شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

اهمیت تدوین استراتژی سیاسی


اهمیت تدوین استراتژی سیاسی
در وضعیت كنونی آنچه كشورهای در حال توسعه را رنج می دهد ناتوانی و سرگردانی در اتخاذ استراتژی ملی بالاخص استراتژی سیاسی و چگونگی برخورد یا تعامل در سطوح منطقه ای و بین المللی با دیگر واحدهای سیاسی است. فقدان خط مشی نسبتاً باثبات و تا حدودی منسجم باعث گشته در این كشورها سیاستگزاری ها گاه به سمت افراط و در مواردی به سوی تفریط منحرف بشوند و از توسعه و پیشرفت احیاناً باز مانند، تا اواخر قرن هجدهم استراتژی به مجموعه ای از حقه های جنگی گفته می شد كه مورد استفاده ژنرال ها و وسیله ای جهت فریب دشمن بود به تدریج این واژه از بعد نظامی فاصله گرفت به طوری كه در جهان امروز: «استراتژی هنر كنترل و بهره وری از منابع یك دولت یا ائتلافی از دولت ها است و هدف آن پیشبرد منافع حیاتی و حفظ این منافع در مقابل دشمنان بالقوه و بالفعل و یا حتی صرفاً مفروض است.» و استراتژی ملی، استفاده از منابع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در زمان جنگ و صلح، جهت تامین حداكثر حمایت از سیاست های ملی به شمار می رود.
آندره بوفر نویسنده كتاب معروف «مقدمه ای بر استراتژی» معتقد است: «تنها با استراتژی است كه می توان نسبت به تصمیمی كه در مورد سیاست و خط مشی كلی در امور كشوری و لشكری اتخاذ شده اعتماد كرد و تنها از این طریق می توان نسبت به سیاست های اتخاذ شده كه قبلاً بر اندیشه های ژرف و صمیمی مبتنی بوده اند اعتماد حاصل كرد.»
بسیاری اوقات استراتژی سیاسی به عنوان سمت گیری سیاست خارجی كشورها، تعهدات دولت نسبت به محیط خارجی و مقابله با تهدیدات دائمی معنا می شود. هاستی دست كم چهار سمت گیری بنیادین را جهت استراتژی سیاسی پیشنهاد می كند: «انزوا، بی طرفی، عدم تعهد، اتحاد و ائتلاف.» روشن است كشورها با توجه به اهداف خود و وضعیت نظام بین الملل یكی از این سمت گیری ها را نوعاً انتخاب می كنند. نظام بین الملل چندقطبی، دوقطبی، تك قطبی و سلسله مراتبی و... از جمله این مواردند. از سال۲۰۰۰ میلادی همزمان با بالا رفتن سطح زندگی در اقتصاد جهانی و دگرگونی های اقتصادی، سیاسی و تكنولوژیكی كه ریشه در تحولات دهه ۱۹۹۰ داشت موضوع وابستگی متقابل كشورها، (inter dependence) و واژه چیرگی (Hegemony) مطرح شد. منطق وابستگی متقابل ساده است به طوری كه آنچه یك كشور انجام می دهد بر دیگر كشورهای موجود در همان نظام تاثیر می گذارد و چیرگی یا هژمونی تشریح كننده نوعی نظام بین المللی است كه در آن قدرت كشورها نسبت به یكدیگر بسیار نامتقارن است و در یك نظام مبتنی بر چیرگی، وابستگی متقابل بدین شكل درمی آید كه یك كشور مسلط است و دیگر كشورها ناگزیر از پیروی از آن هستند، بنابراین سیاستگزاری مرحله فرآیند سیاسی است كه در این مرحله باید سیاست های آمرانه در قالب لایحه های پیشنهادی در مجالس قانونگذاری و یا فرمان های صادر شده از سوی شوراهای حاكم به صورت قانون درآمده و در مرحله بعد باید اهداف سیاست ها پیاده شود و عواقب آن مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است جهت تدوین سیاست ها الزاماً باید از قواعد تصمیم گیری آگاه باشیم و اینكه در نظام های سیاسی مختلف چه نوع قدرتی موثر و مشروع شناخته می شود.
با توجه به این مقدمه نسبتاً طولانی به سرزمین مان ایران توجه می نماییم. محدوده ای از نظر موقعیت مكانی و جغرافیایی حساس و بااهمیت چه در دنیای قدیم و چه در دنیای جدید. پلی میان شرق و غرب كره زمین و حلقه اتصال جنوب غرب آسیا با شرق دور و سرزمین هایی با قدمت طولانی مانند شبه قاره هند و چین.از شمال همجوار با پهناورترین واحد سیاسی دنیا تا قبل از ۱۹۸۹ میلادی (اتحاد شوروی سوسیالیستی) و در حال حاضر همسایه آسیای مركزی و آسیای میانه، قفقاز جنوبی و خزر و از سمت جنوب همجوار با پهنه دریایی خلیج فارس و اشتراك مرزهای آبی با جمع قابل توجهی از كشورهای عرب زبان و تاریخ پرفراز و نشیب سرزمین ایران حاكی از سوءنظر و مطامع دولت هایی بوده كه از این منطقه به عنوان پل ارتباطی و یا تصرف آشكار سرزمین های غنی و حاصلخیز بهره گیری كرده اند. جنگ های ایران و روس در دوره قاجاریه و در دهه ۱۸۰۰ میلادی به از دست دادن نیمی از وسعت فعلی ایران (۸۰۰ هزار كیلومتر مربع) منجر شد و طی قرارداد ۱۹۰۷ میلادی ایران عملاً به دو نیمه شمالی و جنوبی میان روسیه و انگلستان تقسیم شده و تعدی ها به صورت آشكار و پنهان ادامه یافت و در سال ۱۳۵۹ ش با یورش ناگهانی ارتش عراق یك بار دیگر مرزهای سیاسی ایران با تهدیدی جدی مواجه شد و هشت سال جنگی نابرابر در مقطعی حساس و پرتنش بر این سرزمین تحمیل شد. بنابراین چنین موقعیتی مهم و ژئواستراتژیك به تدوین استراتژی هایی نیازمند است كه در نهایت درایت و تدبیر طراحی شده باشند. ایران امروز با ایران قبل از ۱۳۵۷ ش بسیار تفاوت كرده، بدیهی است الگوهای رژیم گذشته كه در یك نظام بین الملل دوقطبی تدوین یافته اند در حال حاضر با توجه به تحولات شگرف پیش آمده قابل پیاده شدن نیستند. فراموش نكنیم، در سال های آغازین انقلاب اسلامی حتی رئیس جمهور وقت (ابوالحسن بنی صدر) با اتخاذ استراتژی كاملاً منحرف با موازین جدید از دایره سیاستگزاری كشور حذف شد و ناگزیر برای همیشه ترك موطن كرد و در اذهان حتی رای دهندگان خود به فراموشی گرایید. آنچه لزوم به كارگیری دقت و درایت را در تدوین استراتژی كشورهای شكننده ای همچون ایران ضروری می نماید علاوه بر توجه به فشار عوامل خارجی و ساختار توزیع قدرت در سطح بین الملل، محیط داخلی و مسائل این محیط نیز باید عمیقاً ملحوظ شود. از جمله موضوع برداشت های ذهنی است به طوری كه سیاستگزاران بر مبنای تصاویری كه از محیط در ذهن دارند واكنش نشان می دهند و با توجه به اینكه نوعاً مطلع ترین كارشناسان در دستگاه های سیاستگزاری و تعیین استراتژی ملی از همه واقعیات حوزه كار خویش اطلاع كامل ندارند بنابراین نقاطی را كه در تصور خود از واقعیت خالی می بینند با برداشت های ذهنی خود پر می كنند و به قول هاستی: «افراد پیوسته زیر بمباران پیام هایی درباره محیط قرار دارند اما تنها بخشی از آنچه را كه «می بینند» برمی گزینند و تفسیر می كنند زیرا تنها بخشی از آنچه را كه می بینند به یك وضعیت خاص مربوط می شود و گاه نیز افراد تنها اطلاعاتی را می بینند كه با ارزش ها، باورها یا انتظارات آنان منطبق است بنابراین عوامل فیزیكی و روانی هر دو در تحریف اطلاعاتی كه تصویر ذهنی سیاستگزاران بر آنها مبتنی است نقش دارد.» از دیگر عوامل مهم و تعیین كننده محیط داخلی كه بر تدوین استراتژی سیاسی تاثیرگذار است می توان از ایستارها و باورها، ارزش ها، ایدئولوژی های سیاسی و افكار عمومی نام برد. ایستارها مفروضاتی ارزشی هستند كه در مورد دشمنی، دوستی، اعتماد و بی اعتمادی نسبت به سایر حكومت ها عمل می كنند و باورها بنیان اسطوره ها و ایدئولوژی های ملی را تشكیل می دهند، هنگامی كه میان ایستارها و باورهای سیاستگزاران و اطلاعات وارد شده تناقض و مغایرتی پیش می آید واكنش هایی به وجود می آید كه سه حالت را احتمالاً به وجود می آورد، عدم توجه به تناقض موجود از طریق نفی مسئله و اهمیت آن، نفی اطلاعات و حفظ ایستارها و باورهای خود، تغییر ایستارها و باورها و پذیرش اطلاعات. البته امكان تغییر باورها به خصوص در مواردی كه فشار اجتماعی و نهادینه برای حفظ باورها باشد نوعاً كم است. در رابطه با ارزش ها می توان اذعان كرد كه سیاست های مختلف را توجیه كرده و به آنها جهت می دهد و بالاخره ایدئولوژی های سیاسی نوعاً چارچوبی ذهنی ایجاد می كنند كه سیاستگزاران و استراتژیست ها از طریق آن واقعیات را می نگرند و نقش های ملی را تعیین می كنند و در نهایت افكار عمومی چه به صورت مثبت یا منفی محدودیت هایی را جهت سیاستگزاران ایجاد می كند و نمی توان در درازمدت آن را نادیده گرفت، حتی اگر بی ثبات، نامعقول، پرتناقض و مطلق گرایانه باشد.
بنابراین درمی یابیم كه در چنین وضعیتی تدوین استراتژی تا چه حد مهم و حساس است. سیاستگزاران ملزمند نسبت به برداشت های ذهنی، ایستارها، باورها، ارزش ها، افكار عمومی و موقعیت جغرافیایی توجه داشته باشند و ضمن آن محیط خارجی و فضای بین الملل را نیز بسنجند و ساختارهای آن را مدنظر داشته باشند و واقعاً جای تاسف بسیار دارد كه گاهاً شاهد تشریح استراتژی هایی از سوی دولت مداران و مسئولینی هستیم كه با موازین ذكر شده هماهنگی لازم را ندارند و منطبق با محیط داخلی و خارجی نیستند، به همین دلیل نمی توانند ثبات لازم را داشته باشند و به علت عدم برخورداری از انسجام در عمل و اجرا ناكام می مانند و بسیاری اوقات در نیمه راه به فراموشی سپرده می شوند و باز وقتی دیگر و هزینه ای افزون تر و تدوین استراتژی جدید در پی ناكامی استراتژی قبلی. می توان اهمیت به كارگیری درایت و دیدی همه جانبه گرا از سوی یك استراتژیست را به هدایت نقلیه ای با سرعت چشمگیر و ظرفیتی غول پیكر تشبیه كرد، هدایتی كه باید چشم ها و گوش هایی افزون بر آنچه موجود است به عاریت گرفت و همه جوانب را دقیقاً تحت نظر داشت در غیر این صورت با توجه به سرعت تحولات در جهان و انسجام استراتژی در كشورهای توسعه یافته و پیشرفته این احتمال وجود دارد كه در آینده شاهد استراتژی های سرگردان و بدون تفكری باشیم كه به دلیل عدم انطباق با واقعیات روز جهان و موقعیت خطیر و آرمان های مردم ایران توسعه سیاسی و اقتصادی و... ما را با كندی و یا توقف مواجه كنند و این مهم وظیفه سیاستگزارانی است كه امر خطیر و سرنوشت ساز تدوین استراتژی سیاسی را امروز بر عهده دارند و یا بر روند تدوین آن می توانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تاثیرگذار باشند.
معصومه طاهری
منابع:
۱ _ ازغندی و روشندل، مسائل نظامی و استراتژیك معاصر، سمت، ۱۳۸۰
۲ _ الموند جی گابریل، چارچوبی نظری برای بررسی سیاست تطبیقی، ترجمه طیب، ۱۳۸۱
۳ _ فرانكل جوزف، نظریه معاصر روابط بین الملل، ترجمه وحید بزرگی، اطلاعات، ۱۳۷۶
منبع : روزنامه شرق