پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا

از رومیو خون می‌رود - ROMEO IS BELEEDING


از رومیو خون می‌رود - ROMEO IS BELEEDING
سال تولید : ۱۹۹۴
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : پل وبستر و هیلاری هنکین
کارگردان : پیتر مداک
فیلمنامه‌نویس : هنکین
فیلمبردار : داریوس وولسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک ایشم
هنرپیشگان : گاری اولدمن، لنا اولین، آنابلا اسکیورا، جولیت لوئیس، مایکل وینکات، روی شایدر، ران پرلمن، دنیس فارینا، و ویل پاتن
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه


ـ ̎جک گریمالدی̎ (اولدمن)، افسر پلیس آگاهی نیویورک است که با همسرش، ̎ناتالی̎ (اسکیورا) زندگی آرامی را می‌گذراند. در یکی از مأموریت‌هایش متوجه می‌شود که دزدان چه زندگی بهتر و پر هیجان‌تری دارند و چقدر موفق و پولدار هستند. پس شروع می‌کند به جاسوسی و فروختن اطلاعات به رهبر مافیا، ̎دون فالکونه̎ (شایدر)، و بابت هر خبرچینی پول‌های گزاف می‌گیرد. اطلاعات او باعث می‌شود شاهدان جنایات مافیا کشته شوند و یا تعدادی از همکاران و دوستان او به قتل برسند. پول‌های خبرچینی از طریق یک صندوق‌پستی به او می‌رسد و او آنها را دور از چشم همه، حتی ̎ناتالی̎ در سوراخی در حیاط منزل پنهان می‌کند. او گرچه دلباختهٔ ̎ناتالی̎ است اما با ̎شری̎ (لوئیس)، دختری ساده نیز رابطه دارد. ̎دون فالکونه̎ در قبال اعتراض او به مرگ دوستانش به او مأموریت می‌دهد محبوبهٔ سابقش، ̎مونا دمارکوف̎ (اولین) را بکشد. FBI ̎مونا ̎ را دستگیر می‌کند و قرار می‌شود ̎جک̎ او را تحویل دهد. ̎جک̎ زن را به محلی دور افتاده می‌برد و درست در لحظه‌ای که زن ̎قصد̎ گول زدن او را دارد تا فرار کند مأموران سر می‌‌رسند. ̎جک̎ محل ̎مونا ̎ را به ̎دون فالکونه̎ اطلاع می‌دهد اما ̎مونا ̎ قبلاً گریخته است. ̎فالکونه̎ تهدید می‌کند اگر ̎جک̎ نتواند ̎مونا ̎ را بکشد، او را خواهند کشت. چند روز بعد در مراسم خاکسپاری یکی از دزدان، آدم‌های ̎فالکونه̎ انگشت پای او را می‌شکنند. ̎جک̎، هراسان از عاقبت کار، همه‌چیز را به ̎ناتالی̎ می‌گوید، پول‌ها را به او می‌دهد و از او می‌خواهد تا فرار کند و قرار می‌گذارند تا چند ماه بعد در رستوران دور افتاده‌ای در وسط بیابان‌های آریزونا به هم بپیوندند. ̎جک̎، ̎شری̎ را هم وادار به ترک شهر می‌کند. اما ̎مونا ̎ به دیدار او می‌آید، و حالا دو برابر پول می‌دهد تا ̎جک̎ به ̎فالکونه̎ خیانت کند، و با صحنه‌سازی مرگ ̎مونا ̎ برای او کارت شناسائی درست کند. ̎جک̎ قبول می‌کند اما در لحظهٔ ملاقات، ̎مونا ̎ می‌خواهد ̎جک̎ را خفه کند. ̎جک̎ به او شلیک می‌کند، اما ̎مونا ̎ دست بسته و زخمی، با پول‌ها فرار می‌کند. ̎جک̎ او را تعقیب و تیراندازی می‌کند اما بعد در می‌یابد به جای ̎مونا ̎، ̎شری̎ را کشته است. ̎مونا ̎ او را دستگیر می‌کند و وادارش می‌کند قبری بکند و ̎دون فالکونه̎ را که اکنون اسیر ̎مونا ̎ است، زنده به گور کند. ̎مونا ̎ به ̎جک̎ فرصتی برای فرار می‌دهد اما پلیس‌ها می‌رسند و ̎جک̎ دستگیر می‌شود. در حالیکه همهٔ شواهد بر علیه او است در آخرین لحظه، ̎جک̎ با تپانچهٔ دوستش، ̎مونا ̎ را به قتل می‌رساند. نیروهای پلیس به جای تنبیه و برای دور بودن از قضایا، کارت هویتی جعلی برایش جور می‌کنند و او را به همان غذاخوری محل ملاقات او و ̎ناتالی̎ می‌فرستند.
ـ اهمیت از رومیو خون می‌‌رود در رعایت بی‌چون و چرای قواعد و تمهیدات و مؤلفه‌های نوع ̎فیلم نو آر̎، همچون قواعد مقدس غیرقابل تغییر، در عین افزودن مایه‌های امروزی (بدون گسست یا لطمه زدن) و افزودن خشونت عیان سینمای معاصر امریکا و حفظ این ترکیب پیچیده و تو در توی تلخی و سبعیت و خشونت یک پلیسی سیاه و معاصر است. از رومیو ... (مثل داستان عامه‌پسند کوئنتین تارانتینو، ۱۹۹۴) از منطق و واقعیت روزمره خارج می‌شود، در بعضی صحنه‌ها (مثل صحنهٔ فرار ̎مونا ̎ از اتوموبیل تصادف کرده، پس از خوردن گلوله و کتک و دستبند زده) به فانتزی و تخیل می‌رسد و به جذابیت بی‌چون و چرائی دست می‌یابد. موفقیتش در خلق شخصیت اولش، ̎جک̎، با همهٔ پیچیدگی شخصیت او درخشان است. فیلم با یادآوری خاطره و واقعیت آغاز می‌شود و در انتها در ترکیبی از پندار و خیال و ذکر یک رشته حوادث واقعی پایان می‌یابد، شاید همه اینها از خیالات یک صاحب رستران دورافتاده و متروک است که از فرط تنهائی با یک آلبوم عکس خیالات می‌بافد. کار مداک، با قصه‌ای پیچ در پیچ، شخصیت‌های چند وجهی، و به ویژه نگاه عمیق‌ترش به آدم‌ها، فضای شهری که می‌سازد، خشونت ظاهری و عیانش به عنوان سطح و رویه‌ای بر سبعیت عمیق روابط ادم‌ها، موسیقی درخشان ایشم، هرچند به پختگی و کمال پست مدرنیستی داستان عامه‌پسند، مثلاً، نمی‌رسد اما در خلق یک ̎فیلم سیاه̎، آن چنان موفق است که تماشاگر فیلم دیده و حتی آشنا به قواعد ̎نوع̎ را فریب می‌دهد.