چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
ضعف تئوریها در تبیین انقلاب ایران
انقلاب اسلامی ایران پرسشی مهم در ذهن انسان غربی ایجاد كرده است. كثرت كتاب ها، پایان نامه ها، مقاله ها، كنگره ها و همایش هایی كه تا كنون از جانب غرب درباره انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است، بهترین مؤید این ادعاست.
این در حالی است كه غرب به دلیل ساحت تنگ مادی كه در آن شكل گرفته و قوام یافته است، هرگز نتوانسته و نخواهد توانست كه حداقل ساحت قدسی و معنوی انقلاب اسلامی را ـ كه جوهره و اساس آن است ـ فهم كند. این مقاله در صدد است تا به برخی از تفسیرهای اشتباه و نادرست نظریه پردازان غرب كه درباره ماهیت انقلاب اسلامی ارائه شده اند، اشاره كند.
فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی ایران خود را با فلسفه سیاسی غرب درگیر كرده است و از بنیان، پیش فرض ها، مبانی، اصول، متد و غایات، آن را به چالش كشیده است.
این چالش به قدری سریع و در عین حال، فراگیر بوده است كه در غرب، نظریه پردازان انقلاب ها را با حیرت و سرگردانی روبه رو كرده است.«در واقع، مطابق نبودن و ناسازگاری پاره ای از تئوری های انقلاب، بر انقلاب اسلامی، نظریه پردازان بسیاری را دچار مشكل و به تعبیر لاكاتوش، آنان را مجبور به رفو كردن و ترمیم های متعددی در تئوری هایشان كرد.»
این اعتراف ها فقط به بخشی از این واقعیت اشاره دارد: تدا اسكاچ پل كه قبل از انقلاب اسلامی، بر اساس نظریه ساخت گرایانه خود به تحلیل انقلاب های اجتماعی می پرداخت، پس از آن، به شكست نظریه خویش اعتراف می كند و می نویسد:
سقوط شاه ایران و به راه افتادن انقلاب ایران موجب تعجب ناگهانی ناظران خارجی ـ از دوستان آمریكایی شاه گرفته تا روزنامه نگاران و متخصصان سیاسی و متخصصان علوم اجتماعی از جمله افرادی مانند من كه متخصص مسائل «انقلاب» هستم ـ شد. این انقلاب بی شك شرایط یك «انقلاب اجتماعی» را داراست.
با وجود این، وقوع آن بویژه در جهت وقایعی كه منجر به سقوط شاه شدند، انتظارات مربوط به علل انقلاب ها را كه من قبلاً در تحقیق تطبیقی ـ تاریخی ام درباره انقلاب های فرانسه، روسیه و چین تكامل و توسعه بخشیده ام زیر سؤال برد.
نكته جالب توجهی كه اسكاچ پل مطرح می كند، سرگردانی و حیرانی تحلیلگران غربی و تحقق نیافتن پیش بینی آن ها حتی در ادامه و استمرار انقلاب اسلامی است. وی درباره نوع تحلیل ها و پیش بینی های تحلیلگران غرب درباره آینده، پس از پیروزی انقلاب ایران می نویسد:
«بسیاری از ناظران غربی امیدوار بودند كه لیبرال های متمایل به غرب، رژیم سیاسی جدید را شكل دهند. سپس، در حالی كه سال ۱۹۷۹ سپری می شد، لیبرال های جبهه ملی در همه زمینه ها مغلوب روحانیان و دیگر مردم طرفدار یك جمهوری اسلامی قاطع شدند. در این جمهوری برای یك رهبر مذهبی عالی، قدرت های فوق العاده در نظر گرفته شده بود.»
«رابرت. دی. لی» پروفسور علوم سیاسی در دانشگاه كلرادو نیز، در این باره می نویسد:«انقلاب اسلامی پیچیده و اسرارآمیز به نظر می رسد، مساوات طلب است، اما در عین حال، سنتی نیز به نظر می رسد. بیگانه گریز است، اما بندرت انزواگراست و همانند انقلابهای فرانسه، روسیه و یا تجربه آمریكا نیست. نظریه های علوم اجتماعی درباره نوسازی، خواه ماركسیست، خواه ملهم از سرمایه داری لیبرالی نتوانستند وقوع آن را پیش بینی كنند و هنوز توضیح قانع كنندهای برای آن نداده اند. تنها در دل تاریخ اسلام، می توان معنایی برای این جنبش عظیم، كه جهان اسلام را درنوردیده است، پیدا كرد.»
فواز ای. جرجیس می نویسد:«گری سیك ـ عضو ستاد كمیسیون امنیت ملی در امور ایران و معاون ارشد برژینسكی در طول بحران گروگانگیری در ایران ـ بر این باور است كه هسته اصلی برداشت نادرست ایالات متحده از ایران یك شكاف عمیق فرهنگی است؛ شكافی كه مبتنی بر تضاد بین دو نظام ارزشی و مفاهیم جهانی ـ یعنی جهان بینی خدا سالاری اسلامی امام خمینی (ره) در مقابل جهانبینی اساساً سكولار غربی كارتر ـ است.
در این باره، سیك اذعان می كند كه مقام های آمریكایی [پذیرشِ] فراخوان [امام] خمینی (ره) برای تأسیس یك دولت اسلامی را محال یافتند، زیرا این امر، با سنت غربی انقلاب های مذهب زدا در كل تاریخ مغایر بود.»
نیكی آر كدی می نویسد: «انقلاب ایران حتی با الگوها و انتظارات كسانی كه از اوضاع ایران بخوبی مطلع بودند نیز سازگار نبود. پیش تر در كجای جهان دیده شده بود كه رهبر یك مذهب جا افتاده، سردمدار پرشور و پرآوازه یك انقلاب برضد یك حكومت سلطنتی شود، آن هم حاكمی كه مدعی حقانیت خود و پیوندش با گذشته ملّی سرزمین اش و حقانیت برنامه های اصلاحی خویش بود؟»
برخی از نویسندگان داخلی نیز در تحلیل خود از انقلاب اسلامی به گیجی و حیرت غرب در برابر آن اعتراف كرده اند.
برای نمونه حمیرا مشیرزاده می نویسد: «با وجود وسعت تلاش های علمی برای نظریه پردازی درباره انقلاب كه علی القاعده باید به پیش بینی پذیری این پدیده منتهی می شد، كمتر كسی قبل از شروع ناآرامی های منتهی به انقلاب اسلامی در ایران و حتی تا مدت ها پس از بركناری شاه، سقوط نظام پادشاهی و تشكیل نظام جدید جمهوری اسلامی به جای آن، حتی امكان ایجاد تزلزل در «جزیره ثبات» خاورمیانه را پیش بینی می كرد.»
منصور معدل می نویسد: «انقلاب ایران نوعی بی هنجاری و سردرگمی جدی را برای بسیاری از نظریه های موجود انقلاب به وجود آورده است. انقلاب ایران بدون آن كه دولت از هم پاشیده باشد، اتفاق افتاد، بدون آن كه با بحران های جدی اقتصادی یا سیاسی مواجه شده باشد، حتی بدون وجود گروه یا طبقات مشاركت كننده ای كه دارای منابع سازمانی ضروری برای از كار انداختن قدرت مهیب دولت باشند.»
با وجود اعتراف نظریه پردازان غرب مبنی بر حیرت و شگفتی در برابر انقلاب اسلامی، آن ها از وجوه متفاوت درباره انقلاب اسلامی نظریه پردازی كرده اند و اغلب یا از سر جهل و یا از سر تجاهل به نتایج غیرواقعی و تحریفی رسیده اند.
● انقلاب ایران، انقلابی ماركسیستی نبود
یكی از اشكالاتی كه الویه روا در كتاب «تجربه اسلام سیاسی» بر انقلاب اسلامی بیان می دارد این است كه این انقلاب متأثر از آموزه های ماركسیستی است:
در ایران معاصر نظریه های التقاطی و آمیزه های فراوانی وجود دارد، مانند اختلاط نظریه های فلسفی هگل و اسلام، اختلاط ماركسیسم و اسلام و... مجاهدان خلق بویژه در این راه خیلی پیش رفتند، اگرچه روحانیان در ردّ این نظریه های التقاطی می كوشیدند، اما این تأثیرات را بر جوانان مشاهده می كنیم. می توان گفت كه یكی از علل عمده این تأثیر، وزن ماركسیسم در ایران بوده است كه با كشورهای عربی مقایسه كردنی نیست. حزب توده از جمله قدیمی ترین احزاب كمونیست جهان بود كه روشنفكران بااستعدادی در صفوف آن منسجم بودند.»
مشابه این ادعا در كتاب «ایران بین دو انقلاب» از جانب یرواند آبراهامیان نیز اظهار شده است كه معتقد است در دوره سال های ۲۰ تا ۳۲ روشنفكران توده مردم را در برابر قدرت حاكم سازمان دادند.
بنابراین عقیده توده های ناراضی از سوسیالیسم و ناسیونالیسم غیرمذهبی الهام می گرفتند.
به نظر می رسد هدف این نویسندگان از طرح این اشكال این است كه نخست: انقلاب اسلامی یك انقلاب ناب دینی نیست، بلكه آمیزه ای از آموزه های دینی، ایرانی و ماركسیستی است! ثانیاً این انقلاب مانند هر انقلاب جهان سومی دیگر، در هر حال به یك كشور پیشرفته توسعه یافته (شوروی سابق) وابسته است و با این حساب، یك انقلاب مستقل به حساب نمی آید! ثالثاً انقلاب اسلامی یك انقلاب به رهبری روشنفكری و نه به رهبری روحانیت است به همین دلیل لغزیدن گروه هایی چون مجاهدان خلق به دامان ماركسیسم، نازل منزله لغزیدن انقلاب اسلامی به دامان ماركسیسم تلقی می شود!
رابعاً با دیرینه حساب كردن سابقه حزب توده ـ كه تا زمان پیروزی انقلاب به حداكثر چهار دهه تاریخ می رسد ـ تاریخ ریشه ای و چهارده قرن اسلام در ایران را به طور تلویحی انكار كنند. تنها با همین میزان بسط و تصریح گزاره های اصلی این نظریه ، فقر آن در تبیین ماهیت «انقلاب اسلامی» وضوح انكار ناپذیری می یابد.غرب هرگز نتوانست ساحت قدسی و معنوی انقلاب را درك كند . مطابق نبودن پاره ای از تئوری ها ی انقلاب ، بر انقلاب اسلامی، نظریه پردازان غربی را دچار ناكامی در فهم و به تعبیر لاكاتوش مجبور به رفوكردن و ترمیم در تئوری هایشان كرد . در بخش نخست مقاله ، مؤلف به ضعف تئوری های انقلاب برای تبیین انقلاب اسلامی از زبان نظریه پردازان غربی اشاره كرد و در این بخش به نتایج تحریفی و غیر واقعی آنان اشاره می كند.
● انقلاب ایران، انقلابی صرفاً جهان سومی و ضد امپریالیستی نبود
یكی دیگر از شبهه هایی كه الویه روا درباره انقلاب اسلامی مطرح كرده این است كه انقلاب ایران بیش از آن كه انقلابی اسلامی باشد، انقلابی جهان سومی است: «جهان سومی بودن یكی دیگر از خصوصیات انقلاب اسلامی ایران است. در زمان حیات آیت الله خمینی، مطبوعات ایران سخت انقلابی بود و به طور مداوم از حركت های انقلابی غیرمسلمان مانند ساندینیست ها، كنگره آفریقای جنوبی و انقلابیون ایرلند شمالی پشتیبانی می كرد، در حالی كه از نقش و اهمیت حركتهای اسلامی به اصطلاح محافظه كار مانند مجاهدان افغان چشم می پوشید. گویی رشته جهان سومی انقلاب ایران نسبت به پیوند اسلامی آن قوی تر بوده است.»
در این اشكال، دو نوع از روش های علمی رایج در نظریه پردازی غرب به كار رفته است. از سویی، در این تحلیل، روش تعمیمی به كار رفته است كه بر اساس آن، نظریه پردازی غرب (بویژه در روش های تحقیقی شرق شناسی كلاسیك و نیز بتازگی در روش تحقیقی ساختارگرایان) به دنبال یافتن علت العلل یا علت شامل و عامی هست كه بتواند همه رخدادها و تحولات را تحلیل و تفسیر كند. به نظر می رسد مفاهیمی چون جهان سومی، ضد امپریالیستی و... به همین منظور تولید شده اند. در این استدلال، مفهوم جهان سوم، مفهومی عام است كه با آن می توان تحولات بخش وسیعی از مناطق آسیا، آفریقا و آمریكای جنوبی را توضیح داد.
از سوی دیگر، روش مهم دیگری كه در این اشكال به كار رفته ، روش تقلیلی است. در این روش تلاش می شود تا امر واقع یا موضوع و مفهوم مورد بحث از سطح كلان خود به سطح نازل تری تنزل یابد. برای نمونه نهضتی با فرایند پیچیده كاملاً دینی به سطح نازل نزاع طبقاتی، خصومت های اقتصادی، جنگ قدرت، مبارزه ضد امپریالیستی و... تنزل می یابد. نمونه این گونه تحلیل ها را می توان در تبیین نیكی آر.
كدی از نهضت دینی حضرت امام (ره) مشاهده كرد. از نظر وی، وجه مشترك نوع نهضت ها و انقلاب های ایرانی در چند سده اخیر ـ از جمله نهضت های تنباكو، مشروطه، نفت و ۱۳۵۷ ـ وجود احساسات ضد امپریالیستی در آن هاست. وی با صراحت می نویسد: «همه قیام های ایران یك صبغه قوی ضد خارجی در زمینه های فرهنگی و سیاسی داشته اند». كدی به طور آگاهانه در صدد است تا صبغه ضد امپریالیستی این نهضت ها را بر رنگ دینی آن ها غلبه دهد. از همین روست كه وی علاوه بر این كه به هنگام مقایسه دو نهضت سید جمال و امام خمینی (ره) تصریح می كند كه «هر دو حركت را می توان بیشتر یك عكس العمل سیاسی و نه روحانی، بر ضد امپریالیسم غرب دانست». همچنین، تلاش می كند تا دایره حس ضد امپریالیستی را چنان گسترده كند كه بتواند حضور نیروهای غیرمذهبی را در برخی از نهضت ها و انقلاب ها هم توجیه و تبیین كند:
«ماهیت اسلامی واكنش های اخیر حتی از سوی بسیاری از رهبران غیرمذهبی را بعضاً می توان به واسطه همراهی سلطه غرب با استثمار فرهنگی غربی و حكومت پهلوی با گرایش های غیر مذهبی تفسیر كرد.»
مسلم است كه انقلاب های ایران هم رنگ جهان سومی و هم در بیش تر آنان رنگ ضد امپریالیستی داشته است، اما به نظر می رسد آن چه موجب انحراف و بلكه تحریف نظریه پردازان غرب شده این است كه گمان برده اند اگر این نهضت ها دینی تلقی شود، دیگر هیچ سهمی برای این مفاهیم گفته شده باقی نخواهد ماند. این در حالی است كه شاید هیچ چیز نتواند همچون آموزه های دینی ـ بویژه دین اسلام ـ توده مردم را برای مقابله با امپریالیسم بسیج كند. با چه مكانیسمی بهتر از فتوای تحریم تنباكو می توان فقط در مدت زمان سه شبانه روز همه توده های كشور پهناوری همچون ایران را در برابر قراردادی مانند رژی به آگاهی رساند و بسیج كرد؟ با چه ابزاری و در چه فرایندی می توان مردمانی با دست خالی را در برابر دیكتاتوری تا دندان مسلح، به مقاومت كشاند و به پیروزی رساند؟
در یك انقلاب اجتماعی، مسلم است كه علل و عوامل بسیار زیاد و متفاوتی سهیم اند، اما به نحو اصلی و تبعی؛ یعنی می توان به علتی اشاره كرد كه اگر حذف شود، دیگر علل اگرچه حضور دارند نمی توانند حركت توده را به انقلاب تبدیل كنند. ادعای نگارنده بر این است كه آن علت اصلی و اساسی در همه نهضت های چند سده اخیر كشورمان ـ البته با تفاوت در شدت و ضعف ـ علت دینی بوده است و دیگر علت ها (اعم از علل و عوامل اقتصادی، سیاسی، نظامی و...) به عنوان علل و عوامل تبعی كه بیش تر نقش كاتالیزور را داشته اند، عمل كرده اند. البته دست كم برخی تحلیل های نظریه پردازان غرب كاملاً به این مطلب توجه دارند و اشتباه آن ها بیش تر در تعیین مصداق علت اساسی است.
● انقلاب ایران، معلول شكست در نوسازی نبود
«میشل فوكو» (۱۹۸۴ ـ ۱۹۲۶) انقلاب ایران را نتیجه یك «نه» عمومی به نوسازی و مدرنیسم می داند:
«احساس كردم كه در رویدادهای اخیر، عقب مانده ترین گروه های جامعه نیستند كه در برابر نوعی نوسازی بیرحم، به گذشته روی می آورند، بلكه همه یك جامعه و یك فرهنگ است كه به نوسازی كه در عین حال كهنه پرستی است «نه» می گوید. بدبختی شاه این است كه با این كهنه پرستی، همدست شده است. گناه او این است كه می خواهد به زورِ فساد و استبداد ، این پاره گذشته را در زمانی كه دیگر خریداری ندارد، حفظ كند.
آری! نوسازی به عنوان پروژه سیاسی و به عنوان اساس دگرگون سازی جامعه در ایران به گذشته تعلق دارد. سیاست جهانی و نیروهای داخلی از همه برنامه «كمالیسم» برای پهلوی ها استخوانی باقی گذاشتند كه به آن دندان بزنند: استخوان نوسازی را. و اكنون همین نوسازی است كه از بنیاد نفی می شود، آن هم نه فقط به خاطر انحراف هایش بلكه به سبب اصل بنیادش. امروز در ایران، خودِ نوسازی است كه سربار است.
هدف رضا شاه از غصب تاج و تخت سه چیز بود : ملّی گرایی، لاییسیته و نوسازی؛ اما پهلوی ها هیچ گاه نتوانستند به دو هدف اول برسند. كار ملی گرایی و لاییسیته هم بسیار دشوار بود، زیرا در واقع این مذهب شیعه بود كه بنیاد اساسیِ آگاهی ملی را می ساخت. پس تمنا می كنم كه این قدر در اروپا از شیرین كامی ها و شوربختی های حاكم متجددی كه از سَرِ كشور كهن سالش هم زیاد است، حرف نزنید. در ایران آن كه كهن سال است، خود شاه است. او پنجاه سال، صد سال دیر آمده است. امروز كهنه پرستی پروژه نوسازی شاه، ارتش استبدادی او و نظام فاسدِ اوست. كهنه پرستی خودِ رژیم است.»
بابی سعید در مقام تحلیل این كه چگونه در جوامع اسلامی كمالیسم جای خود را به اسلام گرایی داد، می نویسد: چرا فقط اسلامگرایان باید از شكست گفتمان كمالیستی سود ببرند؟ برخی اندیشمندان این امر را چنین تبیین كرده اند كه ملی گراها در قدرت بودند و كمونیستها در زندان، در نتیجه در یك فرایند حذف، مقام طغیان به اسلامگرایان داده شد. حتی اگر ما در مقام استدلال، اعتبار این توصیف را بپذیریم، هنوز روشن نیست چرا شكست رژیمهای كمالیستی زمینه را برای پاگیری گفتمانهایی دیگر مانند لیبرالیسم و دموكراسی اجتماعی مهیا نكردند؟» همین پرسش را می توان از میشل فوكو پرسید كه چرا انزجار مردم ایران از نوسازی شاه، به اسلام گرایی ختم شد؟ چرا به رقیب بالفعل و مشهور آن یعنی سوسیالیسم شرقی نرسید؟ میشل فوكو و دیگر كسانی كه انقلاب ایران را عكس العمل در برابر نوسازی شاه می دانند، هرگز تبیین نكرده اند كه چه ملازمه ای می تواند میان انزجار از نوسازی و اسلام گرایی وجود داشته باشد؟
انقلاب ایران، انقلابی اقتصادی نبود
منصور معدل دیدگاه كسانی را كه برای انقلاب ایران ماهیتی اقتصادی قائل اند، این گونه بیان می كند: «سیاست های اقتصادی حكومت در جانبداری از بورژوازی وابسته و سرمایه داری بین المللی، دشمنی طبقات مالك مانند تاجران، خرده بورژواها و زمین داران را برمی انگیخت. در نتیجه، این طبقات مصمم به شركت در فعالیتهای جبهه مخالف شدند.
افزون بر آن، توسعه صنعتی دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رشد شمار كارگران صنعتی را به ارمغان آورد و به لحاظ محتوا، انقلاب ایران ثمره هم پوشانی دو مجموعه اختلاف بود. نخستین آن، اختلاف تاجران و خرده بورژواها با سرمایه داری بین المللی و بورژوازی وابسته بود، این اختلاف در به دست گرفتن كنترل بازار ریشه داشت. اختلاف دوم بین كارگران و سرمایه داران بود كه در نتیجه مشكلات اقتصادی دهه ۵۰ شدت گرفت. این مشكلات تا حدّی نتیجه آسیب پذیری ایران نسبت به نوسان های اقتصاد جهانی و تورم بود كه منشأ بیرونی داشت.» وی سپس در نقد این دیدگاه می نویسد: «با این همه، مشكلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی، هیچ یك پیدایش بحران انقلابی اواخر دهه ۵۰ را توجیه نمی كنند.
بحران انقلابی هنگامی روی داد كه كنش های گروه های ناراضی با گفتمان انقلابی شیعه شكل گرفت. بنابراین، نظریه فرایندهای تاریخی ای كه به رشد گفتمان شیعی به عنوان ایدئولوژی غالب جبهه مخالف انجامید، جنبه مهمی از تشریح عوامل انقلاب ایران است. گفتمان انقلابی شیعی به نوبه خود، مشكلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی دهه ۵۰ را به بحران انقلابی مبدل كرد. ساختار نمادین و آیین گرایی آن به بسیج انقلابی مردم برضد حكومت كمك كرد و مجرای ارتباط مؤثری را میان مشاركت كنندگان در انقلاب فراهم آورد. همچنین گفتمان انقلابی شیعی، به مبارزه برای قدرت و نیز اختلاف طبقاتی در دوره پس از انقلاب سر و سامان داد.» وی، استدلال دیگر طرفداران نظریه اقتصادی در انقلاب ایران را این گونه بیان می كند:
«نظریه ای اقتصادی، انقلاب ایران را این گونه تبیین می كند كه ایران، كشوری كه جزیره صلح و ثبات در آبهای خروشان سیاست جهان شناخته می شد، در اواسط دهه ،۱۹۷۰ با مشكلات اقتصادی مواجه شد. دیری نگذشت كه این مشكلات به صورت یك بحران عمده انقلابی درآمد؛ بحرانی كه به سرنگونی یكی از دیرپاترین نهادهای پادشاهی جهان انجامید. رشد اقتصادی سریع در دهه های ۱۹۶۰ و ،۱۹۷۰ بحرانی اقتصادی را به دنبال داشت؛ این بحران حالتی فكری در مردم پیش آورد كه آن ها را نسبت به جاذبه بنیادگرانه [امام] خمینی(ره) بسیار آسیب پذیر كرد.»
معدل، در نقد این دیدگاه نیز می نویسد: «اما این استدلال نیز مشكل آفرین است، زیرا با آن كه رشد اقتصادی پیش از انقلاب بی سابقه بود، ولی به مشكل اواخر دهه پنجاه نمی توان بحران نام نهاد. هرچند كه وجود پاره ای مشكلات اقتصادی به نارضایتی عمومی در جامعه كمك می كرد، اما ماهیت این مشكلات چندان نبود كه فاصله تحمل ناپذیری میان توقع و توفیق پدید آورد و در نتیجه موجب سردرگمی و آشفتگی افراد شود.»
میشل فوكو نیز تأكید می كند كه اگر انقلاب اسلامی ایران، انقلابی اقتصادی بود، نباید قشرهای مرفه ـ از جمله كاركنان هواپیمایی ملی ایران یا كارگران پالایشگاه آبادان ـ در آن شركت می كردند. در آن زمان، مشكلات اقتصادی در ایران آن قدر جدّی نبود كه بتواند ملتی را در گروه های صد هزار نفری، در گروه های میلیونی به خیابان ها بكشاند و سینه های عریان خود را سِپَر گلوله سازند.
حجت الاسلام احمد رهدار
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست