یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

فلسفه تاریخی انتظار وقیام حضرت مهدی (عج)


فلسفه تاریخی انتظار وقیام حضرت مهدی (عج)
اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و صلح وعدالت بر نیروی باطل وستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده ال وبالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به مهدی تعبیر شده است، اندیشه ای است که کمابیش همه مذاهب اسلامی با تفاوت ها و اختلاف هایی، بدان مومن ومعتقدند. زیرا این اندیشه به حسب اصل و ریشه قرآنی است. این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزی نهایی ایمان اسلامی، غلبه قطعی صالحان و متقیان، کوتاه شدن دست ستمکاران وجباران برای همیشه وآینده درخشان و سعادتمندانه بشریت را نوید داده است.
امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی در زبان روایات اسلامی «انتظار فرج» خوانده شده است و نه تنها عبادت است، بلکه افضل عبادات شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی وقرآنی استنتاج می شود و آن اصل «حرمت و یاس از روح ا...» است. مردم مومن به عنایت الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی دهند وتسلیم یاس و نا امیدی وبیهوده گرایی نمی گردند و این عدم یاس از روح ا...در مورد یک عنایت عمومی و بشری است، نه شخصی یا گروهی و نیز توام است با نوید های خاص ومشخص که به آن قاطعیت داده است .چرا که مساله انتظار وامید به آینده به نوعی راهگشایی به سوی آینده مربوط است ونه بیشتر.
در مبحث فلسفه تاریخی امید به آینده نوعی راهگشایی است، تاریخ یک جریان دائم و یک ارتباط متقابل میان انسان و طبیعت وانسان و اجتماع و یک صف آرایی وجدال دائم میان گروه های در حال رشد انسانی و گروه های زوال انسانی است که در نهایت امر در یک جریان تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان می یابد و بالاخره یک تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضد ضد تبدیل می گردد و تکامل رخ می دهد. پس تکامل همواره وجود دارد و انقلاب مهدی نیز یک تکامل دفعی و انقلاب اصلاحاتی است. نزاع وکشمکش میان این گروه که یکی جامدالفکر و وابسته بهگذشته و دیگری روشنفکر و وابسته به آینده است، یکی فضای موجود را برای تنفس خود لازم می شمارد و می خواهد آن را نگهدارد و دیگری فضای تنفس جدیدی جستجو می کند. یکی در حال زوال و دیگری در حال رشد است. نبردی سخت در می گیرد و شدت می یابد تا به اوج خود که نقطه انفجار است می رسد و جامعه با یک گام انقلابی به صورت دگرگونی نظام کهن و برقراری نظام جدید و به صورت پیروزی نیروهای نو و شکست کامل نیروهای کهنه تبدیل به ضد خود می گردد و مرحله تازه ای از تاریخ آغاز می شود.
نظر به این که مبارزه نو وکهنه شرط اساسی انتقال تاریخ از دوره ای به دوره ای و رکن لازم تکامل جامعه بشری است و عامل مبارزه انسان است، پس جهاد یعنی مبارزه نو با کهنه که در هر صورت مقدس است. یعنی کهنه از آن جهت که کهنه است و از میان بردن آن، جامعه را به سوی تکامل پیش می برد، استحقاق نابودی دارد، نه از آن جهت که متجاوز است و رفع تجاوز مشروع و مقدس است. لذا مطابق با این منطق ضروری نیست که دفاع و جلوگیری از تهاجم در کار باشد تامبارزه ای مشروع تلقی شود. علی هذا نه تنها مبارزه نو با کهنه مشروع و مقدس است، هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید، مشروع و مقدس است. از قبیل ایجاد نابسامانی ها برای ایجاد نارضایی و توسعه شکاف ها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزه ها، زیرا چنان که گفتیم تکامل در گرو آنست که ضدی به صورت انقلابی و جهش دار به ضد خود تبدیل شده و تنها راه این تبدیل، کشمکش درونی اضداد است و تا شکاف به آخرین حد توسعه نرسد، کشمکش به آخرین مرحله که مرحله غلیانی است منتهی نمی شود و تبدیل و انقلاب صورت نمی گیرد. پس هر چیزی که شکاف را وسیع تر نماید موجب تسریع تحول جامعه از مرحله ای به مرحله عالی تر است و چون ایجاد نابسامانی ها چنین نقشی می تواند داشته باشد، پس مطابق با این منطق فلسفی، مشروع و مقدس است.
متقابلاً اصلاحات جزئی، گام های التیام بخش و تسکین آلام اجتماع، خیانت و تخدیر و ناروا است و سنگ در راه تکامل انداختن و در صف دشمنان تکامل وارد شدن است. زیرا گام های اصلاحی و التیام بخش، شکاف را ولو به صورت موقت، کمتر می کند، از ناسازگاری ها می کاهد و کمتر شدن شکاف و کاهش ناسازگاری ها آهنگ مبارزه را کند می کند، کند شدن آهنگ مبارزه موجب تاخیر موعود جهش و انقلاب گروه و تاخیر انقلاب مساوی است با توقف بیشتر جامعه در مرحله پیشین و عقب افتادن تکامل؛ اینها نتایجی است که از بینش ابزاری تاریخ گرفته می شود. مشروعیت مبارزه و قداست آن مشروط به این نیست که حقوق فردی و یا ملی مورد تجاوز قرار بگیرد. در همه زمینه هایی که یکی از مقدسات بشر دچار مخاطره شده باشد، مبارزه مشروع و مقدس است. آنچه مبارزه را مشروع می کند این است که حقی به مخاطره افتاده باشد، خصوصاً اگر آن حق به جامعه بشریت تعلق داشته باشد، آزادی از این قبیل است. مبارزه برای نجات مستضعفان که در قرآن تصریح شده است از این باب است.
اما بدون تردید اصلاحات جزئی و تدریجی به هیچ وجه محکوم نیست، زیرا نه عامل اصلی حرکت تضادها است و نه تاریخ راه خود را جبراً از میان اضداد به صورت انقلاب اضداد به یکدیگر طی می کند تا اصلاحات جزئی و تدریجی مانع انفجار گردد و جلوی حرکت تکاملی تاریخ را بگیرد.
عامل اصلی حرکت تاریخ فطرت تکامل جو و قناعت ناپذیر انسان است که به هر مرحله ای برسد، مرحله بالاتر را آرزو می کند. تضاد ها –آن هم به صورت دیالکتیکی- آهنگ حرکت را تند تر و سریح تر می کند. اصلاحات جزئی و آرام آرام، به نوبه خود کمک به مبارزه انسان حق جو و حق طلب است با انسان منحط و اهنگ حرکت تاریخ را به سود اهل حق تند می نماید و بالعکس فسادها، تباهی ها، فسق و فجورها کمک به نیروی مقابل است و آهنگ حرکت تاریخ را به زیان اهل حق کند می نماید. مانند درختی که هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراغبت گردد و هر چه بیشتر با آفاتش مبارزه شود میوه بهتر و سالم تر و احیاناً زودتر تحویل می دهد و این سیر تکاملی و آرمانی انسان برای رسیدن به مرحله ای بهتر و ایده آل تر انتظار را تثبیت و عقلانی می نماید. فلذا به همان دلیلی که اصلاحات جزئی و تدریجی مشروع است، ایجاد نابسامانی ها و تخریب ها به منظور ایجاد بن بست و بحران که نظریه ای ابزاری تجویز می کند نامشروع است.
سیر تکاملی بشریتبه سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی و به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیشتر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست.
آرمان قیام و انقلاب حضرت مهدی (عج) یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است. این آرمان بزرگ گذشته از اینکه الهام بخش ایده و راهگشایی به سوی آینده است، آیینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمان های اسلامی. این نوید ارکان و عناصر مختلفی دارد که برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بینی اسلام است، برخی فرهنگی و تربیتی است، برخی سیاسی است، برخی اقتصادی است، برخی اجتماعی است، برخی انسانی و یا انسانی –طبیعی است.
از مشخصه های انتظار حضرت مهدی عبارتند از:
۱) خوشبینی به آینده بشریت.
۲) پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق و دجالگری و فریب.
۳) حکومت جهانی واحد.
۴) عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد نشده باقی نماند.
۵) بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرائز حیوانی.
۶) حداکثر بهره گیری از مواهب زمین.
۷) برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت.
۸) منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل زنا، ربا، شرب خمر، خیانت، دزدی، آدم کشی و ... و خالی شدن روان ها از عقده ها و کینه ها.
۹) منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون.
۱۰) سازگاری انسان و طبیعت.
اما انتظار حضرت مهدی دو گونه است: انتضاری که سازنده است، تحریک بخش است، تعهد آور است و انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعی «اباحیگری» محسوب می شود. این دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (ع) است و همین دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات تاریخی ناشی می شود.
▪ انتظار ویرانگر:
برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد. فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود، نوعی سازمان یافته است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که اصلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل هیچ نیرویی حکومت نکند، خود صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حق، زیرا حقیقت در آن زمان طرفداری ندارد) از آستین بیرون می آید و علی هذا هر اصلاحی محکوم است. تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود و بالعکس، هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق کشی به حکم اینکه مقدمه اصلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، رواست، زیرا هدف ها وسیله های نامشروع را مشروع می کند. پس این کمک به همه مظالم و گناهان است که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کمجویی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی. این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرند، زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه می شمارند.
برعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد می نگرند زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.
انتظار سازنده: برخی از آیات قرآن ریشه در این اندیشه دارند و از این آیات چنین استنباط می شود که ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقه های مبارزه اهل حق و اهل اصلاح با اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. حتی سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیات قرآن نشان می دهند که مهدی موعود (عج) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است. او مظهر پیروزی اهل ایمان است. خداوند به مومنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشین زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن را ژسندیده است مستقر سازد. ماموران خوف آنها را تبدیل به ماموران امنیت نماید تا بدون هیچ ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند. ظهور مهدی موعود وسیله ای است برای مستضعفان و خوار شمردگان برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه ای است برای وراثت خلافت الهی در روی زمین برای آنها. ظهور مهدی موعود (عج) وعده ای است که خداوند متعال از قدیمی ترین زمان ها ذر کتب آسمانی به صالحان و متقیان داه است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد. در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق می شوند.
بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی شوند. مشخص می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه های عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد. این خود می رساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهدا، از نظر روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهور امام یک سلسله قیام های دیگر از طرف اهل حق صورت می گیرد که آنچه به نام قیام یمانی قبل از ظهور بیان شده است نمونه ای از این سلسله قیام ها است به نحوی که این جریان ها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی دهند. در برخی روایات اسلامی سخن از دولتی است از اهل حق که تا قیام مهدی (عج) ادامه پیدا می کند و قیام وی آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان بر پا بوده است.
مهدی موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیاء و اولیاء و مردان مبارز راه حق است و ما در صورتی از یاران ایشان خواهیم بود که مهدی درون خویش را بیدار کنیم و قیام درون را بر پا داریم.
رضا رضایی (مصدق)
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان
منابع موجود است.