سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
نظریه دیدگاه فمینیستی؛ شناخت شناسی در عمل
![نظریه دیدگاه فمینیستی؛ شناخت شناسی در عمل](/mag/i/2/atzny.jpg)
(Harding, ۲۰۰۴). این موضع متعلق به فمینیستهای دانشگاهی است که هم میخواهند کارشان از مقبولیت پژوهشهای دانشگاهی برخوردار باشد، هم نقشی در تولید دانش جامعهشناسی و سایر علوم اجتماعی ایفا کنند و هم پژوهشهایی انجام دهند که سودی برای زنان در برداشته باشد (آبوت و والاس، ۱۳۸۰: ۲۸۳).
معرفتشناسی دیدگاه فمینیستی، ابتدا در علوم اجتماعی توسعه یافت. در کاری که توسط نانسی هارتساک (Nancy Hartsock, ۱۹۷۹) در علوم سیاسی و دروتی اسمیت (Dorothy Smith, ۱۹۸۸) در جامعهشناسی صورت گرفت (Janack, ۲۰۰۴). نانسی هارتساک روشن میکند که در معرفتشناسی، زنان نادیده گرفته میشوند و نظر آنها از هیچ کجا تلقی میشود. نظریه وی برای دیدگاه زنان نسبت به مردان مزیت قائل است. این نظریه همچنین یک مسئله روش¬شناسی را از طریق فهم این که ابزارهای شناخت منوط به نتیجه است، بیرون میکشد. بدین وسیله اشاره میکند که همیشه تمام دانشها ذهنی است و محدود به این است که چه کسی میشناسد و چه گونه میشناسد (Handrahan, ۱۹۹۸).
در فلسفه، نظریه دیدگاه فمینیستی به طور مبسوطی توسط ساندرا هاردینگ توسعه یافت. هاردینگ میگوید که «شروع کردن به فهمیدن» از زندگیهای به حاشیه رانده شدگان منجر به توسعه یک دسته جدید از سوالات تحقیق خواهد شد. چرا که به حاشیه رانده شدگان از یک مزیت معرفتی اصلی بهرهمند هستند که به آنها اجازه میدهد مسائل را به طور متفاوتی ببینند، یا از جایی ببینند که اعضای گروه مسلط نمیبینند. با این همه هاردینگ تاکید میکند که یک نفر ضرورتاً نباید از اعضای حاشیهای باشد تا بتواند از آن دیدگاه بنگرد. او مطرح میکند که هگل یک برده نبود و مارکس هم از پرولتاریا نبود، با این همه، هر دو آنها توانستند با دیدگاه یک برده و یک پرولتاریا هویت یابند. به این طریق آنها قادر شدند که تفکرشان را از زندگیهای بسیار متفاوت با خود، آغاز کنند (Janack ۲۰۰۴).
البته، هاردینگ در جایی دیگر متذکر میشود که نظریه دیدگاه مدعی نیست که مزایایی فراتاریخی برای تحقیقی که از زندگی زنان آغاز میشود دارد؛ بلکه، این نظریه ادعا دارد که بیولوژی زنان، بینش زنان، و آن چه زنان میگویند یا تجارب زنان، زمینههایی را برای دانش فراهم میکند. آن چه زنان میگویند و آن چه تجربه میکنند، نشانههای مهمی را برای طرحها و نتایج تحقیق فراهم میکند. البته، این نگاهِ عینی از زندگی زنان است که به دانش فمینیستی بر اساس نظریه دیدگاه مشروعیت میبخشد. هاردینگ در فصول آخر کتابش گامهای بلندتری در این راستا بر میدارد و دیدگاه فمینیستی و ریشههایش را در سوژهها اصلی و با زندگی زنان نمیداند، بلکه در اعمالی میداند که به طور تاریخی توسط جنبش زنان توسعه یافته است (Calhoun, ۱۹۹۵).
تئوری دیدگاه انتقاد خود را متوجه این امر کرده است که زندگیهای متفاوت زنان به نادرستی ارزشزدایی شده و چه در تحقیق علمی و چه به عنوان ایجاد کننده ملاک در تائید یا تکذیب ادعاهای دانش، نادیده گرفته شده است (همان). در تئوری دیدگاه اعتقاد به وجود جهان واقعی است، ضمن این که نگاه ما به این جهان واقعی همواره و ناگزیر جانبددارانه است، با این تفاوت که در نگاه فمینیسم کمتر از نگاه مردمحورانه جانبداری و تحریف وجود دارد (آبوت و والاس، ۱۳۸۰: ۲۸۵).
لوراین کود برای تئوری دیدگاه نقش رهایی بخشی قائل است و آن را محصولی خودجوش و برآمده از آگاهی و درگیری سیاسی و اجتماعی میداند، که در آن دانشی که تحت سلطه را به نجات از زیر سلطه توانا میسازد، یک منبع برای تغییر اجتماعی است (Code, ۲۰۰۰). هاردینگ ستمها و مضامین اصلی تئوری دیدگاه را در جنبشهای عدالت خواهی ضد نژادگرا، ضد قومیت مداری، و ضد شاهنشاهی، و همجنسگرای میداند (Harding, ۲۰۰۴).
به طور کلی، مفهوم تئوری دیدگاه فمینیستی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱) فمینیستهای دیدگاه، درباره اینکه مردم درباره جنسیت چه فکر میکنند، به تفکر میپردازند.
۲) آنها درباره اینکه مردم آن چه را که درباره جنسیت میدانند، چگونه شناخته اند، بررسی میکنند.
۳) آنها گفتارهایی را درباره روابط قدرت مبتنی بر جنسیت کنونی بیان میکنند.
۴) آنها لازم است متوجه شوند که آیا یک فمینیسم با یک دیدگاه زنانه معرفت بیشتری از وضعیتهای معرفتشناسی یا نظری تولید میکند (Ramazanoglu, ۲۰۰۲).
پس میتوان مولفههای نظریه دیدگاه فمینیستی را در سه مورد مشخص کرد:
۱) معرفت، محصول منظر و دیدگاه خاصی است.
۲) منظر و دیدگاه زنان نسبت به دیدگاه مردان متفاوت است.
۳) دیدگاه زنان از لحاظ معرفتشناختی نسبت به دیدگاه مردان امتیاز دارد (حورا، ۱۳۸۲).
● زمینههای نظریه دیدگاه فمینیستی
گفتیم که تئوری دیدگاه فمینیستی مدعی یک مزیت معرفتی برای زنان است که از طریق ویژگی روابط مبتنی بر جنسیت، پدید آمده است. این مزیت و امتیاز به تئوریهایی مربوط است که جانبداری را توجیه میکنند یا پیشفرضهای تبعیض آمیز جنسیتی را بازتاب مینمایند. تئوری دیدگاه فمینیستی ادعایی را مبنی بر مزیت معرفتی در اشکال مختلف وضعیت اجتماعی زنان را بنیان نهاده است. هر کدام از این اشکال مزیت معرفتی میتواند به عنوان یک طرح با معرفتشناسی دیدگاه مارکسیستی مقایسه شود.
مرکزیت آن طور که فمینیستهای مارکسیستی رز (۱۹۸۴) و هارتساک (۱۹۷۹) میگویند، زنان در مرکز سیستم تولید مثل قرار گرفتهاند و نیز در مرکز جریان جامعهپذیری و نگهداری از جسم کودکان، همانطور که کارگران در مرکز سیستم تولید کالا قرار دارند. و نیز زنان در مرکز رفع نیازهای روزمره افراد قرار دارند، و همین به آنها مزیت معرفتی میدهد که مردان که در موقعیت سلطه هستند، فاقد آناند.
● سبک شناختی
سبکِ شناختی خاص زنان نیز برای آنها مزیت شناختی ایجاد می کند. بسیاری از تئوریهای دیدگاه (مانند فلکس ۱۹۸۳، هارتساک ۱۹۷۹، رز ۱۹۸۴ و اسمیت ۱۹۷۴) تئوری روابط ابژهای فمنیستی را پذیرفتهاند. در این تئوری گفته میشود که رشد عناصر مردانه و زنانه کلیشههای جنسیتی در جریان پرورش یافتن دختر یا پسر توسط مراقبت کننده زن (مادر) ایجاد میشود. این پارادایم که مبتنی بر پیوند اولیه نوزاد و مادر است، با تاکید بر ارزش مادری، شرحی علت و معلولی درباره تفاوت جنسیتی ارائه میدهد. تفاوتهای جنسیتی ریشه در فرایند رشد نوزاد دارند. دلیلی که باعث میشود مردان شخصیت ابژهساز و زنان شخصیتهای متکی به رابطه شوند نزدیکی بیشتر زنان به مادرانشان است (هام و دیگران، ۱۳۸۲).
اصل موضوع تئوری روابط ابژهای در این است که کودکان پسر هویت مردانه متمایز خود را با جداییشان از مادرانشان شکل میدهند و این پس زدن جنسی زن را هم چنان ادامه میدهند. در حالی که دختران هویت خود را در رابطه با مادرانشان مییابند که این منجر به سبکهای شناختی متفاوتی میان مردان و زنان میشود. یعنی مردان دارای سبکِ شناختی انتزاعی، نظریتر، از نظر عاطفی جدا، تحلیلگر، استدلالی، کمی، جزئیگرا، جهتگیری شده به سوی ارزشهای کنترلی یا سلطه، هستند. در حالی که سبک شناختی زنانه، منسجمتر، عملگراتر، تجسمیتر، بیشتر از نظر عاطفی درگیر، ترکیبی، شهودی، کیفی، رابطهای و جهتگیری شده به سوی ارزشهای مراقبت کنندگی است (Anderson, ۲۰۰۰-۱).
هارتساک برتری و امتیاز سبک شناختی زنان را این میداند که زنان می توانند بر دو پارگی عینیت/ذهنیت، فرهنگ/طبیعت غلبه کنند. همچنین، اصول اخلاقی مراقبگرانه آنها بر اصل اخلاقی سلطه جویانهی مردانه برتری دارد. چرا که راههای شناختی که در مسیر مراقبت از نیازهای یک فرد دیگر شکل میگیرد، ارزشمندتر است تا شیوههای شناختی که به واسطه منافع سلطه جویانه ایجاد شده است. زیرا این منافع سلطه جویانه فقط منافع طبقه حاکم را منعکس میکند (Hartsock,۱۹۷۹). شاید بتوان همتای این تئوری را در دیدگاه مارکسیستی در غلبه کارگر بر دوپارگی کار و انسان دید.
● ستم
هر دانشی مبتنی بر تجربه است؛ نظریهپردازان دیدگاه از تجربیاتی برای تحقیق بهره میگیرند که از تجربیات پژوهشهای مردمحور کاملتر و به هنجارتر است. فعالیتهای افراد به دریافت آنها از مسائل سامان میدهد و چون فعالیت زنان متفاوت از مردان است پس درکشان متفاوت است. زنان در موضع فرودستی قرار دارند (آبوت و والاس، ۱۳۸۰: ۲۸۴). و چون تحت ستم هستند بیشتر علاقه دارند که حقیقت پنهان شده را آشکار کنند. منطق معرفتشناسی که مزیت معرفتی را در ستم ایجاد میکنند این است که به همان میزان که چندگانگی در مزیت معرفتی وجود دارد، چندگانگی در ستم نیز وجود دارد (Anderson, ۲۰۰۰-۱).
● اهداف نظریه دیدگاه
تئوری دیدگاه یکی از انواع تئوریهای انتقادی است که میخواهد افراد تحت ستم را قوی سازد تا وضعیت خود را بهتر کنند. تئوری انتقادی، تئوری است که از موضوع مورد مطالعه، برای آن و توسط آن به وجود میآید. در این گونه تئوریها، عمل بر معرفتشناسی برتری دارد. حتا اگر یک تئوری فمینیستی نتواند به واقعیت برسد میتواند بازنمایی درستتری برای زنان نسبت به سایر بازنماییهای مملو از حقیقت در برداشته باشد. در تئوری انتقادی و فمینیستی جانبداری، برتری مییابد (Anderson, ۲۰۰۰).
هاردینگ هدف تئوری دیدگاه را در این میداند که میخواهد پشت و زیر مردمحوری و تبعیض جنسیتی ای را ببیند که زندگی روزانه همه را در روابط بین از یک سو اقتدارهای زندگیهای روزانه زنان و از سوی دیگر اعمال مفهومی نمادهای اجتماعی قدرتمند (به خصوص شامل اصول تحقیق) شکل داده است (Harding, ۲۰۰۴).
هاراوی نیز اشاره میکند که ما شیوهای را میخواهیم که به وسیله آن جانبداری ورای عمل را نشان دهیم (که به سادگی قابل استنباط است). ما به تماسهای شبکهای وسیع که شامل توانایی در تغییر دانشها و شناختها در میان اجتماعات مختلف ـ از نظر قدرت ـ باشد، نیاز داریم. ما به قدرت تئوریهای انتقادی مدرن نیاز داریم تا بفهمیم چگونه معانی و بدنها ساختن شده اند (Haraway, ۲۰۰۴).
نظریه دیدگاه میکوشد این نظر که تمامی دانش به یک اندازه معتبر است (نسبیگرایی) را رد کند، چرا که باید بتوان نشان داد برخی یافتههای پژوهشی و توضیحات نظری از یافتهها و توضیحات دیگر بسندهتر است. در غیر این صورت به دشواری میتوان دریافت که چرا تغییری که تحقیقات فمینیستی ارائه میدهند از تحقیقات مردمحورانه بهتر یا حقیقیتر است (آبوت و والاس، ۱۳۸۰: ۲۸۴).
این اهداف اهمیت خاصی به تئوری دیدگاه میبخشد. از نظر هاردینگ، تئوری دیدگاه اغلب مانند جعبه ابزاری عمل میکند که چشماندازهای جدید را توانا میسازد و راههای جدید فهمیدن جهان را گسترش میدهد و افقهای تبینات ما را و نیز ادراکات و دستآوردهایی برای زندگی بهتر را توسعه میبخشد (Harding, ۲۰۰۴).
در مجموع، اهمیت تئوری دیدگاه را میتوان چنین بر شمرد:
۱) فقط تبیین کننده نیست.
۲) خود را مانند سایر معرفتشناسیها و متدولوژیها پشت پردهی بیطرفی پنهان نمیکند.
۳) شیوهای است برای قدرت بخشیدن به گروههای تحت ستم، تجارب ارزشمند آنها و شیوهای که «آگاهی متضاد» را توسعه میدهد.
۴) از نظر متدولوژی برای عملگرایان که به تحقیقاتی ارزشمند فکر میکنند، گزارشی از انواع روابط اجتماعی و طبیعی ارائه مینماید (همان).
● دستیابی به دیدگاه فمینیستی و تنوع آرا
تئوریهای دیدگاه (مانند منتقدان بسیاری که دارد) از تنوع بسیاری برخوردار است. چرا که در آنچه که یک نظریه دیدگاه هست یا میتواند باشد توافق نیست. از یک سو مدعی است که جنبشهای زنان محتاج به دانشی برای زنان است، اما از سویی دیگر زنان شامل اجتماعات متنوعی هستند و شرایط تحت ستم متفاوتی را تجربه میکنند که نمیتواند یک دانش را برای آنان برگزید (همان).
اما این که تجربه گروههای تحت ستم چگونه میتواند منبعی برای بینش انتقادی شود، بحثی است که هاردینگ (۲۰۰۴) پاسخ آن را در این میداند که هر گروه تحت ستم میتواند بیاموزد که فرصتهای متمایزش را به منظور تغییر به سوی یک وجهه تحت ستمی از شرایط گروهی تشخیص دهد. تا به یک منبع بینش انتقادی درباره این که چگونه جامعه مسلط میاندیشد و ساختار یافته است، دست یابد.
هاردینگ با اشاره به کارهای متنوعی که در زمینه نظریه دیدگاه فمینیستی صورت گرفته و موقعیتهای زیر ستم متنوعی را به نمایش گذاشته است، مدعی میشود که این انواع گزارشات ما را در فهم این که چگونه هر گروه زیر ستم، بینشهای انتقادی را که درباره نظم اجتماعی و طبیعی دارد، توانا سازد، و کمک میکند به گرد هم آوردن شناخت بشری. چراکه گروههای مختلف به شیوههای مختلفی تحت ستم هستند، هر کدام امکان دارد که بینشهای متمایزی درباره سیستم روابط اجتماعی در کل توسعه دهند. از این روست که اندیشمندان فمینیست، هر کدام تحقق این امر را به گونهای متفاوت به تصویر کشیدهاند. و پاسخی متفاوت به این سوال که چگونه موقعیت زیر ستم میتواند منبعی برای دانش باشد، دادهاند. دروتی اسمیت جامعهشناس، مسئولیت زنان در زندگی روزانه را به عنوان منبع ارزشمند سوالات انتقادی و بینشهای انتقادی درباره نمادهای مسلط و «اعمال مفهومی قدرت» میداند که اصول جامعهشناسی برای آنها فراهم میکند. هیلاری رز، مسئولیت زنان در قبال بدنها و کار عاطفی را دست مایهای برای چشمانداز متمایز زنان میداند. از نظر پاتریشیا هیل کالینز، فعالیت متمایز زنان سیاه در بردگی، جدالهای روزمره آنها برای حمایت از خانوادههایشان و اجتماعاتشان به آنان چشمانداز انتقادی قدرتمندی میبخشد. سارا رودیک، مادری؛ بل هوکس، حاشیهای بودن؛ کاترین مک کینون، خشونت علیه زنان؛ کاتی ویکس، زنان کارگر؛ ماریا میس و وندانا شیوا، فعالیتهای زیردستی و فرودستی زنان در جهان سوم؛ و چلا سندوول، محدودیت زنان رنگین از انوع ذهنیتگرایی به نفع اشکال اصلی تئوریهای فمینیستی زن سفید؛ را منبع متمایزی برای کسب دانش فمنیستی میدانند.
ترجمه و تالیف: سمانه خادمی
منابع
آبوت، پاملا. والاس کلر، ۱۳۸۰، جامعهشناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران: نشرنی.
بینام، ۱۳۸۲، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ماهنامه حورا ش۲: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
هام، مگی و دیگران، ۱۳۸۲، فرهنگ نظریههای فمینیستی، مترجمان: نوشین احمدی خراسانی، فیروزه مهاجر، فرخ قره داغی، تهران: توسعه.
Anderson, Elizabeth ,۲۰۰۰–۱,"Feminist Epistemology and philosophy of Science" in Stanford Encyclopedia of philosophy see in http//www.seopLeeda.ac.uk/archives/win۲۰۰۱/entries/feminism/feminism/-epistemology
Calhoun Craig, ۱۹۹۵,"Critical Social Theory" Blackwell: oxford.
Code, lorraine, ۲۰۰۰, "Encyclopedia of Feminist theories" New York: Routledge
Handrahan , Lori ,۱۹۹۸, "The View from Nowhere" , feminista Vol.۲, No,۶ , in www.feminista.com/archives/v۲n۶/handr
Harding Sandra, ۲۰۰۴, "the Feminist Standpoint theory Reader: intellectual & political controversies”, New York: Routledge.
Hartsock , Nancy ,۲۰۰۴ , "Comment on Hekman,s Truth and Method: feminist Standpoint theory Revisited" : Truth or Justice ? in "The Feminist Standpoint Theory Reader: intellectual & political controversies" , Sandra Harding, New york : Routledge.
Hartsock, Nancy, ۱۹۷۹, "The feminist Standpiont: Developing the Ground for a specifically feminist Historical Materialism" in "The Feminist Standpoint Theory Reader: intellectual & political controversies”, Sandra Harding, New York: Routledge.
Hartsock, Nancy, ۲۰۰۳, "The feminist standpoint: Toward A specifically feminist Historical Materialism”, in "feminist theory reader" McCann & kim, New York: Routledge, PP ۲۹۲ – ۳۰۷.
Janack, Marianne ۲۰۰۴ "feminist Epistemology [internet Encyclopedia of philosophy]", www.icp.utm.edr/f/fem-epis.htm-۴۵k
Ramazanoglu Caroline, Holland Janet, ۲۰۰۲, "Feminist Methodology Challenges & Choices”, London: SAGE Publications.
Smith, Dorothy, ۱۹۸۸, "The Everyday world as Problematic: A feminist Sociology”, Milton Keynes: Open University.
http://feministschool.info/spip.php?article۹۰۴
منابع
آبوت، پاملا. والاس کلر، ۱۳۸۰، جامعهشناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران: نشرنی.
بینام، ۱۳۸۲، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ماهنامه حورا ش۲: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
هام، مگی و دیگران، ۱۳۸۲، فرهنگ نظریههای فمینیستی، مترجمان: نوشین احمدی خراسانی، فیروزه مهاجر، فرخ قره داغی، تهران: توسعه.
Anderson, Elizabeth ,۲۰۰۰–۱,"Feminist Epistemology and philosophy of Science" in Stanford Encyclopedia of philosophy see in http//www.seopLeeda.ac.uk/archives/win۲۰۰۱/entries/feminism/feminism/-epistemology
Calhoun Craig, ۱۹۹۵,"Critical Social Theory" Blackwell: oxford.
Code, lorraine, ۲۰۰۰, "Encyclopedia of Feminist theories" New York: Routledge
Handrahan , Lori ,۱۹۹۸, "The View from Nowhere" , feminista Vol.۲, No,۶ , in www.feminista.com/archives/v۲n۶/handr
Harding Sandra, ۲۰۰۴, "the Feminist Standpoint theory Reader: intellectual & political controversies”, New York: Routledge.
Hartsock , Nancy ,۲۰۰۴ , "Comment on Hekman,s Truth and Method: feminist Standpoint theory Revisited" : Truth or Justice ? in "The Feminist Standpoint Theory Reader: intellectual & political controversies" , Sandra Harding, New york : Routledge.
Hartsock, Nancy, ۱۹۷۹, "The feminist Standpiont: Developing the Ground for a specifically feminist Historical Materialism" in "The Feminist Standpoint Theory Reader: intellectual & political controversies”, Sandra Harding, New York: Routledge.
Hartsock, Nancy, ۲۰۰۳, "The feminist standpoint: Toward A specifically feminist Historical Materialism”, in "feminist theory reader" McCann & kim, New York: Routledge, PP ۲۹۲ – ۳۰۷.
Janack, Marianne ۲۰۰۴ "feminist Epistemology [internet Encyclopedia of philosophy]", www.icp.utm.edr/f/fem-epis.htm-۴۵k
Ramazanoglu Caroline, Holland Janet, ۲۰۰۲, "Feminist Methodology Challenges & Choices”, London: SAGE Publications.
Smith, Dorothy, ۱۹۸۸, "The Everyday world as Problematic: A feminist Sociology”, Milton Keynes: Open University.
http://feministschool.info/spip.php?article۹۰۴
منبع : خانه انسان شناسی ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست