پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا
بازخوانی مهرورزی قذافی با انگلیسیها
بازخوانی رویدادهای مهم تاریخی و سیاسی و استفاده از تجربیات كشورهای مختلف، از جمله مواردی است كه میتواند كارشناسان و تصمیمگیران سیاسی را همواره در انتخاب راه صحیح یاری میكند.
ماجرای جناب سرهنگ قذافی كه مربوط به حدود بیست سال پیش است، جای خود دارد و خلاصهاش این است: یك روز خبر نخست خبرگزاریهای دنیا این شد كه سرهنگ قذافی، رهبر لیبی، خروج همه اتباع سیاسی و غیرسیاسی انگلیسی را از خاك لیبی منع كرده است. میگفتند: فعلاً هیچ شخص انگلیسی مقیم یا مسافر در لیبی تا اطلاع ثانوی، حق خروج از آن كشور را ندارد. غربیهای فرصتطلب و طرفدار جنجال رسانهای هم كه از اعمال قانونی جهان سومیها جرم میسازند، این دستور را به مثابه گروگانگیری انگلیسیها از سوی دولت لیبی توصیف میكردند؛ درست مثل بوش كه اقدام قانونی ایران در بازداشت ملوانان انگلیسی را عمدا گروگانگیری توصیف كرد.
كار بحران بالا گرفت و انگلیسیها كه از جان اتباع خود میترسیدند و لابد احتمال میدادند لیبی سرنخهایی از شبكههای آنها در كشورش پیدا كرده و میخواهد تا ته ماجرا برود و همه اجزای شبكه را تا نفر آخر بگیرد، ناوهایشان را عازم مدیترانه كردند. طبیعتا این یك بحران بینالمللی بود، چون لیبی در حوزه نفوذ شوروی قرار داشت. ماجرا تنها حدود یك هفته طول كشید، برخلاف ماجرای ملوانان در ایران، كه حدود دو هفته طول كشید. در این مدت، مأموران دولتی لیبی با انواع وسایل به آگاهی اتباع انگلیسی رساندند كه حق جابهجایی و هیچ سفری ندارند و تنها در فلان روز مشخص، باید به فلان محل مراجعه كنند.
هنگامی كه تیترهای نخست جهان به اندازه كافی به این موضوع اختصاص یافت و تب این حادثه به اوج خود رسید، در روز موعود، جناب سرهنگ در جمع انگلیسیهایی كه در سالن بزرگی انبار شده بودند، حاضر شد، با آنها خوش و بش كرد و گفت، قصد داشته همه انگلیسیها را كه برخلاف دولتشان ملت خوبی هستند، ملاقات كند و با آنان چای خورده، هدیهای به آنها بدهد. بحران در عرض چند دقیقه پایان یافت، اما جهانیان احساس كردند یك فرد غیرمنطقی، آنان را به بازی گرفته است.
اقدامات بعدی این سرهنگ سابق، رخدادهایی چون دعوت از خبرنگاران برای شركت در سالگرد انقلاب لیبی و بعد بردن همه آنها با كشتی به ساحلی در ایتالیا برای اعتراض به اعمال آن دولت در دوران استعمار (ایتالیا اجازه پهلوگیری كشتی را نداد و قشقرقی به پا شد) یا همراه بردن شتر و چادر به اجلاسهای بینالمللی و تیمی ۳۵ نفره از دختران یونیفرم پوش به عنوان محافظ شخصی، به مردم دنیا نشان داد با چه كسی روبهرو هستند. در مورد او اندكی بیشتر صحبت كنیم.
□□□
كودتای افسران آزاد در مصر و تشكیل یك رژیم ملی در این كشور شاخص عرب ـ آفریقایی، الهامبخش بسیاری بود. اندكی پس از جنبش ملی شدن نفت در ایران، عبدالناصر كه برگزیده جنبش افسران آزاد برای رهبری مصر بود، كانال سوئز را به عنوان ثروت ملی مصر ملی كرد. او كه از پیشگامان جنبش خوش نام عدم تعهد بود، هرچند در جنگ اول با اسرائیل شكست سختی خورد، ولی خصلت الهامبخش خود را از دست نداد. بدون آن كه قضاوت نهایی كرده باشیم، میتوانیم براندازی سلطنت در لیبی و روی كار آمدن قذافی را حاصل همسایگی با مصر و همان نسیم الهامبخش ظاهركننده افسران ملی بر خاكستر رژیمهای پوسیده سلطنتی بدانیم، اما لیبی مصر نشد، چون قذافی ناصر نبود.
تصویر قذافی در ذهن خاورمیانهایهای خارج از لیبی، از چنین مواردی به دست میآمد: او را در ردیف افسران مترقی، استقلالطلب و ملی میدانستند و كتاب او را هم با نام «كتاب سبز»، معرف آرای او میشمردند. این كتاب نوعی سوسیالیسم تخیلی و بیمبنا را ترویج میكرد كه فقط جملات ابتدایی آن با واقعیت نیازهای بشری همراهی داشت. میگفت: آزاد كسی است كه سقف بر سر دارد و نان كافی هم برای سیر شدن و بعد بر این مبنا تزهای انقلابی خود را تشریح میكرد.
در ایران، بسیاری از انقلابیون و روشنفكران، مدتها به این انقلابی عرب ـ آفریقایی باور داشتند.
ربوده شدن امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان در سال اول انقلاب اسلامی، او را از ایران دور كرد ـ شكر خدا ـ وگرنه میتوانست برای برخی شریك خوبی باشد و در طراحی روشهای كم كردن روی انگلیسیها با آنها مسابقات پرهیجان ترتیب دهند. البته او از همه (عرب و غیرعرب) دور شد. بیتعادلیاش پایان نداشت. بعدها معروف شد كه جان بركفانش، چند هواپیما را در هوا منفجر كردند كه معروفترین آنها «جمبوجت پانآمریكن» بر فراز لاكربی انگلیس بود. البته مثل برخی دیگر هر كاری میكرد مشتش باز میشد و دمش از زیر لحاف بیرون بود. اسرائیلیها حتی در هواپیمای شخصیاش شنود كار گذاشته بودند. همین یكی دو سال پیش، پس از مقاومت فراوان در برابر زورگویی غربیها، دو جان بر كف خود را كه به عنوان بمبگذاران ماجرای لاكربی شناسایی شده بودند، به دادگاه بینالمللی تحویل داد. با گشادهدستی و از كیسه ملت لیبی، حدود ۵/۲ میلیارد دلار خسارت لاكربی و حدود یك میلیارد دلار خسارت هواپیمای فرانسوی ساقط شده در یك كشور آفریقایی را پرداخت تا گناهانش را ببخشند. ملت لیبی، البته مثل ملت ما صاحب نفت و درآمدهای میلیارد دلاری است و درآمد ملیاش هزینه ماجراجوییهای سرهنگ میشود.
قذافی به دنبال بمب اتمی هم رفت و اجاق و دیگی هم برای آن خرید و راهاندازی كرد. احتمالاً او افسرانی داشت كه قول بمب اتمی و ایجاد موازنه قدرت با آمریكا و اروپا را به او داده بودند. آخرین اقدام در خاطر ماندنی او از جا كندن این اجاق اتمی و بریدن پایههای ماشینآلات با دستگاه جوش و بار كردن آنها به هواپیماهای نظامی برای تحویل به ایالات متحده بود تا او را ببخشد. بعد هم شروع كرد ایران را نصیحت كند! البته تازهترین ظهورش اعلام این بوده است كه ترجیح میدهد یك كشور آفریقایی باشد و نه عرب و با بیان همین دلیل در اجلاس دو هفته پیش جده شركت نكرد.
در هر حال، مهم آن است كه دیگر هیچ كس او را جدی نمیگیرد. او مردی است كه محبوبیت خود را در خارج از مرزها در میان تودههای عرب و دیگر ملل مسلمان به دیگران داده است. اعراب تحقیر شده، دیگر به این كه قذافی ریشه اسرائیل را بكند و آمریكا را از منطقه بیرون كند، باور ندارند و گویا، فعلاً باورشان به احمدینژاد است كه هم كنفرانس هولوكاست برگزار میكند و هم به انگلیس سیلی میزند و هم توانسته است پانزده ملوان انگلیسی را تا پای محاكمه ببرد و بعد در عرض ده دقیقه، با رفتاری پیامبرانه آزادی آنان را به ملت انگلیس هدیه كند.
□□□
شاید ماجرای ملوانان انگلیسی برای تجدید سیمایی از احمدینژاد به عنوان كسی كه به غربیها سیلی میزند و با اشاره یك دست اسیر آزاد میكند، رخ داد. البته مختصات ماجرا هم چنین چیزی را تأیید نمیكند، مگر این كه بپذیریم به باور عدهای آن تودهها كه باید ما را باور كنند، اصلاً شعور و قدرت استنتاج ندارند و تنها سربازانی را میبینند كه لباس شخصی نو پوشیدهاند و در كاخ ریاست جمهوری برای امتثال امر احمدینژاد و اعضای دولت او جمع شدهاند و با گرفتن هدیه ایران را ترك میكنند.
مختصات ماجرا البته چیزهای دیگری بود كه مانند موارد دیگر، دیپلماسی ما را به بیارزشترین كالای جمهوری اسلامی در بازار سیاست جهان تبدیل میكند. گفته شده بود انگلیس باید بپذیرد خطا كرده است. باید تضمین بدهد تكرار نمیكند و باید از تجاوز خود عذرخواهی كند. البته متاسفانه هیچ كدام از این كارها را نكرد؛ یعنی فرصت نیافت كه انجام دهد. بنا بر تجربه و بر مبنای نیاز حزب حاكم بر انگلیس، دولت بلر باید حاضر میشد برای زودتر پایان دادن به ماجرا، نوعی از پذیرش خطا و عذرخواهی را تا حدی كه تلویزیون ایران بتواند روی آن مانور دهد، عرضه كند.
اما مهم این است كه آیا دیپلماسی و سیاست خارجی ما ماجرای پرونده هستهای را نیز همانند الگوی لیبی هدایت خواهد كرد؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، بازی هستهای برای ما یك بازی دو سر باخت خواهد بود، نه ایستادگی در آن پیروزی و افتخار میآورد و نه عقبنشینی در آن به قراردادی شرافتمندانه ختم خواهد شد. عدهای بدبینانه بر این باورند كه تا اطلاع ثانوی و روش به كار رفته در گامهای بعدی، باید فرض كرد از راه لیبی خواهیم رفت. اگر در بحران اخیر و ماجرای ملوانان از الگوی سخرهآمیز، آبروبر و فردمحور لیبی در دو دهه گذشت تقلید كردهایم، آیا از شیوه آن در برخورد با زور در هنگامی كه بسیار زیاد میشود، تقلید نخواهیم كرد؟
این یك پرسش استراتژیك است كه قطعا پاسخ مقامات عالی رتبه ایران به آن، منفی خواهد بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست