش پیشوای اهل دین
وی ز عزت مادح بازوی تو روح الامین
۲) السلام ای سایه خورشید رب العالمین
آسمان عز و تمکین آفتاب داد و دین
منبع : روزنامه رسالت
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست