انزوای آمریکا

نیکلاس برنز معاون وزیرامور خارجه آمریکا با ارائه مقاله‌ای در شماره اخیر نیوزویکNewsweek از سیاست‌های جهانی آمریکا انتقاد کرد . وی در نوشتارش به مطالب ذیل اشاره می‌کند که از منظر تحلیلگران سیاسی و مسائل بین‌الملل جای تامل دارد :
۱) از مغفول‌ترین قدرت‌های آمریکا قدرت دیپلماتیک آنهاست.
۲) آمریکا نیاز دارد تا وقت بیشتری را به گفتگو با دشمنان خود صرف کند نه کمتر.
۳) در انتقاد از جمهوریخواهان: من با این مسئله برای ۲۷ سال به عنوان یک دیپلمات حرفه‌ای زندگی کردم و عمیقا با خودم کلنجار می‌روم تا حکمت و منطق توهین و حملات جمهوریخواهان علیه رقیبشان را دریابم . آیا واقعا خیلی هوشمندانه است که بگوییم ما هیچ گاه با رهبران کشورهای مخالفمان گفتگو نمی‌کنیم؟
نویسندگان کتاب “لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا” پاسخ گفته‌اند. این کتاب که نوشته جان میرشایمز استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و استفن والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه‌ هاروارد است به یکی از تابو‌ترین موضوعات سیاسی در آمریکا یعنی تاثیر لابی اسرائیل برسیاست خارجی کشور آمریکا پرداخته است.
نویسندگان که از شان علمی در خور توجهی در جامعه آکادمیک آمریکا برخوردارند سعی کرده‌اند تا با ارائه مستندات علمی و معتبر نشان دهند که آمریکا امنیت خود را قربانی منافع یک کشور دیگر یعنی اسرائیل کرده است به گونه‌ای که سیاست این کشور در قبال کشورهایی مانند ایران، سوریه،‌ افغانستان و کشورهای منطقه خاورمیانه به طور کلی تحت تاثیر لابی اسرائیل قرار دارد .
به نوشته کتاب، هسته اصلی لابی اسرائیل را یهودیان آمریکا تشکیل می‌دهند که بخش اعظمی از فعالیت‌های روزمره خود را به تغییر سیاست خارجی آمریکا در جهت منافع اسرائیل اختصاص می‌دهند . در این کتاب اشاره‌گردیده است که تا به حال هیچ محفلی به اندازه لابی اسرائیل نتوانسته است سیاست خارجی آمریکا را از عملکرد در جهت تامین منافع ملی خود منحرف کند و در عین حال مردم و سیاستمداران آمریکایی‌ را متقاعد کنند که منافع دو کشور آمریکا و اسرائیل یکسان و مشابه هستند. در طی حداقل بیست و پنج سال گذشته لابی اسرائیل علاوه بر نفوذ در دانشگاه‌ها و برخی از مراکز تحقیقاتی مانند آمریکن اینترپرایز انستیتو ،‌مرکز سیاست امنیتی انستیتو تحقیقات سیاسی خارجی توانسته‌اند با اعمال نفوذ در نمایندگان کنگره تصویب بسیاری از قوانین در جهت سیاست‌‌هایشان هدایت کنند . نویسندگان این کتاب همچنین استدلال می‌کنند که اسرائیل بزرگترین دریافت کننده کمک‌های مالی آمریکا بوده است به گونه‌ای که سالیانه کمکی بالغ بر سه میلیارددلار از آ‌مریکا معادل یک پنجم کل بودجه کمک‌های خارجی آ‌مریکا دریافت می‌کند که نیازی به پاسخگویی در مورد چگونگی هزینه این کمک‌ها ندارد و می‌تواند این کمک‌های مالی را هر طور که بخواهد و حتی در جهت اهداف خلاف سیاست‌ها و منافع آمریکا مانند شهرک سازی در کرانه باختری هزینه کند.
ب) بلاشک نوع تعامل آمریکا با جهان خارج بر اساس منافع غیرمعقول و غیرمشروع و مطرود از منظر افکار عمومی جهانی تعریف شده است که به جهت نفوذ صهیونیست‌ها در تصمیم‌گیری‌‌های اجرایی امری طبیعی به نظر می‌رسد .
با چنین رویکردی دیپلماسی در لسان سیاستمداران آمریکایی بی‌معنا خواهد بود. علی‌الخصوص اینکه بعداز جنگ جهانی دوم تا کنون و به وجود ‌آمدن زمینه‌هایی که سبب گردیده تا آمریکا به یک قدرت برتر از لحاظ اقتصادی و نظامی تبدیل گردد و از میان رفتن خلاء توازن قوا و وحشت میان آمریکا و شوروی بافروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ و احساس ابرقدرتی در جهان کسب گردیده است تا ‌آمریکا همواره از موضع پدرسالارانه با کشورها سخن بگوید که حتی دوستان و همپیمانان آمریکا نیز به ادبیات اقتدار آمیز این کشور اعتراض نمودند.
ج) بر اساس تجربیات برتر دپیلمات با سابقه وزارت امور خارجه آمریکا و اشارات وی در مقاله اخیر به دلایل ذیل نیز تغییر در سیاست خارجی آمریکا در جهان و کشورهای منطقه خاورمیانه یک امر اجتناب ناپذیر است:
۱) تبدیل شدن جهان به بلوک‌های چندگانه و ظهور قدرت‌های جدید اقتصادی- نظامی مانند چین ،‌ هند ،‌ژاپن ،‌برزیل و شکل گیری قطب جدید غیروابسته به آ‌مریکا.
۲) اتخاذ سیاست‌‌های تهاجمی آ‌مریکا که با غرور ،‌خودپسندی و تحقیر جهانیان همراه بوده است .
۳) آگاهی و بیداری ملت‌های جهان از سیاست‌های استبدادی آمریکا در صحنه جهانی و اعتراض به این سیاست‌ها با حضور در صحنه‌های مختلف مانند تظاهرات و...
۴) مشکلات داخلی درآمریکا و اتخاذ سیاست‌های بحران‌زا در صحنه داخلی که کاهش مشروعیت آنان را به دنبال داشته است. فریدمن در مقاله‌‌ای به این مطلب اشاره می‌کند که چرا می‌بایستی هزینه پرداخت مالیات دهندگان آمریکایی صرف جنگ در عراق و تامین امنیت کاذب اسرائیل در منطقه خاورمیانه شود .

حبیب ساسانی

منبع : روزنامه رسالت