جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آسایش بیگانگان - THE COMFORT OF STRANGERS


آسایش بیگانگان - THE COMFORT OF STRANGERS
سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : ایتالیا و انگلستان
محصول : آنجلو ریتزولی
کارگردان : پل شریدر
فیلمنامه‌نویس : هارولد پینتر، بر مبنای رمانی نوشتهٔ ایان مک اوان
فیلمبردار : دانته اسپینوتی
آهنگساز(موسیقی متن) : آنجلو بادالامنتی
هنرپیشگان : کریستوفر واکن، روپرت اورت، ناتاشا ریچاردسن، هلن میرن، مانفردی الیکوئو، دیوید فورد، دانیل فرانکو و فابریتسیو کاستلانی
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه


ـ ̎کالین̎ (اورت) و ̎مری̎ (ریچاردسن)، زوج جوان انگلیسی که عشقشان سرد شده، به ونیز آمده‌اند تا طی تعطیلات برای آیندهٔ رابطه‌شان فکری کنند. یک شب دیروقت که پی رستورانی می‌گردند به مردی ایتالیائی، ̎رابرت̎ (واکن)، بر می‌خورند که آنان را به رستورانی دنج می‌برد و برایشان از پدر محبوبش ـ مردی مستبد و قدرتمند ـ و مادر و چهار خواهرش حرف می‌زند و از اینکه چطور در یازده سالگی با همسر آینده‌اش آشنا شده است. فردا صبح ̎رابرت̎ دوباره سر راهشان سبز می‌شود و آنان را به خانهٔ بزرگ و مجللش می‌برد؛ زوج جوان در خانهٔ او استراحت می‌کنند و شام را نزد ̎رابرت̎ و همسر کانادائی‌اش، ̎کارولاین̎ (میرن) می‌مانند. به تدریج ̎کالین̎ و ̎مری̎ هیجان و خوشی قدیمشان را باز می‌یابند و یک روز وقتی به خانهٔ ̎رابرت̎ سر می‌زنند، زن و شوهر می‌‌گوید که قصد سفر دارند. هنگامی‌که ̎رابرت̎ و ̎کالین̎ بیرون می‌روند، زنان در خانه می‌مانند و ̎کارولین̎ اسراری را از رابطه‌اش با ̎رابرت̎ برای ̎مری̎ تعریف می‌کند و اتاق خوابشان را به او نشان می‌دهد؛ ̎مری̎ که با نوشیدن چای ̎کارولاین̎ گیج شده، متوجه می‌شود که به سراسر دیوار اتاق عکس‌هائی از ̎کالین̎ زده شده و ̎کارولاین̎ به او می‌گوید که هم او و هم ̎رابرت̎، که عکس‌ها را گرفته، به ̎کالین̎ علاقمند شده‌‌اند. وقتی مردان باز می‌گردند حال ̎مری̎ به شدت بد است اما زن و شوهر به درخواست ̎کالین̎ برای خبر کردن پزشک جواب نمی‌دهند و با اینکه ̎مری̎ از خود بی‌خود سعی می‌کند چیزی به ̎کالین̎ بگوید اما در یک لحظهٔ ناگهانی، ̎رابرت̎ گلوی ̎کالین̎ را می‌برد.
ـ فیلمی که می‌‌توانست یک جنائی خشن یا ترسناکی هول‌آور باشد اما، به دلیل داستان مک اوان (که نویسندهٔ مشهور ادبیات ̎انحراف̎ در انگلستان است)، فیلمنامهٔ پینتر (که در شکل دادن ایده‌ها و گفت‌وگوهای شاعرانه که شریرانه می‌شوند، استاد است)، و کارگردانی کند و ـ در مقایسه با نمونه‌های متعارف این نوع سینما ـ بی‌کشمکش شریدر (که دلبستهٔ وجه روشن فکرانهٔ مایهٔ اورتیک ماجرا است)، اثری البته متفاوت و گاهی جالب، اما بی‌فراز و نشیب و بیشتر کلافه‌کننده از کار در آمده است. واکن، با کت و شلوار سفید، منش مرموز، و وراجی‌های ساحرانه و میرن، در نقش همسر بیمار و مهر ندیده‌اش، با کمر درد و بالاتکلیفی‌ای ترحم برانگیز اما مشکوک، هیولاهائی‌اند که بیگانه‌های بی‌ریای بریتانیائی را به تلهٔ آراسته ولی دل ‌مردهٔ قصر مفخم و راحتشان می‌کشند، به قیمت آرامش از دست داده ـ یا دست نیافتنی ـ زوج جوان، رفتارهائی عجیب و بی‌معنا (مثل مشتی ناگهانی در شکمی بی‌خبر) تحویل‌شان می‌دهند، و سرانجام با نقشه‌‌ای دقیق اما دیمی، مرد زیبا و گیج را، که هر دو به او عاشقند، به روشی آرام و فجیع سر می‌برند و محبوبهٔ ساده و بی‌دست و پا (شده‌)اش را، پریشان و باخته، نزد بچه‌‌ها و خانه‌اش، که در دوری سفر آنقدر برایشان دلتنگی می‌کرد، پس می‌فرستند. با اینکه بالاخره شخصیت‌پردازی رازورزانه و روایت تنبل فیلم، فکر یا معنا یا حتی احساس راضی کننده‌ای از ابهام و تاریکی به ظاهر بکر داستان بیرون نمی‌کشد اما، به لطف ویژگی‌های بالقوهٔ و نیز، بازی‌های بازیگران و تک لحظاتی درخشان که اغلب محصول هم‌جواری تصاویر رویائی اسپینوتی و موسیقی سحرانگیز بادالامنتی است (قایق‌های لمیده کنار اسکله در مه، مغازهٔ مبلمان و مانکن‌های آبی رنگ)، حال و هوائی کلی و دلبخواه از مایه‌های عشق منحرف، راز، و هم نهفته در لایه‌های ناگشودهٔ فیلم به تماشاگر منتقل می‌شود.