چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
نگاهی به پدیده کودکآزاری در ایران
کودکآزاری از جمله معدود پدیدههای انسانی در سطح جهانی است که بهرغم تلاشهای گوناگون بینالمللی در جهت حمایت و جلوگیری از تضییع حقوق کودکان، همچنان شاهد برخوردهایی نامعقول و غیرمنطقی با کودکان هستیم. شواهد حاکی است که دلایل مشترکی برای بروز کودکآزاری وجود دارد که براساس فرهنگ و باور جوامع مختلف بعضی از این عوامل چشمگیرتر است. طبق آمارهای رسمی ۲۰ درصد جمعیت ۷۰ میلیون نفری ایران را کودکان زیر ۱۲ سال تشکیل میدهند که از این تعداد ۱۲ تا ۱۵ درصد آنان مورد کودکآزاری قرار میگیرند. فقر، فضای نامساعد خانواده، بروز پدیدههای اجتماعی مانند مهاجرت، بلایای طبیعی و انسانی، اعتیاد و بیماریهای روانی و در مواردی هم مشکلات درسی کودکان را میتوان از شایعترین دلایل کودکآزاری از سوی والدین آنها برشمرد. فاطمه قاسمزاده ـ روانشناس کودک ـ در تعریف کودکآزاری میگوید: «هر نوع رفتاری که توسط بزرگسالان نسبت به کودک بهصورت غیرتصادفی صورت گیرد و بهنوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب برساند کودکآزاری محسوب میشود.»کارشناسان معتقدند آنچه مسئله کودکآزاری را بغرنجتر میکند بروز این رفتارها در بطن خانواده و از سوی والدین کودک است که بهدلیل ضعف قوانین موجود نمیتوان کاری برای آن صورت داد شاید یکی از دلایل اطلاق تعبیر چهره مخفی خشونت به این پدیده را بتوان بهواسطه خشونتهای جسمانی، روانی، اقتصادی و... در محیط خانواده دانست. قاسمزاده در این ارتباط میگوید: پژوهشها حاکی از آن است که کودکان زیر شش سال بیشتر مورد آزار قرار میگیرند بهدلیل اینکه کودک هرچه کوچکتر باشد آسیبپذیرتر است و قدرت دفاعی کمتری دارد بنابراین در معرض آزار بیشتری قرار دارد. در مرحله بعد کودکان شش تا ۱۲ سال و در نهایت نوجوانان هستند که مورد خشونت واقع میشوند. ضمن اینکه کودکان بیشتر مورد کودکآزاری از نوع جسمی قرار میگیرند درحالیکه نوجوانان در معرض کودکآزاری از نوع سوءاستفادههای جنسی، غفلت و بیتوجهی هستند. همچنین نوع آزار در دختران و پسران در برخی موارد متفاوت است مثلا در سوءاستفاده جنسی و آزارهای روانی دختران بیشتر آسیب میبینند درحالیکه در آزارهای جسمی و استثمار کاری پسران تحت فشار بیشتری هستند. قاسمزاده میافزاید: درخصوص ارتباط بین شغل و کودکآزاری براساس پژوهشها نمیتوان ارتباط معناداری بین شغل و کودکآزاری پیدا کرد. اما از نظر وضعیت اقتصادی و اجتماعی باید گفت هرچه خانواده از نظر اقتصادی در تنگنا باشد کودکان بیشتر در معرض آسیب قرار دارند بهعلاوه در خانوادههایی که تعداد آنها زیاد است و مشکلات خانوادگی (طلاق، ازدواجهای مجدد) بیشتری دارند شاهد کودکآزاری بیشتری هستیم. علاوه بر مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مواردی هم وجود دارد که مشکلات شخصیتی شخص آزارگر موجب آزار کودک میشود. قاسمزاده در این ارتباط میگوید: در برخی موارد کودکآزاری ریشه در بیماری عاطفی یا شخصیتی فرد کودکآزار دارد که منشأ این بیماریها را میتوان در گذشته فرد از جمله دوران کودکی نابسامان و الگوهای تربیتی بیمارگونه که فرد از طرف والدین، اطرافیان، سرپرست یا جایگزین آنها با آن مواجه بوده جستوجو کرد. روانشناسان معتقدند محیط رشد فرد میتواند شرایط را برای سلامتی یا عدمتعادل روانی فرد رقم بزند. فردی که دوران کودکی نابسامانی را سپری کرده طبیعتا وجود تجربههای قبلی، تصاویر ذهنی بیمارگونهای را نزد شخص برای تربیت آینده فرزندانش رقم خواهد زد. شخصی که مضطرب است و در شرایط عادی رفتارهای بیمارگونه از خود نشان میدهد قطعا در شرایط بحرانی رفتارهای انفجاری خواهد داشت. بهطورکلی نوع نگرش و رفتار هر فرد را جایگاه او در اجتماع از نظر ساختار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تعیین میکند بهطوریکه اگر از طبقات آسیبپذیر جامعه باشد بیشتر میتواند از ویژگیهای بیمارگونه برخوردار شود که البته به الگوهای تربیتی و شرایط رشد فرد نیز وابسته است. قاسمزاده در بیان دیدگاههای تربیتی افراد میگوید: هر فردی در نگاه تربیتی خود به فرزندانش از دو دیدگاه برخوردار است، اول اینکه فرد با خود میگوید اگر من دوران کودکی سختی را گذراندم باید فرزندانم هم تحت همان شرایط قرار بگیرند تا پختگی حاصل کنند. دوم اینکه فرد معتقد است با اینکه در شرایط مساعدی قرار نداشتم اما باید موقعیت مناسبی برای رشد فرزندانم فراهم کنم. در دیدگاه اول فرد بیمار است و به بیماری خود واقف نیست. این فرد در پاسخ به علت رفتارهای خود از تعبیراتی چون «مگر ما چطور بزرگ شدیم»، «لگد خوردیم رفتیم مدرسه» یا «گوشت قربانی بودیم» استفاده میکند. طبیعتا این فرد با ایجاد تنش در خانواده شرایط بیمارگونهای را بر خانواده حاکم میکند و فرزندان را مورد آزار و شکنجه جسمی و روحی قرار میدهد که معمولا شکنجه روحی از دید پنهان میماند. در این گروه ما با افرادی سروکار داریم که دچار فقر فرهنگی هستند. در دیدگاه دوم با افرادی مواجه هستیم که به یک خودشناسی رسیدهاند و اگرچه دوره نابسامانی را در کودکی داشتهاند اما با شناسایی شرایط بیمارگونه توانستهاند عوامل تخریب شخصیتی را از بین ببرند. آنها معتقدند شکنجه جسمی و روحی نمیتواند کارساز باشد. از نظر شکل و نوع قابل مشاهده نیز به انواع متفاوتی از کودکآزاری برمیخوریم.
زهره ترسایی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست