چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
تپانچهٔ مسابقهٔ ابتذال ایران را چه کسی شلیک کرد؟
![تپانچهٔ مسابقهٔ ابتذال ایران را چه کسی شلیک کرد؟](/mag/i/2/a8q16.jpg)
اینها بخشی از سخنان آقای مسعود دهنمكی است كه در سال ۱۳۷۹ در گفتوگویی با پیام فضلینژاد در كتاب «سینما، سیاست، آزادی» بیان داشته است و اكنون در سال ۱۳۸۳ فیلم فقر و فحشا پیش روی ماست. ایشان بعد از فعالیت مطبوعاتیاش گویا متوجه سلاح دیگری شده است. «سینما سلاح زمانه است و اگر زمانه، زمانهٔ اطلاعات است سینما بهترین سلاح است۲». «این فیلم تنها دربردارندهٔ برخی از حقایق پیدا و پنهان جامعه است كه قابلیت پخش داشت۳». مسعود دهنمكی، حقایق پیدا و پنهان جامعه ایران را میكاود و از لوكیشن «بنبست عدل تهران» تا خیابان باز «عمربن خطاب دبی» با عوامل دیگر فیلم به جنگ فقر و غنا میپردازد. اما با فیلمی كه اكنون پیش روی ماست و با تفصیلاتی كه از خود دهنمكی در باب سینما خواندیم، آیا باید فكر كنیم كه ایشان با توجه به تولید این فیلم «تغییر فكری» داشته است؟ و این را در نظر داشته كه هنرمند جهان امروز باید از مطلقاندیشی به نسبیتگرایی و از یكساننگری به كثرتگرایی روی آورد؟ اما ایشان در همان گفتوگو، درباره چرخشهای فكری سینماگران به خاطر درهم ریختن فرایندهای فكری دنیای امروز میگوید: «در ایران افراد به راحتی از هویتشان كوتاه میآیند و همین رقم زنندهٔ بحران هویت در جامعه شده است. وقتی هنرمندان بهعنوان خواص جامعه، در اصلیت خود سردرگم هستند، از عوام چه انتظاری باید داشت؟۴».
با این حال با قواعدی كه وجود دارد به ارزیابی منتقدانهٔ فیلم فقر و فحشا میپردازیم: ابتدا باید بدانیم محیط فیلم چگونه است و چه اوضاع و احوالی در فیلم روی میدهد؟ كانون و قلب فیلم چیست و آیا جهت، مقصد و هدف روشنی دارد یا مبهم است؟ سپس این نكته آشكار شود كه آیا آنچه عرضه شده با واقعیت وفق دارد و آیا این واقعهٔ ارائهشده حقیقت دارد یا خیر؟ و در آخر اینكه بازی اشخاص فیلم به چه صورت پیش میرود. آیا اصلاً آنها كه در واقعه هستند حقیقی هستند یا نقش است؟ آیا داستان فیلم را شخصیتهای فیلم به معنا و اهمیت میرسانند؟ دستور زبان فیلم چیست تا بتوان از آن طریق، نحوهٔ بیان فیلم را از طریق نشانههای تصویری كشف كرد؟ و مهمترین سؤال اینكه آیا رویدادهای این فیلم اغواگرند یا آموزنده هستند؟
برای روشن شدن این مطالب به روایت كلی متن فیلم میپردازیم كه چهرهای «كریه و فقیر» از ایران در نظر گرفته است: «فیلم با اعلام وضعیت قرمز شروع میشود. صحنه ابتدایی فیلم از یك كارتنخواب در شب است كه دیالوگ خود را با مضمونی از یك حدیث بیان میكند: «فقر از این در كه بیاد خونه، ایمون از در دیگه میره بیرون، شكم گرسنه، ایمون نمیشناسه داداش!» موسیقی فیلم توبهٔ نصوح هم چاشنی فیلم میشود. سپس مصاحبه با «صورتهای شطرنجیشده» كه هیچ سندی برای حقیقی و واقعی بودن آنها وجود ندارد و تا آخر فیلم چندینبار از این «شطرنجیهای غیرمستند» استفاده شده است كه یكی از ضعفهای مستند بودن (واقعیتگرایی یا واقعیتنمایی) فیلم است. حرفهای «صورتهای شطرنجی» همگی توجیه امر فحشا به خاطر فقر است: «به خاطر مادرم رفتم»، «یه تومن هم باشه میرم»، «به خدا مجبور شدم، مجبور شدم» و «آدم كه محتاج باشه، تن به هر كاری میده»، «بعد به نماز جمعه میرویم كه سخنران پیش از خطبه از پیامبر(ص) میگوید و از حضرت علی(ع) كه خطاب به عمر میفرمود: «باید بدانی در جامعه چه خبر است، حق نداری بگویی من خبر نداشتم...»، به «بنبست عدل» میرسیم كه عدهای «به خاطر نان شب» مجبورند تن به هر كاری، حتی خودفروشی بدهند، دوباره به نماز جمعه برمیگردیم و سخنران (رحیم پورازغدی) كه «سر سفره كلوا و لاتفرقوا» و از عدهای میگوید كه «با دمشان گردو میشكنند» از دختری كه به خاطر نداشتن جهیزیه در وزارتخانهای خودكشی میكند، باز هم مصاحبههای شطرنجی و رفت و برگشت بین شطرنجیها و رحیمپور كه: «چند گروه آبرویشان محترم نیست و پز آنها را باید شكست»! روحانیونی كه نان دین میخورند، حاكمانی كه بر مسند قدرت ستم میكنند و ثروتمندانی كه حق ضعفا را نمیدهند» در جایی دیگر از فیلم، مقالهخوانی داریم كه یوسفعلی میرشكاك حدیثی از امام صادق(ع) در مذمت تهران نقل میكند! پروانهها و گلها و درختان پایتخت، دوزخ رنگارنگ هستند و تا تهران است، تهاجم برقرار است و «دوزخ پایخت۵» همه را به جهنم آخرت میكشاند، سپس فیلم به فحشای دانشجویان میپردازد كه «به خاطر خرج تحصیل» اغلب آنها فاسد هستند! در این سكانس، كارگردان در نقش داریوش با یكی از شخصیتهای فیلم (بیژن ملكی) كه دنبال تیپهای سانتیمانتال است و «درد مشتركی!» دارند همراه میشود و با راهنمایی بیژن ضمن یادگیری شكار سوژه در سه سوت و سه ثانیه كه حاضرند حتی به خاطر هزار تومان خودفروشی كنند با «سیمین خانم» تماس تلفنی میگیرد، اما وقتی داریوش، (كارگردان) با او دربارهٔ موضوع مهمانی میگوید: كه «ده، پانزده نفر را جواب بدهد» سیمین خانم از مبلغ ۴۰ تا ۲۰۰ هزار تومان سخن میگوید.كارگردان بعد از سه سكانس «خودفروشی به خاطر نان» «خودفروشی زنان شوهردار به خاطر خرج خانه» و «خودفروشی دانشجویان به خاطر تحصیل» به «صادرات غیرنفتی»! میپردازد و به دبی میرود و در خیابان عمربن خطاب با فیلمبرداری از زنانی كه از خیابان عبور میكنند آنان را فاحشه قلمداد میكند و تأكید دارد كه اكثر آنها ایرانی هستند. سپس در فرودگاه از زنان روسریپوش كه قصد بازگشت دارند به دیدار زنی كه در داخل ماشین در تهران گریه میكند میرود كه گویا این زن پشیمان همان زنی است كه در فرودگاه دبی دیدهایم. در آخر، كلیپ روزنامهای داریم كه قطعه آوازی بر روی تصاویر و تیترهای درشت روزنامههای خاص خوانده میشود تا بلكه «خدا به گوش مسئولان گوش شنوا بدهد۶»!
۱- فیلم دربارهٔ بدترین نوع فساد یعنی فحشاء در ایران ساخته شده است. موضوعی كه محور قرار گرفته، واقعیتی است كه در جامعهٔ ما وجود دارد و قابل انكار نیست و آمار رسمی نشان میدهد كه فحشا در كشور ما رو به گسترش است. فحشا مسئلهای غیراخلاقی است كه عدهای در جامعه به علل گوناگون مرتكب آن میشوند. این معضل را میتوان در محافل گوناگون و در برخی رسانهها از جمله مطبوعات و كتب بررسی و آسیبشناسی كرد، اما آیا بررسی آن در سینما امكانپذیر میباشد؟ طبق آنچه كه هدف و ماهیت سینما را بیان میكند؛ موارد غیراخلاقی و غیر دینی كه خلاف عفت عمومی باشد؛ قابل طرح در سینما نیست. سینما چیزی است كه میتواند واسطهای برای اصلاح و خیر باشد و میتواند با انتخاب موضوعاتی غیراخلاقی، واسطهای برای فساد باشد. رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاله خامنهای (مدظله العالی) دربارهٔ هنر و سینما میفرمایند: «هنر نباید در خدمت پستیها و رذالتها، بیمحتواییها و پوچیها قرار بگیرد. محتوای حقیقی هنر باید روح تقوی و طهارت را در انسانها زنده كند و ما كه از هنر استفاده میكنیم باید مواظب باشیم آن خنجر تیز آبدیده هنر در ما آن جوهر ارزشمند تقوی را نابود نكند. سینما باید در خدمت اندیشه اسلامی، ایدئولوژی مردم و در خدمت اعتقادات و ایمان مردم باشد، مردم ما به برنامههای مبتذل و بیمحتوا نیاز ندارند. باید از هر سخن و اشارهای كه در جهت عكس جمهوری اسلامی است جلوگیری شود.كارگردانی كه مردم و احساساتشان را و ارزشهایشان را ندیده میگیرد و حاضر نیست مایه بگذارد؛ این شخص اصلاً نسازد؛ بهتر است. یك سؤال تاریخی است كه: در زبان و بینش پارهای هنرمندان چه نارسایی و نقصانی وجود دارد كه حركتهای انسانی مردم میهنشان، دنیا را به اعجاب و تحسین واداشته، اما زبان و قلم برخی هنرمندان، برخلاف اعتقادات و خواستههای ملتشان میگویند. این برنامهها ضایع كردن انقلاب و اسلام است. كارگردانان سلطهٔ فرهنگی غرب تلاش گستردهای دارند كه هنر ما را در خدمت هدفهای انحرافی و پوچ درآورند. امروز همهٔ دنیا علیه ما تبلیغ میكنند. برنامهها باید جهت مقابله با تهاجم فرهنگی استكبار باشد. یك عده خزعبلاتی سر هم كردند و یك ملت را، یك فرهنگ عظیم و ریشهدار را و یك انقلاب را به این عظمت با حرفهایی كه شایستهٔ انسانهای آگاه و متعهد نیست، تخطئه كردند. آن سینمایی مورد قبول ماست كه مقصود اسلام و انقلاب را حاصل میكند و آن سینمایی كه جهت ضد این مقصود حركت میكند، بودنش را به مصلحت نمیدانیم»۷
كلیت فیلم، فحشا را به علت فقر توجیه میكند، ایمان و فضیلت شكست میخورد و رذیلت (فحشا) پیروز میشود. این نخستین فیلمی است كه بعد از انقلاب اسلامی اشاره كاملاً صریح و مستقیم به فحشا دارد و مسئلهای را موضوع بیان خود قرار میدهد كه طرح آن خودبهخود فسادآور است. فیلم با زیر پا گذاشتن معیارهای پذیرفتهشده اجتماعی و فرهنگی در جامعهٔ اسلامی ایران با بیان مفاهیم صوری، سعی در جلوه دادن جامعهای فاسد دارد و با مبالغه در موضوع و مسئلهای غیر اخلاقی و توجیه آن قصد «فاسدنمایی» ایران اسلامی را دارد.
۲- واقعیت سینمایی برخلاف واقعیت خارجی، متشكل از اجزای تقطیعشدهای است كه پیوند با یكدیگر به نمایشی از یك مجموعهٔ كلی دست مییابند. بلاغت و فصاحت بیان سینمایی، تماماً مبتنی بر همین پیوستگی در بیان است كه با كمك همهٔ عناصر و عوامل بیانی ایجاد میشود، بعضی عناصر پنهان هستند، مثل سیر دراماتیك فیلم یا سیر منطقی و دیالكتیك آن و بعضی ظاهرند مثل قواعدی كه برای بیان معانی از طریق تصویر وجود دارد و یا مونتاژ. این عناصر و اجزا باید به تركیب نهایی خویش دست یابند. بیان سینمایی در مجموع به این خصوصیت پایهگذاری شده است كه خود تماشاگر بین نماها و یا سكانسهای متعدد و مجزا از یكدیگر پیوندی متناسب ایجاد كند۸». فیلم فقر و فحشا را عناصری تشكیل داده است كه هیچ پیوستگی و هماهنگی در بیان آن رعایت نشده است: استفاده از آژیر جنگ، نقل حدیث از قول افراد فیلم، سخنرانیهای نماز جمعه، مقالهخوانی، مصاحبه با صورتهای شطرنجی، عدم وحدت مكانی، استفاده از كلیپ، عكس و روزنامه، انتخاب موسیقی بیربط و... هیچكدام در منطق روایی فیلم به تركیب نهایی و مناسب نرسیدهاند و در مونتاژ آنها پیوندی بین نماها و سكانسها وجود ندارد. همچنین پیوند مكانی، زمانی و معنوی دیالكتیك یا دراماتیك در فیلم برقرار نشده است. پرش از نقل قول مستقیم به مصاحبههای مبهم و رفت و برگشت مصاحبهها با سخنرانی و مقالهخوانی، به خصوص نمایاندن روزنامهها با شكلی كلیپگونه همه و همه برخلاف روایت فیلم چه در مستند و چه در داستانی میباشد.۳-نگاه یك بعدی و غیر سینمایی، آفت سینمای مستند است. اگر قرار است موضوعی مثل فقر و فحشا بررسی شود میتوان با توجه به عمق مسائل و استفاده از جامعهشناسانِ كارشناس در امور اجتماعی و با رعایت شئون اخلاق و ادب به آسیبشناسی این موضوع پرداخت. انتقاد بر واقعیتها، آمیخته با مكاشفات بصری در مواجهه با یك واقعه و شعور سینمایی است كه فیلم مستند را خلق میكند و زبان حقیقی سینمای مستند آن است كه آمیزهای از بینش سازنده و نگاهی تحلیلگرایانه باشد. اما فقر و فحشا نگاهی تخت و گزارشی دارد كه فیلمساز هر آنچه جالب به نظر میرسیده را ضبط میكند كه با نگاهی سطحی آمیخته شده است.
۴- اگر قرار بود حقایق پیدا و پنهان، اینچنینی بیان شوند، از سالها پیش كه این معضل وجود داشته، هنرمندان دیگر میتوانستند، شكل بهتری از آن را با بیان هنری مطرح كنند، كه مثل این فیلم شبههانگیز نباشند. از سوی دیگر «فقر و فحشا» به دور از سیستم نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تولید و توزیع شده كه برخلاف مصلحت ایران و اسلام بدان موضوع پرداخته است.
۵- مدت چند سالی است كه عدهای دنبال یك «بز بلاگردان» میگردند كه عامل بدبختی ایران و فقر و فحشا شده است. سخنرانیهای بعضی افراد در رسانه ملّی و در نماز جمعه، عدهای از امامان جماعات و حالا هم دهنمكی در «فقر و فحشا»، اما ایا با تكان دادن زنگولهای و با ایجاد جنجال و سر و صدا میتوان فهمید كه آن بز بلاگردان كیست؟
۶- روزی، روزگاری، یك آدم شجاعی به ظلالله، مظفرالدین شاه قاجار نوشت: «اعلیحضرتا! مملكت خراب، رعیت پریشان و گداست، دختران قوچان به قیمت ۱۰ تومان به اجانب روس (ارامنه و تركمنها) فروخته میشوند. این ظلم نشانهٔ قبح حاكمان است و»... «ای مردم! بدانید و بفهمید شما مكلفید به رفع ظلم. ای اهالی ایران! ای فقرای كاسب! جمع شوید و خودتان را از دست این حاكمان ظالم لامذهب و بیدین خلاص كنید، ۴ سال است مملكتی داریم خراب و...» این مجموعه تداعیها مردم را به یك نتیجه، یعنی ضرورت دگرگونی اوضاع سیاسی مملكت فراخواند سایهٔ خدا (مظفرالدین شاه) هم این ندا و این صدا بشنید و وزیر اعظم خود، آصفالدوله را عزل كرده و دربارهٔ آن موضوع او را توبیخ نمود و «كشور ایران ز عدل شاه مظهر، رونقی از نو گرفت و زینتی از سر۹»
سالها و سالها بگذشت و روزی از روزها یك پسر شجاع مستندساز! در جمهوری اسلامی با تولید و توزیع گسترده CD بیان داشت۱۰: فقر و فحشا در جمهوری اسلامی بیداد میكند. دختران تهران به قیمت ۱۰ میلیون تومان به دبی فروخته میشوند، در داخل كشور هم وضع بدتر است. مدت چند سالی است كه مملكتی داریم خراب ای مردم! بدانید و بفهمید... .
۱- «سینما، سیاست، آزادی» پیام فضلینژاد در گفتوگو با دهنمكی
۲- شهید آوینی، فارابی ۲۵
۳- از متن فیلم فقر و فحشا، مسعود دهنمكی
۴- سینما، سیاست، آزادی، پیام فضلینژاد در گفتوگو با دهنمكی
۵- مقاله «دوزخ پایتخت» یوسفعلی میرشكاك
۶- آیت امینی در نماز جمعه تهران
۷- بخشی از گزیدههای بیانات مقام معظم رهبری در كتابهای «هنر از دیدگاه رهبری» و «صدا و سیما در كلام مقام معظم رهبری»
۸-حكمت سینما، شهید آوینی
۹-حكایت دختران قوچان، افسانه نجمآبادی، انتشارات روشنگران
۱۰- فیلم فقر و فحشا، مسعود دهنمكی ۱۳۸۳.
مهراب اكبری شهپر
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست