دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
استاد شفیعیکدکنی ، ادامه و تکامل عصر فروزانفری

از شما چه پنهان ما که تازه از شهرستان (و به قول تهرانیها از دهات) آمده بودیم و بزرگترین سفر ما زیارت پایتخت بود، سراسر رشک میشدیم، اما به مرور دریافتیم که قضیه از لونی دیگر است و مثلا آن استاد محترمی که congress man بودند و ادبیات معاصر درس میدادند و کتابی هم در این زمینه داشتند، <بوف کور> را نخوانده بودند. این نکته را بنده و همکلاسی آن سالهایم دکتر حسین نجفدری کشف کردیم و با چند سوال زیرکانه مچ استاد را گرفتیم. بگذریم. اما دکتر شفیعی وقتی میآمد هیچکس غایب نبود. بچهها از کلاسهای دیگر هم زود میآمدند و جا میگرفتند. من این حالت را تنها در کلاسهای پربار و عالمانه استاد بزرگوار و فقیدم دکتر امیرحسین آریانپور دیده بودم. این حرکت هماکنون هم در کلاسهای استاد شفیعی تکرار میشود.
نکته این است که چرا شفیعی محبوب و مطلوب است؟ بگذارید بنده به عنوان شاگرد ایشان بسیار صریح به این پرسش پاسخ دهم: دکتر شفیعیکدکنی مطالعات دوران جوانی را بسیار منسجم، طبقهبندی شده و خوب خوانده است. این استاد گرانقدر، ادبیات را برای خرج کردن و فضلفروشی فرا نگرفته است بلکه هدف تنها یک چیز بوده و آن کمک به فرهنگ و ادبیات ایران و نیز ایجاد فضایی برای جهانی اندیشیدن. دکتر شفیعی وقتی روی اشعار البیاتی شاعر عراقی دست میگذارد و گزیده شعر او را با عنوان <آوازهای سندباد> برای ایرانیان ترجمه میکند، نشان میدهد که شعر جهان به ویژه شعر معاصر عرب و جایگاه آن را نیکو میداند و بیتردید یکی از قویترین صاحبنظران در این مورد است. البیاتی، شاعر منحصر بهفرد معاصر عرب بود که در آن روزگار میتوانست شاعر جهان باشد و بود. این انتخاب دکتر شفیعی بسیار زیرکانه بود و نشان میداد که به شعر عرب اشراف تمام دارد. کتاب <شعر معاصر عرب( >سال ۱۳۵۹) تالیف استاد شفیعیکدکنی اثری است که میتوانم بگویم در میان نویسندگان و نقادان عرب هم مانندی ندارد. آنچه در این کتاب مخاطب را غافلگیر میکند، مقدمهجامع و نقادانهای است که استاد حدود ۹۰ صفحه بر این کتاب نوشتهاند.
استاد مقدمهکتاب را با انتقاد از وضعیت کمبود منابع پژوهشی در ایران آغاز میکند: <اگر آدم خیلی کمالطلب باشد، در شرایط موجود ایران، موجودی بیمصرف خواهد بود.> متاسفانه باید بگویم که هنوز هم پس از سالها که از انقلاب میگذرد ما دانشگاهیان به ویژه در حوزهادبیات جهانی، با کمبود منابع روبهرو هستیم و ضد کتابهای خارجی مثل انواع طالعبینیها و روانشناسیهای مندرآوردی و مخرب، عرصه را برای وارد کردن و ابداع منابع علمی، سخت تنگ کرده است. سپس استاد مقدمه را اینگونه به پایان میبرد: <زبان عرب در همه جا زبان عرب است. خوشبختانه استعمار، وحدت اعراب را اگر در تمام جوانب از میان برداشته، در زمینهزبان تاکنون نتوانسته است و همین امر برای اعراب کافی است.>
در کتاب <شعر معاصر عرب>، استاد شفیعی شاعرانی را به عنوان نخبگان شعر معاصر عرب آوردهاند که هیچکس نمیتواند کوچکترین تردیدی در انتخاب استاد داشتهباشد. این انتخاب تنها وابسته بهزعم و گمان خود استاد نیست بلکه آمیزهای از نظر استاد و نقادان عرب است.
