دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا
نت یعنی داروریتم طلبها

موزیکشناسان و انسانشناسان دریافتهاند که هنوز در فرهنگهای بدوی، موسیقی همراه با مراسم شفابخش مورد استفاده قرار میگیرد.
در فرهنگ باستانی مصر و بنالنهرین، موسیقی و شفا با معبد و مراسم مذهبی گره خورده بود. زنگولهها و راتلزها در موسیقی تشریفاتی مذهبی برای تسخیر روح شیطانی به کار برده میشد. مصریان معتقد بودند که موسیقی در حکم طاس و طلسم و نشانهیی از صداهای موجودات دیگری است که هر نت آن نیروی جادویی برای احضار ارواح خدایان است. چینیهای قدیم و تمدنهای هندو نیز موسیقی را شفابخش میدانستند و قرن دوم قبل از میلاد در چین درباره ارتباط موسیقی روح بشر و استفاده از موسیقی برای القای اعتدال، بسیار سخنها گفته شده است.
● نت یعنی دارو
▪ روم و یونان
در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا وجود داشت. این همبستگی به یکی از خدایان یونان آپولو شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود میتواند در برگرداندن هارمونی و نظم، در سلامتی فرد مورد استفاده قرار گیرد. بنابر نظریه اتوس موسیقی دارای نیروی موثری است که با سیستم طبیعی آدمی مرتبط است و میتواند در آمال و خصوصیات و هدایت فرد تاثیر بگذارد. از زمانی که یونانیان دریافتند موسیقی و مقامهای متفاوت آن اثرات قابل پیشبینی در هدایت و عواطف بشر دارد از آن در درمان و پیشگیری بیماریها استفاده کردهاند. فیثاغورس معتقد است که موسیقی تجویز شده میتواند به سلامتی فرد منجر شود و او را به سمت اصواتی هدایت کند که پایه سیستم تونال موسیقی امروزی را توسعه دهد. یونانیان از برنامههای موزیکال و دراماتیک برای تصفیه و پالایش احساسات استفاده میکردند. اسکولاپوس از موسیقی و تخلیه برای درمان افرادی که ناراحتیهای هیجانی داشتند استفاده میکرد. آنها نقش موسیقی را در سلامت روانی بسیار مهم میدانستند. اسکولاپوس موسیقی را برای درمان آشفتگیهای عاطفی مردم تجویز میکرد. دو فیلسوف یونانی پلاتو و آریستوتیل درباره تاثیر موسیقی و اهمیت آن در سلامتی بسیار سخن گفتهاند و از موسیقی کنترل شده در بهبود حال و اخلاق اجتماعی حمایت کردهاند. پلاتو و آریستوتیل را میتوان از پیشروان موسیقی درمانی به حساب آورد که از موسیقی کنترل شده برای درمان استفاده میکردند.
رومیها نیز به قدرت شفابخش موسیقی اعتقاد داشتند. به عنوان مثال آنها معتقد بودند که موسیقی میتواند مارگزیدگی را علاج و با طاعون مبارزه کند. رومیها همچنین اعتقاد داشتند که موسیقی، بیخوابی را درمان میکند. اسلیپادس پزشک رومی، جنون را با اصوات هارمونیک درمان و افراد متمرد و سرکش را با تغییر در موسیقی یا نواختن آهنگ خاص، آرام میکرد. سلسیوس که هنرمند برجسته علم طب شناخته شده متذکر شده است که موسیقی «سنج» و اصوات در دور ساختن افکار مالیخولیایی ناشی از بعضی بیماریهای روانی مورد استفاده قرار گرفته است. دینفراطیس رومی با موسیقی ارگ و کالیوس اورلیانوس با آهنگهای فلوت و تمرینات آوازی، جنون را درمان میکردند. آریستوس کونیتلیانوس نوشت که موسیقی میتواند در درمان هیجانهای نامتعادل بیماران روانی تاثیر مناسبی داشته باشد و به وسیله تاثیر از ناخودآگاه، هیجانهای متراکم را به صورت متعادل درآورد. از نظر ارستیدس استفاده کنترل شده از موسیقی برای نوعی رواندرمانی ضروری بوده است. او عقیده راسخ داشت که موسیقی مانند دارو نه تنها قدرت پیشگیری دارد، بلکه درمانکننده نیز هست.
● موسیقی در خدمت دین
قرون وسطی: در اوایل قرون وسطی، مراجع با نفوذ موسیقی، به تاثیر فراوان موسیقی به شخصیت و اخلاق و رفتارهای معنوی فرد تاکید داشتند. در قرون وسطی کلیسا تسلط نافذی بر زندگی مردم داشت. آموزش موسیقی نیز مانند سایر موارد زندگی به وسیله کلیسا تنظیم میشد. از نظر کلیسا بعضی از فرمهای موسیقی نامناسب بودند و پیامدهای شرکآمیز داشتند و برای حالات روانی و اخلاقی زیان بخش بودند. موسیقی در خدمت دین بود و ذهن را برای تعلیمات مذهبی و افکار مقدس آماده میکرد. برحسب الهیات رایج در قرون وسطی و برداشتهای مذهبی کلیسا، مرض به عنوان شبیهی برای گناه محسوب میشد. در نتیجه دین و موسیقی مذهبی قسمتی مهم از روش درمانی قرون وسطی را تشکیل داده بود. در این دوران از سرودهای مخصوص در درمان سرماخوردگی ودیگر ناخوشیها استفاده میشد. همچنین موسیقی برای شخصیتهای مقدسی ساخته میشد که مردم اعتقاد داشتند که این مقدسین آنها را شفا میدهند و آهنگسازان دربار برای تسکین و کمک به اشراف بیمار، آهنگهای ویژهیی تنظیم میکردند.
علاوه بر این «تارانتیسم» بیماری عجیب آن روزگار بود که به اعتقاد مردم فقط با موسیقی و رقص مداوا میشد.
● رنسانس
در دوره رنسانس هر دو گروه موزیسینها و پزشکان به دوران کلاسیک یونان نظر افکنده و از آن الهام گرفتند. عقیده یونانیها که سلامتی را ناشی از هارمونی عناصر و ناخوشی را عدم هارمونی میدانستند، در دوره رنسانس رواج یافت و جانشین نظریه قرون وسطایی که مرض را تنبیهی برای گناه میدانستند گردید. یونانیان در مورد طبایع چهارگانه با عناصری که برای تعادل سلامتی باید وجود داشته باشد نقطه پیوندی برای دانش موسیقی و طب شد، تئوریسینهای پزشکی نظریه چهار خلط بدن صفرا، بلغم، خون، سودا و مزاجهای مترادف با آنها را مطرح کردند و جهانشناسی چون امپدوکلین دنیا را متشکل از چهار عنصر خاک، آب، هوا و آتش میپنداشت. این نظریهها موجب شد که تئوریسینهای موسیقی نیز چهار حالت موسیقیباس، تنور، آلتو، سوپرانو را با عناصر کیهانی نظریه امپدوکلین تطابق دهند و همچنین چهار مقام رایج موسیقی رنسانس را میکسولیدن، دورین، لیدین، فریگین نیز به طبایع مترادف خود مربوط بدانند. برای مردمی که در دوران رنسانس زندگی میکردند هارمونی با سلامتی در موسیقی، در بدن و کیهان، زمانی به دست میآمد که بین چهار عنصر ذکر شده موازنه برقرار میشد. کاربرد مناسب نوعی از موسیقی میتوانست به اصلاح تعادل و سلامتی روح و جسم کمک کند.پزشکانی که در این دوره از دارو و درمان بیماریها استفاده میکردند نیز به تاثیر موسیقی در حالات روانی بشر معتقد بودند. در دوران رنسانس استفاده از موسیقی به عنوان دارویی برای پیشگیری از بیماری، امری متداول و برای درمانگران آن دوره پذیرفته شده بود.
● قرن هفدهم تا نیمه قرن هجدهم
در دوران باروک از قرن هفدهم تا نیمه قرن هجدهم گرایش عمومی فلسفی در طب به محور تئوری چهارطبع و تاکید در ساختن آهنگ برای برانگیختن امیال و عواطف موجب شد که جلساتی در زمینه موسیقی و پزشکی تشکیل و تداوم یابد. در این دوره موسیقی با حفظ اهمیت خود به عنوان یک امداد پزشکی برای خانوادههای سلطنتی مورد توجه بود. مثلا در سال ۱۷۳۷ ملکه اسپانیا از صدای خواننده مشهور ایتالیا فارنیلی برای معالجه فیلیپ چهارم که بیماری مالیخولیایی حاد داشت، استفاده کرد. تلاشهای فارنیلی چنان نتیجه سودمندی داشت که به عنوان خواننده شاه به استخدام درآمد. او هر شب برای شاه فیلیپ آواز میخواند تا روحیه مناسب داشته باشد. در طول دوره باروک پزشکان به نگارش تاثیر مناسب درمانی موسیقی پرداختند. از قرن هفدهم به بعد بیشتر نوشتهها به تاثیر روانی موسیقی اختصاص داشته است.
● هیجان درمانی
نیمه قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم: هرچند در اواخر قرن هجدهم شروع به انتقاد از ادعای موسیقی درمانی کردند، اما باز هم در این دوره ارتباط نزدیک بین موسیقی و طب ادامه داشت. به عنوان مثال اسکیرول در سال ۱۷۴۸ در کتاب خود به نام «جنون در بیماریهای روانی» موسیقی را یک عامل با ارزش درمانی نامیده است. در قرن هجدهم مطبوعات رسمی امریکا به معرفی کاربرد موسیقی به عنوان یک عامل جنبی در درمان پزشکی پرداختند. طولی نکشید که دانشجویان پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا در حمایت از استفاده درمانی موسیقی، مقالاتی انتشار دادند. در اوایل قرن نوزدهم پنیل و دیگر پزشکان فرانسوی از قدرت موسیقی در درمان بیماریهای عصبی و روانی مانند هیستری استفاده کردند. چومه در سال ۱۸۴۶ رساله خود را به نام «نفوذ موسیقی در زندگی و سلامت» به آکادمی علوم پاریس تقدیم کرد. ویتکر در سال ۱۸۷۴ در مقالهیی به نام «موسیقی به عنوان دارو» عقیده چومه را به اطلاع پزشکان در امریکا رساند. در طول قرن نوزدهم استفاده از موسیقی در آموزشگاهها و برنامه آموزشی نابینایان و ناشنوایان امریکا افزایش یافت. از اواخر قرن نوزدهم استفاده از موسیقی برای درمان بیماران روانی رو به افزایش نهاد. در سال ۱۸۹۰ بلومر نشریهیی به نام موسیقی در ارتباط با ذهن را به جلسه سالیانه انجمن مدیران موسسات بیماران روانی امریکا معرفی کرد. کورنینگ یکی دیگر از پزشکان قرن هجده به تاثیرات روانی موسیقی علاقهمند بود. او در درمان خصوصی بیماران خود از موسیقی در «هیجان درمانی» استفاده میکرد. مزیت کار کورنینگ در این بود که از موسیقی در پاکیزه ساختن رویاهای ناراحت بیماران استفاده میکرد و با تصفیه کردن ذهن، آنها را قادر میساخت تا در ساعات بیداریشان به کارهای موثرتر بپردازند.
با وجود اینکه موسیقی در طول قرن نوزدهم در درمانهای پزشکی مورد استفاده قرار گرفت اما حوزه فعالیتهای موسیقی و پزشکی تا اندازهیی از یکدیگر جدا شده بود و هرکدام رشد مخصوص خود را داشتند. همانطور که اشاره شد در طول این قرن مقالات و رسالههایی درباره نتایج درمانی موسیقی نوشته شد اما به نظر میرسد که در این متون از موسیقی به صورت درمان در موارد مشخص بطور محدود استفاده میشد تا اینکه به عنوان تئوری و فلسفه درمان پزشکی عمومی مطرح باشد. با این وجود همین موارد محدود کاربرد موسیقی در درمان، زمینه ایجاد حرفه «موسیقی درمانی» را برای قرن بیستم فراهم ساخت.
● تجدید حیات
قرن بیستم: با وجود آنکه در بحبوحه جهشهای تکنولوژی قرن بیستم، ارتباط نزدیک سنتی، که بین موسیقی و طب وجود داشت عمیقا فراموش شد، گاهی تحقیقاتی علمی در طول تغییر قرن در مورد منافع موسیقی درمانی صورت میگرفت. در اواخر قرن نوزدهم چند نفر بررسی کاربرد اصول علمی تاثیر موسیقیدرمانی را شروع کردند ازجمله در سال ۱۸۷۸ به مدت نیم ساعت بطور آزمایشی برای هزار و چهارصد بیمار روانپریش در بیمارستان نیویورک پیانو نواخته شد تا این نظریه آزمایش شود که موسیقی به عنوان وسیله آرامبخش میتواند به کار رود. گرچه این آزمایش نتایجی نداشت اما منجر به کسب نگرشهایی در موسیقی درمانی شد و کمک کرد تا راه برای آزمایشهای علمی دیگری گشوده شود. تجربیات آزمایشگاهی بر روی انسان و حیوان مشخا کرد که تغییر در واکنشهای جسمی ارتباط با انواع مختلف موسیقی دارد. حمایت سازمانها در استفاده از موسیقی باعث توسعه آن در قرن بیستم شد و تحقیقات پیرامون تاثیرات پزشکی و روانشناسی موسیقی سریعا افزایش یافت.
اختراع ضبط صوت نیز جاذبه استفاده از موسیقی در بیمارستان را در طول تغییر قرن افزایش داد و از نوارهای موسیقی برای تفریح، راحت خوابیدن، آرام کردن، کاهش ترس از جراحی و بیحسی و بیدردی استفاده شد. در طول جنگ اول جهانی برای تمرینهای مفاصل وماهیچههای صدمه دیده در جنگ، فعالیتهای موزیکی توصیه شد. در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست از موسیقی در درمان اختلالات شنوایی و گویایی استفاده شد. بعد از جنگ دوم جهانی فعالیتهای موسیقی درمانی به صورت حرفهیی، منظم و سازمان یافته توسعه یافت و از موسیقی برای درمان بیماران با ناراحتیهای مختلف استفاده شد.
در سالهای اخیر در امریکا از موسیقی به عنوان داروی پیشگیری و تقویتکننده سلامت و شخصیت استفاده میشود. به نظر میرسد که موسیقی باعث تجدید حیات میشود. موسساتی مانند موزاک اقدام به تهیه موسیقی متن برای تاثیر و تنظیم خلق و رفتار افرادی که در دفاتر، صنایع و محیطهای عمومی و تجاری کار میکردند کرده است. حرکت بهداشت جهانی توجه مردم را به این ضرورت معطوف کرد که فکر و بدن تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند و از هماهنگی آنها سلامت و تندرستی به وجود میآید. این مساله در فلسفه روشهای درمانی مشرقزمین به عنوان موضوعی موردعلاقه اشاعه داشته بطوری که در طول این قرن سرودهای مخصوص ساخته شده که در جهت کمک به سلامتی، آرامش، تمرکز ذهنی و تقویت خودآگاهی استفاده میشده است. در حال حاضر اینگونه روشها در دنیای غرب در حال جا یافتن است. به عنوان مثال هالپرن از یکسری نوارهای موسیقی برای کاهش فشارها و افزایش تفاهم درونی و هارمونی به وسیله هماهنگی با ساز استفاده میکرده است.
افشین ارجمند
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست