یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
حکومت و رفتارعلوی
در اسلام دین وسیله تحكیم حكومتها نیست تا هر روز به مقتضای هر سیاستی به شكلی در آید و با هر برنامهای سازگار شود. بلكه حكومت در اسلام باید بر اساس دین بنیاد شود نگاهبان تعالیم وحیانی آن باشد. بنابراین، امام علیعلیه السلام، از همان آغاز اساس حكومت را بر بنیاد دین نهاد و حكومتی عادلانه برقرار كرد. امام علیعلیه السلام در طول ۵ سال خلافت پر فراز و نشیب خود به تاریخ آموخت كه دادگری چیست و حكومت واقعی اسلامی كدام است. با پرهیز از شعار، دادگری راستین را در عمل نشان داد. اساس حكومتخود را بر دانش، تقوا و فداكاری استوار نمود. میزان و معیار حكومتحضرت، قانون اسلام بود و همه به ویژه فرزندان و اقوام حضرت در برابر قانون الهی یكسان بودند. آن حضرت میفرماید: "اموالی كه از بیت المال بردهاند، پس میگیرم اگر چه مهریه زنان خود كرده و یا با آن كنیز خریده باشند." (۱) و دوستی، همراهی و مهربانی با مردم را همواره به فرماندارانش توصیه میكرد و میفرمود: «با مردم با انصاف رفتار كنید.» (۲)
آنان را در این امر، به عنوان یك وظیفه انسانی نه به عنوان یك ماموریتبخشنامهای وادار میكرد كه در حل مشكلات مردم تلاش كنند. به آنان می فرمود: «هیچ كس را از گفتن و خواستن نیازها باز ندارید و به خاطر گرفتن خراج، لباس زمستانی و تابستانی و مركب سواری آنان را نفروشید. مبادا كسی را به خاطر وصول پول بزنید.» (۳) به ماموران جمع آوری زكات نیز میفرماید: «با ادب و احترام به سوی مردم بروید و به آنان سلام كنید و چنین بگویید: بندگان خدا! ما را ولی و خلیفه خداوند به سوی شما فرستاده است تا حقوق خدا را كه در اموال شماست، بستانیم. آیا در اموال شما حق خدا وجود دارد تا به ولی او بدهیم؟ اگر گفتند: نه، باز گردید و اگر گفتند: آری، هر چه دادند بگیرید و اگر پس از دادن دوباره باز گرفتند پس دهید.»
و میفرمود: «در عمران و آبادی سرزمینهای خراجگزار كوشا باشید. اگر خراج بیاورید ولی عمران نكنید، شهرها را خراب و مردم را هلاك كردهاید. ویرانی زمین از تنگدستی اهل آن است و تنگدستی مردم بر اثر آن است كه حاكمان پولها را انبار میكنند.» در باره كسانی كه قرار بود به عنوان والی انتخاب شوند توصیه میفرمود كه: «ایمان و تدبیر آنان را در نظر بگیرید نه قبیله و نژادشان را...» (۴)
كسانی میپندارند كه امام سیاستمداری زیرك نبوده است. اینها سیاست را به معنای واقعی آن در نظر نمیگیرند، از مفهوم اصلی آن را دور ساخته و از محتوا عاری كردهاند. سیاست همواره به معنای حقهبازی و فریبكاری و نوعی پستی و فرومایگی نیست كه انسانیت انسان را لگدكوب و كرامت او را پایمال كند تا بتوان از هر راهی به اهداف پست آن رسید. بلكه سیاستشیطانی و معاویهای چنین است ولی در تفكر دینی سیاست، ابزار اعتلا و شكوفایی استعدادهای نهفته و تعالی جامعه اسلامی است.
امام علیعلیه السلام ۲۵ سال از خلافت كنارهگیری نمود. ایشان میتوانستبا دادن وعده و پست و مقام به افراد جاهطلب و دادن سهم بیشتری از بیتالمال به آنان و دادن شعارهای دروغین به مردم و با فریب و نیرنگبازی همانند بسیاری از سیاستمداران امروز خلافت و حكومت را از همان ابتدا از آن خود كند. ولی هرگز ایشان چنین نكرد. نگاهی عمیقتر به حوادث و شواهد تاریخی، نشان میدهد كه امام علیعلیه السلام از بیداری سیاسی برخوردار بود. ایشان با فرستادن جاسوس به سرزمین دشمن كاری میكرد كه امروزه "جنگ روانی" نامیده میشود كه بعضی گمان میكنند اینگونه جنگها از نوآوری و ابداعات در عالم سیاست و از ابتكارات رهبران و سیاستمداران عصر حاضر است. صفحات تاریخ سرشار از نمونههایی است از نامهها و پیامهایی كه امام به گوشه و كنار كشور اسلامی خود نوشته و آنها را تشویق مینمود كه آرا و اذهان عموم را آماده پذیرش و پیاده شدن نظریات و دستورات اسلام كنند.
امامعلیه السلام هیچ گاه از اخبار مربوط به دشمن و معرفی و ترویج افكار و رفتار و برنامههای خود غافل نبود. در عین حال هیچگاه از پیگیری عملكرد استانداران و نمایندگانش در شهرها و استانهای مختلف نیز غفلت نمیكرد تا از خوش رفتاری آنان در بین مردم و پایبندی آنان نسبتبه حدود وظایف و تكالیفشان یقین حاصل كند و بداند كه آنان از انجام وظایف و تكالیف دینی خود كوتاهی نكردهاند.
امام در نامهای به "مصقلهٔ بن هیبره" استاندار و عاملش در "اردشیر خره" چنین مینویسد: «... خبر كاری از تو به من رسیده كه اگر چنان كرده باشی پروردگارت را به خشم آورده و امام خود را غضبناك ساختهای و آن اینكه تو غنائم مسلمین را - كه با نیزهها و اسبانشان به دست آورده و در راه آن خونهایشان را ریختهاند - در بین خویشاوندان عربت - كه اطرافت جمع شدهاند - تقسیم كردهای. هیچ گاه، حق پروردگارت را سبك مشمار و دنیای خود را با نابودی دینت، اصلاح و آباد مكن... آگاه باش كه حق مسلمانی كه نزد تو و نزد مایند، در تقسیم این غنائم یكسان است. آنان كه برای گرفتن حق نزد من میآیند حق خود را میگیرند و باز میگردند.» (۵)
نظارت و كنترل دقیق امام از عمال و نمایندگانش فقط مربوط به رفتار عمومی و وظایف حكومتی آنان نبود بلكه بر كارهای شخصی آنان نیز نظارت میكرد و با معیاری دقیق آنها را میسنجید. زیرا آنان پیشوایانی بودند كه میباید رفتار و زندگیشان سرمشق زندگی زیردستان باشد. خبردار شد كه "عثمان بن حنیف" نماینده و استاندار او در بصره بر سر سفرهای رنگین دعوت شده است كه گروهی از ثروتمندان نیز در آنجا و بر سر آن سفره نشسته بودهاند. امام به او نوشت:
«... ای پسر حنیف... مردی از جوانان بصره تو را به خوانی دعوت كرده و تو به سوی آنان شتافتهای. بر سر آن سفره غذاهای رنگارنگ برایت فراهم آمده و كاسههای بزرگ نزد تو چیدهاند! گمان نمیكردم كه تو پذیرای طعام مردمی باشی كه تهی دستانشان مورد جفا و بی اعتنایی قرار گرفته و ثروتمندانشان دعوت شده باشند... آگاه باش! هر پیری پیشوایی دارد كه به او اقتدا كرده از پرتو دانشاش روشنی میگیرد. بدان كه پیشوا و امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و از غذای آن به دو قرص نان بسنده نموده است. بدانید شما نمیتوانید بدینگونه رفتار كنید! لكن مرا با پرهیز كاری و كوشش و خویشتن داری و