از پراکندگی‌های آشکار بکاهید

اگر می‌خواهید زندگیتان را ساده سازید، احتمالاً از بسیاری از فعالیت‌هائی که سابق بر این وقتتان را می‌گرفتند، کاسته‌اید: مثلاً تماشای فیلم و تلویزیون و ویدئو یا باشگاه‌ها و میهمانی‌های شبانه و رستوران‌های شلوغ و فروشگاه‌های پرازدحام.
شاید دریابید وجد و سرخوشی درون، نه‌تنها رضایت بخش‌تر است بلکه به شما احساس طراوت و شادابی می‌بخشد. حال آن‌که لذات معمول و همه پسند، نیرویتان را می‌مکد و سطح انرژی‌تان را پائین می‌آورد.
منظور این نیست که همه این سرگرمی‌ها نامقبولند، یا باید یکسر آنها را کنار نهاد. اما اگر درباره‌اش بیندیشید، شاید به اعمالی ـ هرچند به ظاهر کوچک ـ برسید که روح و جانتان را سرشار می‌سازند. چند لحظه پیش که داشتم برای ناهار انگور می‌شستم. به حبه‌های بزرگ و قرمز و شفاف آن نگریستن و از زیبائی حیرت‌انگیزش به شگفت آمدم. گوئی هرگز پیش از آن انگور ندیده بودم. آنها را بالا نگاه داشتم و این‌سو و آن‌سوی آنها را نگریستم و از رنگ‌آمیزی و تغییر شکل‌شان در نور، انگشت به دهان ماندم.
چند دقیقه ـ کاملاً مجذوب در جوهر وجود انگورها ـ ایستادم. و در همان چند لحظه حس کردم که تمام آگاهی‌ام می‌گسترد. تمام وجودم لبریز بود، بی‌‌آن‌که به انگورها لب زده باشم. یقیین دارم دانشی که از نگریستن به آن انگورها ستاندم، هزار بار بیش از همه فیلم‌هائی بود که در سال‌های اخیر دیده‌ام.
شاید فکر کنید این‌که غروبی را به تماشای خوشه‌ئی انگور بنشینید، تفریح شما نیست. پس آیا ترجیح می‌دهید برای خوراک رساندن به روح و جانتان به تماشای انگور به روح و جانتان خوراک نمی‌رساند، به تماشای طلوع یا غروب آفتاب یا مهتاب یا تماشای ستاره‌ها یا حتی نشستن در خانه و بازی با بچه‌هایتان بپردازید.
گاه نیز شاید شاهد این باشید که گوئی در درونتان هیچ‌چیز رخ نمی‌دهد. در این هنگام می‌توانید به خواندن کتابی یا به رقص یا دعا یا خنده یا گریه پناه ببرید.

منبع : مطالب ارسال شده