چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم «خاطرات عزیز» ساخته نانی مورتی


نگاهی به فیلم «خاطرات عزیز» ساخته نانی مورتی
«وقتی داستانی برای گفتن داشته باشم فیلم می سازم.»
نانی مورتی
مورتی یكی از متفاوت ترین فیلمسازان حال حاضر اروپا به شمار می رود. در حالی كه سال ها از دوران طلایی سینمای پر افتخار ایتالیا می گذرد، این كارگردان ایتالیایی با فیلم هایش بار دیگر صنعت سینمای ایتالیا را در دنیا مطرح كرده است. اگرچه «اتاق پسر» برای او جایزه نخل طلای جشنواره كن را به ارمغان آورد اما «خاطرات عزیز» فیلم مهمی در كارنامه مورتی محسوب می شود. او در سال ۱۹۹۴ به خاطر این فیلم برنده جایزه بهترین كارگردانی از جشنواره كن شد. در واقع «خاطرات عزیز» نخستین فیلم مورتی بود كه شهرتی جهانی یافت و در آمریكا نمایش داده شد. مورتی در این فیلم نیز مثل فیلم «آوریل» خودش نقش اصلی را بر عهده دارد. «خاطرات عزیز» از سه اپیزود مجزا تشكیل شده است. خود نانی مورتی درباره آن گفته است چون هیچ یك از سه اپیزود فیلم ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به یك فیلم بزرگ را نداشت مجبور شد كه آنها را در سه اپیزود مجزا بسازد. «خاطرات عزیز» مثل اكثر فیلم های دیگر مورتی براساس وقایعی كه واقعاً در زندگی خود او اتفاق افتاده ساخته شده است. این ویژگی از یكسو باعث می شود كه فیلم های او بسیار صمیمی به نظر برسد و از سوی دیگر برخی منتقدین به او ایراد بگیرند كه مورتی فقط بلد است از خودش فیلم بسازد و نمی تواند نگاهی به بیرون از خودش داشته باشد. انتقادی كه با تماشای فیلم متوجه می شویم چندان منطقی به نظر نمی رسد.تكرار این فیلم را فردا بعدازظهر از شبكه ۴ می توانید تماشا كنید.
• درباره كارگردان
نانی مورتی نوزدهم آگوست سال ۱۹۵۳ در برونیكو به دنیا آمد. پدرش استاد دانشگاه و مادرش معلم دبیرستان بود. او از زمان كودكی به دو چیز علاقه داشت: سینما و واترپلو. در سال ۱۹۷۰ او در دسته اول لیگ واترپلو ایتالیا بازی كرد. در آن سال ها او درگیر مسائل سیاسی هم بود و تفكرات چپ داشت. مورتی در بیست سالگی كلكسیون تمبرش را فروخت و یك دوربین سوپر ۸ خرید و با دوستانش به ساخت فیلم های كوتاه پرداخت. او در سال ۱۹۷۶ جدی ترین فیلم بلندش را باز هم با دوربین سوپر ۸ با نام «من یك خودكامه هستم» ساخت. با این فیلم او به عنوان یكی از استعدادهای جدید سینمای ایتالیا مطرح شد.فعالیت حرفه ای او در سینما با فیلم «اسه بومبو» در سال ۱۹۷۸ آغاز شد. مورتی به خاطر این فیلم كاندیدای نخل طلای كن شد. سه سال بعد او فیلم «رویای شیرین» را ساخت. بیانكا (۱۹۸۴)، مراسم مذهبی تمام شده است (۱۹۸۵)، كبوتر سرخ (۱۹۸۹)، چیز (۱۹۹۰) از دیگر فیلم های او هستند. مورتی در سال ۱۹۹۴ فیلم «خاطرات عزیز» را ساخت كه برای او موفقیت جهانی به ارمغان آورد و به خاطر این فیلم جایزه بهترین كارگردانی جشنواره كن به او تعلق گرفت. او جایزه نخل طلا را در رقابت با «قرمز» ساخته كیشلوفسكی و «قصه های عامه پسند» ساخته كوئنتین تارانتینو از دست داد اما در همین سال جایزه فیپرشی و جایزه روبان نقره ای انجمن فیلم نویسان ایتالیا را دریافت كرد. پنج سال بعد مورتی فیلم آوریل را ساخت. اما فیلم «اتاق پسر» در سال ۲۰۰۱ بزرگترین موفقیت كارنامه كاری مورتی را برایش به ارمغان آورد. او در این سال نخل طلای جشنواره كن را به دست آورد.مورتی كه كارگردان، تهیه كننده، فیلمنامه نویس و بازیگر فیلم های خودش است و اغلب درباره مسائل مختلف اظهار نظر می كند از سوی برخی منتقدین، فیلمساز به معنای كلاسیكش خوانده نمی شود. چرا كه به گفته این دسته از منتقدین «او هر گاه كه قصه ای برای گفتن داشته باشد فیلم می سازد.» مورتی كه در شهر رم، یك سینما دارد و در فصل تابستان فقط فیلم های روشنفكرانه در آن سینما به نمایش می گذارد هر از چند گاه به سخنرانی های سیاسی می پردازد. او یك چپ است و از منتقدین جدی سیلویو برلوسكونی، نخست وزیر كنونی ایتالیا، به شمار می رود.
• از زبان كارگردان
درباره تصمیمش برای فیلمسازی: «مدرسه را ۲۹ سال پیش تمام كردم و یادم می آید كه در تعطیلات در اكتبر سال ۱۹۷۲ داشتم با دوستم كه از من پرسیده بود می خواهم چه كاره شوم حرف می زدم. با كمی خجالت به او گفتم دوست داشتم سعی كنم چند تا فیلم بسازم و او از من پرسید دوست داشتی بازیگر بودی یا كارگردان و من در حالی كه از خجالت صورتم سرخ شده بود به او گفتم دوست داشتم هر دو كار را با هم انجام می دادم.»
درباره فیلم آوریل: «كسانی كه این فیلم را دیده اند گفته اند كه فیلمی هم شخصی و هم سیاسی است.این تنها فیلم من است كه در آن سیاست مستقیماً نشان داده می شود. چون «كبوتر سرخ» اگرچه فیلمی سیاسی بود اما در آن مستقیماً درباره سیاست حرف زده نمی شد.كبوتر سرخ فیلمی استعاری بود. در آن فیلم از تصاویر در خلال یك بازی واترپلو برای توصیف بحران های حزب كمونیست استفاده كردم.
درباره فیلم «اتاق پسر»: «اولین چیزی كه در ذهن داشتم علاقه برای نوشتن و نمایش شخصیت یك روانكاو بود. و البته روانكاو كه باور كردنی تر از شخصیت های مشابه در فیلم های كمدی باشد. در گام بعد به نظرم رسید كه به شخصیت كسی بپردازم كه زندگی حرفه ای اش را صرف پرداختن به رنج وارد بر مردم كرده است اما حالا خودش باید با یك تراژدی وحشتناك مواجه شود.»
درباره فیلم «خاطرات عزیز»: كلینت ایستوود رئیس هیات داوران جشنواره كن در آن سال بود. اما فكر می كنم احتمالاً داوران فرانسوی فیلم را پسندیدند. فیلم را در سه اپیزود ساختم با سه سبك مختلف. در اپیزود اول سوار بروسپا اطراف شهر رم دور می زنم. سوژه ای ناآشنا كه خوب از كار درآمد. سراغ جنیفر بیلز و آلكساندر اكول رفتم و آنها مهربانانه پذیرفتند كه در این فیلم ظاهر شوند. اپیزود دوم در جزایر اطراف ایتالیا فیلمبرداری شد. جزایری كه بسیار شبیه به هم هستند اما در عین حال تفاوت های اساسی با یكدیگر دارند. در اپیزود سوم به طور كنایه آمیز یك سال اشتباه پزشكان در تشخیص تومور را وقایع نگاری كردم.
• تحلیل فیلم توسط میهمانان برنامه
آنتونیا شركا و محسن بیگ آقا مهمانان این هفته برنامه سینما چهار بودند كه به تحلیل آثار نانی مورتی و فیلم خاطرات عزیز پرداختند. در ابتدا آنتونیا شركا زندگینامه مختصری از نانی مورتی ارائه كرد و در ادامه محسن بیگ آقا گفت: نانی مورتی آدمی آرام و دوست داشتنی است. این آرامش را در فیلم های او نیز می بینیم. در اپیزود دوم همین فیلم خاطرات عزیز او دوست دارد وقتی می خوابد نور هم وارد اتاقش نشود. می دانیم كه مورتی در رم صاحب یك سینماست و فیلم هایی را كه دوست دارد در آن سینما نمایش می دهد. كما اینكه در شرایطی كه كمتر كسی حاضر به پخش فیلم نیمه مستند كلوزآپ می شد او این فیلم را در سینمایش نمایش داد. مورتی در سینمای خودش فیلم های خاصی را اكران می كند كه مخاطب خاص خودش را دارد.
بیگ آقا همچنین اشاره كرد: مورتی آدمی سیاسی است كه هرازچندگاهی در تلویزیون ایتالیا سخنرانی هایش پخش می شود. فیلم آوریل، فیلمی سیاسی است. او یك چپ جدید سیاسی است. اخیراً هم یك سخنرانی علیه چپ سنتی انجام داد.
دیگر منتقد میهمان برنامه شركا گفت: پیش از این دو فیلم دیگر مورتی با نام های آوریل و اتاق پسر در ایران پخش شده است. فیلم خاطرات عزیز پیش از این دو فیلم ساخته شده است. مورتی جزء معدود فیلمسازان مولف سینمای معاصر ایتالیا به حساب می آید. او غیر از اینكه كارگردان، فیلمساز و بازیگر فیلم خودش است عوامل خیلی كمی در فیلم هایش حضور دارند. او حتی در تعجب است كه چطور كسی غیر از خودش می تواند نقش اش را بازی كند.
شركا به نظر برخی منتقدین درباره فیلم های مورتی اشاره كرد و گفت: به زعم برخی منتقدین اینكه او موضوع داستان هایش را از زندگی شخصی خودش می گیرد، نقطه ضعف است. اما ما وقتی به فیلم هایش نگاه می كنیم می بینیم كه از زندگی خودش بهره می گیرد تا جامعه و دنیا را نظاره كند و از این نظر اتفاقاً فیلمسازی است كه به اطراف خودش حساس است. شخصی به نام میكله در اكثر فیلم های او حضور دارد كه در واقع من برتر مورتی است. او در عین حال می خواهد خودخواهی و مشكلات انسان غربی را نشان دهد و این كلیدی برای خوانش آثار مورتی است. مورتی همیشه در لبه مرز كمدی و تراژدی حركت می كند. فیلم های مورتی را به تن كردن روپوشی تشبیه كرده اند كه دو رو دارد، یك رویش غم و روی دیگرش شادی است.بیگ آقا درباره فیلم خاطرات عزیز گفت: توی این فیلم انگار مورتی می داند كه می خواهد فیلم برجسته ای بسازد. او از جوزپه لانسی به عنوان فیلمبردار و نیكولا پیووانی به عنوان آهنگساز فیلمش استفاده می كند. این فیلم باعث شهرت او در اروپا شد و خاطرات عزیز اولین فیلم مورتی بود كه در آمریكا نمایش داده شد. نكته دیگر مهمی كه شما هم اشاره كردید مولف بودن و بازیگر - مولف بودن است كه این ویژگی برای یك فیلمساز در سینمای ایتالیا بسیار مهم است. روبرتو نبینی، ماسیمو توریزی و مائو رتیسیو نیكتی، بازیگر - كارگردان هستند. اینها یك موج قوی در سینمای ایتالیا به وجود آورده اند. از یك طرف منتقدین ایتالیایی اینها را اصلاً قبول ندارند و به آنها می گویند شما نه بازیگر هستید و نه كارگردان. البته منتقدین ایتالیایی ماسیمو توریزی را بیشتر دوست داشتند.شركا درباره اپیزود اول فیلم گفت:فیلم محله هایی از رم را نشان می دهد كه ناشناخته تر هستند.در فیلم هر گاه كه حركت موتور زیگزاگی می شود افكار مورتی هم پراكنده تر می شود. مورتی وقتی برنامه سینماها را مرور می كند از سینمای ناله كننده، گله مند است. سینمایی كه نمی داند چه كند. نقطه اوج این اپیزود جایی است كه مورتی می گوید من چهل ساله ای هستم كه از گذشته خودم پشیمان نیستم. آن روشنفكرانی امروز ناراحتند كه قبلاً فحش می دادند. او وقتی فیلم «هنری» را می بیند و دچار اشمئزاز می شود به طور فرضی می رود سراغ منتقدی كه درباره فیلم مثبت نوشته، او را با نقدی كه خودش نوشته شكنجه می كند و در واقع از او غرامت می خواهد.بیگ آقا با اشاره ای كوتاه به اپیزود اول به اپیزودهای دیگر فیلم اشاره كرد و گفت: درباره اپیزود اول نوشته بودند كه چرا مورتی به فیلم «هنری» می تازد؟
چنین نقدی دور از انتظار است. مورتی در سینمای خودش فیلم های روشنفكرانه نمایش می دهد. در اپیزود دوم فیلم از پرده سینما به پرده كوچك تر یعنی به تلویزیون می پردازد. دوستش، ژرادیو كه سی سال فقط، اولیس جیمز جویس را خوانده عاشق تلویزیون می شود و سریال بیوتیفول را دنبال می كند.سریالی كه وقتی پخش می شود خیابان های رم خالی می شود. بعد از این فیلم تورناتوره در فیلم همه ما خوبیم به تلویزیون اشاره می كند. در صحنه ای از آن فیلم می تریانی تلویزیون را برمی دارد و جایش ماشین لباسشویی می گذارد. در واقع او می خواهد بگوید مهم نیست تلویزیون چه چیزی پخش می كند.