درستكاری و استواری خود یاری دهید... هرگز هوای و هوس بر من چیره نمیشود و گرسنگی مرا وادار نمیكند كه غذاهای گوناگون را برگزینم; در صورتی كه شاید در حجاز و یا یمامه كسی باشد گرده نانی هم امید نداشته و روی سیری ندیده باشد. چگونه سیر بخوابم و در اطرافم شكمهای گرسنه وجود داشته باشد؟! آیا بدین بسنده كنم كه امیر مؤمنانم بخوانند بیآنكه در دشواریهای روزگار شریك آنان باشم؟!... پس تقوای خدا پیشه كن، ای پسر حنیف. به همان نانهای خودت بسنده كن تا از آتش دوزخ رهایی یابی.» (۶)
این نامه امام درسی است در تربیت اخلاقی و در اینكه چگونه حاكم باید سرمشق امتخود باشد تا به او اقتدا كنند و از او پیروی نمایند.واقعیت این است كه امام به هر صورت ممكن نمیگذاشت كه استاندارانش هر كاری را میخواهند انجام دهند و هیچ برنامه و سرمشقی نداشته باشند و حدود تكالیفشان روشن و واضح نباشد و ندانند كه چگونه در امور دنیا و دین حركت كنند و همچنین سیاستمداران امروز نیز باید همانند امام رفتار شخصی و وظایف و كارهای نمایندگان و زیردستان خود را تحت نظر داشته باشند تا عدالت در جامعه بر قرار شود. در خطبهای از نهج البلاغه امام علیعلیه السلام در مقام خلیفه و امام مسلمانان، از حقوق متقابل حكومت و مردم سخن میگوید و بر اهمیت این رابطه متقابل حقوقی تاكید میكند. امیرالمؤمنین در این خطبه به وظیفه حكومت نسبتبه مردم و وظیفه مردم نسبتبه حكومت اشاره میكند و پایداری و استواری جامعه را به این میداند كه حكومتحق مردم و مردم حق حكومت را رعایت كنند: «... اما بعد، همانا خدا برای من حقی بر شما قرار داده و از آن جهت كه حكومتبر شما را بر عهده من نهاده و برای شما (نیز) حقی بر من معین ساخته، همانند حقی كه من بر شما دارم. حق هنگام توصیف و بیان از هر چیزی وسیعتر است و هنگام انصاف از هر چیزی تنگتر... و از میان همه حقوقی كه خدای سبحان واجب فرموده مهمتر حق حاكم بر رعیت و حق رعیتبر حاكم است و این وظیفهای است كه پروردگار سبحان بر عهده هر یك از آنها نهاده است و این حق (متقابل) را بر آن قرار داد تا اجتماعشان نظام پیدا كند و دینشان عزت و ارجمندی یابد و حال رعیت اصلاح نمیشود مگر وقتی كه حاكمان صالح باشند و حاكمان صالح نمیشوند مگر رعیت راست و درستباشند. پس اگر رعیتحق والی را، و والی حق رعیت را ادا كند، حق میان آنان احترام و ارزش پیدا میكند و راه و رسم دین پا میگیرد و پرچم عدالتبر پا میگردد و سنتها، چنانكه باید اجرا میشود و زمانه بدین ترتیب اصلاح میپذیرد و (مردم) به دوام حكومت امیدوار میشوند و طمع دشمنان ناكام میماند. اما وقتی رعیتبه والی مسلط شود و والی به رعیت ظلم كند و در این حال، اختلاف و تفرقه پیدا میشود و نشانههای بیدادگری وتعدی، آشكار میگردد و دغلبازی در دین زیاد میشود و (مردم) مسیر سنتها را رها میسازند و به هوی و هوس عمل میكنند و احكام اجرا نمیشود و درد و رنج در میان مردم فراوان میشود... در این حال، وظیفه شما این است كه یكدیگر را راهنمایی ونصحیت كنید. و به خوبی با یكدیگر همكاری نمایید... و با یكدیگر برای برپاداشتن حق در میان خود، همكاری نمایید.» (۷)
حضرت در پایان خطبه از مردم میخواهد كه او را مانند پادشاهان سركش و جبار گذشته نپندارند و در مقابل او، خاكساری و چاپلوسی نكنند و از بیان حق و عدالت نترسند.
امام علیعلیه السلام اصول كلی حكومت را به طور واضح و روشن در دستورالعملی كه به مالكاشتر نخعی به هنگامی كه استانداری مصر را به او واگذار نمود مشخص ساخت; همان اصولی كه مكاتب سیاسی دنیای امروز برای رسیدن به آن در طول قرون طولانی مدعی انجام آن بودهاند. در عظمت و اهمیت این عهدنامه همین بس كه در آن، بر وحدت و انسجام اجتماعی و سیاسی تمام افراد یك جامعه تاكید شده و بدون هیچ تفرقه و امتیازی همه میتوانند به ریسمان واحدی چنگ بزنند و با وجود اختلافات اجتماعی و فكری و عقیدتی كه دارند همه افراد یك كشور با یكدیگر مساوی و یكسان باشند.
ایشان در این عهدنامه مقرر میدارد كه قاعده وسیع «مردم» - كه انبوه ملت را میسازد - شایستگی آن دارد كه مورد توجه قرار گیرد; زیرا تودههای مردم: «ستون دین و جمعیت مسلمانان و نیروی آماده پیكار در مقابل دشمناناند.»
لذا بر دولت لازم است كه جانب آنان را رعایت كند و سطح زندگی عمومی را به خوبی و بزرگواری در نظر گیرد تا شرافت و كرامت انسانی آنان محفوظ بماند.
«هر فردی بر والی حقی دارد; به اندازهای كه كارش سامان داشته باشد.» همچنین، رعایتحال كسانی كه «بیچاره» اند، مانند درماندگان، نیازمندان، بیكاران، بیماران و معلولین و امثال آنان بر دولت لازم است و باید بخشی از بیتالمال و درآمد عمومی را به آنان اختصاص دهد.
آن عهدنامه ماندگار حضرت، چنان اصول و مبادی اولیه حكومت را بیان كرده است كه هم مناسب زمان خود بوده و هم با جوامع جدیده امروز ما مناسبت دارد. تمامی مشكلات و راه حل آنان را بازگو كرده و گرفتاریهای روزمره زندگی انسانها را تذكر داده است و آنان را به استفاده بهتر از جنبههای مادی و اقتصادی از تجارت و صنعت، كشاورزی، اداری، جهاد و رشد و پیشرفت مالی در زمینههای گوناگون توصیه نموده است. به واقع حضرت برای اجرای رفتار و سیاست علوی خویش به علم سیاست و سیاستمداران، شرافت و عزت بخشید; زیرا آنان را از نیرنگ و فریب و خدعه برحذر داشت.
«عبدالله بن عباس میگوید: در «ذیقار» نزد امیرالمؤمنین رفتم. ایشان نعلین خود را پینه میزد. از من پرسید: بهای این نعلین چقدر است؟ گفتم: بهایی ندارد. فرمود: «به خدا این را از حكومتشما دوستتر دارم مگر آنكه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.» (۸)
و در خطبهای از نهجالبلاغه میخوانیم:
«اگر حضور حاضران نبود و حجتبه سبب وجود یاران تمام نمیشد افسار شتر خلافت را بر پشت آن میانداختم.» (۹)
سخنان و خطبههای امام نشان میدهد كه ایشان هیچگونه علاقهای به خلافت و حكومتبرمردم به طور كلی به دنیا و پست و مقام نداشته و تنها به دنبال رضای خداوند و اجرای احكام دینی بودند.
حال با این اوصاف، آیا در فضایل و ارزشها كسی بمانند او در بین مردم وجود دارد؟ و آیا حكومت علوی، رفتار علوی و سیره علوی در زندگی روزمره شیعیان به ویژه دولتمردان حكومت اسلامی جاری است؟
پینوشتها:
۱ الی ۴. برگرفته از عبقریهٔالامام، ص ۱۶۰ - ۱۶۹
۵و۶. نهجالبلاغه، نامه ۴۳ / نامه ۴۵
۷، ۸و ۹. نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۷ / خطبه ۳۳ / خطبه ۳
ابراهیم چراغی
آنان را در این امر، به عنوان یك وظیفه انسانی نه به عنوان یك ماموریتبخشنامهای وادار میكرد كه در حل مشكلات مردم تلاش كنند. به آنان می فرمود: «هیچ كس را از گفتن و خواستن نیازها باز ندارید و به خاطر گرفتن خراج، لباس زمستانی و تابستانی و مركب سواری آنان را نفروشید. مبادا كسی را به خاطر وصول پول بزنید.» (۳) به ماموران جمع آوری زكات نیز میفرماید: «با ادب و احترام به سوی مردم بروید و به آنان سلام كنید و چنین بگویید: بندگان خدا! ما را ولی و خلیفه خداوند به سوی شما فرستاده است تا حقوق خدا را كه در اموال شماست، بستانیم. آیا در اموال شما حق خدا وجود دارد تا به ولی او بدهیم؟ اگر گفتند: نه، باز گردید و اگر گفتند: آری، هر چه دادند بگیرید و اگر پس از دادن دوباره باز گرفتند پس دهید.»
و میفرمود: «در عمران و آبادی سرزمینهای خراجگزار كوشا باشید. اگر خراج بیاورید ولی عمران نكنید، شهرها را خراب و مردم را هلاك كردهاید. ویرانی زمین از تنگدستی اهل آن است و تنگدستی مردم بر اثر آن است كه حاكمان پولها را انبار میكنند.» در باره كسانی كه قرار بود به عنوان والی انتخاب شوند توصیه میفرمود كه: «ایمان و تدبیر آنان را در نظر بگیرید نه قبیله و نژادشان را...» (۴)
كسانی میپندارند كه امام سیاستمداری زیرك نبوده است. اینها سیاست را به معنای واقعی آن در نظر نمیگیرند، از مفهوم اصلی آن را دور ساخته و از محتوا عاری كردهاند. سیاست همواره به معنای حقهبازی و فریبكاری و نوعی پستی و فرومایگی نیست كه انسانیت انسان را لگدكوب و كرامت او را پایمال كند تا بتوان از هر راهی به اهداف پست آن رسید. بلكه سیاستشیطانی و معاویهای چنین است ولی در تفكر دینی سیاست، ابزار اعتلا و شكوفایی استعدادهای نهفته و تعالی جامعه اسلامی است.
امام علیعلیه السلام ۲۵ سال از خلافت كنارهگیری نمود. ایشان میتوانستبا دادن وعده و پست و مقام به افراد جاهطلب و دادن سهم بیشتری از بیتالمال به آنان و دادن شعارهای دروغین به مردم و با فریب و نیرنگبازی همانند بسیاری از سیاستمداران امروز خلافت و حكومت را از همان ابتدا از آن خود كند. ولی هرگز ایشان چنین نكرد. نگاهی عمیقتر به حوادث و شواهد تاریخی، نشان میدهد كه امام علیعلیه السلام از بیداری سیاسی برخوردار بود. ایشان با فرستادن جاسوس به سرزمین دشمن كاری میكرد كه امروزه "جنگ روانی" نامیده میشود كه بعضی گمان میكنند اینگونه جنگها از نوآوری و ابداعات در عالم سیاست و از ابتكارات رهبران و سیاستمداران عصر حاضر است. صفحات تاریخ سرشار از نمونههایی است از نامهها و پیامهایی كه امام به گوشه و كنار كشور اسلامی خود نوشته و آنها را تشویق مینمود كه آرا و اذهان عموم را آماده پذیرش و پیاده شدن نظریات و دستورات اسلام كنند.
امامعلیه السلام هیچ گاه از اخبار مربوط به دشمن و معرفی و ترویج افكار و رفتار و برنامههای خود غافل نبود. در عین حال هیچگاه از پیگیری عملكرد استانداران و نمایندگانش در شهرها و استانهای مختلف نیز غفلت نمیكرد تا از خوش رفتاری آنان در بین مردم و پایبندی آنان نسبتبه حدود وظایف و تكالیفشان یقین حاصل كند و بداند كه آنان از انجام وظایف و تكالیف دینی خود كوتاهی نكردهاند.
امام در نامهای به "مصقلهٔ بن هیبره" استاندار و عاملش در "اردشیر خره" چنین مینویسد: «... خبر كاری از تو به من رسیده كه اگر چنان كرده باشی پروردگارت را به خشم آورده و امام خود را غضبناك ساختهای و آن اینكه تو غنائم مسلمین را - كه با نیزهها و اسبانشان به دست آورده و در راه آن خونهایشان را ریختهاند - در بین خویشاوندان عربت - كه اطرافت جمع شدهاند - تقسیم كردهای. هیچ گاه، حق پروردگارت را سبك مشمار و دنیای خود را با نابودی دینت، اصلاح و آباد مكن... آگاه باش كه حق مسلمانی كه نزد تو و نزد مایند، در تقسیم این غنائم یكسان است. آنان كه برای گرفتن حق نزد من میآیند حق خود را میگیرند و باز میگردند.» (۵)
نظارت و كنترل دقیق امام از عمال و نمایندگانش فقط مربوط به رفتار عمومی و وظایف حكومتی آنان نبود بلكه بر كارهای شخصی آنان نیز نظارت میكرد و با معیاری دقیق آنها را میسنجید. زیرا آنان پیشوایانی بودند كه میباید رفتار و زندگیشان سرمشق زندگی زیردستان باشد. خبردار شد كه "عثمان بن حنیف" نماینده و استاندار او در بصره بر سر سفرهای رنگین دعوت شده است كه گروهی از ثروتمندان نیز در آنجا و بر سر آن سفره نشسته بودهاند. امام به او نوشت:
«... ای پسر حنیف... مردی از جوانان بصره تو را به خوانی دعوت كرده و تو به سوی آنان شتافتهای. بر سر آن سفره غذاهای رنگارنگ برایت فراهم آمده و كاسههای بزرگ نزد تو چیدهاند! گمان نمیكردم كه تو پذیرای طعام مردمی باشی كه تهی دستانشان مورد جفا و بی اعتنایی قرار گرفته و ثروتمندانشان دعوت شده باشند... آگاه باش! هر پیری پیشوایی دارد كه به او اقتدا كرده از پرتو دانشاش روشنی میگیرد. بدان كه پیشوا و امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و از غذای آن به دو قرص نان بسنده نموده است. بدانید شما نمیتوانید بدینگونه رفتار كنید! لكن مرا با پرهیز كاری و كوشش و خویشتن داری و درستكاری و استواری خود یاری دهید... هرگز هوای و هوس بر من چیره نمیشود و گرسنگی مرا وادار نمیكند كه غذاهای گوناگون را برگزینم; در صورتی كه شاید در حجاز و یا یمامه كسی باشد گرده نانی هم امید نداشته و روی سیری ندیده باشد. چگونه سیر بخوابم و در اطرافم شكمهای گرسنه وجود داشته باشد؟! آیا بدین بسنده كنم كه امیر مؤمنانم بخوانند بیآنكه در دشواریهای روزگار شریك آنان باشم؟!... پس تقوای خدا پیشه كن، ای پسر حنیف. به همان نانهای خودت بسنده كن تا از آتش دوزخ رهایی یابی.» (۶)
این نامه امام درسی است در تربیت اخلاقی و در اینكه چگونه حاكم باید سرمشق امتخود باشد تا به او اقتدا كنند و از او پیروی نمایند.واقعیت این است كه امام به هر صورت ممكن نمیگذاشت كه استاندارانش هر كاری را میخواهند انجام دهند و هیچ برنامه و سرمشقی نداشته باشند و حدود تكالیفشان روشن و واضح نباشد و ندانند كه چگونه در امور دنیا و دین حركت كنند و همچنین سیاستمداران امروز نیز باید همانند امام رفتار شخصی و وظایف و كارهای نمایندگان و زیردستان خود را تحت نظر داشته باشند تا عدالت در جامعه بر قرار شود. در خطبهای از نهج البلاغه امام علیعلیه السلام در مقام خلیفه و امام مسلمانان، از حقوق متقابل حكومت و مردم سخن میگوید و بر اهمیت این رابطه متقابل حقوقی تاكید میكند. امیرالمؤمنین در این خطبه به وظیفه حكومت نسبتبه مردم و وظیفه مردم نسبتبه حكومت اشاره میكند و پایداری و استواری جامعه را به این میداند كه حكومتحق مردم و مردم حق حكومت را رعایت كنند: «... اما بعد، همانا خدا برای من حقی بر شما قرار داده و از آن جهت كه حكومتبر شما را بر عهده من نهاده و برای شما (نیز) حقی بر من معین ساخته، همانند حقی كه من بر شما دارم. حق هنگام توصیف و بیان از هر چیزی وسیعتر است و هنگام انصاف از هر چیزی تنگتر... و از میان همه حقوقی كه خدای سبحان واجب فرموده مهمتر حق حاكم بر رعیت و حق رعیتبر حاكم است و این وظیفهای است كه پروردگار سبحان بر عهده هر یك از آنها نهاده است و این حق (متقابل) را بر آن قرار داد تا اجتماعشان نظام پیدا كند و دینشان عزت و ارجمندی یابد و حال رعیت اصلاح نمیشود مگر وقتی كه حاكمان صالح باشند و حاكمان صالح نمیشوند مگر رعیت راست و درستباشند. پس اگر رعیتحق والی را، و والی حق رعیت را ادا كند، حق میان آنان احترام و ارزش پیدا میكند و راه و رسم دین پا میگیرد و پرچم عدالتبر پا میگردد و سنتها، چنانكه باید اجرا میشود و زمانه بدین ترتیب اصلاح میپذیرد و (مردم) به دوام حكومت امیدوار میشوند و طمع دشمنان ناكام میماند. اما وقتی رعیتبه والی مسلط شود و والی به رعیت ظلم كند و در این حال، اختلاف و تفرقه پیدا میشود و نشانههای بیدادگری وتعدی، آشكار میگردد و دغلبازی در دین زیاد میشود و (مردم) مسیر سنتها را رها میسازند و به هوی و هوس عمل میكنند و احكام اجرا نمیشود و درد و رنج در میان مردم فراوان میشود... در این حال، وظیفه شما این است كه یكدیگر را راهنمایی ونصحیت كنید. و به خوبی با یكدیگر همكاری نمایید... و با یكدیگر برای برپاداشتن حق در میان خود، همكاری نمایید.» (۷)
حضرت در پایان خطبه از مردم میخواهد كه او را مانند پادشاهان سركش و جبار گذشته نپندارند و در مقابل او، خاكساری و چاپلوسی نكنند و از بیان حق و عدالت نترسند.
امام علیعلیه السلام اصول كلی حكومت را به طور واضح و روشن در دستورالعملی كه به مالكاشتر نخعی به هنگامی كه استانداری مصر را به او واگذار نمود مشخص ساخت; همان اصولی كه مكاتب سیاسی دنیای امروز برای رسیدن به آن در طول قرون طولانی مدعی انجام آن بودهاند. در عظمت و اهمیت این عهدنامه همین بس كه در آن، بر وحدت و انسجام اجتماعی و سیاسی تمام افراد یك جامعه تاكید شده و بدون هیچ تفرقه و امتیازی همه میتوانند به ریسمان واحدی چنگ بزنند و با وجود اختلافات اجتماعی و فكری و عقیدتی كه دارند همه افراد یك كشور با یكدیگر مساوی و یكسان باشند.
ایشان در این عهدنامه مقرر میدارد كه قاعده وسیع «مردم» - كه انبوه ملت را میسازد - شایستگی آن دارد كه مورد توجه قرار گیرد; زیرا تودههای مردم: «ستون دین و جمعیت مسلمانان و نیروی آماده پیكار در مقابل دشمناناند.»
لذا بر دولت لازم است كه جانب آنان را رعایت كند و سطح زندگی عمومی را به خوبی و بزرگواری در نظر گیرد تا شرافت و كرامت انسانی آنان محفوظ بماند.
«هر فردی بر والی حقی دارد; به اندازهای كه كارش سامان داشته باشد.» همچنین، رعایتحال كسانی كه «بیچاره» اند، مانند درماندگان، نیازمندان، بیكاران، بیماران و معلولین و امثال آنان بر دولت لازم است و باید بخشی از بیتالمال و درآمد عمومی را به آنان اختصاص دهد.
آن عهدنامه ماندگار حضرت، چنان اصول و مبادی اولیه حكومت را بیان كرده است كه هم مناسب زمان خود بوده و هم با جوامع جدیده امروز ما مناسبت دارد. تمامی مشكلات و راه حل آنان را بازگو كرده و گرفتاریهای روزمره زندگی انسانها را تذكر داده است و آنان را به استفاده بهتر از جنبههای مادی و اقتصادی از تجارت و صنعت، كشاورزی، اداری، جهاد و رشد و پیشرفت مالی در زمینههای گوناگون توصیه نموده است. به واقع حضرت برای اجرای رفتار و سیاست علوی خویش به علم سیاست و سیاستمداران، شرافت و عزت بخشید; زیرا آنان را از نیرنگ و فریب و خدعه برحذر داشت.
«عبدالله بن عباس میگوید: در «ذیقار» نزد امیرالمؤمنین رفتم. ایشان نعلین خود را پینه میزد. از من پرسید: بهای این نعلین چقدر است؟ گفتم: بهایی ندارد. فرمود: «به خدا این را از حكومتشما دوستتر دارم مگر آنكه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.» (۸)
و در خطبهای از نهجالبلاغه میخوانیم:
«اگر حضور حاضران نبود و حجتبه سبب وجود یاران تمام نمیشد افسار شتر خلافت را بر پشت آن میانداختم.» (۹)
سخنان و خطبههای امام نشان میدهد كه ایشان هیچگونه علاقهای به خلافت و حكومتبرمردم به طور كلی به دنیا و پست و مقام نداشته و تنها به دنبال رضای خداوند و اجرای احكام دینی بودند.
حال با این اوصاف، آیا در فضایل و ارزشها كسی بمانند او در بین مردم وجود دارد؟ و آیا حكومت علوی، رفتار علوی و سیره علوی در زندگی روزمره شیعیان به ویژه دولتمردان حكومت اسلامی جاری است؟
پینوشتها:
۱ الی ۴. برگرفته از عبقریهٔالامام، ص ۱۶۰ - ۱۶۹
۵و۶. نهجالبلاغه، نامه ۴۳ / نامه ۴۵
۷، ۸و ۹. نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۷ / خطبه ۳۳ / خطبه ۳
ابراهیم چراغی
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست