دوشنبه, ۱۲ آذر, ۱۴۰۳ / 2 December, 2024
مجله ویستا
رابطه صندوق بینالمللی پول با بحرانهای اقتصادی
بیشك مدیریت اقتصادی نظام كمونیستی، مدیریتی ناامید كننده بود. نظامی قهری، ناكامل، توجیه ناپذیر و البته اسرافكار. از این رو، با ورود جریان دموكراسی در اواخر دهه هشتاد به این كشور، ضرورت توسل به نظام اقتصادی جدیدی اجتناب ناپذیر مینمود. گزینههای متعددی پیش روی این دولت جدید قرار داشت و البته نظرات متفاوت و متعددی هم در این باره مطرح شد، اما قدرتهای غربی، دولت جدید ساده لوح، خوشبین و بیتجربه مجارستان را متقاعد نمودند كه چارهای جز توسل به صندوق بینالمللی پول پیش رو ندارد. در دهههای اخیر و در نتیجه گسترش سیاستهای صندوق بینالمللی پول، ورود سرمایههای خارجی به هر كشوری، منوط به تأئید رفتارها و راهكارهای اقتصادی كشور میزبان توسط این صندوق است. از آنجا كه مجارستان هم در آن دوره خود را محتاج به چنین سرمایهای میدانست تا به كمك آن بتواند بدهیهای سنگین خارجی خود را بازپرداخت نماید، به درخواستهای صندوق تن داد و این همان راهكاری است كه تا كنون، كشورهای متعددی برای رهایی خود از فشارهای اقتصادیشان بدان متوسل شدهاند. سیاستهای تحمیلی نیز مشخص بود. دولتهای پذیرنده چنین سیاستهایی، باید محدودیتهایی برای ذخایر مالی و اعتباری خود وضع كنند، درهای خود را برای ورود سرمایههای خارجی بگشایند، داراییهای دولتی را به بخش خصوصی بسپارند و تا حد امكان از هزینههای عمومی بكاهند كه توجیه چنیناقداماتی، وجود بدهیهای غیرقابلكنترل و تورم روزافزون در جوامعیاست كه چنین سیاستهایی را اعمال نمیكنند. بالاخره در سال ۱۹۹۰، این صندوق به دولت مجارستان اعلام نمود كه باید در ابتدای اجرای چنین سیاستهایی، بحران تورمیای را تحمل كند. در همان سال، ناگهان قیمتها ۱۷ درصد رشد كرد و این افزایش قیمت، نه نتیجه تورم كه عمدتاً ماحصل تغییر سیاستهایی چون اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده كالاها و داراییها و نیز پایان دادن به یارانههای دولتی بود و این صندوق هم دائماً بر این مسئله پافشاری مینمود كه اعمال چنین سیاستهایی برای رسیدن به شرایط مطلوب، اجتناب ناپذیر است. همچنین صندوق بر این موضوع پافشاری مینمود كه بهترین راه كاهش تقاضا، محدود نمودن میزان دارایی نقدی بانكهای فعال در این كشور است. بنابراین، در خلال سالهای ۱۹۹۶-۱۹۹۰، بانك مركزی این كشور اعلام نمود كه میزان اعطای اعتبارات به متقاضیان شركت در فعالیتهای اقتصادی و تجاری، به نصف تقلیل یافته است. نتیجه فوری و قابل پیشبینی چنین اقدامی، افزایش نرخ تورم ۵۰ درصدی و خوابیدن فعالیتهای اقتصادی در سراسر این كشور بود. كارگران اخراج شدند، دستمزدها كاهش یافت و از حجم تقاضای مشتریان و مصرف كنندگان كاسته شد. ناگی، یكی از اقتصاددانان مجاری كه اخیراً كتابی درباره بحران اقتصادی این كشور و آسیبهای هولناك اجرای برنامههای صندوق بینالمللی پول در كشورش منتشر كرده، در این باره مینویسد: «این صندوق، اقتصاد مجارستان را به بزرگترین بحران اقتصادی ممكن فرو برد.» در خلال سالهای ۹۰ تا ۹۳، تولید ناخالص داخلی این كشور با كاهش ۱۸ درصدی روبرو شد. در این دوره، قیمتها ناگهان با افزایش ۱۳۰ درصدی همراه شد و این نه به خاطر افزایش تقاضا بلكه صرفاً نتیجه عدم تعادل بین كاهش تولید و تقاضای متعارف مردم بود. اما توجیه صندوق بینالمللی پول در مواجهه با این اتفاقات، چیزی جز تقاضای افسار گسیخته مردم این كشور نبود و راهكار آن هم چیزی جز افزایش اعمال محدودیتها و یا به عبارت دیگر، فرو بردن بیشتر این كشور در بحران نبود. دولت مجارستان برای آنكه بتواند تضمینهای لازم را به صندوق بینالمللی پول بدهد، بنا به درخواست این صندوق، از حجم خدمات عمومی خود كاست و تا حد امكان، داراییها، سرمایهها و خدمات عمومی را به بخش خصوصی واگذار كرد. همه بخشهای اقتصادی به سرعت و به ثمن بخس از دور خارج شدند و این شركتهای خارجی بودند كه كنترل كامل بازار این كشور را به دست گرفتند. بعد از آن، دولت مجبور شد تا خود را متعهد به اجرای یكی از قهقراییترین سیاستهای ممكن مالیاتی در سطح جهان نماید؛ تا آنجا كه ۴۳ درصد درآمد این كشور به مالیات بر مصرف اختصاص یافت و تنها ۲۰ درصد از آن به مالیات بر درآمد و ۱۴ درصد آن به مالیاتهای تجاری تعلق گرفت.