• تحلیل فیلم
نانی مورتی را وودی آلن سینمای اروپا می دانند، به این دلیل كه او هم مثل وودی آلن، نویسنده، كارگردان و بازیگر فیلمش است. از طرف دیگر مورتی و وودی آلن هر دو در فیلم هایشان از طنزی تیز استفاده می كنند. مورتی حتی در سینمای روشنفكرانه اروپا نیز فیلمسازی منحصر به فرد به شمار می رود. او در فیلم هایش می كوشد زندگی مدرن غربی ها را به چالش بكشد. برای رسیدن به این هدف او بسیاری از چارچوب های كلاسیك سینما را زیر پا می گذارد و با زبانی آمیخته به طنز به زیر پوست جامعه می رود. «خاطرات عزیز» برای بررسی سینمای مورتی می تواند فیلمی مهم باشد چرا كه تمام ویژگی های سینمای خاص نانی مورتی در این فیلم وجود دارد. خاطرات عزیز از سه اپیزود تشكیل شده است كه مستقل از هم هستند. اما در مجموع نگاه مورتی به جهان پیرامونش در اپیزود اول سوار بر وسپای من نام دارد. در این اپیزود نانی مورتی را سوار بر موتور وسپایش می بینیم كه به محلات مختلف رم سركشی می كند. مونولوگ های مورتی بسیار هنرمندانه است. چرا كه او با نشانه هایی كوچك می خواهد آنچه را كه در خیابان های رم می گذرد توصیف كند. دو صحنه از موتورسواری مورتی در این بخش برجسته است. در یك صحنه او با یك زوج رو به رو می شود و درمی یابد كه از نظر آنها آدمی دیوانه محسوب می شود و در یك صحنه دیگر او پشت چراغ قرمز به راننده ماشینی كه كنار او منتظر است تا چراغ سبز شود از تعلقاتش به اقلیت می گوید و سعی می كند دیدگاه هایش را با زبانی فلسفی و البته با بیانی احساسی توجیه كند. اما واكنش راننده خودرو تفاوت چندانی با واكنش آن زوج جوان ندارد. مورتی در بخش هایی از فیلم از علایقش به مكان های مختلف شهر رم حرف می زند. از میان همین حرف ها است كه توجه او به اتفاقاتی كه در زیرپوست شهر رم افتاده توجه می شود. مورتی سوار بر وسپایش به سینما هم می رسد. او به سینما می رود و فیلم «هنری» را می بیند كه پر از صحنه های خشونت بار است. مورتی از سینما بیرون می آید و دنبال منتقدی می رود كه این فیلم را تایید كرده است. فیلم در این صحنه ها به هجو روابط حاكم بر منتقد و سینما و تماشاگر می پردازد. منتقدی كه خود فیلم را تایید كرده از شنیدن نوشته های خودش شكنجه می شود. رویكرد مورتی به «سینما» در این اپیزود فقط نشأت گرفته از تجربه شخصی او در سینما داری نیست. او سینمای تجاری را از عوامل موثر در تخریب جامعه ایتالیایی می داند. جامعه ای كه او را تكفیر می كند چون فكر می كند.
اپیزود دوم «جزیره ها» نام دارد. مورتی در این فیلم به جزایر مختلف اطراف ایتالیا می رود. جزایری كه در عین شباهت مردمش، تفاوت های زیادی با یكدیگر دارند. در این سفرها یكی از دوستانش به نام ژراردیو همراهی اش می كند. او كسی است كه سی سال تلویزیون تماشا نكرده چرا كه از ماریوس برگر شنیده كه تلویزیون هیچ را نشان می دهد. اما او به طور اتفاقی دقایقی از یكی از سریال های تلویزیون را می بیند و كم كم به تلویزیون علاقه مند می شود. مورتی و دوستش در یكی از جزایر با آدم هایی روبه رو می شوند كه فقط یك فرزند دارند. در این جزیره رفتار و اعمال تمام آدم ها تحت تاثیر خواسته های همین تك فرزندان است. اگر كسی بخواهد تلفنی با دوستش حرف بزند دقایقی طولانی باید صدای حیوانات مختلف را برای فرزندش در بیاورد تا او را متقاعد كند كه گوشی را به پدر و مادرش بدهد. در جزیره استرامبولی ژراردیو و دوستش با شهرداری روبه رو می شوند كه آرزوهای زیادی برای توسعه جزیره در سر دارد اما مردم خشن جزیره او را همراهی نمی كنند. مورتی و ژراردیو كه برای تماشای فعالیت آتشفشان به جزیره ها آمده اند در كنار كوه آتشفشانی گروهی از گردشگران آمریكایی را می بینند. یكی از خنده دارترین صحنه های فیلم جایی است كه مورتی به سفارش دوستش از گردشگران می پرسد چه اتفاقی افتاده است. سریال بیوتیفول كه ژراردیو به آن علاقه دارد سریالی آمریكایی است كه پخشش در آمریكا زودتر از اروپا شروع شده است. شیفتگی ژراردیو به تلویزیون به حدی می رسد كه در سفر به جزیره ای كه در آن به خاطر پرهیز از تجمل گرایی تلویزیون ندارند بیشتر از یك شب دوام نمی آورد. نانی مورتی در این اپیزود پیكان تیز انتقادش را به سمت افراط و تفریط در جوامع امروزی و تاثیر تكنولوژی - از جمله تلویزیون - نشانه می گیرد. در یكی از سریال هایی كه از تلویزیون پخش می شود شخصیت ها در واكنش به حرف های یكدیگر از كهنه بودن خبرها و سوژه ها حرف می زنند. شاید در این صحنه مورتی عدم پرداختن به سینمای قصه گو را توجیه می كند. از نظر او در دنیای معاصر دیگر قصه ناگفته ای نمانده كه به نقل داستانی روایت شود. در یكی از سكانس های فیلم مورتی در یك زمین فوتبال با توپ بازی می كند. به تدریج نما باز و بازتر می شود و ما مورتی را می بینیم كه از زمین فوتبالی كه از دو سو با آب دریا محاصره شده مشغول بازی با توپ است. این صحنه نمایش وضعیت انسان در جهان معاصر است.
در قسمت سوم با نام «پزشكان» اگرچه با قصه ساده تری رو به رو هستیم و روایت در این اپیزود تقریباً كلاسیك تر از دو اپیزود قبلی است اما از نظر محتوایی فیلم به یكی از مصادیق دنیای پست مدرن می پردازد. وقتی كه پیشرفت علمی علیه اعتبار علم عمل می كند. در دنیای معاصر كه یافته های پزشكی فقط تا اطلاع ثانوی اعتبار دارند و هر روز كه می گذرد مدت زمان این «اطلاع ثانوی» كوتاه تر می شود برای یك بیمار پزشكان مختلف نظرات مختلفی را ارائه می كنند. تجویز هر پزشك با پزشك دیگر فرق می كند و هیچ یك از آنها نمی توانند بفهمند كه دلیل خارش های پوستی مورتی، یك تومور سرطانی و نه آلرژی است. وقتی در صحنه پایانی مورتی توصیه می كند كه صبح زود یك لیوان آب بخوریم، به طور كنایه آمیز انبوه داروهایی كه پزشكان برایش تجویز كرده اند را از اعتبار می اندازد. در این اپیزود كه روایت ساده ای دارد، كات ها و جامپ كات ها حساب شده انجام می شود تا روایت فیلم خسته كننده نشود. چاشنی طنز در دیالوگ ها نیز به پیشبرد روایت كمك می كند.
منبع : روزنامه شرق