دوشنبه, ۱۹ شهریور, ۱۴۰۳ / 9 September, 2024
مجله ویستا

دین در عهد علم


تاریخچه‏ای كلی از رویكردهای مختلف در مورد نسبت علم و دین
به نظر می رسد تحولاتی در رویكرد به مسائل و موضوعات حول و حوش رابطه علم و دین وجود داشته باشد. برای این منظور شاید مفیدتر از هر زمان دیگری، اواسط قرن نوزدهم باشد كه علم زیست‏شناسی بریتانیایی كه تحت كنترل و حكمفرمایی كشیشان انگلیسی، در جستجوی اشكال حیات بود بتواند تصویر كاملی از جهان و در نتیجه وجود و ظمت‏خالق مدبر را اثبات كند. رویكرد به این موضوعات در اواخر قرن ۱۹ كمرنگ شد و در اوایل قرن ۲۰ پوزیتیویسم طلوع كرد نخست افكار اگوست كنت و بعد پوزیتیویسم منطقی) پوزیتیویسم نظریاتی را ترویج می كرد كه معتقد بود دین و علم رابطه دشمنانه‏ای با همدیگر داشته‏اند. رویكرد بعد از پوزیتیویسم این بود كه علم و دین هر كدام به راهی جدا رفتند. حالا خصومت هر طرف با وجود و حضور طرف دیگر رو به كاهش می گذارد. در این راستا، یك تلاش جدید در همسخنی وجود دارد. یكی از رهبران این تلاش جدید ایان جی باربور است.
فعالیتهای باربور و تاریخچه كتاب مذكور
باربور كارش را در سال ۱۹۶۶ روی پژوهش تطبیقی علم و دین با كتاب مسایلی چند از علم و دین ۱) شروع كرد، كتابی كه هنوز به طور گسترده مورد استقبال خوانندگان است. كتاب مذكور به وسیله كتاب دیگر بسیار ذی نفوذش به نام اسطوره ها، مدلها و سرمشقها كه پژوهش تطبیقی در علم و دین است، پیگیری شده بود ۱۹۷۴). كتاب تحت بررسی بر اساس سخنرانیهای معتبر جی. فورد نوشته شده كه باربور در دانشگاه آبردین اسكاتلند در پاییز۱۹۸۹ ارائه داده است. گرچه جلد بعدی ۲) آن نیامده است، ولی باربور به این كتاب عنوان جلد I) را نسبت داد; زیرا او وعده داده بود كه دومین سری سخنرانیها در آبردین را كه با عنوان "اخلاق در عصر تكنولوژی" خواهد بود، ارائه دهد و جلد دوم II) بر اساس این رشته سخنرانیها خواهد بود.
محتوای كلی كتاب
در اصل این كتاب یك بررسی تاریخی نیست ،بلكه یك تحقیق فلسفی و كلامی در روابط بین علم و دین است. به طور مشخص، خطابه‏های باربور عبارتند از: جایگاه دین در عصر علم كجاست؟ انسان امروزی چه طور می‏تواند به خدا اعتقاد داشته باشد؟ چه‏نظر و دیدی از خدا با فهم علمی از جهان نامتناقض است؟ الزاما از چه راههایی ایده‏هایمان درباره طبیعت انسان تحت تاثیر یافته‏های علم معاصر قرار می‏گیرد؟ چه طور می‏توان در جستجوی معنا و غایت در حیاتی بود كه عینا واقع شده در جهانی كه توسط علم كشف شده؟ اما برنامه جامعترش همانی است كه او در كتاب اسطوره‏ها، مدلها و سرمشقها ارائه داد. مبارزه‏اش با نظراتی كه به عنوان قالبهای فكری بی خاصیت و اشتباه، دانش علمی را تنها نمونه دانش درست و قابل اطمینان می‏دانند و در مقابل، دانش دینی را ذهنی،محدود،احساساتی و به طور واضح و آشكار به هیچ وجه آن را مستحق كلمه ستایش گونه "دانش " نمی‏داند.
مقدمه بررسی
باربور از نظر تاریخی - منطقی چهار نسبت را كه بین علم و دین وجود دارد مطرح می‏كند: تضاد، استقلال، همسخنی و همبستگی. وضعیت تضاد این است كه تضادهای حل نشدنی‏ای بین علم و دین وجود دارد. این وضعیت در طرف علم به واسطه كسانی كه مدعی‏اند متد علمی تنها راه قابل اطمینان در حصول دانش واقعی و درست است‏بیان شده است كارل ساگان، جاكیوس منود و ایی. او ویلسون) و دین به حوزه افسانه و شعر تعلق دارد. در طرف دین، وضعیت تضاد توسط نص گرایان كتاب مقدس حمایت‏شده است. كسانی كه معتقدند محتوای تحت اللفظی عبارات متون مقدس درباره جهان طبیعی و بسیاری از این گونه عبارات با ادعاهایی كه علم مدرن درباره طبیعت‏ساخته همخوانی ندارند و ناسازگارند. باربور استدلال می‏آورد كه این دو گروه در انتخاب بین علم و دین برهانهای نادرستی اقامه می‏كنند. وضعیت استقلال كه خواستار اجتناب از تضادها است مدعی است كه متعلقات علم ودین در حوزه‏های كاملا متمایزی قرار داشته و متدهایشان نیز متفاوت است توماس تورانس و جورج لیند بك). بنابراین، تضاد بین علم و دین اصولا غیر ممكن است. وضعیت همسخنی معتقد است كه غالبا مشابهتهای متدولوژیكی بین علم و دین و تقریبا ادعاهایی راجع به واقعیت وجود دارد برای مثال: تئوریهای كلامی آفرینش و تئوریهای علمی كیهانشناسی). اینجا قسمتهایی است كه هر دو با هم ممكن است تداخل كنند ارنان مك مولین، كارل رانر و دیود تراسی). چهارمین وضعیت، وضعیت همبستگی است كه معتقد است‏بین علم و دین حضور چند نوع عنصر پیوندی ممكن است تئیل هارد دو چاردین، جان كوب و آرتور پیكوك).
نظرات باربور در این كتاب
باربور تركیبی از دو وضعیت همبستگی و همسخنی را اقتباس می‏كند. او پیشنهاد می‏كند كه علم و دین می‏توانند از همسخنی در حوزه متدلوژی بهره ببرند. او اشاره می‏كند كه مشابهتهای متدلوژیكی بسیاری بین علم و دین وجود دارد. او برای مثال پیشنهاد می‏كند كه در ارزیابی اعتقادات جامعه اهل دیانت می‏توان از همان معیاری كه در ارزیابی تئوریهای پژوهش علمی استفاده می‏شود بهره برد; توافق با داده‏ها، ارتباط منطقی،میدان دید و سرانجام بازدهی; در مسیر معیار به كار برده شده در هر حوزه تفاوتهایی وجود دارد، اما با این حال معیار اصلی برای اندازه‏گیری صدق ادعاها در هر دوی علم و دین وجود دارد. باربور همچنین بعضی از دیدگاههای وضعیت همبستگی را می‏پذیرد. برای مثال او عقیده دارد كه الهیات یا كلام امروزی باید اینگونه شروع كند كه: طبیعت‏یك فرایند تكاملی پویا با خلقتی نو ظهور و تاریخچه‏ای طولانی كه به وسیله تصادف و قانون توصیف شده است P :۲۶) دیدگاه شخص باربور این است كه علم و دین به واسطه پروسه‏های متافیزیكی می‏توانند یكپارچه شوند. این متافیزیك با ریشه‏های تاریخی‏اش از آلفرد نورث وایتهد و چارلز هارتشرون تاكید بر تغییر، تصادف، ظهور تكاملی بر عكس تحویل گرایان) و تصوراتی از خدا و عقیده دینی كه خدا به وسیله مشاركت‏خلاق در جهان فعال است.
ژوهشهای باربور در این كتاب
باربور به طور قابل ملاحظه‏ای در جزئیات تئوریهای فیزیك، ستاره‏شناسی و زیست‏شناسی معاصر كاوش كرده با هدف اینكه هماهنگی‏شان را با سنت مقدس مسیحی- یهودی تعیین كند. نگاهی به اختصار در چند جنبه از سه نظامی كه او تحقیق كرده خواهیم داشت.پژوهشهای باربور در فیزیك
باربور در بررسی‏اش از فیزیك، مفهوم علم را كه از تئوریهای كوانتوم و نسبیت‏به وجود آمده در مقابل علم كلاسیك نیوتنی در یك رقابت‏یك حذفی شركت می‏دهد. علم نیوتنی تصویری جبرانگارانه و تحویل گرایانه فروكاهشی یعنی رفتار كوچكترین قسمت رفتار كل را تعیین می‏كند) از جهان ارائه می‏دهد و یك معرفت‏شناسی كه به طور خام واقع‏گراست این چنین گفته: تئوریهای علمی، جهان را همانگونه كه هست توصیف می‏كنند) تصویر جهانی كه تئوریهای كوانتوم و نسبیت اشاره كرده‏اند، جهانی نامعین غیرجبری) است، جهانی كه در آن خصوصیات بالنده و نوآفرینی كه غیرقابل كاهش‏اند در یك سطح وجود دارند و نمی‏توانند به سطح دیگری تحویل گردند و یك معرفت‏شناسی كه باربور به آن اصطلاح ویژه رئالیسم انتقادی را داده است. در آخر هم وضعیت تئوریهای علمی و مدلها است كه بازنمونهای ناكامل صورتهای محدود جهانند و بازنمون یك به یك "مسیر واقعیت‏حقیقتا چیست"نمی‏باشد. باربور پیشنهاد می‏كند كه تصویر جهانی كه از فیزیك معاصر پدید آمده است‏بسیار بازتر از عقاید مشیتی مسیحی یهودی در مورد خدا و انسانها به عنوان مختار و مسئول می‏باشد.
پژوهشهایی در ستاره‏شناسی
در بحث او از ستاره‏شناسی معاصر من تنها به بحثش از تئوری بیگ بنگ اشاره خواهم كرد. روبرت جاسترو اختر فیزیكدان در تئوری بیگ بنگ به عنوان تایید و حمایت‏به دیدگاه متون مقدس راجع به منشا جهان) متوسل شده است. باربور به متكلمین و دانشمندان در اخذ هر تئوری خاص علمی كه مواضع متون مقدس را به عنوان تاییدیه به همراه خود دارد هشدار می‏دهد. انجام چنین كاری بازگشت‏به "خدای رخنه‏پوش است"، متوسل شدن به خدا است‏به عنوان علت ضروری در اقامه كردن دلیل برای پدیده‏ای كه علم نمی‏تواند دلیلی موجه برای آن اقامه كند رخنه‏ها). مشكل در همین توسلها و روی‏آوری هاست; چون علم در طول تاریخش رخنه‏ها را یكی پس از دیگری پر كرده است. راهبردی كه باربور اصرار دارد آن است كه در كتاب مقدس یك دیدگاه راجع به خلقت و آفرینش وجود ندارد. منقولات كتاب، پیدایش تئوریهای خلق از عدم نیست‏بلكه بیشتر آفرینش نظم از بی نظمی است، خلق از عدم فقط با جامعه مسیحی اولیه پدیدار شد. باربور یك تئوری خلقت مداوم با ظهور تكاملی در حال پیشرفت‏به سوی فرمهای جدید را ترجیح می‏دهد. او معتقد است كه این با متون مقدس راجع به نسبت‏خدا و جهان و همچنین با اختر، فیزیك، زمین‏شناسی و زیست‏شناسی تكاملی معاصر هماهنگ است.
پژوهشهایی در زیست‏شناسی
در پژوهشش در مورد علم زیست‏شناسی و آنچه كه درباره طبیعت انسان می‏گوید باربور) در تئوری تكامل بر مراتب موجودات تاكید دارد، چرا كه ما را از نسبت نزدیك بین انسانها و دیگر حیوانات آگاه ساخته است، ولی باربور چنین مطرح می‏كند كه انسانها خصوصیات بی نظیر، خلاقیت، حس تشخیص اخلاقیات و زبان را دارند. برای شرح اینها به متافیزیك سطحها و متافیزیك ظهور تكاملی متوسل می‏شود. واقعیت، در سطوح گوناگون سازمان داده شده است كه هر كدام خصیصه نوع فعالیتش را نمایش می‏دهد. خصائص بی‏همتای انسان تعدادی از این صفات نوظهورند. بدینسان فعالیتهای ذهنی- روانی بالاترین سطح صفات نوظهور مغز هستند نماینده خدا). آنها اجتماعی، دچار هبوط و مخلوقاتی موحد هستند برعكس دوگانه انگاری ذهن- جسم).
توصیف كتاب مورد بررسی
دانشمندان، متكلمین، فیلسوفان و تحصیل كنندگان علاقه‏مند به موضوعات علم و دین بایستی این جلد و همراهش جلد بعدی وقتی كه منتشر شد) را در كتابخانه‏هایشان داشته باشند. كتاب مذكور رئوس مطالب عالی را از هر حوزه ارائه می‏دهد، دائرهٔ‏المعارفی كه موضوعات و نویسندگان آن را در خود جای داده است و در واقع مجموعه‏ای از آنهاست. باربور یك مطالعه وسیع قابل توجه با مهارت خیره‏كننده در ترسیمش از موضوعات و كلیه وجوه تاریخی و معاصر موضوعات را نشان می‏دهد; او بیشتر اینگونه عمل می‏كند. او یك رشته دلایل كه به واسطه بررسی‏اش از مواضع به دست آورده را به تمام جهات موضعگیری شخص تعمیم می‏دهد، لكن من كتاب مذكور را به عنوان یك كتاب درسی نمی‏توانم توصیه كنم; زیرا بی‏اندازه از مطالب چكیده برخوردار است و موضعگیریهای بسیار زیادی كه متوالیا در كتاب می‏آید وجود دارد. در بسیاری از اماكن علمی كتاب مذكور بیشتر مانند یك كتاب مرجع جا افتاده است تا یك كتاب تك‏نگاری.
نتیجه
در آكادمی معاصر، این یك كتاب نادر است كه در بنا كردن یك تصویر مرتبط از علم و دین با استفاده از پروسه متافیزیكی كوشش می‏كند و در این میان موفق شده است. مركز ثقل این پژوهش و تلفیق كلی این عقیده كامل و رشد كرده باربور است; مسیحی باهوش باید جهانبینی مرتبطی بنا كند و تحت آن زندگی كند جهانی كه در آن علم و دین هماهنگ و همخوان هستند.
پی‏نوشت
۱. تحت عنوان علم و دین ترجمه بهاءالدین خرمشاهی:
۲ . دسامبر ۱۹۹۲ منتشر شده است.


عباس شوقمند
منبع : بنياد انديشه اسلامي