استاد که جناحبندیهای سیاسی، قومی و گروهبندیهای ما جهان سومیها به ویژه ادیبان عرب را خوب میشناسند، برای اینکه درگیر آن نشوند، عملی خردمندانه و علمی انجام دادهاند و آنگاه شاعران نخبهمعاصر را برگزیدهاند و در کتاب آوردهاند. عین سخن استاد در این باب این است: <من برای اینکه فریب دستهبندیهای ادبی رایج در کشورهای عربی را نخورم، از ۴ نفر از بزرگترین شعرا و ناقدان مسلم و تراز اول عرب که در انگلستان و آمریکا با آنها آشنا شدم، جداجدا در سالهای ۷۴ و ۷۵ و ۷۶ خواستار شدم که فقط ۱۵ و ۱۰ نفر از شعرایی را که در جریان امروز شعر عرب چهرهای مسلم به شمار میروند، برای من اسمهایشان را بنویسند و اینها هرکدام روی کاغذی چند تا اسم دادند. عجیب اینکه دستهبندی را حتی در این معرفیگونهها نیز دیدم ولی در این میان چند شاعر بودند که مورد قبول هر ۴ نفر بودند و آنها را قراین دیگر هم تایید میکرد که چهرههای اصلی هستند و من در این معرفینامهای که قصد دارم بنویسم بیشتر به توصیف و معرفی کردن همان چند تن - که مسلم عند الکلاند - خواهم پرداخت. شعرایی که قصد دارم جداگانه در باب آنها چند کلمهای بنویسم عبارتند از: ادونیس (سوری)، عبدالوهاب البیاتی (عراقی)، بدر شاکر السیاب (عراقی)، خلیلالحاوی (لبنانی)، صلاح عبدالصبور (مصری)، نازکالملائکه (عراقی)، محمود درویش (فلسطینی)، نزارقبانی (سوری) و الفیتوری (سودانی>...) چنانکه ملاحظه شد، انتخاب این بزرگان بسیار دقیق انجام شده است که تقوا و عدالت علمی استاد را نشان میدهد. برای نمونه از دستهبندیها در ادبیات عرب، میتوانم به <تاریخ ادبیات عرب> اثر حنا الفاخوری نویسندهلبنانی اشاره کنم. ایشان در کتاب خود بیشترین سهم شعر عرب را به لبنانیها داده و عراقیها را کمرنگ نشان داده است؛ در حالی که بدون تعارف باید عرض شود که بنیانگذاران شعر پویا و متعهد و نوین عرب، عراقیها هستند. بدر شاکرالسیاب و خانم نازکالملائکه هر کدام به تنهایی به گونهای متفاوت کاری نیمایی در شعر عرب انجام دادهاند و البیاتی، شعر عرب را در جهان همتراز شعر تی اس الیوت و لورکا قرار داد.
پس انقلاب، در اوایل دهه۷۰، به درخواست سردبیر مجله <ادبستان> آقای سام، قرار شد چند صفحهای در اختیار من باشد تا هرچه که میخواهم بنویسم. من با استادم دکتر شفیعیکدکنی در این مورد مشورت کردم. استاد گفت باید هدف ما این باشد که خوانندگان نوشتههای ما بتوانند اندیشیدن یاد بگیرند و هرطور شده از طریق ما هم ادبیات و فرهنگ ایران را خوب بشناسند و هم با جهان پیوندی اصیل و درست برقرار کنند. بعد هم شاگردنوازی فرمودند و چند مقالهای که نوشته بودم مورد عنایت قرار دادند. من با توجه به توصیه استاد، کارم را با مسالهفلسطین آغاز کردم و چون نسبت به مسالهفلسطین و مظلومیت فلسطینیان بسیار حساس بودم و مطالعاتی گسترده (بدون ادعا) و منحصر بهفرد داشتم، مصاحبهای ۷۰ صفحهای که دوست عزیزم استاد گرامی خانم ملیحهشمعدانی در باب فلسطین با بنده انجام داده بودند و قرار بود به یکی از نشریات داده شود، در <ادبستان> منتشر کردم. این مصاحبه دو بخش بود؛ یکی شعر معاصر عرب ( با مروری بر گذشته) و دیگری فلسطین و شعر معاصر عرب. این کار پس از انتشار در مجله <ادبستان> بسیار مورد توجه قرار گرفت و استاد هم راضی بودند. سپس کار اصلیام را که نقد ادبی بود، با نوشتن مقالاتی پیرامون نقد شعر آغاز کردم که تا هنگام تعطیل شدن مجله<ادبستان> ادامه داشت. بیشتر مقالات در باب ماهیت شعر و بهطور ضمنی نقد شعر فارسی بود. عنوان صفحهمن <تا سر زلف سخن> نام داشت و به قول استاد شفیعی، فضایی خوب برای اندیشیدن بود.
دکتر شفیعی چون به فرهنگ و تمدن اسلامی و قرآن، حدیث، تفسیر و عرفان اسلامی اشراف کامل دارند، استخوانبندی علمی ایشان بسیار محکم و نیرومند است. برخی میپندارند برای مطالعه ادبیات به ویژه ادبیات معاصر، به مطالعهادبیات کهن و فرهنگ اسلامی نیازی نیست، در حالی که به قول استادم مرحوم دکتر محمدجعفر محجوب، <پژوهشگر ادبیات فارسی که عربی نداند، حرفش مفت است.> زیرا تمامی شاعران بزرگ ایران مانند سنایی، عطار، مولانا، حافظ و جامی، چیزی جز قرآن و حدیث را به رسمیت نمیشناسند. دکتر شفیعی با تضلع در ادبیات فارسی و عربی و فرهنگ ایرانی و اسلامی و غربی، به نگاهی ویژه دست یافتهاند.
شاگردان شفیعی شیفتههمین نگاه ویژه هستند. یادم میآید یکی از استادان ما (خدا عمرشان را طولانی کند) با مرحوم دکتر زرینکوب مدتها رقابت داشتند و کوشش میکردند به جایگاه ایشان برسند. اما سرانجام که از رقابت خسته شدند، یک روز گله میکردند که تعداد صفحاتی که من نوشتم از ایشان بیشتر است و من هم مثل ایشان کتبی متعدد دارم، پس چرا دانشجویان از من فرار میکنند و دوست ندارند با من پایاننامه بگیرند. زیدی که آنجا حاضر بود گفت استاد! قدر شما را آیندگان خواهند دانست.
باید عرض کنم مشکل این استاد گرامی فقدان همان دید و نظرگاه بود. دانشجوی دکتر شفیعی یاد میگیرد که اطلاعاتش را به شعور تبدیل کند. این عمل تنها در سایه همان دید و نظر ویژه امکانپذیر است.
دکتر عبدالحسین فرزاد
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست