یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا

۱۲ماراتن انتخاباتی در آمریکای لاتین


۱۲ماراتن انتخاباتی در آمریکای لاتین
آمریكای لاتین از نوامبر ۲۰۰۵ تا اواخر ۲۰۰۶ درمسیرانتخابات متعددی قرار گرفت كه آینده سیاسی این منطقه را رقم زد. حاصل آن انتخابات، تقویت موضع احزاب دست چپی یا مترقی در چارچوب چشم اندازدور شدن تدریجی این كشورها ازالگوی ایالات متحده آمریكا بود.
در مدت نزدیك یك سال در ۱۲ كشور آمریكای لاتین انتخابات ریاست جمهوری برگزارشد، مبارزات انتخاباتی در این كشورها روندی طولانی وپرشور داشت. با نگاه به تقویم سیاسی منطقه اوایل سال ۲۰۰۷ درخواهیم یافت كه دست كم در نیمی ازاین كشورها احزاب چپ یا احزاب با گرایش سوسیالیستی به قدرت رسیده اند. البته به لحاظ سبك وسیاق سیاسی ومدل حكومتی میان كشورهای مزبور تاحدی تفاوت وجود دارد.به طوری كه در كشورهایی مانند آرژانتین، برزیل، شیلی، نیكاراگوئه، پرو و اروگوئه یك حكومت چپگرای میانه رو وجود دارد در حالی كه در كشورهایی نظیر كوبا، ونزوئلا، بولیوی و اخیراً اكوادورشاهد حكومت های سوسیالیستی سنتی و به بیان دیگر اصیل تر هستیم.
به هرحال دراین مدت شاهد یك ماراتن رقابت میان دوجبهه لیبرال ها و چپگرایان درآمریكای لاتین بودیم.این ماراتن از نخستین انتخابات برگزار شده در آمریكای لاتین یعنی ماه نوامبر ۲۰۰۵ در كشور هندوراس آغازشد، كه «حزب لیبرال» آن كشور به رهبری مانوئل زلایا با گرایش میانه رو به پیروزی رسید.اما زمان چندانی طول نكشید كه در انتخابات ۱۸ دسامبر ۲۰۰۵ در بولیوی،( كشوری كه دارای اكثریت جمعیت بومیان سرخپوست)، اوو مورالس رهبر حزب «بسوی سوسیالیسم» به عنوان نماد و نماینده نژاد بومیان آن كشور به پیروزی قاطع دست یافت. وی پس از به قدرت رسیدن، تمایلات ملی گرایی خود را آشكار كرد. مورالس در اول ماه مه ۲۰۰۶ صنایع نفت و گاز كشورش را ملی اعلام كرد. این اقدام او موجب وارد آمدن شوك بزرگ به شركت های نفتی خارجی از جمله شركت نفت اسپانیا و آرژانتین شد. ولی نهایتاً شركت های خارجی چاره ای جز پذیرش وضع موجود و امضای قراردادهای جدید با دولت بولیوی نیافتند كه خود منجر به افزایش درآمدهای نفتی دولت نوپای مورالس شد.
علاوه براین ،مورالس بی درنگ پس از به قدرت رسیدن، اقدام به تشكیل جبهه ای واحد با كشورهای كوبا و ونزوئلا با نام آلبا (گزینه بولیواری آمریكای لاتین) كرد كه از ابتكارات هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا محسوب می شود.
در دومین دور مبارزات انتخاباتی در شیلی، ائتلاف چپ میانه به رهبری خانم میشل بچلت از حزب سوسیالیست، به عنوان نخستین رئیس جمهور زن در شیلی به پیروزی دست یافت. هنوز ارزیابی دقیقی از كارنامه وی كه در ۱۱ مارس ۲۰۰۶ به قدرت رسید، به دست نیامده است. ولی از مهم ترین رویدادهای نخستین سال ریاست جمهوری مرگ پینوشه دیكتاتور سابق شیلی ، و فردی كه بچلت زندانی اوبود، است.
در ماه فوریه ۲۰۰۶ و در انتخابات هائیتی، رنه پروال نخست وزیر سابق و همكار اصلی ژان برتراند آریستید رئیس جمهور پیشین و چهره ضدآمریكایی آن كشور به پیروزی رسید. نتیجه انتخابات وپیروزی رنه پروال تا مدت ها از سوی دولت هائیتی مورد تأیید قرار نگرفت. نظامیان حاكم موردحمایت آمریكا از به قدرت رسیدن وی جلوگیری می كردند. ولی سرانجام ، تظاهرات خیابانی در حمایت از پروال و افزایش تشنج در هائیتی، مقام های سازمان ملل متحد را در ترغیب حاكمان هائیتی به شناسایی پیروزی رنه پروال، موفق كرد.
در ماه آوریل ،۲۰۰۶ اسكار آریاس به عنوان رئیس جمهور كاستاریكا، زمام امور را بدست گرفت.آریاس حلقه فكری متفاوت وبلكه متضاد درزنجیره رهبران چپگرای آمریكای لاتین است چون، او عقیده داردكه وقایع جاری آمریكای لاتین بیش از آن كه نشانگر تمایل به جناح چپ باشد در حقیقت بازگشت به دموكراسی و میانه روی و رعایت اعتدال در مقابل افراطی گری ناشی از سیاست های نئولیبرالی است. زمان چندانی ازپیروزی آریاس نگذشته بود كه در همان ماه آوریل ۲۰۰۶ در پرو، آلن گارسیا در دور دوم انتخابات بر نامزد ملی گرا و بومی تبار آن كشور به نام اولانتا هومالا كه مورد حمایت هوگو چاوز بود پیروز شد. رئیس جمهور جدید كه یك بار نیز در فاصله سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۹۰ قدرت را در دست داشت پیش ازاین با اتهام فساد مالی وناتوانی درمقابله با تورم و ركود فوق العاده شدید اقتصادی، روبه رو شد . در پیروزی گارسیا عوامل متعددی همچون كمك پنهانی آمریكا و سرمایه داران بزرگ پرویی دخیل بود.
حمایت های مالی و نظامی آمریكادرانتخابات دیگری نیز مؤثر افتاد، وقتی كه آلوارو اوریبه، یكی از محافظه كارترین رؤسای جمهور آمریكای لاتین كه به دلیل شدت عمل علیه نیروهای انقلابی كلمبیا توانست با اصلاح قانون اساسی بار دیگر در ماه مه ۲۰۰۶ به ریاست جمهوری كلمبیا برگزیده شود.
در انتخابات دوم ژوییه ۲۰۰۶ مكزیك حزب محافظه كار «اقدام ملی» با رهبری فیلیپه كالدرون مورد حمایت آمریكا بر آندرس مانوئل لوپز نامزد چپگرا، با اختلاف تنها نیم درصد غلبه كرد. چپگرایان از تقلب در انتخابات خبرداده وخواهان شمارش دوباره آرا شدند ولی فریاداعتراض آنها راه به جایی نبرد.
پس از مكزیك نوبت به اكوادور یكی از بی ثبات ترین كشورهای آمریكای لاتین از لحاظ سیاسی و اقتصادی، رسید. در دور دوم این كارزار انتخاباتی بودكه اقتصاد دان چپگرا ، رافائل كوره آبر آلوارو نوبوآ سرمایه دار معروف و تاجرموزپیروزشد. در برزیل با وجود جنجال های جناح در حمایت غرب، ایناسیو لولا داسیلوا توانست در انتخابات ریاست جمهوری مجدداً و حتی با آرای بیشتر از دوره پیش به پیروزی برسد. وی یكی از شناخته شده ترین رهبران منطقه بوده و خاستگاهش حزب كارگران برزیل است.
در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۰۶ دانیل اورتگا پس از سال ها مبارزه برای كسب دوباره قدرت، توانست در انتخابات ریاست جمهوری نیكاراگوا به پیروزی برسد و به این ترتیب فرصت دیگری برای جبهه ملی آزادیبخش ساندنیست برای اجرای ایده هایش در برقراری عدالت اجتماعی فراهم آید. دانیل اورتگا در سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ بر این كشور كوچك آمریكای مركزی حكومت كرد. اورتگا در اقدامی نمادین روز پس از به قدرت رسیدن با امضای قرارداد همكار یهای اقتصادی آمریكای لاتین (آلبا)، رسماً به جرگه كشورهای ونزوئلا، كوبا و بولیوی پیوست.
سرانجام درحساس ترین رقابت انتخاباتی اواخر سال گذشته در سوم دسامبر،هوگو چاوز كه مهم ترین مشوق همگرایی در منطقه آمریكای لاتین و سرسخت ترین مخالف نظام نئولیبرالی مورد حمایت آمریكا است، بار دیگر به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا برگزیده شد.
دگرگونی در نقشه سیاسی آمریكای لاتین كه همراه آن نقش دولت های چپگرا واستقلال طلب افزایش یافته است، رئیس جمهور آمریكا را واداشت تا در نوامبر سال گذشته پس از مدت ها مجوز آموزش و تربیت نظامیان ۱۱ كشور آمریكای لاتین و منطقه كارائیب را در كالج های نظامی آن كشور صادر كند. خبرها و قرائن حاكی ازاین است كه كاخ سفیدهمچنان دراندیشه و تلاش برای تغییرفضای سیاسی آمریكای لاتین است. سران كاخ سفید به شگردهای آشكار و پنهان خود برای مقابله با دولت های چپگرا و مستقل ادامه می دهند. حمایت وتقویت نخبگان غربگرا، ازجمله این سیاست ها است؛ شگرد دیرینه ای كه درآن همه دانش آموختگان مدارس نظامی آمریكا مناصب مهم نظامی را در كشورهای آمریكای لاتین كسب می كنند. تعدادی از آنها نیز، مانند ژنرال نوری یگا در پاناما برای انجام كودتاهای نظامی خیزبرمی دارند .اما ناظران منطقه درناكارآمدی این دست حركت ها اتفاق نظردارند واین پرسش جدی محافل آمریكای لاتین است: چگونه دولت بوش می خواهد تمایلات استقلال طلبی وچپگرایی در كشورهای مزبور را با پول ویااسلحه از میان برداشته و آب رفته را به جوی بازگرداند؟
مرتضی تفریشی
منبع : روزنامه ایران