شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


حالا شده یی کتابم، شعر...


حالا شده یی کتابم، شعر...
«ما وقتی دنیا را می فهمیم که همدیگر را فهمیده باشیم.»
«نوالیس»
به گفته رنه کرول «شعر از این سو به آن سو پل می زند، از شیء به صور خیال، از صور خیال به اندیشه، از اندیشه به امر محسوس. شعر جاده یی است بین عناصر دنیا که ضروریات روزمره آنها را از هم جدا کرده است، جاده یی که ما را به آن برخوردهای تکان دهنده رهبری می کند که تابلوها و کولاژهای دالی، ارنست و تانگی از آنها حکایت می کنند. آزادی خودکاری درون و شور و شوق خودانگیخته که تربیت سنتی تحقیرش می کند یا می کوشد که سرکوبش کند و حاضر نیست که در آن عوامل تشکیل دهنده شکفتگی حقیقی ما را مشاهده کند، باید از طریق این کوشش نومیدانه برای آزاد ساختن شعر از همه قیود و رها کردن آن از بردگی اخلاق و منطق صورت پذیرد. برای شاعر که امر شگفت را از خلال واقعیت مشاهده می کند همه دنیا می تواند رنگ شعر به خود بگیرد؛ آگهی ها، اعلان ها و قطعات بریده روزنامه که به طور تصادفی کنار هم چیده شود، تشکیل شعر می دهند، زیرا همان طور که وقتی چیزی را که از معنی رایج آن جدا کنیم، وارد جهان «واقعیت برتر» کرده ایم، همان طور نیز پیوستن تکه های جملات با صور غریب به یکدیگر ذهن را از واقعیت برمی گرداند و به دنیای دیگری می برد. به گفته تریسان تزارا؛ «می توانی شاعر باشی بی آنکه حتی یک بیت شعر گفته باشی... نوعی کیفیت شعری در کوچه در یک صحنه خرید و فروش، یا هر جای دیگری وجود دارد.»
منطق روایی بیشتر شعرهای مجموعه شعر«مادر» بر چنین اساسی (که در پاراگراف پیش شرح داده شد) بنا شده است.
با توجه به این موضوع، مخاطب پس از خوانش شعرها، به روایت های شاعر از مضامین مورد نظرش در شعر ها، به عنوان دروغ هایی شاخ دار نگاه نمی کند و با زبان شعر هم صدا می شود، زیرا زبان به کار گرفته شده در این شعرها با سایر عناصر آن (مانند مضامین، تصاویر و موسیقی...) تناقض ندارد و این هماهنگی باعث پدیدار شدن شکل های خاصی در شعر ها شده است که من را به یاد حکمی از بلانشو انداخت در مورد اثر شاعرانه، موریس بلانشو نوشته است؛ «اثر شاعرانه دلالت معنایی یکه یی دارد و ساختارش اصیل و ساده نشدنی... نخستین منش دلالت معنایی شعر این است که هیچ گونه دگرگونی ممکن را در زبانی که بدان بیان می شود، نمی پذیرد. در زبان غیرشاعرانه می توان از سلطه زبان آزاد شد، اما در زبان شاعرانه، کاملاً بر خلاف زبان غیرشاعرانه، شعر تنها در شکل یکه یی که در آن بیان می شود وجود دارد. معنای شعر... جز در مجموعه شعر جای دیگری وجود ندارد و تا بخواهیم آن را از شکلی که به خود گرفته است جدا کنیم از میان می رود. آنچه به شعر معنا می دهد، دقیقاً با آنچه هست همراه است.»
باغی در چشمت/ منقاری سبز/ در صدای من
وجود شکل های بدیع در این شعر ها باعث امر آشنایی زدایی شده است از مضامینی که گاه به طور مشترک در شعرها به کار گرفته شده است؛ برای نمونه می شود از مضمون «عشق» نام برد که در بسیاری از شعر های این مجموعه وجود دارد؛
مجنون که می شوی/ لیلی ات را/ می برند
یکی از مهم ترین نکاتی که فرمالیست ها درباره شکل بیان ادبی مطرح کردند، مفهوم «آشنایی زدایی» است. شکلوفسکی نخستین بار این مفهوم را مطرح کرد و واژه روسی «Ostarannenja» را به کار برد. پس از او یاکوبسن و تینیانوف در مواردی از این مفهوم با عنوان «بیگانه سازی» یاد کردند. نخستین اشاره شکلوفسکی به آشنایی زدایی در رساله اش «هنر همچون شگرد» (۱۹۱۷) یافتنی است. به نظر شکلوفسکی هنر ادراک حسی ما را دوباره سازمان می دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر چیز آشنا را به چشم ما بیگانه می سازد. میان ما و تمام چیزهایی که به آن خو گرفته ایم «مثلاً کار، لباس پوشیدن، تزیین خانه، همسر و هراس از جنگ» فاصله می اندازد؛ اشیا را چنان که «برای خود وجود دارند» به ما می نمایاند و همه چیز را از حاکمیت سویه خودکار که زاده ادراک حسی ماست می رهاند.
این روزها/ دروغ / حرف صمیمی انسان هاست
پس از خوانش این شعر می شود دید که چگونه شاعر از مفهوم دروغ که در طول تاریخ عقل و اخلاق آن را درست و پسندیده ندانسته اند، آشنایی زدایی کرده است و از آن تعریفی جدید (با توجه به جهان اکنون) ارائه داده است و ادراک حسی ما را دوباره سازمان می دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. شکلوفسکی هنر را به معنای ویرانی سویه خودکار ادراک دانست. یعنی هر تصویر باید ادراک تازه یی از موضوع به دست دهد و نه اینکه معنایش را تکرار کند، پس تصویر همواره مرتبط است به آشنایی زدایی. یا دقت کنید به این شعر؛
سیب که می رسد/ از شاخه/ دل می کند
هر چند مضامین و تصاویر این شعر ها، قبلاً هم توسط هنرمندان دیگر به کار گرفته شده است اما مساله این شعر ها در تصویر و موضوع نیست، در زبان است، یعنی عمده نوآوری و ابداع شاعر، در طرز بیان و استعمال زبان است.
علی حسن زاده
منبع : روزنامه اعتماد