یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پلنگ‌صورتی دوباره ضربه می‌زند - The Pink Panther Strikes Again


پلنگ‌صورتی دوباره ضربه می‌زند - The Pink Panther Strikes Again
سال تولید : ۱۹۷۶
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : بلیک ادواردز
کارگردان : ادواردز
فیلمنامه‌نویس : فرانک والدمن و ادواردز.
فیلمبردار : هاری واکسمن
آهنگساز(موسیقی متن) : هنری منسینی
هنرپیشگان : پیتر سلرز، هربرت لوم، کالین بلیکلی، لنرد راسیتر، لسلی آن داون، برت کووک، بریونی مک‌رایرتس، مایکل رابینز و ریچارد ورنن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


سربازرس سابق، «دریفوس» (لوم) که بر اثر عصبیت ناشی از خرابکاری‌های مداومِ «بازرس ژاک کلوزو» (سلرز) - که اینک جای او را در اداره پلیس گرفته - کارش به آسایشگاه روانی کشیده شده، از آنجا می‌گریزد. سپس ترتیب آزادی سارق بانک بدنامی را از توقیف می‌دهد و زمینه سرقت از بانکی بزرگ را فراهم می‌کند. به این ترتیب موفق به ایجاد شبکه تبهکاری عظیمی با هدف نابود ساختن «کلوزو» می‌شود. در این حال «کلوزو» به انگلستان می‌رود تا به مأموران اسکاتلندیارد در جریان حل معمای ربوده شدن «دکتر فاس‌بندر» (ورنن)، دانشمند معروف و دخترش، «مارگو» (مک‌رابرتس) کمک کند. «کلوزو»، پیشخدمت خانواده، «جارویس» (رابینز) را تا یک باشگاه همجنس دوستان تعقیب می‌کند و پس از روبه‌رو شدن با دو نفر از آدم‌ربایان، درگیر یک جنگ تمام‌عیار می‌شود. «دریفوس» در مخفیگاهش در قلعه موندشاین سعی می‌کند «دکتر فاس‌بندر» را از طریق تهدید کردن دخترش، مجبور به افشای راز اختراعش، «ماشین روز قیامت» کند. بعدتر روی صفحه تلویزیون‌ها ظاهر می‌شود و تهدید می‌کند اگر «کلوزو» از میان نرود، جهان را نابود خواهد ساخت. سپس به‌عنوان اخطار، ساختمان سازمان ملل را با ماشین روز قیامت محو می‌سازد. آدم‌کش‌های حرفه‌ای از کشورهای مختلف جهان برای تأمین نظر «دریفوس» به مونیخ، که رد «کلوزو» را در آنجا یافته‌اند، می‌روند. اما آنان که او را به قصد کشتن احاطه کرده‌اند، بر اثر یک رشته اتفاقات عجیب و غریب به اشتباه یکدیگر را از پا در می‌آورند. «اولگا» (داون)، جاسوسه روسی که جاسوس دیگری را به جای «کلوزو» گرفته، پس از فهمیدن اشتباهش سعی می‌کند با بازرس رابطه‌ای صمیمانه برقرار کند. «کلوزو» که از محل اختفای «دریفوس» آگاه شده، به مهمان خانه‌ای در نزدیکی آنجا می‌رود و وقتی می‌شنود «دریفوس» به یک زندان پزشک نیاز دارد، خود را با لباس مبدل به قلعه می‌رساند. در آنجا به اشتباه یک دندان سالم «دریفوس» را که بر اثر استنشاق گاز خنده‌آور از خود بی‌خود شده، می‌کشد. سپس تعقیب و گریزی در قلعه استنشاق گاز خنده‌آور از خود بی‌خود شده، می‌کشد. سپس تعقیب و گریزی در قلعه درمی‌گیرد و «کلوزو» به‌طور اتفاقی به‌وسیله یک منجنیق قرون وسطائی روی ماشین‌ روز قیامت می‌افتد. ماشین شروع به کار می‌کند و همه، به‌جز «دریفوس» که همراه قلعه محور می‌شود، فرار می‌کنند.
* چهارمین فیلم از مجموعه «پلنگ‌صورتی» و بهترین کار ادواردز در دهه 1970. فیلم از لحاظ ساختاری بیشترین نزدیکی را به تیری در تاریکی (1964) دارد: آزادی نامحدود کلوزو و جنبه ویرانگر شخصیت او (که برخلاف پلنگ‌صورتی، 1964 و بازگشت پلنگ‌صورتی، 1975) هیچ کس و هیچ چیز را بی‌نصیب نمی‌گذارد و حتی رشته‌ای از سوء قصدها به جان «کلوزو» که در اینجا نیز مثل تیری در تاریکی مجموعه شوخی‌های مرکزی حول محور این شخصیت را تشکیل می‌دهند، عقیم می‌سازد. در این راستا می‌بینیم که فیلم بیش از سایر فیلم‌های این مجموعه (و حتی مسابقه بزرگ، 1965) به قالب کمدی بزن‌بکوب نزدیک می‌شود. ادواردز در اینجا نیز پدیده‌های آشنای روز (از جمله فیلم‌های «جیمز باند»ی) را از شوخی‌های خاصش بی‌نصیب نمی‌گذارد. صحنه‌ای که «کلوزو» به اشتباه دندان سالم «دریفوس» را می‌کشد، نمونه‌ای موفق از شوخی‌های «خشن» ادواردز است که طی آنها (به تعبیر اندرو ساریس) او بیشترین میزان خنده تماشاگر را از موقعیت‌هائی به دست می‌آورد که خشونت‌شان حتی برای فیلم‌های ترسناک هم زیادی است. در پایان این فیلم نیز، مثل بازگشت...، ادواردز عناصری از نقاشی متحرک را هم به کار می‌افزاید. تا بدین ترتیب با تشدید فضای دیوانه‌وار حاکم، باورپذیری دنیای فیزیکی به نمایش درآمده را بیش از پیش زیر سؤال ببردد. عنوان‌بندی (ابتدا و انتهای) نقاشی متحرک زیبای فیلم - با مجموعه‌ای از شوخی‌های سینمائی با: آلفرد هیچکاک، آوای موسیقیِ رابرت وایز (1965) و جولی‌اندروز، «بتمن»، آواز در بارانِ استنلی دانن و جین‌کلی (1952)، چریتی شیرینِ باب فارسی (1968) و آرواره‌های استیون اسپیلبرگ (1975) - کار ریچارد ویلیامز است.


همچنین مشاهده کنید