یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
ماتریکسی که بر زندگی همه ما سایه افکنده است
ـ گفت و گو با نیک تورس
ایده پرزیدنت آیزنهاور در ساخت مجتمعهای صنعتی ـ نظامی امروزه به یک واقعیت جامعه آمریکا تبدیل شده که نیک تورس در کتاب خود به بررسی ابعاد مختلف آن میپردازد. امروزه دهها هزار شرکت بزرگ و کوچک در صنایع مختلف به همراه دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی دولتی و خصوصی، با بهرهگیری از بودجه هنگفت پنتاگون، کسب و کار خود را رونقی دوچندان دادهاند. آیا خریداری محصولات این شرکتها به معنای توسعه راهبردهای زیادهخواهانه و استثماری مدیران آنان نخواهد بود؟
آنچه در زیر از نظر می گذرانید، مصاحبه کاسی مینر عضو سردبیری نشریه مادرجونز با تورس در مورد این موضوع است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما در آمریکایی زندگی میکنیم که دامنه ارتباطات آن با بخش نظامی، بسیار پیچیدهتر و گستردهتر از آن است که برای بسیاری قابل درک باشد. در کتاب رمانگونه «ماتریکس»، آنچه را که تورس آنها را «مجموعه ابرشرکتهای نظامی» مینامد، بر ابعاد مختلف زندگی ما سایه افکنده و در عین حال اکثر ما از این نکته غافلیم. از ابرشرکتهای دارویی تا سازندگان مبلمان و ناشران کتاب تا عرضه کنندگان تجهیزات اداری، امروزه دهها هزار ابرشرکت مختلف با وزارت دفاع همکاری می کنند. البته شرکتهای محلی و کوچک زیادی نیز در قالب پیمانکاری، با آنان فعالیتهایی مشترک دارند.
در کتاب نیک تورس، ما میتوانیم با دامنهای گسترده از بخشهای مرتبط با مجموعه صنایع نظامی نظیر سرگرمی، تجارت، دانشگاه و شبکههای ارتباطی اجتماعی و در نهایت نظام آموزشی که وظیفهای حمایتی را بر عهده دارند، آشنا شویم. تورس مینویسد: «هنگامی که هر یک از زنان و مردان آمریکایی به یک سوپر مارکت میرود؛ بستهای را ارسال میکند؛ خودرویی را میراند؛ به تماشای تلویزیون مینشیند؛ کتابی مسیحی را خریداری می کند و یا حتی هنگامی که در رستورانهای زنجیرهای ممفیس سفارش یک وعده کباب را میدهد، در واقع از این مجتمعهای صنعتی نظامی حمایت کرده است. شما چه انتخابهای دیگری خواهید داشت؟ و چه نوع دسر، کامپیوتر و یا قایق تفریحی دیگری را میتوانید تهیه کنید؟»
نیک تورس در گفت و گوی خود با دو ماهنامه «مادر جونز»، با تبیین شرایط کنونی شهروندان آمریکایی و ناتوانی در کنترل این وضعیت و ساخت فیلمهای سینمایی حامی جنگ عراق، به این سؤال پاسخ میدهد که آیا امکان خروج ما از این دایره بسته وجود دارد و یا خیر؟
▪ مادرجونز: اکثر مردم ما از بودجه هنگفت پنتاگون اطلاع دارند، اما چه عاملی باعث شد که شما با نگاهی عمیقتر به این مسأله بنگرید؟
ـ نیک تورس: انگیزه اصلی این تحقیق، به دنبال بررسی به هم پیوستگی ارتش با بازیهای رایانهای و ویدیویی به وجود آمد. در ابتدا من با نگاه سرگرمی به این موضوع مینگریستم، اما بعدها دروازهای نو پیرامون سلطه پنتاگون بر ابعاد مختلف زندگی ما، به روی من گشوده شد. مثلاً شرکتهایی نظیر «اپل»، «استاربوکس»، «اوکلی» و حتی «گوگل» و ابرشرکتهایی نظیر «پپسی»، «کلگیت»، «پالمولیو» و «نستله» که ما آنها را به عنوان پیمانکاران نظامی نمیشناسیم، روابطی بسیار نزدیک با پنتاگون دارند.
▪ مادرجونز: اگر این روابط قطع شود، چه اتفاقی روی خواهد داد؟
ـ تورس: احتمالاً تعدادی از این شرکتها دچار بحرانهای مالی بزرگی میشوند. مثلاً ابرشرکت هوا فضایی «لاکهید مارتین»، هشتاد و پنج درصد مراودات تجاری خود را با دولت آمریکا و به ویژه با پنتاگون انجام میدهد. اکثر شرکتهای غیر نظامی تا این حد وابسته نیستند. در عمل، بخش زیادی از مالیاتهای پرداختی مصرف کنندگان و شهروندان آمریکایی، وارد این چرخه تجاری ـ نظامی میشود و ما با پرداخت مالیاتهای خود، این راهبردهای زیاده خواهانه را گسترش میدهیم.
▪ مادرجونز: در مورد فقدان نظارت بر این روابط هم شما بررسیهایی داشتهاید.
ـ تورس: بله، به دلیل عدم وجود یک سیستم کارای حسابداری،ما بارها شاید سرازیر شدن بودجههای پنتاگون در بخشهایی بودهایم که در حقیقت یک رسوایی تمام عیار میباشد. مثلاً پرداخت هزار دلار برای خرید دو مایع ظرفشویی نوزده سنتی، خرید چهار صد دلاری لامپهای معمولی، پرداخت پنج هزار دلار برای تهیه هر یک از دستگاههای کاپوچینو ساز و یا هزار دلار برای یک دستگاه گرم کننده پنیر، بخشی از شرایط اسفبار تجاری کنونی است.
▪ مادرجونز: در مورد پروژههای تحقیقاتی ناکام و بینتیجه پنتاگون که در کتاب خود به آن اشاره کردهاید، برای ما توضیح بدهید.
ـ تورس: مثلاً یک طرح آزمایشگاهی پر هزینه در جهت حفظ جان سربازان در شرایط فقدان غذا و آب، بخشی از این ناکامیهای ارتش ماست؛ اما گویی هیچ یک از مقامات پنتاگون این سؤال را مطرح نمیکنند که آیا این طرحها، اصلاً کاربردی عملی خواهد داشت؟ و یا به سرنوشت طرحهایی نظیر بمب جنسی منتهی می شود؟ اکثر این طرحها از سوی آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی، تأمین مالی میشوند. این پروژهها که عموماً فاقد کارکردهای عملی مورد انتظار هستند، همچنان بخش زیادی از بودجههای موجود را به خود اختصاص میدهند. یکی از مواردی را که من در کتاب خود به صورت خلاصه به آن اشاره کردهام، پروژه «حشره جاسوس» است که با نام اختصاری MEMS (سیستمهای مکانیکی میکرو الکترونیک) شناخته میشود. آنها به دنبال ساخت وسایلی ریز با کاربریهای متنوع هستند که از فواصل دور قابل کنترل باشد و مجموعهای متنوع از اطلاعات را جمعآوری و ارسال کند. آیا میتوان تصور کرد که این ایده روزی به تحقق بپیوندد؟ البته من مقالهای خواندهام که در آن به حل پارهای از مشکلات فرارو اشاره شده است، ولی چگونه میتوان به واقعیت پیوستن این داستانهای علمی ـ تخیلی را در کوتاه مدت پیشبینی کرد؟
▪ مادرجونز: موضوع دیگر مورد بررسی قرار گرفته توسط شما، پرداختهای هنگفت به دانشگاههای طرف قرارداد پنتاگون است. آیا شما به موردی برخورد کردید که پنتاگون موضوعات پژوهشی خاصی را به این مؤسسات عمومی دیکته کرده باشد؟ و یا از انجام پژوهشهایی که دوست ندارند، جلوگیری کرده باشد؟
ـ تورس: البته آنها به راحتی قادر به جلوگیری از فعالیتهای دانشگاهها نیستند، اما به دلیل بودجههای هنگفت پنتاگون، مسایل پشت پرده زیادی وجود دارد. امروزه چهل درصد کل بودجه تحقیقات در بخش مهندسی الکترونیک، سی درصد کل بودجه تحقیقات در بخش علوم کامپیوتر، بیست درصد کل بودجه تحقیقات در بخش مهندسی مواد فلزی و متالوژی و در نهایت، ده درصد کل بودجه تحقیقات در بخش اقیانوس شناسی ایالات متحده، از سوی پنتاگون و با اهداف نظامی تأمین می شود. بدین ترتیب توانایی تأثیر گذاری آنها بسیار گسترده خواهد بود. همچنین موضوعات مهمی نیز وجود دارد که به دلیل عدم حمایتهای مالی فدرال، مسکوت نگاه داشته میشود. لذا ما شاهد یک تقسیم بندی قابل تمایز بین دو بخش نظامی و غیر نظامی هستیم. در این میان، چالشهای زیادی وجود دارد. مثلاً در برابر بودجه چند میلیارد دلاری تحقیقات دانشگاهی مورد حمایت پنتاگون، بودجه مربوط به بخش تحقیقات زیست محیطی، تنها دو میلیون دلار است.
▪ مادرجونز: در کتاب شما به اقدامات پرزیدنت آیزنهاور با نگاهی ویژه نگریسته شده است. چگونه شرایط ما از زمان ریاست جمهوری وی و طرح مسأله مجتمعهای صنعتی ـ نظامی تغییر یافت؟
ـ تورس: بله، در هنگام به قدرت رسیدن آیزنهاور، تنها شرکت لاکهید از چنین ویژگی دوگانهای برخوردار بود. اما امروزه در کنار لاکهید مارتین، «بوئینگ»، «جنرال موتورز» و ابرشرکتهای نفتی و دهها هزار شرکت بزرگ و کوچک آمریکایی، چنین مجموعه بزرگی را تشکیل دادهاند. هر چند در کنار آنان، هزاران پیمانکار دیگر هم وجود دارند که نمیتوانید به سادگی ارتباطات آنها را با این مجتمعها حدس بزنید.
▪ مادرجونز: شما در بخشی از کتاب خود نوشتهاید که حتی با رفتن به سینما و مشاهده یک فیلم نیز، ما از این مجتمع غول پیکر حمایت میکنیم.
ـ تورس: مدیران این مجتمع، از گذشته ارتباطات محکمی با هالیوود داشتهاند. به علاوه، از گذشته نیروهای دریایی و هوایی و زمینی و تفنگداران دریایی، دفاتر همکاری مشترکی را با هالیوود تأسیس کرده بودند و در صورت تمایل یک کارگردان به ساخت فیلمی جنگی و دریافت امکاناتی نظیر هواپیما و تانک و نفربر، باید حتماً فیلمنامه مورد تأیید آنان قرار گیرد.
▪ مادرجونز: در مورد فیلمهای غیر جنگی چطور؟
ـ تورس: آنها از فیلمهایی حمایت میکنند که در راستای اهداف آنان ساخته شده باشد. مثلاً فیلم «ترانسفورمرز» که مخاطبان زیادی در میان کودکان یافت، از حمایتهای همهجانبه آنان برخوردار شد. تهیه کننده این فیلم نیز اعلام کرده بود که اگر ما از این حمایتها برخوردار نمیشدیم، فیلمی کاملاً متفاوت ساخته میشد و البته این فیلم در مورد روباتهای غول پیکر و نه جنگ بود.
▪ مادرجونز: لطفاً برای خوانندگان مجله ما در مورد حضور آنان در شبکه اینترنت صحبت کنید.
ـ تورس: من نمیتوانم به آمار خاصی اشاره کنم، اما سایتهای بسیاری با حمایت ارتش ما، به فعالیت مشغولند. آنان در کنار سایتهای نظامی، از صدها سایت غیرنظامی نیز حمایت میکنند. مثلاً سایتهای ویژه استخدام سربازان که با هدف تأثیرگذاری بر نوجوانان فعالیت میکنند. سایتهای ویژه مخاطبان بینالمللی و پایگاههای آنلاین خبری، بخشی از این مجموعه گسترده هستند.
▪ مادرجونز: آیا این شرایط تراژدیک، همچنان ادامه خواهد یافت؟
ـ تورس: من معتقدم که بدون تلاشهای گسترده مردمی، این شرایط تغییر نخواهد کرد.
▪ مادرجونز: و آیا اصولاً شما به چنین آیندهای امیدوارید؟
ـ تورس: متأسفانه، نه.
▪ مادرجونز: چرا نه؟
ـ تورس: چرا که بسیاری از شهروندان ما از دامنه این نفوذ آگاه نیستند و فعالان ضدجنگ تأثیرگذاری زیادی ندارند.
▪ مادرجونز: و چه پیشنهادهایی برای مردم آمریکا دارید؟
ـ تورس: زندگی کردن بدون حمایت از این مجتمع، چندان ساده نخواهد بود. در واقع، این کار برای بسیاری از شهروندان آمریکایی ممکن نیست. اما احتمالاً ارتباط با شرکتهای کوچک و مستقل، تحریم شرکتهای مرتبط با جنگافروزیهای پنتاگون، نوشتن نامههای اعتراضآمیز به این شرکتها و سایر فعالیتهای آگاهیبخش اجتماعی، میتواند نتایج خوبی را به ارمغان آورد.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۴
منبع: www.MotherJones.com
مترجم:محسن داوری
Nick Turse: پژوهشگر و نویسنده آمریکایی که کتاب «ماتریکس» وی پس از انتشار با استقبال گستردهای روبهرو شده است.
منبع: www.MotherJones.com
مترجم:محسن داوری
Nick Turse: پژوهشگر و نویسنده آمریکایی که کتاب «ماتریکس» وی پس از انتشار با استقبال گستردهای روبهرو شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست