جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


قدیمی ترین متون ترجمه شده


۱-قدیمیترین بحث ترجمه درباره ترجمه متون مقدس از عبرانی به آرامی است. یهودیان از همان ابتدا بر آن بودند که ترجمه نوشته های مقدس جایز است و تورات عبری به آرامی سپس به یونانی و به سایر زبانها برگردانده شد .
۲- در نظر مسیحیان ترجمه انجیل نه تنها جایز بلکه واجب است و برخی از ترجمه ها خود تقدس دارند. از جمله ترجمه لاتینی کتاب مقدس به نام وولگات .
۳- موضع مسلمانان کاملا متفاوت است. ترجمه قرآن نه تنها تشویق نمیشود بلکه مشخصا قدغن شده است. قران کتاب آسمانی، غیر قابل تقلید، خلقت ناپذیر و جاودانی است،‌ و ترجمه آن عملی گستاخانه و بی اعتنایی به مقدسات محسوب میشود. ( از دیدگاه مسلمانان عرب ) از قرآن البته ترجمه هایی شده است. اکثر مسلمانان امروزی عربی نمیفهمند و کلام الهی می‌باید به نحوی به آنها افاده گردد. این کار به صورت تفسیر انجام میپذیرد .
۴- نیاز به آموختن زبانهای خارجی از دیرباز نزد مسیحیان احساس شده بود. مسیحیان زبان بومی اشان هر چه بود اگر میخواستند فاضل و تحصیل کرده به شمار روند میبایست دو زبان باستانی – لاتینی و یونانی- و اگر میخواستند متون مقدسشان را به زبان اصلی بخوانند دو زبان دیگر- عبرانی و آرامی- بیاموزند. از این گذشته خودشان هم به زبانهای متعدد صحبت میکردند: رشید الدین فضل الله مورخ ایرانی قرن چهاردهم،‌با شگفتی مینویسد که"‌فرنگان بیست و پنج لغت سخن میگویند و هیچ طایفه زبان طایفه دیگر فهم نکند"
۵- زبانهای متعدد در نزد مسلمان یا از بین رفت یا بی اهمیت گردید. و هر گاه چیزی از آنها بر جا ماند به صورت مکتوب در متون و مناسک مذهبی بود. پس از گسترش اسلام تنها زبان عربی مهم شمرده میشد. مسلمان عربی زبان برای چه زحمت فراگرفتن زبانهای کفار و وحشیان خارج از مرزهای دیار اسلام را به خود دهد؟عربی همه احتیاجات او را فراهم میساخت، و اگر کسی را با او صحبتی است برود عربی یاد بگیرد. این عینا حالتی نیست که امروزه در قسمتهایی از جهان انگلیسی زبان به چشم میخورد؟
۶- اندکی بعد ابتدا یک زبان(‌فارسی)‌سپس زبان دیگر(‌ترکی)‌به کشورهای عربی زبان افزوده شد. اما در خاورمیانه اسلامی و در شمال افریقا زبان دیگری نبود هر چه بود نوعی گویش محلی بود نویسنده عربی در قرون وسطا میگوید:" زبان کامل زبان عربی است و کمال بلاغت سخنوری اعراب است،‌ بقیه ناقص اند. زبان عربی در میان سایر زبانها همچون اندام انسان در میان حیوانات است. همانگونه که انسان اشرف مخلوقات است زبان عربی هم غایت کمال زبان بشری و هنر نویسندگی است.
۷- اما در جنگها و یا قراردادها اقتصادی استفاده از دیلماج اجتناب ناپذیر مینمود. اولین دیلماجها شامل دریانوردان،‌ اسرا،‌ و پناهندگان بودند که زبان دومی را یاد گرفتند.
۸- بیشتر دولتهای اروپایی دیر یا زود بر آن شدند که نمیتوان به این افراد تکیه کنند و چاره ای نیست جز این که جوانان خود را آموزش دهند. جوانان انگلیسی فرانسه اتریشی و روسی ماموریت یافتند که زبان بیاموزند. فرانسویان با نوعی کار اموز زبان به این امر پرداختند. اینها را پس از آموزش مقدماتی در سفارت آن کشور در سمتی که امروز انترن میخوانیم به خدمت میفرستادند. اتریشیها در مرحله ای اصرار داشتند که حتی خود سفیرشان هم ترکی صحبت کند. روسها به گواهی ادلوفس سلید روش بسیار ساده تری به کار بستند،‌ هر وقت چیزی میخواستند میگفتند:"‌چنین کن و گرنه جنگ اعلام میکنیم" و این از قرار معلوم معمولا کارساز بود.
۹- یکی از موضواعات مهم ترجمه غلط (‌نه از روی سهو بلکه عمدی)‌بوده است نامه های سلاطین عثمانی به ملکه انگلیس و پاسخهای ملکه به آنان در دست است مکتوبات سلطان البته به ترکی است و ترجمه ای هم به ایتالیایی ضمیمه دارد که انگلیسیها بتوانند بفهمند. از دیدگاه عثمانیان، سلطان عثمانی فرمانروای جهان بود،‌خارجیان یا دشمن بودند یا باج گزار، و اصول تشریفات عثمانی اجازه نمیداد برای اینان القابی به کاررود. به این ترتیب در نامه ای به ملکه با اینکه همه دوستانه و مودبانه اند وی "ملکه ولایت انگلیس" خوانده شده است. امپراتور مقدس روم را با همه کبکبه اش در وین"‌پادشاه وینه" مینامیدند خود نامه ها هم لحن مشابه ای دارد مثلا وقتی سلطان نامه ای به ملکه انگلستان میفرستد جان کلامش این است که خوشوقت میشود وی را به باجگزاران تخت و تاج امپراتوری خود بیفزاید، و امیدوار است وی به زبان رسمی"‌در طریق ایثار و سر سپاری کماکان ثابت قدم باشد" هیچ یک از این جملات در ترجمه ایتالیایی که برای سفیر انگلیس شد و او به انگلیسی به لندن فرستاد وجود ندارد.
۱۰- این رویه رفته رفته مشکل ساز میشد مترجمهای در استخدام مرتب متن پیغامها را تغییر میدادند. نگرانی سفرا از این بابت غالبا بر زبان می آمد. سفیری که با وزیر خارجه مذاکره میکند، باید بداند طرف دقیقا چه میگوید. مقداری پیرایش و ویرایش مجاز است ولی تحریف،‌جعل جو حاکم بین دو حکومت، قابل قبول نیست. این نارضایتی در جانب عثمانی دیده نمیشود.
۱۱- اجماع ادبی در مورد ترجمه به طور کلی بدبینانه است. احمد هاشم وقتی از او پرسیدند که جوهر شعر چیست گفت:" آنکه در ترجمه از دست میرود" فرانسوی شوخ طبعی ترجمه ها را به زنها تشبیه کرده است:" بعضی زیبایند، بعضی وفادار، کمتر هر دو صفت را دارند" یک عبارت کلاسیک ایتالیایی لب مطلب را گفته است:"traduttore traditore"
مترجم، خائن
برنارد لوییس کتابی بسیار خواندنی دارد به نام خاورمیانه، دو هزار سال تاریخ،‌از ظهور مسیحیت تا امروز که به قلم همین مترجم و توسط نشر نی منتشر شده است.