پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نوسفراتو، یک سنفونی وحشت - NOSFERATU, EINE SYMPHONIE DES GRAUENS


نوسفراتو، یک سنفونی وحشت - NOSFERATU, EINE SYMPHONIE DES GRAUENS
سال تولید : ۱۹۲۱
کشور تولیدکننده : آلمان
محصول : پرانا فیلم
کارگردان : فریدریش ویلهلم مورنا
فیلمنامه‌نویس : هنریک گالین، بر مبنای رمان دراکولا نوشته برام استوکر
فیلمبردار : فریتس آرنو واگنر
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس اردمان
هنرپیشگان : ماکس شرک، الکساندر گراناخ، گوستاف فون وانگنهایم و گرتا شرودر
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۶۴۵۳ فوت. صامت


ـ در قرن نوزدهم، "هاتر" (فون وانگنهایم)، کارمند یک بنگاه معاملات املاک شهر "برمن"، رهسپار "ترانسیلوانیا" می‌شود تا ملکی را به کنت "اورلوک" (شرک) بفروشد. "هاتر" با گذراندن مشقاتی خود را به قصر کنت می‌رساند و در آنجا درمی‌یابد که او همان "نوسفراتو"ی خون‌آشام است. "نوسفراتو" در شب اول حضور "هاتر" سعی می‌کند خونش را بمکد. اما با مقابله ذهنی "الن" (شرودر)، همسر "هانر"، که در همان لحظه در "برمن" از خواب می‌پرد موفق نمی‌شود. روز بعد، "هاتر" در زیرزمین قصر تابوتی پیدا می‌کند و متوجه می‌شود که "نوسفراتو" با تابیدن آفتاب خود را در آن از نور در امان نگه می‌دارد. او دست به عملی نمی‌زند و شب‌هنگام "نوسفراتو" بالاخره، خون "هاتر" را می‌مکد. "هاتر" بیدار می‌شود و از قصر فرار می‌کند تا خود را به شهرش برساند. "نوسفراتو" نیز به طرف "برمن" به راه می‌افتد. "هاتر" که از راه میانبر حرکت کرده است زودتر به شهر می‌رسد و "نوسفراتو" که از دریا سفر می‌کرده است در بین راه ناخدا و خدمه یک کشتی را از بین می‌برد. سرانجام "نوسفراتو" وارد شهر می‌شود. با آمدن او طاعون شیوع می‌یابد. اهالی دنبال چاره هستند و راه‌حل نهائی این‌طور به‌نظر می‌رسد که "الن" با تسلیم کردن خود به "نوسفراتو"، او را تا تابیدن آفتاب مشغول نگه دارد و باعث مرگش بشود. همین‌طور می‌شود و "نوسفراتو" می‌میرد.
ـ نوسفراتو، آغازگر فیلم‌های نوع ترسناک و نخستین فیلمی است که بر مبنای رمان دراکولای استوکر ساخته شده است. اما تفاوت‌های بسیاری با اصل رمان دارد. این تفاوت‌ها در وهلهٔ اول فیلمنامه گالین را تبدیل به اقتباسی آزاد می‌کند. و در وهله بعد اثر مورنا را بسیار فراتر از رویکرد "اخلاقی" رمان استوکر می‌برد. خون‌آشام استوکر پیرمردی است که با مکیدن خون جوانان، جوان می‌شود و در قسمت اعظم رمان حضور ندارد؛ اما خون‌آشام مورنا هنرمندی است که غریب مانده و می‌خواهد همه‌جا حضور داشته باشد تا برای برقراری رابطه تلاش کند. یا اگر قهرمان زن استوکر عنصری مفعول در مناقشه اصلی به‌شمار می‌آید، قهرمان زن مورنا مورد فاعل تهاجم جامعه برای از بین بردن روشن‌فکری است که با اکثریت همخوان نیست. یا... مقایسه بیش از این، واقعاً، بی‌انصافی روا داشتن در حق نوسفراتو و مورنا، به نفع رمانی گم‌نام از نویسنده‌ای گم‌نام‌تر است. شاهکار ابدی مورنا در دنیائی سیر می‌کند که اسنوکر خوابش را نیز نمی‌توانسته است ببیند. بسیاری، از جمله منتقد نامدار انگلیسی، رابین وود فیلم را یک اثر اکسپرسیونیستی تمام‌عیار به‌شمار آورده‌اند؛ اما هنر مورنا، همیشه و به‌خصوص در نوسفراتو، شخصی‌تر و مستقل‌تر از آن است که در قالب سبکی بگنجد. دنیای سیاه و تلخی که در نوسفراتو شاهدش هستیم بیش‌تر از آنکه مدیون سنت رمانتیسم و اکسپرسیونیسم باشد، زائیده دنیای خود مورنا است. بارزترین جنبه سینمای اکسپرسیونیستی، دخالت در واقعیت است (مثل اتاق کار دکتر کالیگاری)، برای دستیابی به یک شیوه بیانی صریح. در صورتی‌که مورنا بدون اینکه در واقعیت دست ببرد جنبه‌هائی از آن را آشکار می‌کند که به‌طور غیرمستقیم گویا هستند. مثلاً حیرت‌آور است که دقت کنیم و ببینیم دهشت نوسفراتو در چارچوب مکان‌های واقعی به‌دست می‌آید، نه در دکورهای مصنوعی و اصلاً آیا پرسه زدن یک خون‌آشام در فضای باز خیابان‌ها تکان‌دهنده‌تر از حرکت‌های "غیرعادی" او در یک فضای بسته دخمه‌مانند نیست؟ مورنا هشدار می‌دهد که برای قهرمان هنرمند/روشنفکرش، زندگی در واقعیتی که جمع تحمیل می‌کند ناامن‌تر از زندگی در تخیلی است که فرد انتخاب می‌کند.