پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا


ممیزی و نقش آن در بحران هویت جوان ایرانی


ممیزی و نقش آن در بحران هویت جوان ایرانی
اغلب جوانان وقتی در رسانه های ایرانی ، الگویی برای خود نمی یابند ، به الگو برداری از نمونه های خارجی می پردازند و این آغاز فاجعه است ؛ زیرا یک جوان خارجی در حالی از روی رسانه های کشورش الگو برداری می کند که فرهنگ بومی با آن الگو اگر همخوان نباشد متضاد هم نیست ؛ اما جوان ایرانی با الگو برداری از فرهنگ غیر ، به کلاغی تبدیل می شود که راه رفتن خود را هم فراموش کرده است.
ظاهرا در تمام دنیا رسم است که برای ممیزی دلیلی وجود دارد ، اما شاید اینجا تنها کشوری باشد که ممیزی و سانسور ، نه یک عمل مذموم و اجباری نیست ، بلکه یک حق است ! صدا و سیما حتی از نشان دادن جفت گیری پرندگان و تخم ریزی لاک پشتان ابا دارد ؛ چرا که می ترسد جوانان و مردم ما چنان مستعد فساد باشند که این تصاویر گمراهشان کند.
مطبوعات هر چند وقت یک بار به مشکلات جوانان و خصوصاً ازدواج می پردازند اما هیچ کس در هیچ جا اشاره نمی کند که ازدواج تنها یک کلمه مشخص و تک معنایی نیست و شامل موارد بی شماری نظیر ، ایجاد رابطه ، شناسایی طرف مقابل ، موضوعات مالی ، مشکلات خانوادگی ، و ... می شود که هر کدام مبحثی جداگانه و کارشناسانه را می طلبد.
استادان دانشگاه از بیان مطالبی که ممکن است فقط ممکن است برایشان دردسر درست کند ، خودداری می کنند و نتیجه این همه ممیزی و خود سانسوری این می شود که جوان با پرسش های بی شماری رو به رو می شود که یافتن پاسخ آن ها را غیر ممکن می یابد.
از این رو کم کم یاد می گیرد چگونه سئوالاتش را به فراموشی بسپارد و خلا میان اندیشه هایش را نادیده بگیرد. او مغزی پر از اندیشه های پراکنده دارد که ارتباط دادن آنها توسط پرسش های بی پاسخ مانده ، غیر ممکن شده است.
برای آنان که ممیزی را تا سطح یک حق ارتقا داده اند ، شاید مثالی ساده ، راهنمایی باشد به مسائل و مشکلاتی که سانسور بی اندیشه و خام ایجاد می کند.
حذف موضوعات عشقی و مسائل مربوط به روابط دختر و پسر که از کارتون های کودکان شروع شده و تا فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی تداوم می یابد ، در حداقل نتیجه خود موجب شده است که جوانان ما در این مورد بی الگو بمانند. آنان نمی دانند که رابطه صحیح و معقول با یک جنس مخالف چگونه باید باشد.
اغلب جوانان وقتی در رسانه های ایرانی ، الگویی برای خود نمی یابند ، به الگو برداری از نمونه های خارجی می پردازند و این آغاز فاجعه است ؛ زیرا یک جوان خارجی در حالی از روی رسانه های کشورش الگو برداری می کند که فرهنگ بومی با آن الگو اگر همخوان نباشد متضاد هم نیست ؛ اما جوان ایرانی با الگو برداری از فرهنگ غیر ، به کلاغی تبدیل می شود که راه رفتن خود را هم فراموش کرده است.
بحث بر سر لزوم ممیزی با عدم لزوم آن نیست ، سخن از حدود این کار است . اکنون سانسور وممیزی چنان گسترده شده است که کمتر جایی از دایره نفوذ آن خارج است و از این بدتر اینکه به جای آنچه حذف می کنیم در ارائه جایگزین اش درمانده ایم. جوانان از پوشیدن مدهای غربی منع می شوند ، اما به جای آن الگوهای لباس ایرانی ارائه نمی شود.
موضوعات علمی و انسانی هم از ممیزی در امان نیستند ، همچنین مسائل اجتماعی. اغلب این ممیزی ها بدون هیچ توجیهی انجام می شوند و درباره علل آن جز کلی گویی های مبهم چیزی ارائه نمی شود. تنها نتیجه این اقدامات فقط و فقط باعث عدم انسجام فکری جوانان می شود. نسل قیچی خورده ای که به قول رندی « انگار در ذهنشان نارنجک منفجر شده است ».
محمد واعظی
منبع : دو هفته نامه الکترونیک شرقیان