پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا

داستان یک دریا


داستان یک دریا
فرض کنید که در یک ساختمان قدیمی بجامانده از شوروی سابق که با رنگ و لعاب جدید آن را برای مراسم امروز آماده کرده اند، پنج مرد بر روی صندلی های راحت با دسته های پهن لمیده اند. در کنار هرکدام یک صندلی جمع و جورتر وجود دارد که بر روی آنها نیز کسانی نشسته اند. همه گوشی یا هدفون بر گوش خود دارند، اما جلسه رسمی نیست. برخی از افراد با پیراهن آستین کوتاه هستند و تنها یک نفر با لباس بلند و دستار سیاه بر سر در میان آنهاست. یکی از کسانی که موی غیر مشکی دارد، با مداد به لیوان خالی جلوی خود زده و همگان را متوجه خود می کند و سپس می گوید: "عالیجنابان، از اینکه دعوت مرا پذیرفتید و به شهر ترکمن باشی آمدید تشکر کرده و از طرف دولت و ملت ترکمنستان به شما خوشامد می گویم. همانطور که می دانید مسئله دریای خزر …."
در کنار این ساختمان و بدور از هیاهوی اتوموبیل ها و محافظان و آژیر پلیس، زن ترکمنی در کنار خانه چوبی خود در حال خشک کردن گوشت های اوزن برون هایی است که شوهرش از خزر صید کرده و در بازار قاچاق کراسنوودسک خاویار آن را فروخته است. خانه را بجای دیوار، چند ردیف چوبی نامنظم و فرسوده از همسایه جدا می کند. کمی بالاتر یک مرد ترکمنی در غروب آفتاب در حال جمع کردن نمک از نمکزارهایی است که از چند روز قبل آب انداخته بود. و آنطرفتر در نزدیک دریا، چند تاب بازی کودکان که سالها قبل در ساحل بود و اکنون در میان آبهاست، با امواج به جلو عقب می رود. در دور دست موج های بلندی بر روی هم سوار می شوند و چند قایق گشت از شهر کراسنوودسک دیروز و ترکمن باشی امروز حفاظت می کنند.
در سواحل دیگر دریای خزر هم زندگی جریان دارد. در میانکاله مردان صیاد به دریا رفته اند و در تنکابن چند نفر به انتظار گرفتن چوب هایی هستند که در ولگا به آب ریخته شده اند. کناره انزلی تراکتوری در حال کشیدن تور ماهی است و در لنکران زنی قایق شوهرش را آماده می سازد. حجم عظیم فاضلاب باکو از میان حوضچه هایی که زمانی محل تصفیه فاضلاب شهر بود، بی اعتنا به خزر می پیوندد و در سومقایت، پسآب کارخانه شیمیایی سولفور رنگ دریا را زرد می کند. کمی پائینتر چاه های نیمه فعال که عمر برخی از آنان به دوران آلفرد نوبل و ۱۹۰۵ می رسد، همچنان نفت سیاه را به خزر سرازیر می کنند. در دربند دو کودک سنگریزه ها را بر روی آب سر می دهند و در مخاچ قلعه تله های انفجاری راه را بر بچه های تازه متولد شده اوزن برون که از رودخانه ولگا آمده و می خواهند به آب های عمیق و سرد نزدیک ایران بروند سد میکنند. در کناره ولگا، کارخانه عظیم تولید اورانیوم، کف سبز خود را به داخل مصب می فرستد و در شفچنکو، از دور دست آب داغ بازگشت نیروگاه تا میان دریا به پیش می رود. در آکتاو در کناره قبرستان، دکل های قدیمی در غروب خورشید همچون هیولایی به سطح آب سایه می پراکنند و باز به کراسنودسک که بازگردیم، رهبران کشورها در حال بحث بر روی مشکلات دریای خزر هستند.
● مردمان ساحل
حدود ۱۲ میلیون نفر کنار این بزرگترین دریاچه بسته جهان روزگار می گذرانند. و بیش از نیمی از آنها در محدوده ساحل کوچک ایران پراکنده اند. آنها که دور این دریا را پیموده اند، می دانند که زیباترین ساحل آن همان بخش ایرانی آن است. بقیه یا برهوت است و یا ساحل سنگی با ارتفاع و یا محل تجمع کارخانجات روسیه، آذربایجان و قزاقستان. شاید در جنوب باکو، آنجا که رود کر به خزر می ریزد، لنکرانی ها می گویند که زیباست، البته آنان حتما تالش ما را ندیده اند، مثلا نزدیک هشتپر را که کوه پر هیبت و جنگل سبز و دشت کم شیب با دریا به یکدیگر می آمیزند.
هزاران سال مردمان در کنار این دریا می زیسته اند و از این دریا ارتزاق می کرده و از آن برای رفت و آمد استفاده می نموده اند. مورخین می گویند که بسیاری از تمدن ها از کناره این دریا برخاست و همراه با مردمان به دیگر نقاط جهان کوچ کرد. از جمله به خاور میانه، اروپا، ایران و … اگر به بوداپست پایتخت مجارستان رفته باشی، اول از همه نام این شهر تو را بخود می خواند. یک طرف رودخانه دانوب بلند و پر ارتفاع که به آن بودا می گویند و طرف دیگر جلگه ای پست و وسیع که بدان پست می گویند. حالا این پست همان پست است یا نه، احتمالا همین طور است. در میدان بزرگ شهر ۱۰ ستون است به نشانه ۱۰ قبیله که هویت مردم مجار را ساخته اند. هنگری نام لاتین مجارستان از هون گار یا ۱۰ قبیله می آید و این قبایل همه در کناره خزر می زیسته اند.
● حسرت از دست دادن
ایرانیان از گذشته با این دریا خو گرفته اند. درکناره آن علاوه بر شکار موجودات زنده، کشتی ها ساخته اند و حتی نادر شاه از چوب جنگل کناره دریا ناوگان خود در خلیج فارس را مجهز نمود. در دوره اول جنگ های ایران و روس منتهی به ۱۸۱۳ بخش هایی از قفقاز در اختیار روسیه قرار گرفت. در ترکمانچای، ژنرال پاسکویچ، فرمانده اردوی قفقازیه و رئیس قوه مجریه در دریای خزر و شاهزاده عباس میرزا معاهده پایان دوره دوم جنگ های ایران و روس را در ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ امضا نمودند. یکصد سال مردمان جنوب خزر با حسرت به این دریا و انحصار کشتیرانی و داشتن کشتی جنگی و شیلات در دست روسها نگاه می کردند. آنچه که به نام ادبیات حسرت در بخش شمال غرب ایران شکل گرفته است، ناشی از چنان رفتار پرخشونت روسها در دوران از دست رفتن ۱۷ شهر قفقاز بود. اینکه چرا می گوئیم ۱۷ شهر و نمی گوئیم که مثلا ۲۰ شهر را نمی دانم.
● امید بدست آوردن
تا اینکه توفان انقلاب در بخش اروپایی روسیه وزیدن گرفت و پتروگراد و مسکو و اوفا را فراگرفت. در اکتبر ۱۹۱۷، بلشویکها بر شهرهای مهم روسیه مسلط شدند و جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه را پی نهادند. آنان در روزهای اولیه روش دوستانه تری را نسبت به مسلمانان و شرق در پیش گرفتند تا بتوانند روس های سفید که در مقابل آنها مقاومت می نمودند را از سر راه بردارند. در چنین زمانه ای که ترس از نیروهای وفادار به تزار و همچنین منشویک ها در شورای مرکزی حزب فراگیر بود، لنین و دوستانش به این نتیجه رسیدند که بهتر است راه نفوذ مخالفان خود از ایران را سد نمایند. در ۸ اسفند ۱۲۹۹ (۲۶ فوریه ۱۹۲۱) میلادی، دولت جمهوری اتحادی اشتراکی شوروی روسیه به دو نفر نمایندگی داد تا با دولت ایران مذاکره و قراردادی را امضاء نمایند. ایندو، گئورگی چچرین، کمیسر ملی امور خارجه و لئون کاراخان، قائم مقام کمیسر ملی امور خارجه بودند و از ایران علیقلی خان مشاور الممالک که شاهد اعتراف روسها در بازگشت "از سیاست جابرانه ای که دولتهای مستعمراتی روسیه نسبت به ایران تعقیب می نمودند و به اراده کارگران و دهقان های روسیه سرنگون شدند" باشد. در عهدنامه مودت، "طرفین معظمین متعاهدین رضایت دادند که هر دو کشور بالسویه حق کشتی رانی آزاد در زیر بیرقهای خود در بحز خزر را داشته باشند."
در گیرو دار اختلافات داخلی و چند روز قبل از این قرارداد، وقوع کودتای سوم اسفند رضاخان، کسی به فکر آن نبود که ممکن است این پیمان دارای نقاط مبهمی نیز باشد. اولین ابهامی که باقی ماند، در مورد کشتی های غیرنظامی و ناوگان جنگی بود. در مورد خزر چون پیمان بصورت روشن فصل هشتم معاهده ترکمانچای که تنها کشتی های جنگی روسیه را دارای "حق سیر در بحر خزر از قدیم الایام بالانفراد" دانسته را از درجه اعتبار ساقط کرده بود، بنابر این از آن پس حقوق مربوط به کشتی رانی غیر نظامی و نظامی بالسویه در تحت پرچم هر یک از دو کشور شناسایی گردید، اما رژیم ناظر بر حرکت وسائط حمل و نقل کالا و مسافر از کشتیهای جنگی جدا نشد. نوزده سال بعد نیز در قرارداد مربوط به بحرپیمایی و تجارت در دریای مازندران در ۱۹۴۰ بصورت روشن مجددا حقوق هر دو طرف معلوم و نام دریا، "دریای مشترک ایران و شوروی" نام گرفت.
نقطه مبهم دیگر، سکوت معاهده راجع به منابع بستر دریای خزر است. چیزی که بعدها بخاطر آن نیروهای بزرگ جهانی به خزر آمدند. منابع نفت و گاز خزر بزرگترین منابع کشف ناشده جهان در انتهای قرن بیستم است. درحالیکه بر سر مقدار این منابع نیز اختلاف است، اما نباید از نظر دور داشت که هرروزه با کشف جدیدی از ساختارهای نفت و گاز در این دریا به اهمیت آن افزوده می گردد.
● دوران سکوت
هفتاد سال این دریا آرام و بی صدا در خود خفته بود. سیاستمداران مستقل ایران از بازنگشتن نیروهای ارتش سرخ به کشورشان در پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم و غائله حزب دمکرات در آذربایجان فهمیدند که اگر بتوانند تمامیت ایران را حفظ نمایند، بزرگترین کار را کرده اند. بنابراین همت خود را بر بازگشت استانهای آذربایجان به کشور نهادند و پس از آن طوری رفتار کردند که نه تنها در خزر نفت و گازی موجود نیست بلکه صحبت راجع به نفت شمال هم کار خوبی نیست. اکنون و در بحث های گاه نفس گیر، مسئولان جمهوری آذربایجان که همگی مانند رئیس خود از کمونیست های دوآتشه و بدنبال ایرانستان کردن ایران در دوره هفتاد ساله بودند، عنوان می دارند که اگر ایران دارای حقوق مساوی با شوروی در این دریا بود، پس چرا کشتی های ایرانی از افق بالاتر نیامدند و سکوهای حفاری ایران در خزر فعال نبودند. آنان تجاهل می کنند که اولا اگر کسی از حق خود استفاده نکرد، به معنای عدم وجود آن حق نیست. دوم آنکه سیاستمداران ایران در آن دوره کار خوبی کردند که ارزش خزر و منابع آن را در نگاه حریص استالین و اعضای دفتر سیاسی دوره های بعد پائین جلوه دادند. سوم آنکه اتفاقا در وقت خود از حقوق ایران در خزر هم استفاده شد. نمونه آن خرید و راه اندازی کشتی میرزا کوچک خان در بعد از انقلاب اسلامی بود. این کشتی از همان حقوقی برای سفر به بنادر شوروی برخوردار بود که کشتی های روسی در بنادر ایرانی داشتند و در این اواخر و تا قبل از فروپاشی اتفاقا، سکوهای حفاری ایران نیز راه اندازی شده بود.
در دهه دوم ۱۹۸۰ بود که دیگر ناکارآمدی نظام برتر پرولتاریا بتدریج علنی شد و معلوم گشت که در هفتاد سال گذشته، اگر از داخل دیوار آهنین صدایی نمی آمد، نه بخاطر رضایت مردم از آن سیستم، بلکه تنها بخاطر کنترل بی همتای مرزها بود و گرنه چه تعداد از تاتارها، چچن ها، آذری ها، قزاق ها و حتی روس ها که دربدر نشدند و در گولاک ها و سیبری ها جان نباختند.
● فوران آتشفشان
در سالهای آخر دهه هشتاد، در نقاط مختلف بلوک شرق، نارضایتی مردم به بیرون ریخته می شد. نهضت همبستگی در لهستان، استقلال خواهی جمهوری های بالتیک در درون شوروی، تحولات مجارستان، هجوم اتباع آلمان شرقی به چکسلواکی برای رفتن به آلمان غربی و از همه تندتر، روانه شدن مردم باکو و شهرهای دیگر بسوی ارس برای رسیدن به سرزمین مادری در جنوب ارس دست آخر دیوار برلین را از جاکند و مرزهای مستحکم شوروی در قفقاز را در نوردید.
تا آنکه در دسامبر ۱۹۹۱، دیگر حتی با چسب دوقلو هم نتوانستند که بخش های مختلف اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را کنار هم نگاه دارند و در اول ۱۹۹۲، ۱۵ کشور بجای یک کشور در صحنه روابط بین الملل زاده شد.
از همان ابتدا، دریای خزر اهمیت خود را نشان داد. این بزرگترین دریاچه بسته جهان، این متصل کننده جهان شرق و غرب به یکدیگر، این محل رشد ماهی با لذیذترین خاویار دریایی، این مدفن بیشترین آلودگی ناشی از فعالیت بشر و نهایتا این بستر نگاهدارنده حجم عظیم ذخائر نفت و گاز، اکنون با چالش های جدید و منحصر بفردی روبرو گشته بود. شش چالش بزرگ آن عبارت بود از چگونگی استفاده از منابع بستر دریا که عمدتا منابع نفت و گاز تا کنون شناشسایی گشته اند، چگونگی استفاده از منابع موجودات زنده، مسئله حمل ونقل دریایی اعم از خطوط انتقال نفت و گاز و کشتیرانی، محیط زیست دریا، وضعیت نظامی دریا و نهایتا رژیم حقوقی دریای خزر. صحبت از تمام بخش های خزر محتاج فرصتی موسع است.
● وضعیت نظامی
روسیه بعنوان وارث اتحاد شوروی سابق دارای برتری بلامنازع در دریای خزر از لحاظ تجهیزات نظامی است. حدود یک صد ناو و ناوچه در بندر آستاراخان و ماخاچ قلعه وجود دارند. در ۱۵ آوریل ۱۹۹۲ موافقتنامه ای در مورد تقسیم ناوگان جنگی اتحاد شوروی در دریای خزر مابین چهار جمهوری پیشین اتحاد شوروی منعقد گردید. آذربایجان در جریان فروپاشی توانست هرآنچه که مربوط به کشتی های حمل و نقل و حفاری نفت است را در بندر باکو از آن خود کند. باکو پایگاه دریایی مهم ناوگان شوروی بوده است. اخیرا یک ناو کوچک توسط ترکیه به آذربایجان هدیه شده که این ناو در حال ورود به دریای خزر است. با توافق روسیه به گذشتن این ناو از مسیر ولگا-دن می توان فهمید که این ناو تهدیدی علیه منافع روسیه نخواهد بود. آمریکا نیز دو قایق گشت زنی تحویل آذربایجان داده است. قزاقستان در گذشته چند قایق گشت زنی در آبهای ساحلی خود بهمراه آموزش از آمریکا تحویل گرفته است. گارد ساحلی قزاقستان با ۳۰۰۰ نفر پرسنل و ۵ عدد قایق گشتی سریع اکنون در نواحی سرشار از منابع نفت و گاز از جمله کاشغان در دریای خزر فعال است. ایران در گذشته دارای چند کشتی محدود در آبهای دریای خزر بود. از جمله یک کشتی مسافربری بنام میرزا کوچک خان که از سال ۱۹۸۵ در مسیر بنادر ایرانی به باکو و آستاراخان فعالیت می نمود. گرچه ایران نیز در جنوب دریای خزر دارای دو منطقه حفاظتی است که بترتیب به نیروی دریایی ارتش و نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شده است، اما جای انکار نیست که دیگر کشورها در فاصله بعیدی از روسیه در توان دریایی در خزر هستند.
روسیه این قدرت را بعضا به رخ سایر کشورهای ساحلی می کشاند. در جریان دیدار پوتین رئیس جمهور روسیه از باکو در دی ماه سال جاری پنج رزمناو روسی از بندر آستاراخان بسوی بندر باکو حرکت کردند و در کناره این بندر لنگر انداختند. تنها اگر به پیمان ۱۹۲۱ و قرارداد ۱۹۴۰ مابین ایران و شوروی پایبند باشیم، چنین حرکتی مشروع است.
با توجه به تحولات ماه های اخیر در تجهیز نظامی کشورهای حاشیه دریای خزر و ارتباطاتی که برخی از این کشورها با قدرتهای نظامی برقرار کرده اند، این سئوال بوجود می آید که چه نظام حقوقی به لحاظ امنیتی منافع ایران را در دریای خزر بهتر تامین می کند؟ این واقعیت را نیز باید دریافت که ایران بصورت کلی مایل به شرکت در مسابقه تسلیحاتی در خزر نیست، زیرا منابع ارزی محدود خود را مایل است که به سرمایه گذاری در بخش های دیگر سوق دهد. این مسئله با نگرش ایران در خلیج فارس که یکی از نمودهای آن داشتن نیروی نظامی برتر نسبت به کشورهای حاشیه خلیج فارس است دارای تفاوت است.
● نظرات کشورها
چهار کشور کناره ساحل خزر بجز ایران هرکدام دارای نظرات مخصوص بخود در مورد رژیم حقوقی دریای خزر هستند.
الف) روسیه، معتقد است که تا زمانی که کنوانسیون رژیم جدید حقوقی در دریای خزر به تصویب نرسیده، پیمان حسن همجواری مابین ایران و جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه منعقده در ۱۹۲۱ و قرارداد مربوط به تجارت و بحر پیمایی منعقده در ۱۹۴۰ مابین ایران و اتحاد شوروی معتبر خواهند بود. همچنین روسیه معتقد است که می توان درعین حال که منابع بستر دریا را بر اساس خط منصف و متساوی الفاصله از ساحل دو طرف میان کشورها تقسیم نمود، رژیم حقوقی سطح آب می تواند براساس مشاع، بصورت استفاده مشترک باشد. این به معنای استفاده مشترک دریای خزر در بخش های ماهیگیری، حمل و نقل، محیط زیست و استفاده از فضاری ماوراء خزر است. روسیه عرض آب های ساحلی را ۲۰مایل پیشنهاد نموده و معتقد است یک سازمان نظارتی میتواند مسائل مربوط به اختلافات را حل و فصل نماید.
ب) آذربایجان: این کشور بدنبال تقسیم کامل دریا بر اساس خط منصف است. در این صورت هرکشور اختیار کامل آبهای خود را خواهد داشت. مبنای تقسیم دریا برابر نظر آذربایجان بر اساس نقشه های مربوط به مرزهای داخلی است که در قبل از ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) در جریان قرارداد ماهیگیری اتحاد شوروی انجام شده بود.
ج) قزاقستان: این کشور دارای یک موافقتنامه در ۱۷ خرداد ۱۳۷۶ (۶ ژوئن ۱۹۹۸) درباره تحدید حدود مرزهای آبی با روسیه است. در آخرین بیانیه رهبران روسیه و قزاقستان در ۱۸ مهر ۱۳۷۹ (۹ اکتبر ۲۰۰۰)، دو کشور به مبنا بودن توافقات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ تا تعیین رژیم حقوقی جدید که میبایست با توافق هر ۵ کشور باشد، اعتراف کردند. قزاقستان معتقد است که بلحاظ طولانی بودن مذاکرات حقوقی مناسب است که برای جلوگیری از انقراض نسل ماهیان تاسماهی اقدامات اکولوژیکی سریعتر صورت گیرد.
د) ترکمنستان: این کشور در ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) قراردادی برای تقسیم دریا بر اساس خط میانه با آذربایجان امضاء نمود. اما درعمل و بخصوص در مورد حوزه نفتی کاپاز با این کشور دچار اختلاف گردید. این کشور پیشنهاد عرض ۴۵ مایلی برای استفاده انحصاری کشورها و بقیه آب ها مشترک نموده است. پیشنهاد دیگر نیازاف تشکیل اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر است.
● نگاه امنیتی به نظام حقوقی دریای خزر
تاکنون بلحاظ امنیتی چهار رویکرد برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر مورد توجه بوده است:
الف) غیرنظامی کردن دریای خزر از طریق اعمال برخی از مقررات و محدودیتها: در برخی از قراردادهای مربوط به دریای خزر ، این دریا بعنوان منطقه صلح آمده است. اما باید توجه داشت که منطقه صلح هیچ نوع تعهد حقوقی مشخصی برای کسانی که این مسئله را توافق کرده اند، ایجاد نمی نماید. تنها برداشتی که از مفهوم منطقه صلح می توان داشت این است که دولتها متعهد می شوند که از ابزارهای نظامی برای تهدید یکدیگر استفاده ننمایند.اما غیر نظامی کردن دریا به معنای رضایت طرفین بر انتقال سلاح ها از منطقه مزبور به نقاط دیگر است. مسئله دیگر تعیین سقف مشخص برای سلاح های و یا پذیرش طرح منطقهه عاری از سلح های هسته ای و یا کشتار جمعی است.
ب) تاکید بر نظام حقوقی موجود: تمسک به معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ و مشترک دانستن این دریا مابین کشورهای ساحلی منافع اقتصادی ایران در دریای خزر را بیشتر تامین می نمود. اما باید توجه داشت که مبتکر این دو معاهده نیز شوروی بود و آزادی کامل کشتیرانی بدون تفکیک میان کشتی های نظامی و غیر نظامی منافع امنیتی وسیعی برای شوروی و تهدیدات عمده ای برای ایران داشته است. این روش تنها از آنرو دارای حسن است که ورود کشتی های کشورهای ثالث و استفاده از اتباع کشورهای بیگانه را ممنوع ساخته است.
ج) تمسک به مفاهیم حقوق دریاها: کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق بین الملل دریاها قابل تعمیم به دریاهای بسته نیست. اما دولتها می توانند از مفاهیم و تعاریف مورد استناد قرار گرفته در این کنوانسیون استفاده نمایند. بطور مثال دولت قزاقستان بطور مکرر صراحتا به کنوانسیون ۱۹۸۲ در یادداشتها و موضعگیریهایش استناد کرده است. ترکمنستان نیز خواهان چنین تسری می باشد و روسیه نیز در برخی از موارد چنین نموده است. از جمله در مورد استفاده از منابع زنده دریای خزر که براساس ماده ۶۴ کنوانسیون ۱۹۸۲ ماهیهای رودخانه پایه (آنادروموس) تنها توسط دولت صاحب مصب قابل صید می باشد. اوزن برون چون از چنین ماهی هایی است، روسیه بدان استناد میکند. این نحوه نگرش به دریای خزر، پیشنهاد می کند که دریای سرزمینی برای هر یک از کشورهای ساحلی به عرض ۱۲ تا ۲۰ مایل دریایی وجود داشته باشد. برخی از کشورها مانند ترکمنستان تا ۴۵ مایل نیز پیشنهاد کرده اند. دراین صورت فراتر از آبهای سرزمینی آبهای آزاد خواهند بود که برای همه کشتیهای همه کشورها قابل تردد خواهد بود. این روش برای ایران اثرات منفی خواهد داشت.
د) ایجاد مناطق دریایی ملی: این روش که توسط آذربایجان از ابتدا پی گیری می شده است برای ایران در صورتیکه روش مشاع مورد قبول همه نباشد، نفع بیشتری خواهد داشت. بر اساس این نظر دریا به مناطق ملی تقسیم خواهد شد و در این مناطق بدون هیچ قید و شرطی دولتها می توانند حاکمیت خود را اعمال کنند. برای ایران در این روش مسئله اساسی وسعت منطقه ایست که در اختیار این کشور قرار خواهد گرفت.
● سهم ایران از دریای خزر:
ایران بر اساس منافع ملی و سیاست های متخذه، از ابتدای فروپاشی به رژیم حقوقی مشاع و یا استفاده مشترک از دریای خزر گرایش نشان می داد. اما در جریان تغییرات در دولت و نگرش های مختلفی که در مورد دریای خزر وجود داشت، نهایتا به تقسیم مساوی دریای خزر رضایت داد. در مورد تقسیم بهررو سهم و منافع ایران می تواند متغیر باشد. هر نوع رژیم حقوقی برای ایران دارای فرصتهای متفاوت است:
الف) اگر دو سر مرزهای زمینی ایران در کناره دریای خزر را به هم وصل نمائیم، خطی پدید خواهد آمد که بنام خط آستارا-حسینقلی معروف است. آب های زیر این خط ۱۱ درصد از کل آبهای خزر است. این خط هیچگاه در زمان اتحاد شوروی برای فعالیت های ایران در خزر مطرح نبوده است، بلکه در فعالیت های مربوط به پرواز هواپیماها بر فراز خزر دو نقطه انتقال نگهداری هواپیما از فرودگاه های ایران به اتحاد شوروی بر روی این خط قرار داشتند. همچنین در نقشه های داخلی اتحاد شوروی از تقسیم بندی دریای خزر برای فعالیت های نفت و گاز در میان جمهوری های داخل اتحاد شوروی نیز از این خط استفاده می گردید. این نقشه ها اکنون مورد استناد آذربایجان برای تقسیم دریای خزر است. گرچه این نکته صحیح است که ایران در دروه اتحاد شوروی از این خط بالاتر نرفته است، اما نباید از نظر دور داشت که براساس پیمان ۱۹۲۱ و قرارداد ۱۹۴۰، این دریا، دریای مشترک ایران و شوروی ذکر گردیده است.
ب) روش دیگر برای تقسیم دریای خزر استفاده از خط میانه با فواصل متساوی از ساحل است. در این صورت هر کشوری که دارای ساحل محدب با خزر است، سهم بیشتری را از آن خود کرده و کشورهای با ساحل مقعر سهم کمتری را خواهند برد. قزاقستان و آذربایجان با ساحل محدب خود بترتیب ۴/۲۸% و ۲۱% را خواهند داشت. روسیه ۱۹%، ترکمنستان۱۸% و ایران ۶/۱۳% از آبهای خزر را خواهند داشت.
ج) ایران در صورت تقسیم دریای خزر پیشنهاد کرده بود که تقسیم بصورت مساوی انجام پذیرد. در اینصورت سهم بیست درصدی ایران دارای نقطه ای کانونی در خزر جنوبی خواهد بود که بدان نقطه میرزا کوچک خان می گویند. این بدان معنی است که از سهم قزاقستان و آذربایجان کم شده و به سهم ایران، ترکمنستان و روسیه اضافه شود. حیدر علیف در این مورد می گوید:"هم اکنون مشکل، رسیدن به تفاهم با ایران است. دراین مورد من از پوتین خواسته ام در مورد یافتن راه حلی برای بن بست مربوط به نظام حقوقی دریای خزر، زبان مشترکی را با ایران بیابد. اعتقاد به داشتن سهم برابر از سطح و کف دریای خزر معقول نیست. زیرا در آنصورت سهم ایران به داخل سواحل آذربایجان و سهم آذربایجان به داخل سواحل روسیه و قزاقستان کشیده خواهد شد."
● چند تحول جدید:
اما در روزهای اخیر چند اتفاق مهم در صحنه خزر افتاد:
الف) پوتین در روزهای ۱۱ و ۱۲ ژانویه ۲۰۰۱ از باکو دیدن کرد. در این سفر طبق بیانیه امضاء شده، آذربایجان از موضع غیر قابل انعطاف خود پائین آمده و در برخی از نقاط بیانیه استفاده از سطح آب بصورت مشترک را تلویحا پذیرفته است. ناظران عقیده دارند که تلطیف موضع آذربایجان در سفر پوتین به همکاری پوتین برای پشتیبانی از فرزند علیف یعنی الهام در منازعه احتمالی بر سر قدرت در پس از مرگ حیدر علیف باز می گردد. البته نباید از نظر دور داشت که بیانیه مشترک دو کشور روسیه و آذربایجان دارای ابهاماتی است که نشان می دهد طرف آذری همچنان بر موضع خود بر تقسیم کامل دریا پای فشرده است.
ب) ویکتورکالوژنی نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور خزر نیز در سفر دیماه خود به تهران از توافق روسیه با کشورهای دیگر سخن گفته بود. روسیه در استراتژی خود در دریای خزر تغییرات عمده داده است. روسیه بدنبال آن است که در عین استفاده از مزایای مربوط به رژیم مشترک در سطح آب که علاوه بر امتیازات شیلاتی و حمل و نقل، فضای وسیع آبی جهت ناوگان نظامی خود دارد، در بستر دریا از مزایای مربوط به رژیم تقسیم سود برد.
ج) در روزهای دوم و سوم اسفند ماه نیز جلسه کارشناسی مسائل خزر با شرکت نمایندگان ۵ کشور در تهران تشکیل گردید. از روسیه کالوژنی نماینده رئیس جمهور، از ترکمنستان شیخ مرادف فرد قدرتمند این کشور، از قزاقستان ابیکایف معاون وزیر امور خارجه، از آذربایجان خلف خلف اوغلو معاون حقوقی وزارت امور خارجه و از ایران علی آهنی معاون وزارت خارجه شرکت کردند. این جلسات که مطابق توافق وزاری خارجه ۵ کشور ساحلی در اجلاس عشق آباد در ۱۹۹۶ می بایست در هر ۶ ماه تشکیل گردد، مدت دو سال بود که تشکیل نگردیده بود. در ابتدای جلسه وزیر امور خارجه ایران طی نطقی تمایل دولت ایران به داشتن نظامی مبتنی بر مالکیت دستجمعی را ابراز داشت. در این جلسه دستور کار گروه کاری ویژه برای تدوین کنوانسیون حقوقی دریای خزرمطرح شده و نظرات کشورها ارائه گردید. همچنین تنظیم بیانیه اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر نیز مورد بحث قرار گرفته است. صفر مراد نیازف رئیس جمهور ترکمنستان پیشنهاد نموده است که با توجه به بن بست موجود در مباحثات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر، مناسب است که سران کشورها با یکدیگر جلسه داشته و به مصالحه راجع به خزر برسند. وی ابتدا پیشنهاد نموده بود که در ۸ مارس (۱۸) اسفند این جلسه تشکیل گردد. اما ایران و روسیه با این تاریخ مخالفت نمودند. نیازاف، پیشنهاد کرد که جلسه در آخر فروردین ۱۳۸۰ تشکیل گردد.
● کار مشکل ایران
به شهر کراسنوودسک باز می گردیم. در همان ساختمان قدیمی، روسای جمهور پنج کشور حاشیه دریای خزر باتفاق پنج وزیر امور خارجه درحالیکه ترکمنستان تمایل خود را مبنی بر غیر رسمی بودن و دوستانه و صمیمی شدن نشست ابراز داشته است. در چنین جلسه ای آنها که با پیراهن های آستین کوتاه آمده اند، قبلا با هم در سیستم آهنین همکار بوده اند و می دانند که رژیم حقوقی یکی از اجزاء مسئله مهمتری بنام دلارهای نفتی است. اما کار آن یکی که دستار سیادت بر سر دارد براستی مشکل است.
مؤسسه مطالعات دریای خزر
منبع : سایت بصیرت