پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

هویت یک زن - Identificazione Di Una Donna


هویت یک زن - Identificazione Di Una Donna
سال تولید : ۱۹۸۲
کشور تولیدکننده : ایتالیا و فرانسه
محصول : جورجو نوچلا و آنتونیو ماکری
کارگردان : میکل آنجلو آنتونیونی
فیلمنامه‌نویس : ژرار براش، تونینو گوئرا و آنتونیونی، برمبنای داستانی نوشته آنتونیونی.
فیلمبردار : کارلو دی پالما.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان فاکس.
هنرپیشگان : توماس میلیان، دانیلا سیلوریو، کریستین بوآسون، ساندرا مونتلئونی، جامپائولو ساکارولا، الساندرو روسپولی و سرجو تاردیولی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۱ دقیقه.


«نیکولو» (میلیان)، کارگردان سرشناس، که به تازگی از همسرش طلاق گرفته، به خانه‌اش در پاریولیِ رُم باز می‌گردد. فردی ناشناس به او تلفن می‌زند و هشدار می‌دهد که پس از این با «ماوی» (سیلوریو)، دختری که اخیراً با او آشنا شده، ملاقات نکند وقتی این هشدار باز هم، از سوی یک بیگانه جوان، تکراری می‌شود، «نیکولو» در پی دوستان سطح بالای «ماوی» می‌گردد تا بیشتر درباره او بداند. اما بیشتر دچار مشکل می‌شود. «نیکولو» به پدر «ماوی» (روسپولی) مظنون است. همچنین، محرمانه به یکی از دوستانش گفته است که به دریا می‌رود تا فیلم جدیدش را، درباره یک «زن‌ایده‌آل» بسازد. سرانجام شبی همراه با «ماوی» رُم را ترک می‌کند. اما در خانه‌ای که «نیکولو» برای گذران تابستان اجاره کرده، با یکدیگر دعوا می‌کنند و «ماوی» ادعا می‌کند «نیکولو» فقط برای رفع آشفتگی‌هائی که در ساختن فیلمش بروز کرده، از او نمی‌یابد. «نیکولو» پس از بازگشتِ دوباره به رُم، «ماوی» را گم می‌کند و نشانی از او نمی‌یابد. «نیکولو» که برای تماشای نسخه مدرنی از «گل‌های شرِ بودلر» به تآتر رفته است، با دختری به‌نام «آیدا» (بوآسون) آشنا می‌شود و بعدتر با کمک او به دنبال ردی از «ماوی» می‌گردد. سرانجام، «ماوی» را پیدا می‌کند و در می‌یابد که او با دختری دیگر زندگی می‌کند. «نیکولو» که در جست‌وجوی منبع الهام و ایجاد رابطه‌ای صمیمانه‌تر با «آیدا» است، او را به مردابی نزدیک و نیز می‌برد. اما «آیدا» مشکل یک رابطه قدیمی را دارد. «نیکولو» که به نتیجه‌ای ونیز می‌برد. اما «آیدا» مشکل یک رابطه قدیمی را دارد. «نیکولو» که به نتیجه‌ای نرسیده، به رُم باز می‌گردد تا رویای ساختن فیلمی افسانه - علمی را، همان‌طور که خواهرزاده‌اش پیشنهاد کرده، در سر بپروراند.
* اساس روایت هویت یک زن، از ایده کلی ساختن فیلمی درباره یک زن تغییر می‌کند و به تولید فیلمی افسانه - علمی برمبنای پیشنهاد یک پسر بچه بدل می‌شود. و البته هیچ کدام از این دو فیلم ساخته نمی‌شوند - زن کنار گذاشته می‌شود و پروژه افسانه - علمی نیز به فرصتی مناسب در آینده سپرده می‌شود - هر چند که در نهایت، فیلمی وجود دارد که نامش هویت یک زن و ترکیب یافته از دو پروژه ناتمام است. بنابراین، فیلم آنتونیونی چیزی کمتر یا بیشتر از یک تابلوی پُر از عکس و ایده نیست. با وجود این، استفاده از دوربین و ترکیب شاعرانه رنگ و حرکت، به فیلم قدرت و استحکام شایان توجهی بخشیده است؛ و از نظر ساختار نیز فوق‌العاده استادانه است. ترکیب وقایع بر رویاروئی دو شخصیت‌ کاملاً متفاوت شکل گرفتته و متمرکز شده است و تصویر فیلم‌ساز از «زن ایده‌آل» را به خوبی منتقل می‌کند - زنی که با تصویر ستاره نامدار دوران صامت، لوئیز بروکس هویت می‌یابد: عکس افسانه‌ای بروکس از بقیه عکس‌ها جداست و روی قاب پنجره‌ای نصب شده است که «نیکولو» کنار آن می‌نشیند و به فیلم افسانه - علمی آینده‌اش فکر می‌کند.