چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
شاهان ایران از نگاه «ویل دورانت»
هیچ مورخ نامداری از شاهان ایران به نیکی یاد نکرده و هیچ یک از مقاطع قابل دفاعی که در تاریخ ایران به وفور وجود دارند نیز ارتباطی به شاهان ندارد.
متن زیر از کتاب «تاریخ تمدن» نوشته ویل دورانت راجع به شاهان ایران نقل شده است.
زندگی ایران به سیاست و جنگ بیشتر از مسائل اقتصادی بستگی داشت، و ثروت آن سرزمین بر پایهی قدرت بود، نه بر پایهی صناعت؛ به همین جهت پایههای دستگاه دولتی متزلزل بود، و به جزیرهی کوچکی مینمود که در وسط دریای وسیعی باشد و بر آن دریا حکومت کند، و این حکومت وتسلط، بنا و بنیاد طبیعی نداشته باشد.سازمان شاهنشاهی،که بر این مجموعه تسلط داشت، از نیرومندترین سازمانها و تقریباً منحصر به فرد بود. بر رأس این سازمان شخص شاه قرار داشت، و چون شاهانی در زیر فرمان او بودند، به نام «شاه شاهان» یا «شاهنشاه» خوانده میشد و جهان قدیم به این لقب اعتراضی نداشت، تنها یونانیان شاهنشاه ایران را «باسیلئوس»، یعنی «شاه» میخواندند. قدرت مطلقه در دست شاه بود و کلمهای که از دهان وی بیرون میآمد کافی بود که هر کس را، بدون محاکمه و توضیح، به کشتن دهد ـ این راه و رسمی است که بعضی از دیکتاتورهای زمان حاضر نیز در پیش گرفتهاند؛ گاهی نیز به مادر یا زن سوگلی خویش این حق فرمان قتل صادر کردن را تفویض میکرد.
کمتر، از میان مردم و حتی اعیان مملکت، کسی را جرئت آن بود که از شاه خردهگیری یا وی را سرزنش کند؛ افکار عمومی، در نتیجهی ترس و تقیه، هیچ گونه تأثیری در رفتار شاه نداشت. هرگاه شاه فرزند کسی را در برابر چشم وی، با تیر میزد، پدر ناچار در برابر شاه سرفرود میآورد و مهارت او را در تیراندازی ستایش میکرد؛ کسانی که به امر شاه تنشان در زیر ضربههای تازیانه سیاه میشد، از مرحمت شاهنشاه سپاسگزاری میکردند که از یاد آنان غافل نمانده است.
ارتش پایهی اساسی قدرت شاه و حکومت شاهنشاهی به شمار میرفت، چه دستگاه شاهنشاهی تا زمانی سرپا میماند که قدرت آدمکشی خود را محفوظ نگاه دارد. تمام کسانی که مزاج سالم داشتند، و سنشان میان پانزده و پنجاه سال بود، ناچار بودند در هنگام جنگ به خدمت سربازی درآیند. یکبار چنان اتفاق افتاد که پدر سه فرزند درخواست کرد که یکی از آنان را از خدمت سرباز معارف دارند، و شاه در مقابل این درخواست فرمان داد تا هر سه پسر او راکشتند؛ پدر دیگری چهار پسر خود را به میدان جنگ فرستاد و از شاه تقاضا کرد که پسر پنجم او را برای رسیدگی به کارهای کشاورزی نزد او بازگذارند؛ شاه فرمان داد تا آن پسر را دوپاره کردند، و هر پاره را در یک طرف راهی که قشون از آن میگذشت آویختند. گل سرسبد قشون، گارد سلطنتی بود. اگر همهی شاهان ایرانی روح نشاط و فعالیت کوروش و داریوش اول را داشتند، میتوانستند هم حکومت کنند و هم پادشاه، ولی شاهان متأخر بیشتر کارهای حکومت را به اعیان و اشراف و زیر دست خود یا به خواجگان حرمسرا وا میگذاشتند و خود به عشقبازی و باختن نرد و شکار میپرداختند. کاخ سلطنتی پر از خواجهسرایانی بود که از زنان حرم پاسبانی میکردند و شاهزادگان را تعلیم میدادند و در آغاز هر دورهی سلطنت جدید، دسیسههای فراوان بر میانگیختند. شاه حق داشت که از میا ن پسران خود هر کدام را بخواهد به جانشینی برگزیند، ولی غالباً اوقات مسئله جانشینی با آدمکشی و انقلاب همراه بود.
املاک اختصاصی بسیاری از ثروتمندان و بزرگان را شاه به ایشان بخشیده بود، و آنان در مقابل، هرگاه شاه فرمان بسیج میداد، مرد جنگی و ساز برگ فراهم میآوردند. این اشراف در املاک خود تسلط بیحد و حساب داشتند و مالیات میگرفتند و قانون میگذاشتند و دستگاه قضایی در اختیارشان بود و برای خود نیروهای مسلح نگاه میداشتند.
منبع: تاریخ تمدن ـ ویل دورانت
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست