دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
دانشواره فرهنگ سیاسی
«ساموئل بوراندر» و «آدام اولام» نیز از پیشگامان كاربرد آن هستند. «آلموند» فرهنگ سیاسی را الگوی ایستارها و سمتگیریهای فردی نسبت به سیاست در میان اعضای یك نظام تعریف می كند. «سیدنی وربا» بر این نظر است كه فرهنگ سیاسی از نظام اعتقادی تجربی، نمادهای معنیدار و ارزشهایی كه معرف كیفیت انجام اقدام سیاسیاند تشكیل مییابد. به عقیده «پروفسور بال» فرهنگ سیاسی تركیب، ایستارها، اعتقادات شور و احساس و ارزشهای جامعه مرتبط با نظام سیاسی و مسائل سیاسی است. «بیر و اولام» عقیده دارند كه جنبههای خاصی از فرهنگ عمومی جامعه بطور ویژه با چگونگی برخورد با حكومت و اینكه باید چه وظایفی را انجام دهد ارتباط دارد. ابن بخش از فرهنگ را میتوان فرهنگ سیاسی نامید. «لوسین پای» نظر میدهد كه فرهنگ سیاسی مجموعه ایستارها، اعتقادات و احساساتی است كه به روند سیاسی نظم و معنی می دهد و فرضیهها و قواعد تعیینكننده حاكم بر رفتار نظام سیاسی را مشخا میكند. تحلیل تعریفهای گفته شده از فرهنگ سیاسی، این نتیجه را به بار میآورد كه فرهنگ سیاسی دارای اجزای معینی است كه در عرصه جامعه شناختی جایگاه برجستهیی دارند. این اجزا عبارتند از : ارزشها، باورها و ایستارهای احساسی مردم نسبت به نظام سیاسی خودشان.
انواع فرهنگ سیاسی
آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را به سه دسته تقسیم كردهاند: ۱ فرهنگ سیاسی محدود ۲ فرهنگ سیاسی تبعه ۳ فرهنگ سیاسی مشاركت.
فرهنگ سیاسی محدود، به كسانی مربوط می شود كه از نظام سیاسی خود آگاهی چندانی ندارند. در این نوع از فرهنگ سیاسی توانایی مقایسه تغییراتی كه نظام سیاسی آغاز كرده است وجود ندارد. افراد دارای فرهنگ سیاسی محدود یا دستخوش انجماد فكری، از نظام سیاسی هیچ انتظاری ندارند. ساختارهای سیاسی نظامهای قبیلهیی و پادشاهیهای متمركز آفریقا بطور عمده از این نوع هستند.
در فرهنگ سیاسی تبعه، شهروندانی را كه از نقشهای گوناگون حكومت مانند مالیات گیری و قانونگذاری آگاه هستند، تبعه سیاسی مینامند. اینگونه افراد از راههای نفوذ بر نظام سیاسی ممكن است اطلاع خاصی نداشته باشند یا زیربناهای جامعه را نشناسند و به عنوان مطرحكنندگان خواستها هیچ تصور روشنی از خود دارا نباشند. این افراد برای حل و رفع دشواریهای پیشآمده به رییس محلی یا رییس خانواده مراجعه میكنند و در تصورشان نمیگنجد كه آنها را باید خودشان حل و رفع كنند وبالاخره در فرهنگ سیاسی مشاركت، مردم و افراد جامعه در زندگی سیاسی مشاركت میكنند. مشاركتكنندگان سیاسی افرادی هستند كه از ساختار و روند نظام سیاسی و خواست و نظامهای سیاسی خود آگاهند و در كار تصمیمگیری دخالت میكنند. مشاركتكنندگان سیاسی ایستارهای خاصی نسبت به ساختارهای سیاسی مانند احزاب و گروههای ذینفوذ و نقشهای آنها در این ساختارها میگیرند.
آلموند و همكارانش كه سه نوع فرهنگ سیاسی را مشخص كردهاند درضمن میگویند كه افراد فرهنگ سیاسی محدود و تبعه را میتوان در فرهنگ سیاسی مشاركت هم دید و یك فرد ممكن است هر سه جنبه را در خود تركیب كند كه از این تركیبات سه نوع مختلف فرهنگ سیاسی پدیدار میشود: ۱ فرهنگ سیاسی محدود تبعه ۲ فرهنگ سیاسی تبعهمشاركت ۳ فرهنگ سیاسی مشاركتمحدود.
«روزنبان» هم معتقد است كه غیر محتمل است در جامعههای نو فرهنگ سیاسی یكدستی یافت شود. به جای آن تركیبی از سمتگیریهای مختلف وجود دارد، بطوری كه فرهنگ سیاسی واقعی مخلوطی از عناصر گوناگون است. او همچنین معتقد است كه افزون بر سه نوع فرهنگ سیاسی، فرهنگهای سیاسی دیگری نیز وجود دارند كه عبارتند از:
مدنی:
این نوع فرهنگ در جامعهیی دیده میشود كه در آن قدرت و اختیار تصمیمگیری در دست نخبگان ویژهیی است و تودهها بطور مستقیم در آن شركت ندارند بلكه احساسات و تمایلات خود را توسط نمایندگان خود كهدر واقع بطور كلی جوابگوی مردم نیستند، بیان میكنند. این گونه فرهنگ سیاسی در جامعه دموكراتیك وجود دارد.
غیردینی:
اینگونه فرهنگ در جامعهیی وجود دارد كه در آن مردم بیتوجه به دین تحلیلی رفتار میكنند. به عقیده آلموند و پاول فرهنگ غیردینی، فرهنگی است كه در آن سمتگیری سنتی و ایستارها راه روندهای پویای تصمیمگیری مربوط به جمعآوری اطلاعات، ارزشیابی اطلاعات، تعیین جریان عمل بدیل، انتخاب مسیر در میان مسیرهای احتمالی و ابزارها را كه بدان وسیله كسی درمییابد آیا مسیر عمل معینی نتایج مورد نظر را به بار میآورد یا نه، باز میكند.
ایدئولوژیك:
اینگونه فرهنگ در كشورهایی وجود دارد كه در آنها ایدئولوژی خاصی تشویق میشود و مردم مجبور به پیروی از آن هستند. در اتحاد جماهیر شوروی سابق فرهنگ سیاسی ایدئولوژیك وجود داشت و الا در كشور چین نیز میتوان این فرهنگ سیاسی را مشاهده كرد.
همگن:
این نوع فرهنگ در جامهیی وجود دارد كه در آن مردم در مورد هدفها و ابزارهای دست یافتنی به آنها نظرات سیاسی یكسانی دارند. رهبران احزاب سیاسی گوناگون هم ایدئولوژیهای یكسانی دارند مانند انگلستان یا امریكا.
چند پاره:
این فرهنگ در جامعهیی وجود دارد كه در آن مردم درباره هدفهای سیاسی و ابزارهای دستیابی به آنها نظرات یكسانی ندارند. اینگونه فرهنگ سیاسی بطور عموم در كشورهای دارای نظام چند حزبی وجود دارد. فرانسه و ایتالیا نمونههایی از این فرهنگ هستند.اهمیت فرهنگ سیاسی:
اولین اهمیت فرهنگ سیاسی در این نكته است كه با مطالعات مربوط به توسعه سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. نظام سیاسی معینی از دیگر نظامهای سیاسی نهتنها بر پایه ساختارها بلكه به واسطه فرهنگهای سیاسی موجود در آن تفاوت مییابد. در نتیجه چنین تاثیری، بازخورد خصومتآمیز و پرخاشگرانه به آسانی ممكن است به نگرش همكاری تبدیل شود یا برعكس. چند مطالعه درباره رفتار سیاسی رای دادن نشان داد كه از لحاظ سیاسی همگنترین گروههای امریكایی اول زن و شوهر، بعد دوستان سپس گروههای كار هستند. افزون بر والدین و معلمان، اغلب افراد بیشترین وقت خود را با گروههای همتامی گذرانند. گروههایی كه از لحاظ سن و سال و موقعیت و مسائل و علایق مشابهاند. بنابراین نقش مهمی در روند جامعه پذیری سیاسی بازی میكنند و نفوذ قابل ملاحظهیی در فرآیند كسب رفتار سیاسی دارند. عموما مطالعات رفتار سیاسی به وضوح نشانگر این مساله هستند كه همسالان روی عقاید سیاسی یكدیگر نفوذ دارند.به منظور درك عمیق ماهیت و اندازه نفوذ همتایان در جامعه پذیری، باید از مكانیزمهای اجتماعی و روانشناختی درگیر مرتبط با مساله آگاهی داشته باشیم.
رسانههای گروهی: نظام كنترل شده رسانههای جمعی نقش بسیار موثری در جامعه پذیری سیاسی بازی میكند. رسانههای گروهی در ایجاد یكپارچگی و هماهنگی نظرات افراد نسبت به نظام سیاسی میتوانند با اهمیت باشند.به گفته «هوستن رانی» در همه كشورهای دارای تكنولوژی ارتباطات جمعی، رسانهها در شكل دادن به سمت گیری های اصلی و نیز افكار خاص بیشترین مردم، نقش مستقیم دارند. «لوسین پای» تاكید میكند كه رسانههای جمعی، مناسبترین روش موجود برای جامعه پذیری است و عامل قطع نوسازی به شمار میرود.اگر چه توجه دقیق و موشكافانه كمی روی نقشی كه رسانههای گروهی میتوانند در جامعه پذیری سیاسی كودكان داشته باشند اعمال شده است بلكه بیشتر به نقش تلویزیون روی رفتار خشن كودكان مورد ملاحظه قرار گرفته است. با این فرض كه اگر تلویزیون رفتار و عقاید خشن را در كودكان ترغیب میكند میتواند اشكال رفتار و عقاید سیاسی را نیز به همین صورت تحریك نماید، بویژه رفتار و عقایدی كه مشخصه احساسی دارند مانند صلاحیت سیاسی.
فرهنگ
تجارب فرد به عنوان عضو یك فرهنگ در جامعه پذیری حایز اهمیت بسیار است. هر فرهنگ الگوهای رفتاری، شعایر و اعتقادات نهادی شده و قانونی خاص خود را دارا است. نهادی شدن الگوهای رفتاری به این معنا است كه اكثر اعضای یك فرهنگ خصوصیات مشتركی را دارا هستند. حتی در یك جامعه پیچیده كه انعطاف ناپذیری الگوهای رفتاری نهادی شده ناچیز است، اهمیت نیروهای فرهنگی در شكل دادن كنشهای شخصیتی قابل ملاحظه است. این نیروها بر نیازهای افراد و وسایل ارضای آنها، رابطه افراد با مراجع قدرت، تصور از خود فرد و... تاؤیر میگذارد. باید گفت كه زندگی ما را در هر لحظهیی فرهنگ تعیین میكند. از لحظهیی كه متولد میشویم تا زمانی كه میمیریم فرهنگ وجود دارد و دایم بر ما فشار میآورد تا از رفتارهای خاصی كه سایر انسانها برای ما به وجود آوردهاند پیروی كنیم.
طبقات اجتماعی
بدون توجه به گروه و طبقه اجتماعی فرد، جنبه كمی از شخصیت او قابل درك است. طبقه اجتماعی فرد در جامعه پذیری سیاسی افراد نقش مهم و تعیین كننده و تاؤیر بسزایی بر جامعه دارد. عوامل تشكیل دهنده طبقه اجتماعی، در تعیین پایگاه اجتماعی فرد نقشی كه ایفا میكند، وظایفی كه بر عهده دارد و امتیازاتی كه از آن برخوردار است، موؤر است. عوامل طبقه اجتماعی همچون عوامل فرهنگی بر تلقی فرد از موقعیتها و نحوه پاسخ وی بر آنها اؤر میگذارد. آگاهی سیاسی، درك بهتر مسائل سیاسی، احساس صلاحیت قویتر در سیاست در طبقه متوسط غالبا بیشتر از طبقه پایین است. طبقات اجتماعی به شكلی متفاوت فرآیند جامعه پذیری سیاسی را انجام میدهند.
مهمترین عامل در این رابطه نحوه به كار بستن زبان است. سیاست در جهان امروز پدیدهیی است كه احتیاج به سیستم زبانی پیشرفته و پیچیده دارد. در طبقه متوسط زبان پیچیدهتر و در طبقه پایین زبان سادهتر و جملات هم سادهتر هستند. طبقه متوسط از سیاست، دركی انتزاعی دارد در حالی كه در طبقه پایین به علت وجود كد محدود زبانی، آموزش پذیری سیاسی بیشتر در قالب شخصیت سیاسی عرضه میگردد. طبقه متوسط بیشتر قادر است كه سیاست را خنثی كند و به سیاست به عنوان پدیدهیی عملكردی نگاه كند و اینكه سیاست را خارج از احساسات و هیجانات ببیند.در حالی كه طبقه پایین بیشتر سیاست را از لحاظ احساسی و هیجانی درك میكند. در دیدگاه طبقه متوسط عملكرد نظام سیاسی مطرح است و در دیدگاه طبقه پایین شخصیت سیاسی و اگر سیاست را به شكل مدیریت تصور كنیم دو گرایش ظاهر میشودأ یكی سیاست در قالب مدیریت عملكردی كه مورد توجه طبقه متوسط است و دیگری سیاست در قالب اقتدارگرای سمبلیك كه مورد توجه طبقه متوسط پایین است.
نقش جنس
مردان و زنان از اوایل زندگی مانند سایر مسائل در مسائل سیاسی هم شروع به مختلف شدن میكنند. در بیشتر تحقیقات نتایج بیانگر آن است كه اولا پسران غالبا بیشتر از دختران به سیاست علاقهنشان میدهند و آگاهی بیشتری نسبت به آن دارند و ثانیا دختران و پسران در داشتن حس اعتماد نسبت به رهبران و موسسات دولتی متفاوتاند. دختران دارای حالت موافقتر و حس اعتماد بیشتری هستند و نسبت به پسران رفتار مناسبتری در رابطه با گروههای اجتماعی و موسسات دارند.مطالعات انجام شده نشان دادهاند كه مقدار آگاهی سیاسی در دختران و پسران متفاوت است. این نتیجه بیانگر آن است كه دختران و پسران در ابتدا در توجه به حوزه فعالیت اجتماعی به مقدار زیاد و به عنوان جامعه پذیری مورد انتظار با هم تفاوت دارند.پسران علاقه بیشتری به امور عمومی بطور كلی دارند و یكی از مظاهر این علاقه سیاست است. برعكس، دختران انتظار دارند كه زندگیشان بیشتر در خانه و اجتماع محلی محدود شود كه بنابراین وقت كمتری صرف دنیای امور عمومی میكنند كه در آن باعث اطلاع كمتر آنان در مورد مسائل سیاسی است. بطور كل زنان نسبت به مردان آگاهی سیاسی كمتری دارند و از نظر سیاسی در مقایسه با مردان بیتفاوتتر یا در صورت مشاركت در سیاست بیشتر از مردان به احزاب راست و محافظه كار گرایش دارند. زنان در رای دادن تابع شوهرانشان هستند، مشاركت آنها در سیاست مشاركتی مستقل نیست بلكه تابع علایق مردانهیی است كه در همه جا در زندگی سیاسی حاكم است.
بیشتر وقتها مردان نیز احساس نمیكنند كه باید در سیاست با زنان خود مشورت كنند.
انواع فرهنگ سیاسی
آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را به سه دسته تقسیم كردهاند: ۱ فرهنگ سیاسی محدود ۲ فرهنگ سیاسی تبعه ۳ فرهنگ سیاسی مشاركت.
فرهنگ سیاسی محدود، به كسانی مربوط می شود كه از نظام سیاسی خود آگاهی چندانی ندارند. در این نوع از فرهنگ سیاسی توانایی مقایسه تغییراتی كه نظام سیاسی آغاز كرده است وجود ندارد. افراد دارای فرهنگ سیاسی محدود یا دستخوش انجماد فكری، از نظام سیاسی هیچ انتظاری ندارند. ساختارهای سیاسی نظامهای قبیلهیی و پادشاهیهای متمركز آفریقا بطور عمده از این نوع هستند.
در فرهنگ سیاسی تبعه، شهروندانی را كه از نقشهای گوناگون حكومت مانند مالیات گیری و قانونگذاری آگاه هستند، تبعه سیاسی مینامند. اینگونه افراد از راههای نفوذ بر نظام سیاسی ممكن است اطلاع خاصی نداشته باشند یا زیربناهای جامعه را نشناسند و به عنوان مطرحكنندگان خواستها هیچ تصور روشنی از خود دارا نباشند. این افراد برای حل و رفع دشواریهای پیشآمده به رییس محلی یا رییس خانواده مراجعه میكنند و در تصورشان نمیگنجد كه آنها را باید خودشان حل و رفع كنند وبالاخره در فرهنگ سیاسی مشاركت، مردم و افراد جامعه در زندگی سیاسی مشاركت میكنند. مشاركتكنندگان سیاسی افرادی هستند كه از ساختار و روند نظام سیاسی و خواست و نظامهای سیاسی خود آگاهند و در كار تصمیمگیری دخالت میكنند. مشاركتكنندگان سیاسی ایستارهای خاصی نسبت به ساختارهای سیاسی مانند احزاب و گروههای ذینفوذ و نقشهای آنها در این ساختارها میگیرند.
آلموند و همكارانش كه سه نوع فرهنگ سیاسی را مشخص كردهاند درضمن میگویند كه افراد فرهنگ سیاسی محدود و تبعه را میتوان در فرهنگ سیاسی مشاركت هم دید و یك فرد ممكن است هر سه جنبه را در خود تركیب كند كه از این تركیبات سه نوع مختلف فرهنگ سیاسی پدیدار میشود: ۱ فرهنگ سیاسی محدود تبعه ۲ فرهنگ سیاسی تبعهمشاركت ۳ فرهنگ سیاسی مشاركتمحدود.
«روزنبان» هم معتقد است كه غیر محتمل است در جامعههای نو فرهنگ سیاسی یكدستی یافت شود. به جای آن تركیبی از سمتگیریهای مختلف وجود دارد، بطوری كه فرهنگ سیاسی واقعی مخلوطی از عناصر گوناگون است. او همچنین معتقد است كه افزون بر سه نوع فرهنگ سیاسی، فرهنگهای سیاسی دیگری نیز وجود دارند كه عبارتند از:
مدنی:
این نوع فرهنگ در جامعهیی دیده میشود كه در آن قدرت و اختیار تصمیمگیری در دست نخبگان ویژهیی است و تودهها بطور مستقیم در آن شركت ندارند بلكه احساسات و تمایلات خود را توسط نمایندگان خود كهدر واقع بطور كلی جوابگوی مردم نیستند، بیان میكنند. این گونه فرهنگ سیاسی در جامعه دموكراتیك وجود دارد.
غیردینی:
اینگونه فرهنگ در جامعهیی وجود دارد كه در آن مردم بیتوجه به دین تحلیلی رفتار میكنند. به عقیده آلموند و پاول فرهنگ غیردینی، فرهنگی است كه در آن سمتگیری سنتی و ایستارها راه روندهای پویای تصمیمگیری مربوط به جمعآوری اطلاعات، ارزشیابی اطلاعات، تعیین جریان عمل بدیل، انتخاب مسیر در میان مسیرهای احتمالی و ابزارها را كه بدان وسیله كسی درمییابد آیا مسیر عمل معینی نتایج مورد نظر را به بار میآورد یا نه، باز میكند.
ایدئولوژیك:
اینگونه فرهنگ در كشورهایی وجود دارد كه در آنها ایدئولوژی خاصی تشویق میشود و مردم مجبور به پیروی از آن هستند. در اتحاد جماهیر شوروی سابق فرهنگ سیاسی ایدئولوژیك وجود داشت و الا در كشور چین نیز میتوان این فرهنگ سیاسی را مشاهده كرد.
همگن:
این نوع فرهنگ در جامهیی وجود دارد كه در آن مردم در مورد هدفها و ابزارهای دست یافتنی به آنها نظرات سیاسی یكسانی دارند. رهبران احزاب سیاسی گوناگون هم ایدئولوژیهای یكسانی دارند مانند انگلستان یا امریكا.
چند پاره:
این فرهنگ در جامعهیی وجود دارد كه در آن مردم درباره هدفهای سیاسی و ابزارهای دستیابی به آنها نظرات یكسانی ندارند. اینگونه فرهنگ سیاسی بطور عموم در كشورهای دارای نظام چند حزبی وجود دارد. فرانسه و ایتالیا نمونههایی از این فرهنگ هستند.اهمیت فرهنگ سیاسی:
اولین اهمیت فرهنگ سیاسی در این نكته است كه با مطالعات مربوط به توسعه سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. نظام سیاسی معینی از دیگر نظامهای سیاسی نهتنها بر پایه ساختارها بلكه به واسطه فرهنگهای سیاسی موجود در آن تفاوت مییابد. در نتیجه چنین تاثیری، بازخورد خصومتآمیز و پرخاشگرانه به آسانی ممكن است به نگرش همكاری تبدیل شود یا برعكس. چند مطالعه درباره رفتار سیاسی رای دادن نشان داد كه از لحاظ سیاسی همگنترین گروههای امریكایی اول زن و شوهر، بعد دوستان سپس گروههای كار هستند. افزون بر والدین و معلمان، اغلب افراد بیشترین وقت خود را با گروههای همتامی گذرانند. گروههایی كه از لحاظ سن و سال و موقعیت و مسائل و علایق مشابهاند. بنابراین نقش مهمی در روند جامعه پذیری سیاسی بازی میكنند و نفوذ قابل ملاحظهیی در فرآیند كسب رفتار سیاسی دارند. عموما مطالعات رفتار سیاسی به وضوح نشانگر این مساله هستند كه همسالان روی عقاید سیاسی یكدیگر نفوذ دارند.به منظور درك عمیق ماهیت و اندازه نفوذ همتایان در جامعه پذیری، باید از مكانیزمهای اجتماعی و روانشناختی درگیر مرتبط با مساله آگاهی داشته باشیم.
رسانههای گروهی: نظام كنترل شده رسانههای جمعی نقش بسیار موثری در جامعه پذیری سیاسی بازی میكند. رسانههای گروهی در ایجاد یكپارچگی و هماهنگی نظرات افراد نسبت به نظام سیاسی میتوانند با اهمیت باشند.به گفته «هوستن رانی» در همه كشورهای دارای تكنولوژی ارتباطات جمعی، رسانهها در شكل دادن به سمت گیری های اصلی و نیز افكار خاص بیشترین مردم، نقش مستقیم دارند. «لوسین پای» تاكید میكند كه رسانههای جمعی، مناسبترین روش موجود برای جامعه پذیری است و عامل قطع نوسازی به شمار میرود.اگر چه توجه دقیق و موشكافانه كمی روی نقشی كه رسانههای گروهی میتوانند در جامعه پذیری سیاسی كودكان داشته باشند اعمال شده است بلكه بیشتر به نقش تلویزیون روی رفتار خشن كودكان مورد ملاحظه قرار گرفته است. با این فرض كه اگر تلویزیون رفتار و عقاید خشن را در كودكان ترغیب میكند میتواند اشكال رفتار و عقاید سیاسی را نیز به همین صورت تحریك نماید، بویژه رفتار و عقایدی كه مشخصه احساسی دارند مانند صلاحیت سیاسی.
فرهنگ
تجارب فرد به عنوان عضو یك فرهنگ در جامعه پذیری حایز اهمیت بسیار است. هر فرهنگ الگوهای رفتاری، شعایر و اعتقادات نهادی شده و قانونی خاص خود را دارا است. نهادی شدن الگوهای رفتاری به این معنا است كه اكثر اعضای یك فرهنگ خصوصیات مشتركی را دارا هستند. حتی در یك جامعه پیچیده كه انعطاف ناپذیری الگوهای رفتاری نهادی شده ناچیز است، اهمیت نیروهای فرهنگی در شكل دادن كنشهای شخصیتی قابل ملاحظه است. این نیروها بر نیازهای افراد و وسایل ارضای آنها، رابطه افراد با مراجع قدرت، تصور از خود فرد و... تاؤیر میگذارد. باید گفت كه زندگی ما را در هر لحظهیی فرهنگ تعیین میكند. از لحظهیی كه متولد میشویم تا زمانی كه میمیریم فرهنگ وجود دارد و دایم بر ما فشار میآورد تا از رفتارهای خاصی كه سایر انسانها برای ما به وجود آوردهاند پیروی كنیم.
طبقات اجتماعی
بدون توجه به گروه و طبقه اجتماعی فرد، جنبه كمی از شخصیت او قابل درك است. طبقه اجتماعی فرد در جامعه پذیری سیاسی افراد نقش مهم و تعیین كننده و تاؤیر بسزایی بر جامعه دارد. عوامل تشكیل دهنده طبقه اجتماعی، در تعیین پایگاه اجتماعی فرد نقشی كه ایفا میكند، وظایفی كه بر عهده دارد و امتیازاتی كه از آن برخوردار است، موؤر است. عوامل طبقه اجتماعی همچون عوامل فرهنگی بر تلقی فرد از موقعیتها و نحوه پاسخ وی بر آنها اؤر میگذارد. آگاهی سیاسی، درك بهتر مسائل سیاسی، احساس صلاحیت قویتر در سیاست در طبقه متوسط غالبا بیشتر از طبقه پایین است. طبقات اجتماعی به شكلی متفاوت فرآیند جامعه پذیری سیاسی را انجام میدهند.
مهمترین عامل در این رابطه نحوه به كار بستن زبان است. سیاست در جهان امروز پدیدهیی است كه احتیاج به سیستم زبانی پیشرفته و پیچیده دارد. در طبقه متوسط زبان پیچیدهتر و در طبقه پایین زبان سادهتر و جملات هم سادهتر هستند. طبقه متوسط از سیاست، دركی انتزاعی دارد در حالی كه در طبقه پایین به علت وجود كد محدود زبانی، آموزش پذیری سیاسی بیشتر در قالب شخصیت سیاسی عرضه میگردد. طبقه متوسط بیشتر قادر است كه سیاست را خنثی كند و به سیاست به عنوان پدیدهیی عملكردی نگاه كند و اینكه سیاست را خارج از احساسات و هیجانات ببیند.در حالی كه طبقه پایین بیشتر سیاست را از لحاظ احساسی و هیجانی درك میكند. در دیدگاه طبقه متوسط عملكرد نظام سیاسی مطرح است و در دیدگاه طبقه پایین شخصیت سیاسی و اگر سیاست را به شكل مدیریت تصور كنیم دو گرایش ظاهر میشودأ یكی سیاست در قالب مدیریت عملكردی كه مورد توجه طبقه متوسط است و دیگری سیاست در قالب اقتدارگرای سمبلیك كه مورد توجه طبقه متوسط پایین است.
نقش جنس
مردان و زنان از اوایل زندگی مانند سایر مسائل در مسائل سیاسی هم شروع به مختلف شدن میكنند. در بیشتر تحقیقات نتایج بیانگر آن است كه اولا پسران غالبا بیشتر از دختران به سیاست علاقهنشان میدهند و آگاهی بیشتری نسبت به آن دارند و ثانیا دختران و پسران در داشتن حس اعتماد نسبت به رهبران و موسسات دولتی متفاوتاند. دختران دارای حالت موافقتر و حس اعتماد بیشتری هستند و نسبت به پسران رفتار مناسبتری در رابطه با گروههای اجتماعی و موسسات دارند.مطالعات انجام شده نشان دادهاند كه مقدار آگاهی سیاسی در دختران و پسران متفاوت است. این نتیجه بیانگر آن است كه دختران و پسران در ابتدا در توجه به حوزه فعالیت اجتماعی به مقدار زیاد و به عنوان جامعه پذیری مورد انتظار با هم تفاوت دارند.پسران علاقه بیشتری به امور عمومی بطور كلی دارند و یكی از مظاهر این علاقه سیاست است. برعكس، دختران انتظار دارند كه زندگیشان بیشتر در خانه و اجتماع محلی محدود شود كه بنابراین وقت كمتری صرف دنیای امور عمومی میكنند كه در آن باعث اطلاع كمتر آنان در مورد مسائل سیاسی است. بطور كل زنان نسبت به مردان آگاهی سیاسی كمتری دارند و از نظر سیاسی در مقایسه با مردان بیتفاوتتر یا در صورت مشاركت در سیاست بیشتر از مردان به احزاب راست و محافظه كار گرایش دارند. زنان در رای دادن تابع شوهرانشان هستند، مشاركت آنها در سیاست مشاركتی مستقل نیست بلكه تابع علایق مردانهیی است كه در همه جا در زندگی سیاسی حاكم است.
بیشتر وقتها مردان نیز احساس نمیكنند كه باید در سیاست با زنان خود مشورت كنند.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست