چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
با تایچی احساس غرور میکردم ...
● اریک ککت، کارشناس ساواته دفاعی
اریک ککت، پلیس قدیمی و آموزش دیده بوکس فرانسه، کارشناس دفاع شخصی است. او به هیچوجه یک رزمیکار هنر درونی نبود. این افسر پلیس که ابتدا با تردید زیاد به این هنر مینگریست، اکنون نسبت به فواید آن متقاعد شده است. او با شوخطبعی بسیار، از کشفیات خود در مورد این هنر میگوید ....
من در ۲۰ سالگی با یوگا آشنا شدم. مردد بودم. من به ورزشهائی نیاز داشتم که در آنها حرکت باشد. بوکس فرانسوی و انگلیسی تمرین میکردم. روزی، یک دوست توانست مرا متقاعد کند که در یک دوره کارآموزی تایچیچوآن همراه او باشم. پس از ۳۰ دقیقه من از خودم پرسیدم اکه آنجا چه کار میکنم. چیز زیادی از آن متوجه نمیشدم. سعی میکردم کار دیگران را تقلید کنم.
● نفس کشیدن با شش راست!
در طی یکی از تمرینات، استاد کنار من آمد و از من خواست با شش راستم نفس بکشم .... به او گفتم این کار غیرممکن است. او دستان مرا گرفت و آنها را روی دندههایش گذاشت. سپس شروع به نفس کشیدن کرد و به طرزی شگفتانگیز، فقط یکی از ششهایش از هوا پر میشد، در حالیکه دیگری هیچ تکانی نمیخورد. من چیزی برای گفتن نداشتم! در پایان روز، من نسبت به سایر اوقات حال بهتری داشتم، مانند این بود که باری از روی دوشم برداشته باشند. این حالت چند روز ادامه داشت. چند وقت بعد یک کلاس یوگا در طبقه زیرین آپارتمان من باز شد. میخواستم امتحان کنم. در پایان نخستین روز من واقعاً احساس خوبی داشتم، احساسی که قبل از آن نداشتم. این حالت، آن شب (با رویاهای خیالانگیز!) و روز بعد ادامه داشت. تنها اشکالی که وجود داشت آن بود که استاد جلوی شاگردان دیگر حرفهائی به من میزد که برایم خوشایند نبودند: ”دیدی؟ این ورزش بیشتر به تفکر نیاز دارد تا به ورجه و ورجه کردن!“ این باعث شد که من دست بردارم.
در سال ۲۰۰۲ من احساس میکردم که شدیداً نیاز به این دارم که در کلاس یوگا ثبتنام کنم. یک ساعت در هفته ... نمیتوانستم به ساعت نگاه نکنم. خیلی به کار دیگران دقت میکردم که ببینم من بهتر هستم یا نه.
به مرور زمان کلاسهای من کوتاهتر شد. دیگر انگیزهای برای رقابت نداشتم. دیگر چیزی نمیخواستم. همه چیز را به حال خود رها کردم. کمکم داشتم به پیشرفت واقعی میرسیدم. توانستم سه چیز اصلی را سرلوحه کار خودم قرار دهم: وضعیت بدن، تنفس و تفکر.
● خیلیها تردید داشتند
نخستین نتایج آن فیزیکی بودند. احساس میکردم بدنم نرم و انعطافپذیر شده است ... و این را بیشتر تأثیر یوگا میدانستم. مانند ۲۰ سالگیام میتوانستم با پا ضربه بزنم. بازوها و شانههایم که در اثر سالها کار عضلهسازی سست شده بودند کمکم باز میشدند. تنفسم بهتر شد. کمتر پیش دکتر استخوان میروم. دوست داشتم این دانش را به شاگردانم انتقال بدهم.
خیلیها شک داشتند، به ویژه صاحبان رتبههای بالا. به آنها پیشنهاد کردم که از ”سلام به خورشید“ بهرهمند شوند، تمرینی که با هماهنگ کردن حرکت، تنفس و تمرکز، بدن را گرم، انعطافپذیر و نیرومند میکند. این تمرین که ۶ دقیقه به طول میکشد، اگر بهطور منظم تکرار شود (حداقل ۳ بار در هفته)، خیلی زود تأثیر میگذارد. دوستان جنگجوی قدیمی من به سختی متقاعد میشوند اما دوست دارند امتحان کنند. اما اکنون اکثر آنها هر روز آن را انجام میدهند. یکی دیگر از شاگردانم که از آنچه من تعریف کرده بودم مبهوت مانده بود به تایچیچوآن روی آورد. او در شش ماه، ۱۰ کیلو وزن کم کرد در حالیکه هیچ یک از عادتهای غذائیاش را تغییر نداده بود. او روزی ۱۰ دقیقه کار میکند. من خودم هر روز وقتی از خواب بیدار میشوم یک ساعت کار میکنم.
منبع : مجلهرزمآور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست