دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

تنش‌های مسکو و واشنگتن


تنش‌های مسکو و واشنگتن
همه عادت كرده‌اند كه سیاست‌های بوش در خاورمیانه را در همه زمینه‌ها محكوم كنند اما خوانندگان فیگارو كه صبر و حوصله خواندن مقالات مرا در سال‌های اخیر داشته‌اند، می‌دانند كه من در این عادت شریك نیستم: نه در مورد سیاست بوش در قبال ایران و نه در مقابل سیاست او در قبال عراق.ایران به‌شدت در موضع تدافعی قرار گرفته و در عراق به جای جنگ داخلی كه همه انتظار وقوع آن را داشتند، ‌در حال حاضر شاهد آشتی میان سعودی‌ها و ایرانی‌ها هستیم. در عوض، باید به یك نكته مهم توجه داشته باشیم: انزوای آمریكا در دوره آخر ریاست جمهوری بوش به پدیده‌ای بسیار جدی تبدیل می‌شود.در این زمینه باید نگاهی به روابط میان آمریكا و روسیه بیندازیم. این روابط تا حد قابل ملاحظه‌ای تیره شده‌است، در حالی‌كه آمریكا می‌توانست سیاست دیگری را در پیش بگیرد،‌ همان سیاستی كه كاندولیزا رایس در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ می‌خواست در قبال روسیه اجرا كند اما كسانی مانع او شدند. در حال حاضر، تصمیم آمریكا برای استقرار نخستین پایگاه‌های دفاع ضدموشكی در خاك لهستان و جمهوری چك، نقطه اوج سیاست تحریك‌آمیز واشنگتن در قبال روسیه به شمار می‌رود اما این سیاست به‌راستی بر مبنای یك استدلال استراتژیك منطقی و هماهنگ تنظیم نشده است.
در ابتدای همكاری‌های استراتژیك میان آمریكا و روسیه، آمریكا قصد داشت همان تجربه‌ای را تكرار كند كه رونالد ریگان در زمینه دفاع ضد موشكی در پیش گرفته بود اما این بار آمریكایی‌ها می‌خواستند از برتری موشكی خود در قبال روسیه یا چین، نهایت بهره‌برداری را نمایند اما همین مساله سبب شد كه آمریكا با مانعی جدید روبه‌رو شود: تلاش‌های مبهم و ناشناخته كشورهایی مانند كره شمالی، ایران، لیبی و شاید در آینده تلاش‌های كشورهایی نظیر پاكستان، مصر یا عربستان سعودی در زمینه موشك‌های تهاجمی یا تدافعی. در این برهه زمانی، روس‌ها نشان دادند كه نسبت به لغو معاهده ABM كه آزمایش‌های موشكی در فضا را ممنوع می‌كرد، بی‌میل نیستند اما اگر مجموعه اقدامات خصمانه دولت بوش در قبال روسیه را در نظر بگیریم دچار سرگیجه می‌شویم، آنهم در شرایطی كه آمریكا می‌توانست روسیه را متحد خود كند. آمریكایی‌ها از تروریست دانستن چچن‌ها سر باز زدند، درحالی‌كه در مورد ارتباط جدایی‌طلبان چچن و القاعده هیچ شكی وجود ندارد. در مقابل، آمریكا به سیاست خود برای تبدیل‌كردن گرجستان به كشوری ضدروسی ادامه دادند. در ضمن، برخلاف منافع كلی غرب، ‌آمریكا به‌شدت از عضویت اوكراین در سازمان ناتو دفاع نمود، درحالی‌كه كشورهایی چون اتریش، سوئد و فنلاند همچنان كشورهای بی‌طرف به شمار می‌روند. آمریكا از انجام هرگونه همكاری فنی در زمینه فضایی با روسیه سر باز زد. در زمینه امنیتی و اطلاعاتی، هرچند همكاری ضد تروریستی سرویس‌های اطلاعاتی آمریكا و روسیه در دوران جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱، بسیار ثمربخش بود، آمریكایی‌ها از ادامه این همكاری‌ها خودداری كردند.
مسلماً روس‌ها بچه نیستند و همه این مسائل را به خوبی درك می‌كنند. همكاری‌های فعلی روسیه با ایران گویای آگاهی آنها نسبت به اقدامات آمریكا علیه مسكو است. نشانه دیگر واكنش روس‌ها دستگیری و سپس آزاد ساختن مرد شماره ۲ القاعده، الظواهری در سال ۲۰۰۰ در منطقهٔ قفقاز توسط روس‌هاست. آیا روس‌ها می‌خواستند بر سر الظواهری معامله كنند؟
آیا الظواهری پول هنگفتی برای آزادی خود پرداخته بود؟ یا اینكه روس‌ها از اهمیت سیاسی كسی كه دستگیر كرده بودند، آگاه نبودند؟در هر صورت،‌ همزمان با محاصره تكنولوژیك روسیه، آمریكا كشورهای اسلاو اروپا را تشویق به اتخاذ مواضع ضدروسی كرد. در حال حاضر، آمریكا مشغول تشویق‌كردن روسیه به وارد شدن در یك مسابقه تسلیحاتی جدید است و در ضمن عملكرد آمریكا كم‌كم فرانسه و آلمان را وادار می‌كند كه در برخی ارتباطات خود با آمریكا تجدیدنظر كنند.
آیا باید به این بحران دامن زد، یا برعكس باید تلاش كرد كه وحدت نظر و درك متقابل میان اعضای دائمی شورای امنیت برای جنگ علیه تروریسم مجدداً برقرار شود؟ برای فرانسه و آلمان (نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه هر چه باشد)‌پاسخ به این سوال كاملاً مشخص است.
الكساندر آدلر
منبع: روزنامه فیگارو
منبع : روزنامه تهران امروز