سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

به دام انداختن - ENTRAPMENT


به دام انداختن - ENTRAPMENT
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : آمریکا، انگلستان و آلمان
محصول : روندا تالفسن، مایکل هرتسبرگ و شان کانری
کارگردان : جان آمیل
فیلمنامه‌نویس : ویلیام برویلس جونیر و رانلد باس، بر مبنای داستانی نوشتهٔ هرتسبرگ و باس
فیلمبردار : فیل میهیو
آهنگساز(موسیقی متن) : کریستوفر یانگ
هنرپیشگان : کانری، کاترین زیتا جونز، وینگ رامس، ویل پاتن، ماری چایکین، کوین مکنالی و تری اونیل
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۳ دقیقه


̎رابرت مک‌دوگال̎ (کانری)، بزرگ‌ترین سارق تابلوهای نقاشی در دنیاست. وقتی یک تابلوی چندین میلیون دلاری ̎رمبرانت̎ در نیویورک به سرقت می‌رود، طبیعتاً همه به ̎مک‌دوگال̎ مظنون می‌شوند و شرکت بیمهٔ مسئول، تصمیم می‌گیرد یکی از بهترین مأمورانش، ̎ویرجینیا بیکر̎ جوان و ملیح (زیتا جونز) را در پی او بفرستد. ̎جین̎، ̎مک̎ را می‌یابد و طی ملاقاتشان، خود را یک سارق معرفی می‌کند ولی روباه پیر، زرنگ‌تر و جذاب‌تر و دست‌نیافتنی‌تر از آن‌چه او فکرش را می‌کرده، از کار در می‌آید. در حالی‌که رابطه‌ای عاطفی بین آن‌دو به وجود آمده، هر دو رقیب شراکتی به‌هم می‌زنند که سروکارشان را به هتل‌ها و ملک‌های اشرافی انگلستان و کوآلالامپور، پایتخت مالزی می‌اندازد. پس از رودست‌ زدن‌ها و کلک‌ها و حقه‌های فراوان، مرشد و مرید، نقشه می‌ریزند تا در سپیده‌دم هزارهٔ سوم، سرقتی میلیارد دلاری انجام دهند. اما هر یک از آن‌دو هم‌چنان حقه‌ای در آستین دارد و هنوز دستش را به‌وطور کامل برای آن‌یکی رو نکرده است...
● با نیم‌نگاهی به ماجرای توماس کراون (نورمن جویسن، ۱۹۶۸) و با فاصله‌ای کم از بازسازی وفادارتر آن فیلم با نام خودش (جان مک‌تیرنان، ۱۹۹۹) ساخته شده است. البته در این‌جا آمیل، ̎مک‌گافین̎ داستان از تب روز انتخاب می‌کند: عوض شدن هزاره و نگرانی‌هائی که از بابت این تغییر، در سیستم کامپیوتری و اداری همه جای جهان به وجود آمده بود. فیلم‌نامهٔ هوشمندانه کار هم البته این اجازه را به آمیل می‌دهد تا با اجرائی ظریف یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های سرگرم کنندهٔ سال را بسازد. آن‌چه اما بیش از هر چیز چشم‌گیر است، زوج ناهمگون اما جذاب بازیگران فیلم است. کانریِ پا به سن گذاشته در نقش یک حرفه‌ای در کنار زیتا جونز قرار می‌گیرد که از نیمه‌های راه به نوعی هم‌راه و هم‌کار او می‌شود. در این میان شکل‌گیری عشق میان این‌دو، نه تنها میان صحنه‌های حادثه‌پرداز کار گم نشده که به شکل ظریفی در لابه‌لای همین خطوط داستانی و صحنه‌های پُرهیجان گنجانده شده؛ این‌‌گونه است که فصل پایانی فیلم به‌رغم رویاپردازانه بودن، به شدت برای تماشاگر جذاب و دوست‌داشتنی است. یانگ در امتداد هم‌کاری با آمیل، موفق نمی‌شود به مرز موسیقی درخشانش برای مقلد تمام و کمال (ساختهٔ خود آمیل، ۱۹۹۵) برسد، اما باز هم کارش دل‌نشین است.


همچنین مشاهده کنید