پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
دور تا دور تئاتر
اگر از خوانندگان پیگیر ادبیات نمایشی باشید، حتما تا به حال نمایشنامههای کوچک نشر نی را در کتابفروشیها دیدهاید؛ نمایشنامههایی با عنوان «دور تا دور دنیا» که شامل آثاری خواندنی از نمایشنامهنویسان معروف و خوب دنیاست. تا قبل از تیرماه، چهار جلد از این نمایشنامهها منتشر شده بود و در نخستین ماه از تابستان امسال هفت جلد دیگر نیز به بازار عرضه شد. دور تا دور دنیا با یازده نمایشنامه کوچک «لا موزیکا دومین» نوشته مارگاریت دوراس نخستین نمایشنامهای بود که در این پروژه با ترجمه تینوش نظمجو به بازار آمد که با استقبال خوبی هم روبهرو شد. دوراس درباره این نمایشنامه گفته است: دقیقا ۲۰ سال از «لاموزیکا» تا «لاموزیکا دومین» میگذرد و کمابیش در طول تمام این سالها من این پرده دوم را میطلبیدم. ۲۰ سال است که من صداهای شکسته این پرده دوم را میشنوم، صداهایی شکستخورده از خستگی این شب بیخوابی. زن و مردی که همچنان وحشتزده در این نخستین عشق جوان باقی میمانند و گاه نویسنده سرانجام چیزی مینویسد.»
«داستان یک پلکان» نوشته آنتونیو بوئرو بایخو دومین جلد از این مجموعه است که پژمان رضایی آنرا ترجمه کرده. داستان یک پلکان، نمایشنامهای است با سه پرده، در یک مکان با فاصلههای زمانی طولانی. در این نمایشنامه ماجراهای عاشقانه چند نسل روایت میشود که در همه آنها عشق و آرمانگرایی و حسادت و حسرت و فقر و فریب و نا امیدی در کنار هم وجود دارد.
سومین نمایشنامه «در خانهام ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید» نوشته ژان لوک لاگارس است که ترجمه آنرا تینوش نظمجو انجام داده. نمایشنامهای با درونمایه انتظار که در یک پرده و با پنج شخصیت روایت میشود که در آن، پنج زن در یک عصر تابستانی دور هم جمع شدهاند و تا سحرگاه روز بعد درباره پسر ناپدیدشده خانواده که پس از سالها بیخبری، عصر همین روز به خانه بازگشته است، صحبت میکنند. پس از این سه نمایشنامه، «همه افتادگان» نوشته ساموئل بکت با ترجمه مشترک مهدی نوید و مراد فرهادپور منتشر شد. نمایشنامه رادیویی «همه افتادگان» نخستین اثر نمایشی رادیویی بکت است که در سال ۱۹۵۶ به زبان انگلیسی نوشته شده.
این نخستینباری بود که بکت به زبان مادریاش مینوشت و شاید به همین دلیل است که این اثر با جهان پرتکلف منش ایرلندی پیوندهای بسیار دارد؛ جهانی که بکت پیش از آن را پشت سر گذاشته بود. شخصیتهای نمایش گروه منتخب و کاملی از مقامات و ساکنان محلی هستند که همگی خانم رونی را در سفر کند و طاقتفرسایش به سوی ایستگاه قطار محلی همراهی میکنند. آنان وقت را با پرحرفیهایشان پر میکنند و هر یک به شیوه خاص بهانهای برای غر زدنهای خانم رونی فراهم میآورند.
نزدیک به یکسال طول کشید تا تیر ماه امسال، هفت جلد دیگر به این مجموعه اضافه شد. «تجربههای اخیر» نوشته امیر رضا کوهستانی، «آدریانا ماتر» نوشته امین معلوف با ترجمه حسین سلیمانینژاد، «سه روایت از زندگی» اثر یاسمینا رضا برگردان فرزانه سکوتی، دو نمایشنامه «اسبهای پشت پنجره» و «تماشاچی محکوم به اعدام» اثر ماتئی ویسنییک ترجمه تینوش نظمجو، «خیانت» نوشته هارولد پینتر با ترجمه مشترک نگار جواهریان و تینوش نظمجو و «در یک خانواده ایرانی» به قلم محسن یلفانی، هفت نمایشنامه تازهای هستند که از ایران، فرانسه، رومانی، لبنان و انگلستان انتخاب و به بازار عرضه شدهاند که از این میان «خیانت» پیش از این با ترجمه شعله آذر منتشر شده بود.
خیانت نمایشنامهای است که از پایان، آغاز میشود. در صحنه اول «جری» و «اما» در یک مکان عمومی نشستهاند و گذشتهشان را مرور میکنند. ماجراهایی که «اما» آنها را بیشتر به یاد دارد و برای جری بیشتر شبیه خاطرههاییاست که تصویر چندان دقیقی هم از آنها ندارد.
«اسبهای پشت پنجره» اثر ویسنییک هفت شخصیت دارد که با روایت رفتن یک پسر به جنگ، گفتوگوها و نگرانیهای مادرش با او و بعد آوردن خبر مرگ این پسر آغاز میشود. از این نمایشنامهنویس پیش از این آثار متعددی در ایران ترجمه و چاپ شده که معروفترین آن، «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست... » است که با استقبال خوبی نیز روبهرو شد.
«در یک خانواده ایرانی» نوشته محسن یلفانی، روایت زندگی یک خانواده در دهه ۶۰ ایران است که یکی از اعضای آنها در جبهه شهید و شده و دخترشان نیز در همان سالها اعدام میشود.
«سه روایت از زندگی» اثر یاسمینا رضا نمایشنامهای با دو اپیزود است که در آن خانوادهای قرار است میزبان خانواده رئیسشان باشند که در این بین یک اتفاقاتی نیز برایشان میافتد.
● آغاز سفر با نمایشنامه به دور تا دور دنیا
ممکن است با مرور پروژه «دور تا دور دنیا» سوالهای متعددی در ذهن مخاطبان ایجاد شود. اینکه ایده راهاندازی این پروژه چطور شکل گرفت و چه کسانی شروعکننده آن بودهاند. اینکه این نمایشنامهها و مترجمهایشان بر چه اساسی انتخاب میشوند و حتی چرا در این قطع چاپ میشوند، سوالهایی بود که مهدی نوید به آنها پاسخ داد.
مهدی نوید درباره نحوه شکلگیری ایده پروژه «دور تا دور دنیا» میگوید: سال ۸۲ ایده این پروژه در ذهن من شکل گرفت. آن زمان افشین جهاندیده سرویراستار نشر نی بود و وقتی ایده را با او در میان گذاشتم گفت که به نشر نی بیایم و با آقای همایی صحبت کنم. چون نشر نی یکی از حرفهایترین نشرهای ایران است و علاوه بر آن، همچین پروژهای بار نخست نبود که اجرا میشد. همانطور که نشر نیلا هم از خیلی وقت پیش نمایشنامههایی منتشر کرده و میکند که به پیشبرد ادبیات نمایشی کمک میکند که باید از حمید امجد و محمد چرمشیر به همینخاطر ممنون باشیم. علاوه بر این قبلا هم نشر تجربه نمایشنامههای کوچک چاپ میکرد. منتها مشکلات مالی وقتی وجود داشته باشد پروژههای خوب ممکن است متوقف شوند. به همین خاطر نشر نی را انتخاب کردم چون فکر میکردم توقف آن فقط در صورتیاست که ما کار را انجام ندهیم وگرنه نشر نی از نظر مالی پشتیبان خوبی بود. همه این دلایل باعث شد که فکر کنم با این نشر میتوان پروژه را به خوبی پیش برد. بعد تصمیم گرفتم که شخص دیگری را هم که به زبان فرانسه مسلط باشد انتخاب کنم که کار بهتری ارائه شود که انتخاب من تینوش نظمجو بود که عنوان «دور تا دور دنیا» هم پیشنهاد او بود.
از زمان شکلگیری این ایده تا انتشار نخستین نمایشنامه دو سال طول کشید. در این دو سال روی خیلی از کتابها هم کار کردیم، اما از آنجایی که در ایران اغلب نمیشود کار دو نفره یا گروهی انجام داد، برخی اختلافات باعث شد که من آذر سال گذشته استعفا بدهم و بعد از آن مدیریت پروژه را تینوش نظمجو به عهده گرفت که تا الان نیز ادامه پیدا کرده و مجموعه زیر نظر او منتشر میشود. به جز نمایشنامه «اسبهای پشت پنجره» و «خیانت» باقی نمایشنامهها نیز مال آن دورهای است که با هم کار میکردیم.
او درباره هدف راهاندازی این پروژه میگوید: این که بگویم ایده از من بوده اهمیت ندارد، چون نفس کار در نهایت مهم است. ما در عرصه نمایشنامه فقیریم و هنوز خیلی عقب هستیم. همیشه فکر میکنم اجحافی در چاپ نمایشنامه و پخش آن شده و میشود. ناشر دوست ندارد در کاری که مخاطب خاص و محدود دارد، سرمایهگذاری کند. درباره نمایشنامهها هم نظرمان این بود که از همه کشورها نمایشنامه ترجمه کنیم. سعی کنیم کارهای خوبی را انتخاب کنیم که قبلا کار نشده باشد. در واقع هدف اصلیمان این بود که نمایشنامههایی را که قبلا منتشر نشده، عرضه کنیم.
در جهان نمایشنامهنویسان بسیاری وجود دارند که شاید مشهور نباشند اما آثاری خوب از آنها منتشر شده است. اینکه نمایشنامهها در این پروژه بر چه اساسی انتخاب میشدند و چه ملاکهایی برای مهدی نوید و تینوش نظمجو مهم بود، اینکه نمایشنامهای را برای ترجمه انتخاب کنند، سوالی است که مهدی نوید در جواب آن میگوید: نمایشنامهها را بر اساس المانهای زیادی انتخاب میکردیم. خیلیها را تینوش در فرانسه میشناخت و پیشنهاد میکرد یا من نمایشنامههایی را میشناختم که پیشنهاد میکردم و خیلی وقتها هم خود مترجمها کارهایی را میآوردند که در مجموعه کار کنیم.
غیر از اینکه خود نویسنده و شهرتاش هم برایمان مهم بود، خود نمایشنامه هم به لحاظ سانسور برایمان اهمیت داشت. اینکه کمترین میزان سانسور را داشته باشد و هم کاری باشد که اگر بیرون بیاید، کمی سر و صدا بکند.
این برایمان خیلی مهم بود که کاری بکنیم که به آن توجه بشود. وگرنه ممکن است نمایشنامههای زیادی در ایران منتشر بشود اما کسی به آنها توجه نکند. در کنار اینها، نمیتوان به نقش مترجم در کیفیت اثر منتشر شده بیتوجه بود. به غیر از مهدی نوید و تینوش نظمجو، مترجمهای دیگری نیز در این پروژه همکاری کردهاند. نوید درباره نحوه و ملاک انتخاب مترجمها توضیح میدهد: مترجمهایی که پیشنهاد میکردیم یا من میشناختم یا تینوش. در این سالها با مترجمان زیادی برخورد داشتهام، عمدتا جوان و عمدتا علاقهمند به حوزه تئاتر. اما چیزی که این وسط همهاش من را به خود مشغول میکرد و میکند از یک سو ضعف کمدانشی در فهم ساختار متن اصلی و بیشتر پایین بودن دایره واژگانی فارسی مترجمان است و از سوی دیگر تعجیل و کمحوصلگی آنها.
مترجم در عین اینکه همیشه به متن اصلی خیانت میکند، اما در عین حال نقش بازآفرینی آنرا نیز به عهده دارد. مترجم روایت و قرائت خودش را از متن میدهد، پس دقیقا میشود نویسنده متن، شاید حتی کارش دشوارتر از نویسنده متن اصلی باشد. اما هنوز این درک بین مترجمان ما، خاصه جوانترها، به وجود نیامده است.
ترجمه بیشتر برایشان یک امر مکانیکی است تا یک کار خلاقه. و همین میشود که حالا مثلا در حوزه ادبیات نمایشی با این همه سهلانگاری مواجه میشویم. متاسفانه ما هنوز که هنوز است مترجم تخصصی تئاتر به معنای واقعی کم داریم، شاید به پنجنفر هم نرسد. یکی از مشکلات ترجمه در حوزه نمایشنامه این است که مترجمها وقتی میخواهند زبان محاوره را در دیالوگها بگذارند، فکر میکنند باید شکستهنویسی کرد. یعنی «را» را تبدیل میکنند به «رو» در صورتیکه این نحو زبان است که باید شکسته شود که متاسفانه خیلی از مترجمها این را نمیدانند.
به عنوان مثال خیلیها ماضی نقلی «خوردهام» را وقتی میخواهند محاورهای بکنند، به صورت ماضی ساده مینویسند «خوردم»! به همین خاطر برای انتخاب مترجمها سعی میکردیم کسانی را انتخاب کنیم که این قواعد را بشناسند اما خب خیلیها هم بودند که با این قاعدهها آشنا نبودند و کارشان هم چاپ شد. آثاری که ما مجبور شدیم آنها را بازنویسی کنیم که خب هرچه کار ویراستار بیشتر میشد از درصد قرارداد مترجم هم کم میشد. یکسری از نمایشنامهها را خودمان انتخاب میکردیم و به یکسری از مترجمها میدادیم و نمونه میگرفتیم. کسانی هم با این پروژه کار کردند که کارشان هنوز منتشر نشده مثل احمد پرهیزی، آهو خردمند، شهرام زرگر و مونا مویدی.
مجموعه دور تا دور دنیا، نمایشنامههای جمع و جور و کوچکی هستند که هم حمل کردنشان راحت است و هم دست گرفتن و خواندنشان. مهدی نوید در این باره میگوید: برای تعداد صفحات نمایشنامهها نظرمان این بود که زیر ۷۰ یا ۸۰ صفحه نباشد ولی بالاتر از این هرچه بود، بهتر هم میشد. از نظر قطع نمایشنامه هم همه اتفاق نظر داشتیم. هم من و هم تینوش نظمجو، فرهاد فزونی و آقای همایی. به این خاطر که وقتی نمایشنامه در قطع کوچک چاپ بشود، طبیعتا قیمت پشت جلد آن هم کمتر خواهد بود و علاوه بر اینها، خواندن نمایشنامههای کوچک برای تئاتریها راحتتر است. حتی در نظرم این بود که وقتی نمایشنامهای کوچک باشد آنهایی که میخواهند تئاتر بازی کنند و از روی نمایشنامه بخوانند، راحتتر میتوانند آنرا دست بگیرند و تمرین کنند. جدای از آن چون این نمایشنامهها سری هستند، در اندازههای کوچک بهتر و قشنگتر میشوند.
به نظر میرسد در استقبال مخاطبان ادبیات نمایشی، علاوه بر قیمت کتابها و اندازهشان، عوامل دیگری مثل طرح جلد نیز تاثیرگذار باشند. نوید در این باره معتقد است: تا الان ۱۱ تا نمایشنامه منتشر شده که با استقبال خوبی هم روبهرو شده. چیز دیگری که خیلی در استقبال از کارها نقش داشت، طرح جلدهای مجموعهها بود که همین مسئله، امر مهمی ست. الان میدانم که چاپ نمایشنامه اول تمام شده و باقی هم با استقبال خوبی روبهرو شدهاند.
او درباره ویرایش این آثار نیز میگوید: ویرایش این مجموعهها تا شماره چهار به عهده من بوده. از اول هم قرارمان با تینوش نظمجو این بود که ویرایش مجموعهها را من انجام بدهم و انتخاب نمایشنامهها بر عهده او باشد. اما از شماره چهار به بعد که دیگر من با این پروژه همکاری نکردم، مسوولیت ویرایش به عهده من نیست.
مریم مهتدی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست