سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


تلویزیون، برایم محترم‌تر از سینماست


تلویزیون، برایم محترم‌تر از سینماست
با تماشای تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی، این آرزو در دلش زنده می‌شد که روزی نامش را در میان سمت‌های مختلف عوامل تولید یک پروژه تلویزیونی ببیند.
عشق به لورل هاردی و آلن‌دلون او را مصمم کرد که به شکل جدی‌تری برای رسیدن به هدفش تلاش کند. حتی زمانی که همکلاسی‌هایش برای سرگرمی و به‌عنوان مخاطب به تئاتر می‌اندیشیدند، او در انتظار کارگردانی بود که دستش را بگیرد و روی صحنه ببرد.امروز نام او در تیتراژ اغلب آثار تلویزیونی به چشم می‌خورد. بزرگان تئاتری چون سمندریان، علی رفیعی، هادی مرزبان، مهین اسکویی، داوود رشیدی و... رویای او را به واقعیت تبدیل کردند اما او هنوز نتوانسته است بر جبر دنیای سینما غلبه کند، چراکه شهرام عبدلی دوست دارد سینما را نیز چون تئاتر در اوج تجربه کند.پخش مجموعه تلویزیونی «سایه‌ای در تاریکی» بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با شهرام عبدلی و شنیدن درددل‌های او.
▪ در ابتدا از ملاک و معیارهای شهرام عبدلی برای پذیرش یک نقش برایمان بگویید.
ـ اولویت با متن و کارگردان است. معتقدم متن، مانند زمین زراعی است که مستعدبودن آن، برداشت و محصول را تضمین می‌کند. در‌واقع اگر بستر مناسب وجود نداشته باشد، تولید یک اثر خوب ممکن نمی‌شود. به‌قول بزرگان این عرصه، اگر یک متن خوب را به کارگردان بد بسپارید، می‌توانید حداقل انتظار تولید یک اثر متوسط را داشته باشید اما بهترین کارگردان هم نمی‌تواند از یک متن بد، اثر شاخصی بسازد. اول متن، بعد کارگردان و اولویت سوم پارتنر مقابل است.
▪ پس، متن آقای نادر وحید، شاخصه‌هایی داشت که شما را برای همکاری با مجموعه «سایه‌ای در تاریکی» جلب کند.
ـ در ابتدا پیچیدگی قصه من را جذب کرد. از سوی دیگر، فیلمنامه «سایه‌ای در تاریکی» متنی داشت که می‌شد با ۲۰، ۳۰درصد تغییرات سر صحنه‌ای آن را تبدیل به کار قابل‌توجهی کرد.
▪ تغییرات چقدر در جهت سوق‌دادن نقش از تیپ به شخصیت بود؟ در واقع چقدر سعی کردید از نقش‌های منفی پرخاشگر همیشگی فاصله گرفته و آن را درونی، پیچیده و کم‌اغراق کنید؟
ـ شخصیت‌پردازی، دنیای بی‌نهایت گسترده‌ای دارد و اگر مجالی برای بازیگر وجود داشته باشد، می‌تواند براساس علم و اصول شخصیت‌پردازی در هر اثر، کاراکتری جدید خلق کند. حتی اگر طنز شبانه هم کار کنم؛ تیپ را نمی پسندم، چراکه همگی کلیشه‌ای و تکرار مکررات است. با تیپ ـ شخصیت موافقم؛ تیپی که بازیگر می‌تواند به‌تدریج به‌سمت شخصیت سوق دهد. در اینجاست که اتفاق خلاقانه رخ می‌دهد و خلاقیت بازیگر نمود می‌یابد. به اعتقاد من، تیپ‌گیری مثل کشتی‌گیری است که فقط در یک فن مهارت دارد و از دیگر فنون این ورزش شناختی ندارد. اغلب کارگردانان علاقه‌مندند که بازیگرانشان با اغراق بازی کنند، در حالی که به اعتقاد من، ارائه درست یک نقش به مانند چیدن مهره‌ها و کدهای شخصیتی به‌ترتیب و مقیاس خاصی است که برای مخاطب زننده نباشد انبیایی، اشقیایی بازی کردن برای تعزیه است. در سینما و تلویزیون باید شخصیت‌ها شبیه همان‌هایی باشند که در دنیای واقعی وجود دارند. فقط با قرارگرفتن در موقعیت‌های خاص، عکس‌العمل‌های متفاوت نشان می‌دهند.
▪ علی‌رغم پرکاری طی سال‌های اخیر، همچنان شهرام عبدلی را در همان تصویر آشنایی می‌بینیم که با مجموعه «خط قرمز» قاسم جعفری به مخاطب معرفی شد. چرا؟
ـ در مورد کار اخیرم آن را جزو نقش‌های منفی قلمداد نکنید. در پایان داستان مشخص خواهد شد که ماجرا چیز دیگری است اما با مرور کارنامه کاری من متوجه خواهید شد که صرفا نقش منفی بازی نکرده‌ام. شاید بالا بودن درصد میزان نقش‌های منفی نسبت به مثبت، چنین تصوری ایجاد کرده باشد. به تصور من فاصله‌گذاری نقش‌های مثبت و منفی کمی مخدوش شده است. در نوع منفی‌هایی که کار کردم و از «خط قرمز» هم شروع شد هیچگاه نقش آدم غیراخلاقی رابازی نکرده‌ام. نقش منفی شخصیت‌هایی بود که قبل از انقلاب کار می‌شد. ضمن اینکه اصولا به منفی و مثبت بودن نقش التفاتی ندارم، باید دید نقش چقدر جای کار دارد. در هالیوود غالبا نقش‌های منفی است که برای بازیگر اسکار به ارمغان می‌آورد اما در سینمای ما به نقش منفی جایزه نمی‌دهند بلکه هر کس بیشتر گریه کند یا نقش معتاد و دیوانه را بازی کند جایزه می‌گیرد.
▪ دلیل کم‌کاری شما در این عرصه؟
ـ حضور در تلویزیون ارتباط تنگاتنگی با مخاطب دارد و هر چند دشوار است اما محترم‌تر از سینماست. در سینما آنچه حاکم است رابطه است. حتی برخی افراد برای بازی یک نقش هزینه هم می‌پردازند خب در چنین شرایطی مشخص است که برای شهرام عبدلی بدون پارتی سینمایی و سرمایه (مالی) جایگاهی وجود ندارد. دوست ندارم در سینما نقش کتک‌خور پسرخاله فلان کارگردان را بازی کنم، مقصود کتک‌خور بودن و نبودن نقش نیست بلکه دوست ندارم کار راه‌بینداز شخصیتی شوم که دانش و تخصصی در این زمینه ندارد. معیار متراژ نقش هم نیست بلکه حضور موثر در کوتاه‌ترین سکانسی است که حذف آن به کل فیلم لطمه می‌زند. چند درصد مخاطبان از تجربه ۱۳ ساله من نوعی در این حرفه مطلع هستند در حالی که در کمتر از یک سال همین آدم به واسطه توجه جراید و روزنامه‌ها تبدیل به سوپراستار می‌شود. سینما برای بقا نیاز به سوپراستار دارد اما برخلاف سینمای ما در سینمای جهان این‌گونه نیست که با بازی دپاردیو، مورگان فریمن، نیکلسن و تامی لی جونز کنار گذاشته شوند. البته متاسفانه ریشه معضل‌های این‌چنینی سینما صرفا به این موضوع معطوف نمی‌شود و محدودیت کاراکترها و اصرار فیلمنامه‌ها در پرداختن به شخصیت‌های یک‌ رده سنی خاص هم مزید بر علت شده است.
▪ از آفت آثار تلویزیونی دیده شدن بیش از حد است. به نظر می‌رسد حساسیت و پرهیزی نسبت به این موضوع نداشته باشید؟
ـ ولی من خیلی هم پرکار نبوده‌ام.
▪ با نیم‌نگاهی به اخبار تولید آثار تلویزیونی می‌توان نام شهرام عبدلی را در گروه بازیگران اغلب خبرها مشاهده کرد. شاهد آن هم آثار آماده پخش چون «زخم رویا»، «خونمردگی»، «گیلعاد» و... است.
ـ بله و هر سه جزو کارهایی است که دوست‌شان دارم و منتظر پخش آن هستم. بعد از «پایان نمایش» «آدمخوار» که حاصل اندیشه‌های خودم بود و تعلق خاطر بسیار هم به آن داشتم این سه اثر از کارهایی است که از حضور در آنها احساس رضایت دارم. در «خونمردگی» نقش دوم مجموعه را بازی کردم اما شخصیتی است که حضورش در مجموعه حس می‌شود و حذفش به ساختار داستان آسیب می‌رساند. «زخم رویا» کار چالشی و پرخلاقیتی بود و با پارتنر مقابلم حامد بهداد بده‌بستان‌های خوبی داشتیم. در «گیلعاد» هم شمایلی متفاوت از افراد لمپن ترسیم کردم از حضور در کنار هنرمندانی چون اکبر زنجانپور و حسین یاری کسب تجربه کنم.
▪ به نظر می‌رسد این حضور پررنگ در تلویزیون مانع فعالیت شما در عرصه تئاتر نشده است. از برنامه‌ریزی و اولویت انتخاب‌تان در این دو عرصه بگویید.
ـ وقتی تئاتر پیشنهاد می‌شود دست و دلم می‌لرزد. صریح و رک بگویم درست است که درآمد کمتری دارد و افراد کمتری با آن ارتباط برقرار می‌کنند اما سعی می‌کنم صحنه را برای مدت طولانی ترک نکنم و در کنار آن برای کسب درآمد کارهای تلویزیونی هم انجام دهم. در سخت‌ترین شرایط مالی هم به پیشنهادات خوب تئاتر «نه» نگفتم. سال گذشته که «پایین، گذر سقاخانه» (هادی مرزبان) را به روی صحنه داشتیم، سه سکانس برای آقای میرباقری (مختارنامه) کار کردم که خوشبختانه مورد رضایت ایشان قرار گرفت و ۸ قسمت دیگر برای من نوشتند، اما تداخل آن با اجرای «پایین، گذر سقاخانه» مانع این امر شد. سعی می‌کنم هر سال یک اجرای تئاتر داشته باشم چرا که به تصور من صحنه تئاتر مانند نمایندگی‌های مجاز تعمیر خودرو است که هنرپیشه را سرویس کامل می‌کند. تئاتر به بازیگر مجال می‌دهد که مدام کارش را روتوش کند، به قول دیگر در تئاتر کیسه‌ات را پر می‌کنی تا در سینما و تلویزیون خرجش کنی.
▪ وسواس و دقت‌نظر شما در عرصه تئاتر بیش از مجموعه‌های تلویزیونی است.
ـ پرونده کاری‌ام در تئاتر چشمگیرتر است. در تصویر هم سعی کرده‌ام که هر کاری را انجام ندهم اما صادقانه عرض می‌کنم گاهی اوقات مجبور می‌شوید به حضور در برخی آثار تن بدهید چرا که ساپورت مالی و منبع درآمد دیگری ندارید.
▪ در عرصه تئاتر فرصت حضور شما در آثار شاخص مهیا شده اما چنین مجالی در سینما و تلویزیون فراهم نشده است. دلیل آن را چه می‌دانید؟
ـ تئاتر شوخی‌بردار نیست. شما نمی‌توانید در صحنه از بازیگری استفاده کنید که از حداقل ویژگی‌های یک بازیگر خوب بی‌بهره است؛ اما در سینما و تلویزیون با ۴۸ برداشت این فرصت وجود دارد که از هر کس که می‌خواهید بازیگر بسازید. به همین دلیل تئاتری‌ها نمی‌توانند به راحتی از توانایی و استعداد یک بازیگر چشم‌پوشی کنند. تئاتر جولانگاه پشگان نیست باید در تئاتر عقاب بود. تئاتر صدا، ابزار و جنم خوب می‌خواهد و به قول مرحوم فتحی صحنه باید قبولت کند وگرنه پس‌ات می‌زند. به هر حال اگر در اندیشه تاریخ مصرف در سینما و تلویزیون نیستید باید اندوخته‌ها و معلوماتتان را بالا ببرید.
▪ برای آینده چه برنامه‌هایی دارید. قصد ندارید نقش‌های متفاوت تجربه کنید؟
ـ اگر آنالیز کنید متوجه می‌شوید که اغلب نقش‌های من در جزئیات متفاوت است. برای آینده تلاش می‌کنم، می‌دوم؛ اما جزو آدم‌هایی هستم که پذیرفته‌ام که ممکن است ۱۰ دقیقه دیگر نباشم بنابر این دغدغه اصلی‌ام پایبندی به ارزش‌های انسانی است و حاضر نیستم برای رسیدن به آرمان‌های هنری آنها را زیر پا بگذارم. سلوک برای من مهم‌تر از آن غایت و رسیدن است. مسیر درست ارزشمندتر از جایگاه خاص است. من تلاشم را می‌کنم حال باید دید جبر دنیای تصویر و سیستم سینما چقدر شهرام عبدلی را می‌پذیرد.
▪ با توجه به فعالیتی که در عرصه نگارش دارید، چنانچه این مسیر در بازیگری هموار نباشد و حرکت‌تان را مسکوت کند، آیا با تغییر مسیر، به دیگر حیطه‌های هنری وارد نخواهید شد؟
ـ نویسندگی مقدس‌تر از بازیگری است و در تمام ادیان قلم و واژه تقدس دارد. ترجیح می‌دهم در نویسندگی به مانند تئاتر پرونده‌ام تمیز بماند. از این شاخه به آن شاخه پریدن وسوسه‌برانگیز است، اما من نمی‌پسندم چرا که به تخصص خیلی اعتقاد دارم.
▪ طی این سال‌ها پروژه‌ای بوده است که از حضور در آن احساس پشیمانی کنید؟
ـ بله، ۱۰درصد کارهایم به‌دلیل نبود صداقت کارگردان، جو بد پشت‌صحنه، واردکردن مسائل شخصی، علاقه کارگردان به پارتنر مقابل و حذف سکانس‌هایم در تدوین به آثاری تبدیل شده است که پس از تماشا از حضور در آن احساس پشیمانی کرده‌ام.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید