جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا

بی‌سرنشین‌ها در جست‌وجوی بن‌لادن


بی‌سرنشین‌ها در جست‌وجوی بن‌لادن
چطور چنین چیزی ممکن است؟ چرا بزرگترین قدرت نظامی و اطلاعاتی جهان با انبوه ماهواره‌های جاسوسی و کماندوهای ورزیده و میلیون‌ها دلار جایزه‌ای که برای سر بن‌لادن تعیین کرده، نمی‌تواند پیرمردی نحیف و احتمالا بیمار را که دارای تفکراتی قرون وسطایی است، دستگیر کند؟ پاسخ کوتاه و مختصر این سوال این است که دستیابی به اطلاعات موثق و به موقع در مورد دشمن در هر جنگی دشوار است و جست‌وجو و دستگیری یک فراری آن هم در نواحی دورافتاده و جایی که مردم محلی نسبت به فرد فراری دارای همدلی هستند، بسیار مشکل است. اما علاوه بر همه اینها، دولت آمریکا نیز دستگیری بن‌لادن را از میزان معمول بسیار دشوارتر کرده است. جنگ عراق موجب انحراف توجه و امکانات از عملیات جست‌وجوی بن‌لادن شده و بوروکراسی‌های سیاسی و ادارای نیز موجب کارشکنی بر سر راه دستگیری بن‌لادن شده است. با این حال آمریکایی‌ها چند وقتی است که تلاش‌‌های جدید و فشرده‌ای را برای دستگیری بن‌لادن پیدا کرده‌اند و در این دور جدید به شدت متوسل به هواپیماهای بدون سرنشین شده‌اند.
● بن‌لادن کجایی؟
عملیات جست‌وجوی دو فردی که برای جاسوس‌های آمریکایی هدف شماره یک و هدف شماره دو محسوب می‌شوند (بن‌لادن و معاون او ایمن الظواهری) در طول این سال‌ها به عملیاتی مملو از ناکامی و سرخوردگی تبدیل شده است. اما با این حال «فرانسیس فراگوس تاونسند»، مشاور ارشد ضد تروریسم جرج بوش، دستگیری بن‌لادن را همچنان یکی از «اولویت‌های درجه یک» سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا می‌خواند. هر چند این حرف تاونسند که القاعده دارای پناهگاه امنی چون افغانستان پیش از یازده سپتامبر نیست تا حد زیادی درست است، اما در عین حال شواهد فراوانی نیز در دست است که نشان می‌دهد گروه تروریستی القاعده مشغول بازسازی خود در نواحی کوهستانی افغانستان و پاکستان است و خود را برای یک حمله بزرگ دیگر آماده می‌کند. به همین علت است که آمریکایی‌ها استفاده‌ی شبانه‌روزی از هواپیماهای بدون سرنشین را در مرکز استراتژی جدید خود برای شکار بن‌لادن و سایر مقامات عالی‌رتبه القاعده قرار داده‌اند. حتی آدمیرال «جان رد» رییس مرکز ملی ضدتروریسم آمریکا که مسوولیت هماهنگی تمام دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا را در جنگ به اصطلاح علیه تروریسم بر عهده دارد، می‌گوید: «ما سیگنال‌های روشنی در دست داریم که نشان می‌دهد القاعده خود را برای یک حمله بزرگ علیه غرب آماده می‌کند». در نتیجه چنین اظهاراتی از سوی مقامات عالی‌رتبه نظامی و امنیتی آمریکا، هواپیماهای بدون سرنشین در طول ماه‌های اخیر حملات زیادی را در نواحی مرزی بین افغانستان و پاکستان انجام داده‌اند. هر چند در این حملات هواپیماهای بی‌سرنشین بیش از ۲۰ موشک به سمت افراد مشکوک شلیک کرده‌اند، ولی هیچ کدام از این موشک‌ها تاکنون نتوانسته‌اند بن‌لادن یا نزدیکان وی را از بین ببرند و مرگ ده‌ها زن، مرد و کودک تنها باعث اعتراض شدید دولت پاکستان به عنوان متحد شماره یک آمریکا در جنگ علیه تروریسم شده است. استفاده از هواپیماهای بی‌سرنشین در حالی به استراتژی اصلی آمریکا در عملیات جستجوی بن‌لادن تبدیل شده که در طی سال‌های گذشته، استراتژی آمریکا بیشتر بر روی عملیات مستقیم نظامی و استفاده از شبکه‌های جاسوسی محلی تاکید داشت.
البته باید گفت که یکی از عواملی که باعث شده آمریکا استفاده از هواپیماهای بی‌سرنشین را تبدیل به استراتژی مرکزی خود برای شکار بن‌لادن نماید، نگرانی از اعتراض‌های شدید پاکستان بوده است. همانطور که پیشتر گفته شد طی سال‌های گذشته، استراتژی آمریکا بیشتر بر روی عملیات‌ مستقیم نظامی CIA و ارتش آمریکا در نواحی مرزی دو کشور متمرکز بوده است ولی به دلیل افزایش حملات نظامی آمریکا به مرزهای پاکستان که بدون اطلاع مقامات پاکستانی صورت می‌گرفت و منجر به ایجاد احساس نقض حاکمیت ملی پاکستان در بین سران این کشور گردید،‌ سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) و در نهایت ارتش آمریکا مجبور به تغییر استراتژی و توسل به استفاده از هواپیماهای بی‌سرنشین در عملیات شکار بن‌لادن شده‌اند. البته باید مجددا متذکر شد که آمریکا علی‌رغم استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و خودداری از عملیات مستقیم نظامی در مرزهای پاکستان در طی ماه‌های گذشته مجددا با واکنش شدید دولت پاکستان مواجه شده‌اند چون در نتیجه عملیات این هواپیماها که تاکنون منجر به کشته شدن ۲ تن از فرماندهان میان‌رتبه القاعده شده، بیش از ده‌ها زن و مرد و کودک کشته شده‌‌اند و همین امر نیز منجر به افزایش فشارهای مردمی بر دولت پاکستان شده است.
● جست‌وجوی سوزن در انبار کاه
تا پیش از واقعه یازده سپتامبر، عملیات جست‌وجو و دستگیری بن‌لادن با نوعی دودلی و بی‌علاقگی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا دنبال می‌شد و هیچ کس نمی‌خواست دست آمریکا را به یک ترور سیاسی دیگر آلوده کند یا جان سربازان آمریکایی را به خطر بیندازد. اما تنها چند روز پس از یازده سپتامبر، جرج بوش قسم خورد که بن‌لادن را «زنده یا مرده» دستگیر کند و رییس بخش ضد تروریسم سیا نیز از ماموران سیا در افغانستان خواست تا سر بن‌لادن را در جعبه بگذارند و به آمریکا بفرستند! اما با گذشت ۷ سال از حمله آمریکا به افغانستان ما شاهد این هستیم که بن‌لادن هنوز دستگیر یا کشته نشده است. البته باید گفت که موفقیت بن‌لادن برای ۷ سال زندگی پنهانی و هدایت القاعده طی این سال‌ها،‌ بدون حمایت سران قبایل ساکن در نواحی مرزی افغانستان و پاکستان غیرممکن می‌بود. «علی‌محمد جن‌اوراکزی» یک ژنرال سابق پاکستانی که در عملیات‌ جست‌وجوی فرماندهان القاعده با مقامات آمریکایی همکاری داشته در این خصوص می‌گوید: «تا زمانی که بن‌لادن افرادی را دارد که از او حمایت می‌کنند، فعالیت‌های اطلاعاتی مثمرثمر واقع نخواهد شد». «محمود شاه» یکی از مسوولان سابق امنیتی نیز که در گذشته مسوول تامین امنیت نواحی مرزی دو کشور بوده با انتقاد از استراتژی‌های خشن آمریکا برای شکار بن‌لادن می‌گوید: «ما در گذشته بارها گفته‌ایم و همچنان نیز بر این باوریم که استراتژی آمریکا باید به جای ایجاد تنش در منطقه و کشتار غیرنظامیان به بهانه‌ی تلاش برای شکار بن‌لادن، در ابتدا بر روی تلاش برای ایجاد ثبات و آرامش در منطقه متمرکز شود».
این مقام پاکستانی در ادامه‌ی اظهارات خود می‌افزاید: «ایجاد تنش در مناطق مرزی و کشتار غیر نظامیان تنها به نفع بن‌لادن خواهد بود زیرا وی می‌تواند با تکیه بر اقدامات جنایت‌آمیز آمریکا خود را بر حق و حامی مردم نشان دهد و به این ترتیب حمایت آنها را نیز از دست ندهد». به اعتقاد محمودشاه تا زمانی که آمریکا بخواهد با استراتژی‌های خشن اقدام به جست‌وجوی بن‌لادن نماید، تلاش برای شکار او بیشتر شبیه "جست‌وجوی سوزن در انبار کاه" خواهد بود. هر چند حمایت سران قبایل ساکن در نواحی مرزی افغانستان و پاکستان بخشی از دلایل موفقیت بن‌لادن در ناکامی آمریکا برای پیدا کردن او بوده است، ولی واقعیت این است که شخص بن‌لادن نیز خیلی زرنگ است و به راحتی دم به تله نمی‌دهد. بنابر گزارش‌های منتشر شده توسط سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بن‌لادن دایما تکنیک‌های اختفای خود را تغییر می‌دهد، از تلفن‌های ماهواره‌ای، کامپیوتر همراه، یا هر ابزار الکترونیک دیگری که ممکن است منجر به لو رفتن محل اختفای وی شود، استفاده نمی‌‌کند و معمولا نیز بر سر قرارهای خود با سایر فرماندهان القاعده حاضر نمی‌شود.
● بی‌سرنشین‌ها در همه جا
۷ سال است که بازی شکار بن‌لادن ادامه دارد. طی این مدت بسیاری از افسران اطلاعاتی آمریکا در مصاحبه با نشریات آمریکایی به این نکته اشاره کرده‌اند که طی این مدت عملیات جست‌وجوی بن‌لادن بیش از آن که عملیاتی مبتنی بر اطلاعات موثق و قابل اتکا باشد، به شانس و اقبال متکی بوده است. پس از آن که بن‌لادن در دسامبر ۲۰۰۱ از دست سربازان آمریکایی در ناحیه توره بوره گریخت، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا تنها در مورد مخفیگاه بن‌لادن اطلاعات پنجاه پنجاه (با درصد خطای پنجاه درصد) داشته‌اند. «بروس ریدل» کارشناس جنوب آسیای سازمان سیا که به تازگی بازنشسته شده است، در این مورد به مجله نیوزویک گفته است: «از اوایل سال ۲۰۰۲ تاکنون هیچ سرنخ جدی در مورد مخفیگاه احتمالی بن‌لادن به دست نیامده است. کاری که نیروهای آمریکایی الان انجام می‌دهند، رها کردن تیری در تاریکی است که شانس اصابتش به بن‌لادن تقریبا صفر است».
چنین تلاش‌های ناموفقی در کنار تلفاتی که ارتش آمریکا تاکنون در عملیات‌ جست‌وجوی بن‌لادن متحمل شده، یکی از دیگر عواملی بوده که باعث افزایش وابستگی ارتش آمریکا به استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین نه تنها در افغانستان بلکه در عراق نیز شده است. طبق یکی از گزارش‌های خبرگزاری آسوشیتدپرس، وابستگی ارتش آمریکا به هواپیماهای بدون سرنشین آن چنان افزایش یافته که طبق آمار منتشره، مدت زمان پرواز هواپیماهای بدون سرنشین در ماموریت‌های عراق و افغانستان به شدت افزایش یافته و انتظار می‌رود از ۳۶ هزار ساعت در سال ۲۰۰۵ به ۶۶ هزار ساعت در سال جاری افزایش یابد. آمریکا هر چند از هواپیماهای بی‌سرنشین بیشتر به منظور کاهش تلفات نیروی انسانی خود در مبارزه با تروریسم در عراق و افغانستان استفاده می‌نماید، ولی اهداف دیگری را نیز از توسل به هواپیماهای بی‌سرنشین دنبال می‌کند. برای مثال یکی از جدیدترین هواپیماهای بی‌سرنشینی که آمریکا از آنها در عراق در حال استفاده کردن است، جنگنده بی‌سرنشینی موسوم به Hunter-Killer است. آنچه در خصوص توانایی‌های استراتژیک این جنگنده حایز اهمیت است،
این است که هنگامی که این جنگنده اقدام به حمله و بمباران اهداف نظامی خود در عراق می‌کند، هیچ خلبانی در آن حضور ندارد، بلکه شخصی از اتاق فرمان در ایالت نوادای آمریکا و از ۷ هزار مایل آن طرف‌تر کنترل عملیات آن را بر عهده دارد.
استقرار چنین جنگنده فوق پیشرفته‌ای در عراق نه تنها می‌تواند نشانه‌ای دال بر این باشد که واشنگتن در حال برنامه‌ریزی برای طولانی‌تر کردن حضور نظامی‌اش در این کشور است، بلکه ارتش آمریکا با وجود چنین جنگنده‌ای در عراق می‌تواند حتی در صورت کاهش سربازان خود در سال‌های پیش رو، از نیروهای دولتی عراق در هر نبردی حمایت کند. نیروی هوایی آمریکا در حالی قصد ارسال جنگنده‌های روباتی بدون سرنشین به عراق را دارد که در حال حاضر از ۲۴ فروند هواپیمای بدون سرنشین MQ-۱ برای انجام عملیات‌های تجسسی در آسمان عراق استفاده می‌کند. این در حالی است که اسکادران چهل و ششم هواپیماهای بدون سرنشین نیروی هوایی تبدیل به ستون اصلی ارتش آمریکا در عراق شده که به وسیله‌ی آنها به طور شبانه‌روزی حرکات کاروان‌ها در خیابان‌های عراق و نقل و انتقالات شبانه شورشیان را از طریق سنجشگرهای مادون قرمز ردگیری و کنترل و در مواردی نیز اقدام به شلیک موشک به سوی اهداف مورد نظر خود می‌کند. حتی ژنرال «گری نورث» از فرماندهی منطقه‌ای نیروی هوایی آمریکا در خصوص مزایای استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در عراق و افغانستان می‌گوید: «وقتی تعداد بیشتری از چنین هواپیماهایی داشته باشیم، می‌توانیم جنگنده‌های سرنشین‌دار را به خانه (آمریکا) بفرستیم».
منبع : گزارش