جمعه, ۲۳ آذر, ۱۴۰۳ / 13 December, 2024
مجله ویستا


نگاهی به رفتارهای شعری م. موید


نگاهی به رفتارهای شعری م. موید
محمدحسین مهدوی (م.موید) در شمار شاعران موج نو به حساب می‌آید. برخی از شاخصه‌های شعری‌اش، او را نسبت به سایر موج نویی‌ها متمایز می‌سازد. اهمیت ویژه‌ او به فرم، ساختار، زبان، اسطوره‌ها و نیز توجه به تنالیته‌ کلمات، همچنین بهره جستن از ارائه‌هایی چون استعاره، تشبیه و کنایه جهت خلق واقعیاتی نو از مفاهیمی مستعمل، سبب شده او را محق در دریافت جایزه‌ شعر امروز ایران - کارنامه بدانند.
حتی سال گذشته مجموعه شعر <تو کجاست> او نیز مورد توجه داوران جایزه شعر خبرنگاران قرار می گیرد.
زهد، تقوا و عرفان جزء صفات ذاتی م.موید است. از این رو بسیاری از مخاطبان شعرش او را انسانی زیبا می‌شمارند. او ذاتا گوشه‌گیر است اما گوشه‌گیری او را باید برآمده از نوع نگرشش به زندگی، مناسبات اجتماعی و خاصه سیر و سلوک عارفانه‌‌اش جست؛ هرچند که او را نباید عارف به کلا‌م سنتی دانست.
بسیاری از مخاطبان شعر موید با توجه به رشد او در خانواده‌‌ای دینی، بر این باورند که او را شاعری مذهبی به شمار آورند. اما به گمان نگارنده، آموزه‌های دینی به هیچ عنوان آن‌طور که آنها می‌پندارند شعر او را تحت شعاع خود قرار نمی‌دهد. یعنی اگر دین در اشعار او جایگاهی دارد، این جایگاه به لحاظ استفاده نمادینی است که او از تجربه‌های دینی می‌گیرد.
به بیانی دیگر، او روایت نویی را از این نشانه‌ها به مخاطب عرضه می‌دارد. در واقع او از این طریق به بخشی از آرمان‌ها و دغدغه‌ های ذهنی خود پاسخ می‌دهد.
دیگر شاخصه‌ کاری موید استفاده از خلا‌قیت‌های زبانی و تأکید بر استفاده از ظرفیت‌های آوایی هر کلمه است. یدالله رویایی درباره‌ این ویژگی در شاعران شعر حجم و موج نو گفته است: <هر کلمه ضرورتا برای ادای یک مفهوم به وجود آمده، هر کلمه دارای یک ساختمان آوایی است.>۱۱)
گاهی مخاطب پس از خوانش اشعار موید به این پرسش می‌رسد که او این اشعار را با چنین ساختمان آوایی و موزونی در یک سیر و سلوک طبیعی می‌سراید یا اینکه باید آنها را زایش سماع و شوریدگی شاعر دانست.
<شیوا شیوا شیوا
ربایش بی‌دریغ
گون سیراب پشته‌های پریشان موی دریابار
لک الحمد
لک الحمد لک الحمد
و لک الحمد یا ذال‌الملک و الملکوت
لک الحمد یا من:
بی تو من ناممکنی در برهوت> ‌
(پشته دریابار، <تو کجاست>، ص ۳۰)
همان‌طور که اشاره شد، تجربه‌های دینی در اشعار موید حضور دارند اما به هیچ عنوان روایتگر تجربه‌های مستعمل دیگران نیست. او تنها از آن همه تجربه‌های دینی که در دل تاریخ نهفته است روی به نشانه می‌آورد و به تعبیری سعی در باز‌سرایی آن نشانه‌ها و خلق روایت‌های دیگری از آنها دارد.
<نرگس هنوز ‌
ماه معنی نگاه بود و پیش چشم
کاج را ‌
به مه سپرد و سیمبر نکرد و ‌
پشت چشم
مخمل نوازشش ‌
شب مرا
سحر نکرد
هم / سفر نکرد
هم / نرفت ‌
هم / نبود
هم / نماند
هم / نیامد و مرا در این گدار یک هزار سال و بیشتر ‌
نشاند
هم / گذر نکرد>
(نرگس هنوز، <تو کجاست>، ص ۵۱)
از نکات قابل تأمل دیگر در اشعار موید باید به استفاده‌ شاعر از کلمات فارسی و پرهیز از کلمات عربی اشاره کرد، مگر آنجا که با خدای خود به نیایش می‌نشیند.
او درباره‌ اصرارش به استفاده از واژگان فارسی می‌گوید: <حدیث دیدار پایدارم با زبان فارسی و شعر پارسی، حدیث <آب کم جو تشنگی‌آور به دست> بود. چرا که چشم گشودنم و بودنم تا دوران جوانی، در جایی بود که زبان رایج آن تازی بود. اما پدر که ایرانی (شیعه) روحانی بود، به ایران و زبان ایرانی باور داشت. باور دینی داشت و مرا بر این باور به فراگیری زبان و شعر می‌انگیزاند.>
موید درصدد است از ظرفیت‌های زبان فارسی و معانی متعددی که هر کلمه یا یک عبارت می‌تواند داشته باشد به نفع شعر استفاده ببرد. حتی گاه خود به خلق واژگانی با کاربردهایی جدید دست می‌زند.
به گمان نگارنده، موید اگر چه از نسل موج نویی‌هاست اما هیچ‌گاه درصدد نبوده تا آنچه که به عنوان مانیفست موج نو به شمار می‌آمده، تن در دهد. به عبارتی دیگر، شکل شعری او بیش از آنکه همخوانی با شعرهای احمد‌رضا احمدی و دیگر یارانش داشته باشد، متأثر از جسارت‌های فرمی و زبانی رویایی است. خود او در این باره می‌گوید: <من از احمدرضا احمدی نزدیک‌بینی را گرفتم، به این معنا که شعر در همین نزدیکی‌ها اتفاق می‌افتد و در ادامه فهمیدم که دور هم، به نوعی نزدیک است و همین موضوع باعث تفاوت من با احمدرضا احمدی شد. من زمانی شدیدا تحت تاثیر فرم شعری یدالله رویایی بودم ولی آن‌قدر هوشمندی داشتم که او نشوم، چرا که رویایی‌شدن برای من معنا نداشت.
شعر من معنا و فکر داشت ولی در شعر رویایی فکر و معنا نیست، چرا که شعر او، فرم محض است. پس جریانی وجود ندارد و آن امضاهایی هم که به بیانیه شعر حجم مشهور شد، به همین دلیل چندان قوامی پیدا نکردند.>۲۲)
<با چتری بسته چتری باز ‌
هاله‌ای سپید
با چتری بسته چتری باز
کاکایی‌ها
شنیده نمی‌شوند
با چتری بسته چتری باز ‌
شکیل سبز خون
با چتری بسته و چتری باز ‌
آبی ‌
نگاه می‌شود
آبی ‌
دیده نمی‌شود
با چتری بسته
چتری باز>
(با چتری بسته، <تو کجاست>، ص۳۸) ‌
م. موید به واقعیت مدرنی از شعر سپید رسیده است. او توانسته موقعیت واژگان را به خوبی درک کند. او آموخته که هر واژه می‌تواند بیش از یک معنا داشته باشد و این توان را به دست آورده که با وسعت‌های معنایی هر واژه بازی کند. ‌
رسالت شاعر در این است که با واژگان شعرش بیشترین معناها را بیافریند. در واقع او از استعداد و ظرفیت‌هایی که هر واژه می‌تواند داشته باشد به سادگی گذر نمی‌کند بلکه به نوعی آنها را بارور می‌کند و از این طریق است که توانسته با زبان روزمره فاصله بگیرد.
اما با اشاره‌ای به نکات آسیب‌شناسانه‌ اشعار موید باید گفت که اشعار او به خاطر ساختار زبانی و فرمی که دارند و نیز نوع گزینش واژگان و فخامتی که زبان از پس این واژگان می‌گیرند، ماندگاری شعرهایش را در حافظه‌ مخاطب سخت می‌کند. برای مثال، اگر از رویایی نمونه‌های شعری (تک‌بیت‌های) بسیاری در ذهن به یادگار مانده است اما از اشعار موید چنین انتظاری را نمی‌توان داشت. شاید به این خاطر است که اشعار موید بیش از آنکه تصویری باشند گفتاری‌اند، اگر هم تصاویری در اشعار او موجود است کارکرد آنها با بازی‌های زبانی همراه است.
<کوردبا / هنوز / آفتابی است
بازوان سرخ دارها / گشن گشن / در امتداد خاورند
‌ من/ به زینهار باد / تکیه داده‌ام / و ایستاده‌ام/
‌ کران وادی الکبیر
با نگاه شرقی‌ام/ که مادر هر آنچه آبی است
نخل‌های سربریده / پی‌شده/ شناورند.>
(اندلس، <تو کجاست>، ص ۴۴) ‌
اصرار موید بر ساخت فرمی آهنگین از شعر سبب شده تا برای روایت یک تصویر از کلمات بسیاری بهره ببرد یا کلمات را به‌گونه‌ای در کنار یکدیگر بچیند تا موسیقی مدنظرش را به مخاطب ارائه دهد؛ یعنی بخشی از شعر او که جوشش است فدای کوشش‌های تعمدی او در این فرآیند می‌شود. یکنواختی در زبان، ساختار، فرم و گاه اندیشه را باید از دیگر موارد آسیب‌شناسی شعر‌های موید به شمار آورد. ‌
منبع : روزنامه اعتماد ملی