بهرغم همه این اتفاقات، این صندوق به دروغی تكراری متوسلشد و صرفاً خود را تأییدكننده برنامههای مصوب دولت مجارستان و نه طراح آنها معرفی كرد؛ برنامههایی كه به ادعای این صندوق، توسط مقامات این كشور تهیه و تدوین شده است. باچنین ادعایی، این صندوق میخواست تا از مسئولیتهای خود شانه خالی كند، اما حقیقت آن بود كه مقامات مجاری، تنها امضاكنندگان طرح بودند كه توسط صندوق بینالمللی به آنها دیكته شده بود. در نتیجه چنین سیاستهایی، یك و نیم میلیون نفر از مردم این كشور، یعنی حدود ۳۰ درصد نیروی كار این كشور بیكار شدند. درآمد آنهایی هم كه توانستند به كار خود ادامه دهند، با كاهش ۲۴ درصدی همراه شد. حقوق بازنشستگان، كاهشی ۳۱ درصدی داشت و زندگی مردم در سال ۱۹۹۶ به زندگیای بخور و نمیر تبدیل شد. در این سال، تقریباً دیگری چیزی به نام خدمات عمومی وجود نداشت. تنها در خلال سالهای ۱۹۹۸-۱۹۸۹ یعنی در طی یك دهه، میزان جرم و جنایت با رشدی۱۶۶درصدی همراه شد و همه اینها، چیزی جز فرآیندی كه باید آن را «پیروزی نظام سرمایهداری» خواند، نبود. در سال ۱۹۹۶ و به دنبال این اتفاقات، سیاستهای اقتصادی این كشور، بدون هیچ گونه توضیح و اعلان قبلیای، ناگهان متحول شد. بانكها مجدداً به اعطای اعتبارات و كمكهای مالی روی آوردند و از حجم ركود اقتصادی این كشورها كاسته شد. در چهارسال بعد، تولید ۴۵ درصد و تولید ناخالص داخلی، ۲۱ درصد رشد كرد و طبیعتاً حقوقها و مستمریها نیز افزایش یافت. این تجربه بیانگر حقایقی بس واضح است. استفاده از سیاستهای تجویزی صندوق بینالمللی پول، چیزی جز سقوط اقتصادی یك كشور را به همراه ندارد و با توقف اجرای چنین برنامههایی است كه میتوان اقتصاد را بهبود بخشید و شاهد این مدعا، موارد متعدد چنین رویكردی است كه در سالهای گذشته در كشورهای مختلف شاهد آن بودهایم. آزادسازی اقتصادی و اعمال برخی محدودیتها در تایلند، كره جنوبی، اندونزی، روسیه، آرژانتین و... همه آنها را پس از مدتی به بحران فرو برد كه رهایی آنها از آن بحرانها، تنها با گریزشان از چنین سیاستهایی تحقق یافت. در نقطه مقابل، وقتی به كشورهایی نگاه میكنیم كه از پذیرش چنین سیاستهایی سرباز زدهاند، شرایط بس قابل قبولتری را در آنها شاهدیم كه از آن جمله میتوان به مالزی، چین و لهستان یعنی همسایههای چنین كشورهایی اشاره كرد. دسموند توتو زمانی میگفت: «هنگامی كه مبلغین مذهبی به آفریقا آمدند، صاحب كتاب مقدس بودند و ما صاحب زمینهایمان. به ما گفتند، چشمانتان را ببندید و دعا بخوانید و وقتی كه چشمانمان را باز كردیم، كتاب مقدس در دستان ما بود و زمینهایمان در دست آنها». برای ما مجارها هم چنین اتفاقی افتاد. در این رهگذر بود كه كتاب مقدس نظام اقتصادی، توسط مبلغین آن به ما اعطا شد. چون چشم گشودیم، این شركتها و بانكهای خارجی بودند كه مالك اقتصاد ما شدند. بخش عمومی جای خود را به سرمایهگذاران خارجی داد و بیكاری همه جا را فرا گرفت. به بیان دیگر، این صندوق با طراحی خاص خود، جامعه ما را به طور كامل به غارت برد. اما به راستی باید چندین بار شاهد چنین اتفاقاتی باشیم تا بالاخره به ماهیت چنین طرحهایی پی ببریم!؟
منبع: گاردین
جورج مونبیوت
منبع: گاردین
جورج مونبیوت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست